eitaa logo
خودسازے و تࢪڪ گناھ
1.8هزار دنبال‌کننده
688 عکس
813 ویدیو
46 فایل
https://eitaa.com/joinchat/2173240167C847a1cc6ec گروه پاسخ به سؤالات شرعی خانمها‌ ⚘💙 ﷽ ✍پیامبر اڪرم صلی الله علیه و آله و سلم: گنهڪارے ڪه به رحمتِ خدا اميدوار است از عابدِ مأيوس، به درگاهِ خدا نزديڪتر است ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
مشاهده در ایتا
دانلود
 💠 • ° •🔸 ◎﷽◎ 🔸• ° • 💠 °❀°▪️° ]💠✨ حتما بخونید خیلی جالبه👌💙 "ماجراے شعر معروف شهریار درباره امیرالمومنین علی (علیه السلام)" مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی فرمودند: شبی "توسلی" پیدا ڪردم تا یڪی از اولیاے خدا را در خواب ببینم، آن شب در عالم خواب، دیدم ڪه در زاویه مسجد ڪوفه نشسته‌ام و وجود مبارڪ مولا "امیرالمومنین (علیه السلام)" با جمعی حضور دارند. حضرت فرمودند: شاعران اهل بیت را بیاورید، دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند. فرمودند: شاعران فارسی ‌زبان را نیز بیاورید. آن‌گاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند. فرمودند: شهریار ما ڪجاست، شهریار آمد. حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان شهریار این شعر را خواند: "علی اے هماے رحمت، تو چه آیتی خدا را ڪه به ماسوا فڪندے همه سایه‌ هما را" "دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من، به خدا قسم خدا را" وقتی شعر "شهریار" تمام شد، از خواب بیدار شدم، چون من شهریار را ندیده بودم، فرداے آن روز پرسیدم ڪه شهریار شاعر ڪیست؟ گفتند: شاعرے است ڪه در تبریز زندگی می‌ڪند. گفتم: از جانب من او را دعوت ڪنید ڪه به قم نزد من بیاید. چند روز بعد شهریار آمد، دیدم همان ڪسی است ڪه من او را در خواب در حضور حضرت امیر (علیه السلام) دیده‌ام. از او پرسیدم: این شعر «علی اے هماے رحمت» را  ڪی  ساخته‌اے... شهریار با حالت تعجب از من سوال ڪرد: ڪه شما از ڪجا خبر دارید ڪه من این شعر را ساخته‌ام چون من نه این شعر را به ڪسی داده‌ام و نه درباره آن با ڪسی صحبت ڪرده‌ام گفتم: چند شب قبل من خواب دیدم ڪه در مسجد ڪوفه هستم و حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) تشریف دارند، و ڪل خواب را برايش تعريف ڪردم. شهریار بعد از شنیدن این خواب، فوق‌العاده "منقلب" شد و گفت: من فلان شب این شعر را ساخته‌ام و همان‌طور ڪه قبلا عرض ڪردم تا ڪنون ڪسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده‌ام. وقتی شهریار تاریخ و ساعت "سرودن شعر" را گفت، معلوم شد مقارن ساعتی ڪه شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام ڪرده، من آن خواب را دیده‌ام. یقیناً در سرودن این غزل، به شهریار "الهام" شده ڪه توانسته است چنین غزلی با این مضامین عالی بسراید، البته خودش هم از فرزندان "فاطمه زهرا (سلام الله علیها)" است و خوشا به حال شهریار ڪه مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است.                  ✦❀•┈┈•✦❀✦❀•┈┈•✦❀ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌    ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌       🔅 Ŧ
با تشکر از عزیزانی که در ناشناس پیام میدن و همچنین از بزرگوارانی که با معرفی شهید به ما افتخار میدن حضور خانواده شهدا باعث افتخار و برکته برای همه ما مخصوصا این عزیز که با خاطره ای از شهید بزرگوار مارو به فیض رسوندن ان‌شاءالله شفاعت شهدا نصیب همه مابشه بر روح بلند و ملکوتی همه شهدا صلوات ♥️
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱 #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_صدو_چهل‌وششم فتح المبين جمعی از دوستان شهيد در خوزستان ابتدا به
✨🌱✨🌱✨🌱✨ عصر همان روز از طرف سپاه مسئولین و معاونان گردان‌ها را به منطقه عملیاتی بردند از فاصله دورمنطقه و نحوه کار را توضیح دادند یکی از سخت‌ترین قسمت های عملیات‌ به گردان های تیپ المهدی واگذار شد با نزدیک شدن غروب روز اول فروردین جنب و جوش نیروها بیشتر شد بعد از نماز حرکت نیروها آغاز شد. من لحظه‌ای از ابراهیم جدا نمی شدم بالاخره گردان ما هم حرکت کرد اما به دلایلی من و او عقب ماندیم ساعت ۲ نیمه شب ما هم حرکت کردیم در تاریکی شب به جایی رسیدیم که بچه‌های گردان در میان دشت نشسته بودند. ابراهیم پرسید: اینجا چه می‌کنید؟! شما باید به خط دشمن بزنید! گفتند دستور فرمانده است با ابراهیم جلو رفتیم به فرمانده گفت: چرا بچه‌ها را در دشت نگه داشتید؟ الان هوا روشن می‌شود این‌ها جان پناه و خاکریز ندارند و کاملاً هم در تیررس دشمن هستند فرمانده گفت: جلوی ما میدان مین است، اما تخریبچی نداریم ما با قرارگاه تماس گرفتیم. تخریبچی در راه است. ابراهیم گفت: نمیشه صبر کرد. بعد رو کرد به بچه‌ها و گفت: چند نفر داوطلب از جان گذشته با من بیان تا راه رو باز کنیم! چند نفر از بچه‌ها به دنبال او دویدند. ابراهیم وارد میدان مین شد پایش را روی زمین می‌کشید و جلو می‌رفت! بقیه هم همینطور! هاج و واج ابراهیم را نگاه می‌کردم نفس در سینه‌ام حبس شده بود. من در کنار بچه‌های گردان ایستاده بودم و او در میدان مین رنگ از چهره‌ام پریده بود هر لحظه منتظر صدای انفجار و شهادت ابراهیم بودم! لحظات به سختی می‌گذشت اما آنها به انتهای مسیر رسیدند! شکر خدا در این مسیر مین کار نشده بود آن شب پس از عبور از میدان مین به سنگرهای دشمن حمله کردیم مواضع دشمن تصرف شد. اما زیاد جلو نرفتیم. ✍ادامه دارد... http://eitaa.com/joinchat/2374696992C9e217bcccd
خودسازے و تࢪڪ گناھ
با تشکر از عزیزانی که در ناشناس پیام میدن و همچنین از بزرگوارانی که با معرفی شهید به ما افتخار میدن
🕊 🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🔅 اَݪٰلّہُـمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍﷺ وَآلِ مُحَمدﷺوَعَجِّل فَرَجَهُم
مَن رَضی عن الله تعالی بالقَلیل مِن الرّزق رضَی الله منه بالقَلیل مِنَ العَمل؛ هر ڪـس به رزق و روزے ڪم از خدا راضی باشد، خداوند از عمل ڪم او راضی خواهد بود. 📕 بحـارالانـوار،ج 78، ص367 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‌ 🌹 امام محمد باقر علیه‌السلام: ‌ 💞 ڪسے به ولایت (و شفاعت) ما نمیرسد، مگر با عمل شایسته و  ترڪ گناه. ‌ _وسائل‌الشّيعه،ج۱۱،ص۱۹۶ 📚_ ‌