eitaa logo
غزه آری کربلا گشته
112 دنبال‌کننده
99 عکس
204 ویدیو
0 فایل
🇵🇸 راه قدس‌ از کربلای غزه واگشته‌ #خبر #نگاره #غزه 📎 @fatherevayat سرای هنر و اندیشه(سُها)
مشاهده در ایتا
دانلود
غزه آری کربلا گشته
. مردان حق در تاریخ ، مردم ما شناخته خواهند شد ... @Ghaze_Bazme_Asheghane 🇵🇸 @gaze_karbala
. 🖋 نجف و قم دست راست خامنه ای است ما را به خمینی منتسب کنید که ما به او افتخار می کنیم نماد ما در محبت به چمران و مغنیه است. بگو بگو که  تداعی "بشنو از نی چو حکایت می کند" است. دیر زمانی است از "نیستان بُبریدنمان" در غفلت آرمیده است. چه حکایتی است و در عالم، قرار است چه رخدادی رونمایی شود که این چنین طفلها به اشتیاق شهادت‌ صف بسته اند و مادران و پدرانشان اینگونه تاریخ را برایشان ترسیم می کنند... چه زیبا اسلامِ در تحجر فررفته یا به عبارتی اسلام آمریکایی را برای گوش های تشنه به شعر آوردي، زیباتر آن که اسلامِ حقیقی را با چنین شجاعتی و با نوای گرمِِ افتخار جاری کردی. حقیقت، با مصادیقش زبان باز می کند، در تاریخ ما کدام حقیقت اشراقی تر از خمینیِ زمان است؛ به گونه ای که دست پرورده اش در اوج گره افتادن ها، با نام او ادامه مسیر را به رهروان گوشزد می کند. مهم گوش ها هستند که به چه وجه شنیدنها را اختیار کنند اما انگار شنیدنِ وجه یمینی گوش ها، گشایشی خاص یافته و با جرأت از زبانها جاری می شود فرق نمی کند بچه باشی یا کهنسال، زن باشی یا مرد، آنچه مهم است بودن توست، بودنت آری، فقط بودن خودت. در دنیای فرو رفته در ظلمات که سرمایش تا مغز استخوان رسیده و گَردِ افسردگی همه جا را در برگرفته با چه شادابی و نشاطی، نجف و کربلا دست راست خامنه ای است را می سرایی؛ به راستی پرچم انقلاب اسلامی است که چترش چنان باز شده که در حال در برگرفتن کل عالم است. ما را به خمینی منتسب کنید که ما به او افتخار می کنیم. اگر افتخار این باشد برای کل حیات و دودمانم، بس است چه ثروتی از این پر بهاتر، چه بهانه ی زیبایی ، خداوند به دست غزه داد که این چنین بهاء پیدا کنند. نماد ما در محبت به چمران و مغنیه است. و دوباره "چمران" است که ما را در مسیر محبت به مغنیه می رساند و حال غزه است که در چنین محبتی این چنین آتش گرفتن را با جانش می چشد. حال ماییم و.... احساس سوختن به تماشا نمی شود آتش بگیر تا که ببینی چه می کشم... 🇵🇸 @gaze_karbala
غزه آری کربلا گشته
. #خبر کودک غزه ای که در حمله اسرائیل مجروح شده بود در حین مداوا با صدای زیبای خود قرآن خواند. @g
. 🖋 "اعطِنی بِمَسئَلَتی ایّاک جَمیعَ خَیرِ الدُّنیا وَ جَمیعَ خَیرِ الآخِرَة» دعای رجبیه که سالهاست ماه رجب به امید، بعد از نمازها مکرر می خواندیم. همیشه این عبارت برایم خاص بود اما خواندن ما کجا و چشیدن بچه ی غزه کجا؟ " حیرت" کلمه ای که با طوفان الاقصی جایی برای خودش باز کرد. به راستی این بچه چه می بیند که اینگونه با آرامش قرآن می خواند و لبخندِ معنا دارش، ما را به ورود در ساحتی خاص دعوت می کند. ماشااللهِ "طبیبی" که به طور قطع با شنیدن آیات، استقامت در این راه به گونه ای برایش رقم می خورد که اگر در ظاهر اشک نریزد، حین درمان وجودش آتش گرفته و اشکهایی که دیدنی نیست اما زبانی دارد و ندایی بی صدا را در عالم طنین انداز کرده است. آری دعا رجبیه است که در غزه به ظهور رسیده.. خداوند خیر دنیا و آخرت را برای کودکان غزه به نمایش در آورده خدایا چه طلبی در وجودشان موج می زد که اینگونه جهان، در "حیرت" ایشان به نظاره نشسته است. خدایا وقت ما کی می شود؟ 🇵🇸 @gaze_karbala
غزه آری کربلا گشته
. 🖋 #م_گودرزیان سخنانش رو به وداع می رود... مرا قتلگاهی هست که به زودی آن را ملاقات می کنم.....
. 🖋 آه تنها "آه" بود که وجودم را فرا گرفت به راستی چگونه دیدی که اینگونه بر زبانت جاری شد راه همه ما از کربلا می گذرد. آری شهید آوینی آنگونه مَحرَمیتی را رقم زد که چشمِ جانش نظاره کرد و بر زبانش اینگونه جاری شد تا گوش جان ما را در برگیرد. اما قاصدک مَحرَمیت را در غزه دید، که سن و جنس را در هم نوردید. به راستی این کودک چه می بیند که از خیمه ها و کودکان دم میزند و وجودش آتش می گیرد. "مهدی" بگو چه می خواهی، تا آن چنان قد عَلَم کنم که این بار حرفت بر زمین نماند بگو که منتظر گفتنت هستم. آری منتظر واقعی خودت هستی که سالها چشم انتظار آمدن ما هستی. بگو که جان را تقدیم کنیم. 🇵🇸 @gaze_karbala
غزه آری کربلا گشته
. #خبر کودک فلسطینی: هوا سرد شده، من تحمل میکنم اما خیلی از بچه‌ها توان تحمل این هوا را ندارند! 🇵🇸
. چند روزی هست که بخاری اتاقم را خاموش کردم از وقتی پتویم را شستم دیگه نمی تونم روی خودم بیندازم با اینکه سردمه نمی تونم از پتو استفاده کنم. بهتر بگم چند روزی هست که حرفهایی دختر بچه ی غزه ایی که می گفت: "هوا سرده، پتو برای گرم کردن نداریم، من می تونم نفسم را حبس کنم اما بچه های کوچولو نمی تونند نفس شون را حبس کنند تا گرم شوند. " مدام در گوشم زمزمه می شود. راستش نمی‌تونم مثل قبل راحت بخوابم مگه با حبس نفسم هم میشه گرم شد؟ امروز نفس من هم حبس شد وقتی شنیدم صهیونیست برای چندمین بار به بیمارستان شفا حمله کرده و دکتر و پرستار و بیمارها را ربوده، این را در کدام قانون نوشته اند.... آری انگار صهیونیست هیچ بویی از انسانیت استشمام نکرده است. در کدام قانون دنیا، بچه کشی هنر قلمداد می شود. موقع شنیدن اخبار در همین افکار غرق بودم که ناگهان ندایی چنین وجودم را گرفت خون این کودکان جریان پیدا می کند، می خروشد و نابودی صهیونیست را زودتر از آنچه تصور می کردیم، رقم می زند. 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
. از قدیم می گفتند : نان میخِ بدن است. از وقتی سفره ی اولین شب افطاریتان را دیدم و به دقت نگاه کردم و خبری از نان نبود این جمله تداعی شد. به راستی چطور می شود نان را پخت تا بشود در دهان گذارد و با طیب خاطر خورد. در همین لحظه صدای ضجه ی مادری گوش جانم را به سمت خود جلب می کند. فرزندانش برای آوردن آرد رفته بودند و آردی که به خون فرزندانش آغشته شده بود بدست مادر رسید و حال فقط نگاه گرفتن و گریستن و ضجه زدن، تنها بویی بود که از تنور خانه استشمام می شد. شنیده بودم با سبزی و علف بیابان گرسنگی خود را کمی التیام می دهید اما چنین عزتمندانه سر سفره افطار نشستن تان، حیرتی بود که وجودم را فرا گرفت. 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
10.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ ای غزه چه بر تو می گذرد و ما قبرستان نشین ها تا کی قرار است در قبرستان بنشینیم و نظاره گر باشیم آری در قبرستان آنقدر گرد و غبار ما را فرا گرفته که دیگر چشمی برای دیدن و گوشی برای شنیدن وجود نداره. آه آیا امیدی هست تا نفخه ای از خون رنگین کودکان بر ما بدمد و دستهای کوچکشان در برخاستن ما را یاری رساند. آه آیا امیدی هست که از سوز دل مادران غزه، آتشی در وجودمان روشن شود و قلبهای یخ زده مان را به تپیدن دعوت کند. آه آیا امیدی هست که از اشک های پدران غزه، چشم های شیشه ای مان رمقی برای دیدن پیدا کند. آه آیا امیدی هست که از شدت گرسنگی و تشنگی غزه که به گیاهان بیابان پناه آورده اند، خشکی دست و پایمان به حرکت در آید و تا دیر نشده اقدام بهنگامی را به ظهور برساند. آه آیا امیدی هست که چون منی که به قبرستان نشینی عادت کرده ام روزنه ایی از امید، وجودم را فراگیرد و طی کردن مسیری که طولانی است و توشه اش اندک است را به منصه ظهور برساند. و آه..... 