eitaa logo
خودسازے و تࢪڪ گناھ
1.8هزار دنبال‌کننده
688 عکس
813 ویدیو
46 فایل
https://eitaa.com/joinchat/2173240167C847a1cc6ec گروه پاسخ به سؤالات شرعی خانمها‌ ⚘💙 ﷽ ✍پیامبر اڪرم صلی الله علیه و آله و سلم: گنهڪارے ڪه به رحمتِ خدا اميدوار است از عابدِ مأيوس، به درگاهِ خدا نزديڪتر است ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
مشاهده در ایتا
دانلود
خودسازے و تࢪڪ گناھ
‌ ✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_نودو_هشتم عراقي در آن بودند. با اسلحه اشاره كردم که به سمت بيرو
✨🌱✨🌱✨🌱✨ نيمه شعبان راوی: جمعی از دوستان شهيد عصر روز نيمه شــعبان ابراهيم وارد مقر شــد. از نيمه شب خبري از او نبود. حالا هم كه آمده يك اسير عراقي را با خودش آورده! پرسيدم: آقا ابرام كجايي، اين اسيركيه!؟ گفت: نيمه شب رفته بودم سمت دشــمن، كنار جاده مخفي شدم. به تردد خودروهاي عراقي دقت كردم. وقتي جاده خلوت شــد يك جيپ عراقي را ديدم، با يك سرنشــين به ســمت من مي آمد. ســريع رفتم وسط جاده، افسر عراقي را اسير گرفتم و برگشتم. بيــن راه بــا خودم گفتم: اين هم هديه ما براي امــام زمان(عج) ولي بعد، از حرف خودم پشيمان شدم. گفتم: ما كجا و هديه براي امام زمان(عج). همان روز بچه ها دور هم جمع شديم. از هر موضوعی صحبتي به ميان آمد تا اينكه يكي از ابراهيم پرسيد: بهترين فرمانده هان در جبهه را چه كساني مي داني و چرا؟! ابراهيــم كمي فكر كرد و گفت: تو بچه هاي ســپاه هيچكس را مثل محمد بروجردي نمي دانم. محمد كاري كرد كه تقريباً هيچكس فكرش را نمي كرد. در كردســتان با وجود آن همه مشــكلات توانســت گروه هــاي پيش مرگ كــرد مســلمان را راه اندازي كنــد و از اين طريــق كردســتان را آرام كند. در فرمانده هان ارتش هم هيچكس مثل ســرگرد علي صياد شيرازي نيست. ✍ادامه دارد ... http://eitaa.com/joinchat/2374696992C9e217bcccd
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_نودو_نهم نيمه شعبان راوی: جمعی از دوستان شهيد عصر روز نيمه شــ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ ايشــان از بچه هاي داوطلب ساده تر است. آقاي صياد قبل از نظامي بودن يك جوان حزب اللهي و مومن است. از نيروهاي هوانيروز، هر چه بگردي بهتر از ســروان شيرودي پيدا نمي كني، شيرودي در سرپل ذهاب با هليكوپتر خودش جلوي چندين پاتك عراق را گرفت. با اينكه فرمانده پايگاه هوايي شــده آنقدر ساده زندگي مي كند كه تعجب مي كنيد! وقتي هم از طرف ســازمان تربيت بدني چند جفت كفش ورزشــي آوردند يكي را دادم به شيرودي، با اينكه فرمانده بود اما كفش مناسبي نداشت. همان روز صحبت به اينجا رســيد كه آرزوي خودمان را بگوئيم. هر كسي چيزي گفت. بيشتر بچه ها آرزويشان شهادت بود. بعضي ها مثل شهيدسيد ابوالفضل كاظمي به شوخي مي گفتند: خدا بنده هاي خوب و پاك را ســوا مي كند. براي همين ما مرتب گناه مي كنيم كه مائكه سراغ ما را نگيرند! ما مي خواهيم حالا حالاها زنده باشم. بچه ها خنديدند و بعد هم نوبت ابراهيم شد. همــه منتظر آرزوي ابراهيم بودند. ابراهيــم مكثي كرد وگفت: آرزوي من شهادت هست ولي حالا نه! من دوست دارم در نبرد با اسرائيل شهيد شوم! صبح زود بود. از سنگرهاي كمين به سمت گيلان غرب برگشتم. وارد مقر سپاه شدم. برخاف هميشه هيچكس آنجا نبود. كمي گشتم ولی بي فايده بود.خيلي ترسيدم. نكند عراقي ها شهر را تصرف كرده اند! داخل حياط فرياد زدم: كســي اينجا نيست؟! درب يكي از اطاق ها باز شد. يكي از بچه ها اشاره كرد، بيا اينجا! وارد اتاق شدم. همه ساكت رو به قبله نشسته بودند! ابراهيم تنها، در اتاق مجاور نشسته بود و با صداي سوزناک مداحي مي كرد. براي دل خودش مي خواند. با امام زمان(عج) نجوا مي كرد. آنقدر سوز عجيبي در صدايش بود كه همه اشك مي ريختند. ✍ادامه دارد... http://eitaa.com/joinchat/2374696992C9e217bcccd
