eitaa logo
یـاسـیـن شـهـدا 🇵🇸
201 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2هزار ویدیو
8 فایل
عشق تو در دلم هست هرچند گناه کارم! نحن لا نتضامن مع القضية ، نحن أصحابها🇵🇸 #کمپانی_ضد_ظهور =هشتک مهم کپی با ذکر صلوات در تعجیل ظهور مدیر @Salva_tavakoli حرفی..https://daigo.ir/secret/8530313654
مشاهده در ایتا
دانلود
بله هیچ وقت در مورد کسی هم نباید قضاوت کرد حتی اگه ازش بدمون بیاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیچ وقت هیچ وقت به کسی تکیه نکن جز خودت
و خدایی که به شدت کافیس
پشیمان میشود انکه برای تو نمی میرد💝
🔻‏چیزی که در قرآن کریم بارها تکرار شده است: لَا تَقْنَطُوْا۝ 🤍 نا امید نشوید لَا تَهِنُوْا۝ 🤍 ضعیف نگردید لَا تَحْزَنُوْا۝ 🤍 غمگین نشوید لَا تَيْاَسُوْا۝ 🤍 مایوس نشوید...! https://eitaa.com/rah_shahed
خـدایا... ازتومیخواهم‌چادرمراآنچنان‌با چادرخاڪےجده‌ےسادات پیوندزنےڪه‌اگرجان‌ازتنم‌رود چادرازسرم‌نرود...🖇
🌱 از امام صادق علیه‌السلام پرسیدند بهترین دیدنی در بهشت چیست؟ امام صادق علیه‌السلام فرمودند: تماشا کردن حسین ما لذت بخش‌ترین دیدنیِ بهشت اسـت.
جَنبـِه‌مُحَبّت‌نَداریم‌ظَـرفیتِمـان‌ڪَه‌ تَکمیل‌شُـد،غُرورِمان‌سَررِیزمیشَـود وسِیـل‌بۍتفاوتیِمان‌اَفرادِمِهـرَبان‌را غَرق‌میکُند،آرام‌ڪِه‌گرِفتیم‌هاج‌وواج دُنبال‌مُحَبّت‌میگَردیم...🍂! آدمهاۍعَجیبۍهَستیم . . .( ✋ https://eitaa.com/rah_shahed
هزار طایفه آمد، هزار مکتب رفت و ماند شیعه که «قال الامام صادق (ع)» داشت!
❌رهبر انقلاب در زندان به چه چیزی پناه می‌برد؟ ✅مرا به سلولی بردند. این سلول، مربعی دو متر در دو متر بود. نیمی از آن کمی بلندتر بود که به عنوان سکویی برای نشستن و خوابیدن در نظر گرفته بودند... من برای نخستین بار در چنین اتاقک کوچکی بازداشت می‌شدم. به قرآن پناه بردم و با صدای بلند به قرآن خواندن پرداختم. در تلاوت من نشانه‌ای از لهجه‌ی فارسی نیست و این شبهه را القا می‌کند که یک عرب در حال تلاوت است. همانطور که مشغول تلاوت بودم، دیدم فردی پوشش سوراخ کوچک در را پس زده و به من می‌نگرد. رفت و یکی دیگر آمد، و باز همینطور یکی دیگر. من گمان می‌کردم این افرادی که جلوی سوراخ در می‌آیند و می‌روند، از نگهبانان هستند؛ اما زمانی فهمیدم نگهبان نیستند که یکی از آنها با لهجه‌ی عربی مخصوص خوزستانی‌ها با من حرف زد. متوجه نشدم چه می‌گوید، و پاسخش را هم ندادم. یکی دیگر آمد و به عربی پرسید: تو اهوازی هستی؟ گفتم: نه، من مشهدی هستم. آنها رفتند و دیگر هم برنگشتند. بعدا فهمیدم آنها از تشکیلاتی بودند که «جبهه‌ی آزادی بخش عرب» نامیده می‌شد