19.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ «ایمان و عرصه عمل»
👤 استاد #رائفی_پور
🔅 کسانی در حکومت امام زمان به قدرت میرسند که قبلش این ویژگیها رو داشته باشن...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
آل یاسین نائین🌼🌱🌼
https://eitaa.com/gfjrsb
✨﷽✨
#داستانک_آموزنده
✍دکتری برای خواستگاری دختری رفت، ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مامانت به عروسی نیاید! آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت:در سن یک سالگی پدرم مرد و مادرم برای اینکه خرج زندگیمان را تامین کند در خانه های مردم رخت و لباس میشست.. حالا دختری که خیلی دوستش دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است. گذشته مادرم مرا خجالت زده کرده است.به نظرتان چکار کنم!! استاد به او گفت:از تو خواسته ای دارم ؛به منزل برو و دست مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا و بهت میگم چکار کنی.
و جوان به منزل رفت و اینکار را کرد ولی با حوصله دستای مادرش را در حالی که اشک بر روی گونه هایش سرازیر شده بود انجام داد..زیرا اولین بار بود که دستان مامانش درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده و تماما تاول زده و ترک برداشته اند را دید ، طوری که وقتی آب را روی دستانش میریخت از درد به لرز میفتاد.
پس از شستن دستان مادرش نتونست تا فردا صبر کند و همون موقع به استاد خود زنگ زد و گفت: ممنونم که راه درست را بهم نشون دادی! من مادرم را به امروزم نمیفروشم..چون اون زندگی اش را برای آینده من تباه کرد!!
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
آل یاسین نائین🌼🌱🌼
https://eitaa.com/gfjrsb
5.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ خواندن سرود ملی توسط رهبر معظم انقلاب ❤️
آل یاسین نائین🌼🌱🌼
https://eitaa.com/gfjrsb
📘📘#داستان_پندآمور📘📘
پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت هزینه تحصیل خود را به دست میآورد، روزی دچار تنگدستی و گرسنگی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میآورد تصمیم گرفت از کسی تقاضای کمی غذا کند. در خانهای را زد. دختر جوان زیبایی در را به روی او گشود. دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: «چقدر باید به شما بپردازم؟»
دختر جوان گفت: «هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام میدهیم چیزی دریافت نکنیم.»
پسرک در مقابل گفت: «از صمیم قلب از شما تشکر می کنم.»
پسرک که «هاروراد کلی» نام داشت پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس میکرد بلکه ایمانش به خداوند و انسانهای نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد.
سالها بعد زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری انتقال یافت. دکتر هاروارد کلی در مورد مشاوره وضعیت این زن فرا خوانده شد. وقتی او نام شهری را که زن جوان از آن آمده بود شنید برق عجیبی در چشمهایش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد بست هر چه در توان دارد برای نجات زندگی او بکار گیرد. مبارزه آنها با بیماری بعد از کشمکش طولانی به پیروزی رسید. روز ترخیص بیماری فرا رسید. زن با ترس و لرز صورت حساب را گشود. او اطمینان داشت باید تا آخر عمر برای پرداخت صورت حساب کار کند. نگاهی به صورت حساب انداخت. جملهای به چشمش خورد: «همه مخارج بیمارستان قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است.»
آل یاسین نائین🌼🌱🌼
https://eitaa.com/gfjrsb
📚#داستان_آموزنده 📚
پیرزنی برای سفیدکاری منزلش کارگری را استخدام کرد.
وقتی کارگر وارد منزل پیرزن شد، شوهر پیر و نابینای او را دید و دلش برای این زن و شوهر پیر سوخت.
اما در مدتی که در آن خانه کار می کرد متوجه شد که پیرمرد انسانی بسیار شاد و خوش بین است.
او درحین کار با پیرمرد صحبت می کرد و کم کم با او دوست شد.
در این مدت او به معلولیت جسمی پیرمرد اشاره ای نکرد.
پس از پایان سفیدکاری وقتی که کارگر صورت حساب را به همسر او داد، پیرزن متوجه شد که هزینه ای که در آن نوشته شده خیلی کمتر از مبلغی است که قبلا توافق کرده بودند.
⁉️پیرزن از کارگر پرسید که شما چرا این همه تخفیف به ما می دهید؟
کارگر جواب داد:
✨«من وقتی با شوهر شما صحبت می کردم خیلی خوشحال می شدم و از نحوه برخورد او با زندگی متوجه شدم که وضعیت من آنقدر که فکر می کردم بد نیست. پس نتیجه گرفتم که کار و زندگی من چندان هم سخت نیست. به همین خاطر به شما تخفیف دادم تا از او تشکر کنم.»✨
پیرزن از تحسین شوهرش و بزرگواری کارگر منقلب شد و گریه کرد.
زیرا او می دید که کارگر فقط یک دست دارد.
🖋گاهی از نعمت هایی که خدا بهمون داده غافل میشیم...
📿خدایا نعمت شادی و انرژی مثبت را از ما نگیر📿
آل یاسین نائین🌼🌱🌼
https://eitaa.com/gfjrsb
#تلــــــنـگــر❗️
شهید ثانی یک شب از خواب برخاست و دید که نمازشبش قضا شده... گریه کرد و گفت:
خدا چه کردم که #نمازشب از دستم رفت.
حالا امروز بعضی ها نمازصبحشان هم قضا می شود، اما برایشان مهم نیست.
هزارتومانی اش گم شود ناراحت است، اما نمازصبحش قضا شده و نگران نیست و این را خسارت نمی داند.
آیت الله مجتهدی تهرانی ره
آل یاسین نائین🌼🌱🌼
https://eitaa.com/gfjrsb
8.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌍✌️موشک جواب موشک✌️
🔹شبکه بی بی سی توسط ارتش سایبری سربازان امام زمان هک شد!
🔹آن ها ده ثانیه مزخرف خودشون را پخش کردند
اما ما یک دقیقه آن هم چه پیامی و با زبان چه شخصیتی که از عکسش هم می ترسند!
﹏﹏⃟🌻﹏﹏
آل یاسین نائین🌼🌱🌼
https://eitaa.com/gfjrsb
🌹شهید آرمان روی انگشترش نوشته بود:
رَفَعَ اللهُ رایَهَ العَبّاس
میپرسیدن یکی از ویژگی شهید رو بگید همه میگفتن: با ادب بود!
آل یاسین نائین🌼🌱🌼
https://eitaa.com/gfjrsb
@madahi_۲۰۲۲_۰۸_۲۶_۲۱_۳۲_۵۹_۲۲۶.mp3
6.07M
🔹همه زندگیم
🔈مداحی دلنشین
آل یاسین نائین🌼🌱🌼
https://eitaa.com/gfjrsb