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_صدم ايشــان از بچه هاي داوطلب ساده تر است. آقاي صياد قبل از نظامي
✨🌱✨🌱✨🌱✨ جايزه راوی: قاسم شبان يكــي از عمليات هاي نفوذي ما در منطقه غرب به اتمام رســيد. بچه ها را فرستاديم عقب. پس از پايان عمليات، يك يك ســنگرها را نگاه كرديم. كسي جا نمانده بود. ما آخرين نفراتي بوديم كه بر مي گشتيم. ســاعت يك نيمه شــب بود. ما پنج نفر مدتي راه رفتيم. به ابراهيم گفتم: آقا ابرام خيلي خســته ايم، اگه مشكلي نيست اينجا استراحت كنيم. ابراهيم موافقت كرد و در يك مكان مناسب مشغول استراحت شديم. هنوز چشــمانم گرم نشده بود که احساس كردم از سمت دشمن كسي به ما نزديك مي شود! يكدفعه از جا پريدم. از گوشه ای نگاه كردم. درست فهميده بودم در زير نور ماه كاملا مشخص بود. يك عراقي در حالي كه كسي را بر دوش حمل مي كرد به ما نزديك مي شد! خيلي آهســته ابراهيم را صدا زدم. اطراف را خوب نگاه كردم. كسي غير از آن عراقي نبود! وقتــي خوب به ما نزديك شــد از ســنگر بيرون پريديــم و در مقابل آن عراقي قرار گرفتيم. سرباز عراقي خيلي ترسيده بود. همانجا روي زمين نشست. ✍ادامه دارد... http://eitaa.com/joinchat/2374696992C9e217bcccd
فرازے از زیارت  اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِی… مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَ دُعَائِكَ  : خدایا! قرار ده نفس مرا… حریص به ذڪر و دعایت ☀️
خودسازے و تࢪڪ گناھ
اهل بریزوبپاش بود، چند برابر هم شد. از چیزهایی ڪه خوشحالم می‌ڪرد دریغ نمی‌ڪرد. از خرید عطر و پاستیل و لواشڪ گرفته تا موتورسوارے. با موتور من را می‌برد هیئت. حتی در تهران با موتور عمویش از مینی سیتی رفتیم بهشت زهرا. هرڪس می‌شنید ڪلی بدوبیراه بارمان می‌ڪرد ڪه “مگه دیوونه شدین؟ می‌خواین دستی دستی بچه تون رو به ڪشتن بدین؟” حتی نقشه ڪشیدیم بی سروصدا برویم قم، پدرش بو برد و مخالفت ڪرد. پشت موتور می‌خواند و سینه می‌زد. حال و هواے شیرینی بود، دوست داشتم. کتاب قصه دلبری | ص 53 زندگی شهید مدافع حرم🕊🌹 از زبان همسرش هر روز با قسمتی از ڪتاب قصه دلبرے همراه ما باشید زنده نگهداشتن یاد شهدا ڪمتر از شهادت نیست ‎‌‌‌‌‌🔴
نـمـازتـان قبـول! توسّـلـتـان قبـول! گـریـه‌هـا و تـوجّـهـاتـتان و دعاهایتان مورد لطف و اجابت الهی؛ ان‌شـاءاللّه. خوشـا بـه حـال شما جوانها! دلهاے روشن، آئینه‌هاے پاڪیزه و آماده‌ے جذب و جـلـب عنایات الـهـی، توصـیـف واقـعی شما جوانها است. رهبری🤍  اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً «خدایا آخر و عاقبت ڪارهاے ما را ختم به خیر ڪن»
وقتی ‌دلتان ‌گرفت ‌و گرفتار شدید ذڪر "یارئوف" را زیاد ‌بگویید و با این ‌ذڪر به‌ امام‌رضا(ع) متوسل‌ شوید گویا خدا وقتی ‌بخواهد براے این ‌ذڪرِ شما اثرے بگذارد ‌ڪارتان‌ را به ‌امام ‌رضا‌ می‌سپرد! أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی.