eitaa logo
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
253 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
33 فایل
@gandoiiii مهربان خدای من @emamhosein113 فکر می‌کردم، نـ⛔️ـمی‌شه پرسـ🧐ـید؛ اما...🤩 ‌+ثبت نام؟ بعله بفرمایید☺️ http://Bn.javanan.org
مشاهده در ایتا
دانلود
رفیق . . . در‌"فضاے‌مجازۍ" نبرد‌سنگین‌شدھ امروزه‌هر‌ڪسے‌یڪ‌گوشۍ‌دارد مانندِ‌ڪسۍ‌اسٺ‌ڪہ‌سݪاحۍ‌در‌دسٺ‌دارھ پس‌باید‌بداند‌ڪہ‌چگونہ‌از‌این‌سلاح‌استفاده ڪند‌؛ و‌‌چہ‌چیزۍ‌را‌با‌آن‌"هدف"‌بگیرد(:🌼!. . 📌🗒
دل تکونی، از خونه تکونی هم‌ واجب تره ! دلتو بتکون از حرفا از بغضها از آدما از هچی که توی این یه سال دلتو به درد اورده دلتو بتکون اگه با یه ( ببخشید منم مقصر بودم ) دل یه نفر رو آروم میکنی ، آرومش کن دلتو بتکون امیدوارم لحظه های پایانی سالتون پر باشه از آرزوهای قشنگ و لحظه هاتون عاشقونه ❣️ ‌
زهرا خانم اگه از این به بعد قرار نیست رمانی به اسم سربازان بی نشون داشته باشیم بگید😂 مردیم از انتظار😐😂💔
بسم الله الرحمان الرحیم ❤️ به نام انکه مهربان ترین و بخشنده ترین است ❤️ 💐💐💐💐 رمان سربازان بی نشون پارت صد و سی و نهم محمد خیلی نگران داوود بودم الان دیگه مطمئن شده بودم که از عمد بهش زدن 😔😔 +چیشده اقا چرا تو فکرید ؟ الان که داوود خدا رو شکر بهتر شده محمد : از اون لحاض اره ولی داوود متاسفانه شناسایی شده و تا چند وقت نباید بیاد سایت +اقا داوود نمیتونه نیاد سایت یعنی نزاشت حرفم رو بزنم محمد : داوود باید اینکار رو بکنه قانون به من اجازه نمیده +اقا من که نمیتونم باهاش صحبت کنم کار خودتونه محمد : 🤨🤨 +چیه چرا اینجوری نگاه میکنید ؟ اقا خواهشا اینکار رو از من نخواید محمد :بدو ببینم چیکار میکنی هاا +هوففففف رفتم داخل الهی شکر حالش بهتر شده بود و رفته رفته داشت راه میفتاد +اقا داوود ما چطوره ؟ داوود : خوبم به لطف شما +خب خدا رو شکر داوود : چخبر شده دوباره ؟ +باید خبری بشه که از دوستم احوال بپرسم داوود : 😶😶یعنی رسول من اگر تو رو نشناسم داوود نیستم +فعلا که من رو نمیشناسی و داوودی 😂😂😂😂😂😂😂😂 داوود : مسخره خودت کن بگو چیشده ؟ +تو نباید تا یه مدت بیای سایت چون شناسایی شدی داوود : چیییییییییییییییییییی ؟؟؟ +عزیزم چیزی هست که باید باور کنی فقط تا سه هفته تحمل کن همین داوود : وای نه ای خدااااااا من طاقت نمیارم توی این سه هفته +چرا عزیزم طاقت میاری همون لحظه اقا محمد وارد شد +اقا من با اجازتون زحمت رو کم کنم محمد : باشه برو خدانگهدار باید میرفتم دنبال ریحانه +سلام خانم دکتر سوار شو بریم ریحانه : وای رسولللل ترسیدمممم +خب کجا بریم ؟ ریحانه : عمه صبح باهام گرفت و برای امشب دعوتمون کرد شوهر مرضیه هم هست +پس بریم خونه من لباس عوض کنم و بریم خونه عمه ریحانه : بریم ادامه دارد ...
یک پارت دادم انشالله اگر نظر بدید یک پارت طولانی دیگه هم میدم 🌺
https://harfeto.timefriend.net/16468460284632 لینک ناشناس برای نظر دادن در مورد رمان سربازان بی نشون
+یا سامِعَ الشَّکایا ای شنونده‌ی گِله‌ها
+یا مَن یعلَمُ مُرادَ المُریدین ای آنکه می‌داند خواسته‌ی مشتاقان را
+یا مَن یَسمَعُ اَنینَ الواهِنین ای آنکه می‌شنود ناله‌ی خسته‌دلان را
+یا مَن یَقبَلُ التَّوبه عَن عِبادِه ای آنکه می‌پذیرد توبه را از بندگانش
+یا مَن مقصَدَ اِلّا الَیه ای آنکه نیست مقصدی جز بسوی او