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
غزه آری کربلا گشته
. #خبر شبکه تلویزیونی الجزیره با پخش یک ویدئو گزارش داد که از آغاز نبرد طوفان الاقصی پوشیدن چادر ن
. آری شنیده بودیم خوشا آنان که دائم در نمازند. غزه استعاره ایی از نماز را به ظهور رساند به دور از هر ریا و سُمعه ایی. خوابیدنت، بیدار شدنت، غذا پختنت، به دنبال هر کاری رفتنت، نماز است و مناجاتی که در چنین تاریخی به ظهور رسید. گویا به انتظار شهادت بودنی است که چادرت کفن اینگونه شهادتی است. غزه در خوف و رجاء خدای زنده ایی را ملاقات کرد و ما را از پرستیدن کهنه خدا هشدار می دهد. آری ما را دعوت به نماز خواندن کردید اما با زبانی که از رفتار و سکنات به ظهور است. آری زبان منحصر به گفتن واژه ها نیست که شاید زیبا باشد اما دلنشین نباشه انگار زبان شما سراسر دلنشینی است که اشک ناخودآگاه برگونه ها می غلتد و گرمیش از باطن داشتن چنین زبانی خبر می دهد. 🖋 🎥 ویدیوی مرتبط با متن 🇵🇸 @gaze_karbala
17.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. غزه آری کربلا گشته "لالایی" زمانی زیباترین آهنگ زندگی بود. اما انگار آهنگها هم تاریخ دارند و خودشان را در یک ایستگاه متوقف نمی کنند. اگر آهنگ، تاریخ دارد پس انسانی چون، من برای تاریخی دیدن خود چرا عزمی نمی کند؟! انگار همان طور که واژه ها عالَم دارند آهنگ ها هم عالَم دارند که اگر بتوانیم در عالَمش حاضر شویم به ساحت دیگری دعوت می شویم‌‌؛ گوش و چشم دیگری برای شنیدن و دیدن برایمان ظهور می کند. آری زمانی، لالایی برای خواباندن فرشته ی کوچکم و فرو بردنش در آغوش خواب بود. اما در غزه لالایی برای بیدار شدن ما خفتگان است که از شهادت فرشته هایی اینگونه زیبا و خردسال، بالی بگشایم و بندهای دست و پایم که سالهاست در خاک ریشه دوانده را رها کنم و آسمانی شدنم را با خون رنگین تو در آمیخته شدن با اشک هایم در یگانگی بیام. طلب و تمنایی رخ دهد و قرب به انسانِ کامل را در شبهای قدر چون شما بطلبیم. شمایی که شاید واژه انسان کامل را نشنیده بودید ولی با طلب به دور توهم، مشاهده اش کردید و به این گرمی در آغوشش آرام گرفتید و ما را به طلب چنین تمنایی متلاطم کردید. 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
غزه آری کربلا گشته
. حسبنا الله و نعم الوکیل 🇵🇸 @gaze_karbala
. مادری واژه ایی که گوش نوازیش به هواداری بچه اش بود، از خواب و خوراک خودش می زد تا بچه در آرامش به سر ببرد. جوری عمل می کرد که آسایش بچه از همه جهت تامین شود و مادر یعنی حفظ بچه از خطرات اما چه شده که مادری در غزه رنگ دیگری به خود گرفته و فرزندانش را به وفای عهدی فرا می خواند و تنها بازماندگان را به سینه سپر کردن و مقاومت در برابر استکبار را تنها مسیرش می بیند. آری بسیار شنیده بودم مادری گم شده ی تاریخ است و این غزه است که در حال نشان دادن گم شده است. آری مادر، بچه را به عهدی فرا می خواند که راهی جز شهادت ندارد و اینگونه امتداد می یابد و راه برای گمشدگان چون چراغی فروزان روشن می کند اما برای چنین دعوتی گوش و چشمِ جان است که به استقبالش می رود و اینجاست که بهشت را به بها دهند نه به بهانه. 🎥 ویدیوی مرتبط با متن 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
