حق نداری به کسی دل بدهی الا من ؛
پیش چشم تو دو راه است ، فقط من یا من .
تا تـو باشی چای شعرم تازهدم با قند تـوست
بی تـو اما طعم دنیـا از دهـان افتـاده است
من حسودی میکنم حتی به دیوارِ اتاق؛
تکیهگاهت میشود وقتی کنارت نیستم! ..
از دل و دیده، گرامیتر هم آیا هست؟
-هست، آری،
ز دل و دیده گرامیتر: دست!
گفته بودی تا ابد پیشَت ، کنارت با تواَم
کِی ابد آمد که تو رفتی و من تنها شدم ؟
چنان در قلبِ من جا دادهای خود را که انگاری
تو اینجا خانهات بودهوُ من یك دل بنا کردم . .