eitaa logo
کانال خبری ، تحلیلی گردباد نیوز
14.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
87 فایل
🪖 جدیترین اخبار و تحلیل های روز کشور و تحولات منطقه و‌ جهان 🇵🇸🇮🇷🇱🇧🇸🇾🇾🇪🇮🇶اخبار فوری جبهه مقاومت ارتباط با مدیریت #گردباد_نیوز @Maahdeyar313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کپی کردن اشیای واقعی با موبایل و پیست کردن اونها در فتوشاپ در دموی جالبی از Cyril Diagne با استفاده از تکنولوژی های @asrehooshmandi
🌀 دکتر فریبرز ناطقی،استاد پژوهشگاه زلزله شناسی و مهندسی زلزله: 🔹 به شهروندان تهرانی توصیه می کنم چنانچه ساختمان محل سکونت‌شان ناایمن و فرسوده است، برای حدود سه ساعت از منزل خارج شوند.
‍ زلزله بیشتر از چند ثانیه طول نكشید اما سراپای وجودمان را رعب و وحشت فرا گرفت! آن روز چگونه خواهیم بود؛ إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا هنگامی که زمین بشدت بلرزد وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا وکوهها درهم کوبیده و متلاشی شود فَكَانَتْ هَبَاءً مُّنبَثًّا پس چون غبار پراکنده گردد واقعه آیات ۴_۵_۶
🔸هم‌اکنون دکتر محسن رضایی در توئیتر: پروروگارا به ملت ما آرامش و به بیماران ما شفا و به جوانان ما شغل و به ما مسؤلین ترس از آخرت عطا کن.
حساب توییتری منتسب به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با اشاره به بخشی از صحبت‌های شهید راه مقاومت نوشت: "حاج قاسم سلیمانی: یک زلزله ۵ ریشتری در یک شب تهران را به هم میریزد؛ خب تصور کنید داعش وارد کشور ما می‌شد...۹۶/۱۰/۲۳ "
«إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً» «خداوند آسمانها و زمین را نگاه می‌دارد تا از نظام خود منحرف نشوند و هرگاه منحرف گردند، کسی جز او نمی‌تواند آنها را نگاه دارد، او بردبار و غفور است!»
"بنگر به مرتضی که از امروز روزه را با بوسه بر لب حسن افطار میکند" اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اگه خاموش نکنی پیاده میشم.راننده هم نه کم گذاشت و نه زیاد ،  پدال ترمز رو فشار داد و ایستاد و گفت  بفرما ! 🍃🌷 @ghafeshgh 👇👇👇
📚برگرفته از کتاب جلوه جلال 🍃🔻جلال در سایه پرچم امام زمان آیت الله بهاء‌الدینی وقتی وارد جلسه شدند فرمودند: در بین شما یکی از سربازان امام زمان(عج) هست و به زودی از میان شما می‌رود. بعد‌ها که جلال افشار شهید شد عکسش را بردند خدمت آقا، آیت الله بهاء الدینی بی‌اختیار گریه کردند، طوریکه شبنم اشکهایشان از گونه سرازیر می‌شد و روی عکس جلال می‌افتاد و بعد فرمودند: امام زمان(عج) از من یک سرباز می‌خواستند، من هم آقای افشار را معرفی کردم. اشک من اشک شوق است، ‌ایشان جلال ”‌ ذاکر قریب البکاء”‌ است. حجت الاسلام و المسلمین جلال افشار نام شهید بزرگ مقامیست که ذکرش همیشه این بود: دنیا ارزش ندارد به خاطرش آخرتمان را خراب کنیم.آخرش همه ما را می‌گذارند در یک وجب جا، آنجاست که باید جواب یک ذره مال حرام را بدهیم. نزدیکان جلال افشار می‌گویند: دست و بالش تنگ بود،‌ دارائیش از مال دنیا فقط یک موتور بود که همیشه خدا هم دست‌هایش روغنی بود و تعمیرش می‌کرد، ‌سوار موتور می‌شد و می‌رفت قبض‌های حقوق یتیمان را توزیع می‌کرد. جلال افشار در گوشه‌ای از وصیت‌هایش برای ما می‌گوید: ای امت به پا خواسته قیام خود را حفظ کنید تا قائم این حق حجت الله الاعظم بیاید و پرچم توحید را بر فراز قله‌های جهان به اهتزاز در آورد. و این شعر یادگاری از راز و نیاز های عاشقانه جلال هنگام دعای توسل خواندن با امام زمان(عج) است:  بیا بیا که سوختم ز هجر روی ماه تو                                           بهشت را فروختم به نیمی از نگاه تو اگر نیست باورت بیا که رو برو کنم                                       بدان امید زنده‌ام که باشم از سپاه تو  من جا مانده ام!!! دارم می سوزم!!! جلال با حالتی غمگین در گوشه‌ای زانوی‌ غم بغل گرفته بود پرسیدم اتفاقی افتاده؟ گفت دیشب در پادگان مشغول قدم زدن بودم که صدای گریه‌ای در پشت یکی از این ساختمان‌‌ها شنیدم. نزدیک‌تر رفتم پیرمرد سالخورده‌ای در گوشه‌ای نشسته و زار زار میگریست کنارش رفتم و از او دلجویی کردم. بی‌اختیار گریه‌ام گرفت علت ناراحتی‌اش را پرسیدم پیرمرد گفت:«امشب شب چهلم پسر شهیدم است چون مرخصی‌ها لغو شده نتوانستم در مراسمش شرکت کنم حالا که دیدم همه خواب هستند آمدم اینجا و در تنهای برایش مراسم ختم برپا کردم». جلال افشار در گوشه‌ای از وصیت‌هایش برای ما می‌گوید:ای امت به پا خواسته قیام خود را حفظ کنید تا قائم این حق حجت الله الاعظم بیاید و پرچم توحید را بر فراز قله‌های جهان به اهتزاز در آورد. جلال ساکت شدو بعد ادامه داد:«عظمت این صحنه مرا به‌یاد حبیب‌بن‌مظاهر انداخت و از اینکه قافله رفت و من جا مانده‌ام دارم می‌سوزم تا کی برای این بسیجی‌ها حرف بزنم آنها بروند و شهید شوند و من جا بمانم». بیدار کننده ی وجدان از اصفهان به قم میرفت . صدای اهنگ مبتذلی که راننده گوش میکرد جلال رو ازار  میداد .رفت با خوشرویی به راننده گفت : اگر امکان داره یا نوار و خاموش کنید ، یا برا خودتون بذارین  راننده با تمسخر گفت : اگه ناراحتی میتونی پیاده شی ! جلال رفت  توی فکر،  هوای سرد ، بیابان تاریک و.... قصد کرد  وجدان خفته  راننده رو بیدا رکنه ، اینبار به راننده گفت :  اگه خاموش نکنی پیاده میشم.راننده هم نه کم گذاشت و نه زیاد ،  پدال ترمز رو فشار داد و ایستاد و گفت  بفرما ! جلال پیاده شد اتوبوس هنوز خیلی دور نشده بود  که ایستاد! همینکه  جلال به اتوبوس رسید راننده به جلال گفت :  بیا بالا جوون ، نوارو خاموش کردم وقتی سالها بعد خبر شهادت  جلال رو به ایه الله بهاءالدینی دادن ، ایشون در حالی که به عکسش نگاه میکرد فرمود :  امام زمان (عج) از من یه سرباز خواست، من هم صاحب این  عکس رو معرفی کردم. 🍃🌷 @ghafeshgh  👈👈
🌹امام حسن مجتبی علیه السلام: «;مَنْ طَلَبَ رِضَی اللّهِ بِسَخَطِ النّاسِ کفاهُ اللّهُ اُمُورَ النّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَی النّاسِ بِسَخَطِ اللّهِ وَکلَهُ اللّهُ اِلَی النّاسِ؛ هر کس رضایت خدا را بخواهد، هر چند با خشم مردم همراه شود؛ خداوند او را از امور مردم کفایت می کند و هر کس که با به خشم آوردن خداوند دنبال رضایت مردم باشد، خدا او را به مردم وا می گذارد».1 میزان الحکمه، ج4، ص153 🌺🌺میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک باد 🌸🌸
امام صادق ‏(ع) : قلب ماه رمضان ، شب قدر است. در این شب باعظمت، بنده حقیر رو حلال بفرمائید. تعجیل فرج اقا امام زمان (عج) و سلامتی حضرت و نائب برحقشان صلوات التماس دعا ـ یازهرا (س)
هوش سفید آیت الله العظمی حاج‌آقا مجتبی تهرانی رحمة الله علیه در مراسم شب بیست‌وسوم ماه مبارک رمضان سال 91 در رابطه با شهادت حضرت صدیقه کبری(س) بحثی را مطرح کردند و پس از آن روضه‌ حضرت را خواندند: توسل من معلوم است و همه‌تان هم می‌دانید؛ توسلم به باطن لیلة‌القدر است. اوّل چند جمله از خود زهرا(سلام‌الله علیها) نسبت به آن حادثه نقل می‌کنم. «وَ رَکَلَ‌ الْبَابَ‌ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ‌ عَلَیَ وَ أَنَا حَامِلٌ»؛ چنان لگدی به آن درِ نیم سوخته زد و آن را بر روی من انداخت، در حالی که من باردار بودم. «وَ النَّارُ تُسْعَرُ»؛ آتش زبانه می‌کشید. زهرا(سلام‌الله علیها) می‌گوید: لگدی زد و در را بر روی من انداخت، «وَ تَسْفَعُ وَجْهِی»؛ من با صورت بر روی زمین افتادم. آتش زبانه می‌کشید و چهرة من را می‌سوزاند. «فَیَضْرِبُ‌ بِیَدِه»؛ با دست به من سیلی زد. امّا سیلی چگونه بود؟ «حَتَّى انْتَثَرَ قُرْطِی مِنْ أُذُنِی»؛[1] چنان سیلی محکمی زد که گوشواره‌های من پراکنده شد. 1. بحارالانوار، ج 30، ص 349 من نوحه خونی بلد نیستم، ولی امشب مرجعیت به کنار، اجتهاد به کنار، فقاهت به کنار، عرفان به کنار، اخلاق به کنار، می‌خوام امشب نوحـــه بخــــونم ... در وسط کوچه تو را ... کاش به جای تو مرا 👇👇👇👇👇