. نامه‌ای که هفتهٔ گذشته سردار شهید محمدرضا زاهدی به خواهرزاده‌ٔ ۱۰ ساله‌اش نوشت. به راستی در نامه نوشتن چه سرّی نهفته است که امامان معصوم "علیهم السلام" ما را به آن دعوت کرده اند مثلا نامه 31 نهج البلاغه نامه به تک به تک شیعیان است که پدری مهربان عبرتهایش را با دلی آرام برای فرزندانش روایت می کند. مانند مادری که با قصه فرزندش را از عالمی به عالم دیگر دعوت می کند. کسی که وارد راه می شود با نشانه ها مسیر را طی می کند. شهید با قلمش ادامه ی مسیر را حتی برای کودکی 10 ساله نشانه گذاری می کند. انگار بذری را در شیار قرار می دهد تا به وقتش میوه آن هم بدست مبارک مولا چیده شود. حاج قاسم شما هم اهل نامه نوشتن بودی برای دخترت نوشتی و همه دختران را دختر خودت کردی. چقدر رفقا در نگاه وجودی شبیه همدیگر می شوند. 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
. رفق و شهادت چه زیبا به هم تنه زده اند. رفیق راه بودن فقط با تفاهم به ظهور می رسد و تفاهم فقط در هویت قدسی معنا پیدا می کند. گریه های حاج احمد بعد از شهادت مهدی باکری گریه های حاج قاسم بعد از شهادت حاج احمد این مسیر ادامه دارد انگار دانه های تسبیح هستند که به وقتش همدیگر را پیدا می کنند خدایا آیا گریه های ما برای عماد مغنیه، حاج قاسم و شهید زاهدی چتری برای تفاهم قدسی می گشاید؟ به امید شهادت زنده ایم. هر که را صبح شهادت نیست، شام مرگ هست بی ‌شهادت مرگ با خسران چه فرقی می کند. 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
7.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. آه غزه زمانه، تو هم نتوانستی خنده ی کودکانه غزه را ببینی شعف کودکی که از هر طرف در محاصره بود؛ اما کنار پدر و مادر و خواهر و برادرش سرمایه ای بود که مانع دیدن نداشتن ها می شد. بازی با همسالانش نهایت آرزویش بود. آه غزه بعد از تو دیدن هر بچه ایی، خندیدنش، گریه کردنش، راه رفتنش و حتی خوابیدنش، آرام و قرارم را می گیرد. آری این تویی که وسعت یافته ایی، انگار در لبخند و گریه کردن همه بچه ها جریان پیدا کرده ای آخر کدام کار بچه های اطرافم را ببینم و یاد تو نیفتم بغض کردنش را بازی کردنش را با چشم های قشنگ درخواست کردنش را غزه بگو که بعد از تو لبخند هر بچه ایی، انگار آئینه ای است که به تو می نگرم آرام و قرار ندارم انگار مرا به عهدی فرا می‌خوانی و زبانی برایم می گشایی که تو را برای بچه ام بازگو کنم. آه غزه چقدر زود کودکانت بزرگ شدند و آماده وفای به عهد گشتند، چقدر زود انگار چون نسیم آمدی تا ما غفلت زدگان را از خواب بیدار کنی مایی که به قرآن خواندن، نماز خواندن و روزه گرفتن و... دلخوش شده بودیم غافل از اینکه قرآن را تو خواندی، نماز را تو خواندی و روزه را تو گرفتی قبل از اینکه به تکلیف برسی و تکلیف همه را روشن کردی و اینجاست که دیگر توجیه ها رنگ باخته و اتمام حجتها رخ داد. آه غزه 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala