eitaa logo
آل یاسین نائین🌼🌱🌼
222 دنبال‌کننده
28هزار عکس
43.9هزار ویدیو
166 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
پادشاهی به شکار رفت و در مسير مرد بدقيافه‌ای را ديد که از نظر پادشاه بديُمن بود. دستور داد او را زدند و به زندان انداختند. از قضا در آن روز، پادشاه شکار خوبی داشت و شادمان برگشت و به او اجازه آزادی داد. مرد اجازه خواست تا چيزی به سلطان بگويد و گفت: ای پادشاه، مرا پس از ديدن می‌زنی و به زندان می‌فرستی، ولی من تو را می‌بينم و شکارت خوب می‌شود و با سلامتی و شادی برمی‌گردی. حالا بگو کدام يک از ما بديُمن‌تر بوديم برای هم؟ پادشاه از اين حرف شرمنده شد و به او هديه داد. کشکول شیخ بهایی حکایت آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
شیر و گرگ و روباهی با هم به شکار می‌روند. آن‌ها با همراهی هم یک گاو وحشی، بز و خرگوش شکار کردند. شیر به گرگ می‌گوید این سه شکار را تقسیم کن. گرگ گفت گاو وحشی که بزرگتر است از آن شماست. من از بز استفاده می‌کنم و خرگوش هم قسمت روباه باشد. شیر گفت چه گفتی؟ در جایی که من وجود دارم تو اظهار وجود می‌کنی؟ پیشتر بیا. گرگ که پیش آمد شیر با پنجه‌های نیرومندش او را از هم درید. سپس شیر رو به روباه کرد و گفت حالا تو این شکارها را تقسیم کن. روباه گفت سرورم این گاو فربه برای صبحانه شما، این بز هم غذای وسط روز شما و خرگوش هم برای شام مناسب است. شیر گفت تو این تقسیم کردن را از که آموختی؟ روباه گفت از سر بریده گرگ!! آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘ 🌼☘🌼 ☘🌼 🌼 اين داستان غم انگيز کوهنوردي است که مي خواست به بلندترين کوه ها صعود کند. تصميم گرفت . تنها به قله کوه برود . هوا سرد بود وکم کم تاريک ميشد . سياهي شب سکوت مرگباري داشت . و قهرمان ما بجاي اينکه چادر بزند واستراحت کند و صبح ادامه دهد به راهش ادامه داد . همه جا تاريک بود و جز سو سوي ستارها وماه از پشت ابرها چيز ديگري پيدا نبود . وقهرمان ما چيزي به فتح قله نداشت که ناگهان پايش به سنگي خورد و لغزيد و سقوط کرد.در آن لحظات سقوط خاطرات بد و خوب بيادش آمد . داشت فکر ميکرد چقدر به مرگ نزديک است . که در آن لحظات ترسناک مرگ وزندگي احساس کرد که طناب سقوط به دور کمرش حلقه زده و وسط زمين و آسمان مانده است. درآن وقت تنگ ودرد آور و ترسناک و آن سکوت هولناک فرياد زد خدايا مرا درياب و نجات بده . صدائي لطيف وآرام از آسمان گفت چه مي خواهي برايت بکنم . قهرمان ما گفت کمکم کن نجات پيدا کنم . صدا گفت آيا واقعا فکر ميکني من مي نوانم تورا نجات دهم قهرمان کوه نورد ما گفت البته که تو مي تواني مرا کمک کني چون تو خداوندي و قادر بر هر کاري هستي . آن صدا گفت پس آن طناب را ببر و اعتماد کن . اما قهرمان ما ترس داشت و اعتماد نکرد وچسبيد به طنابش . و چند روز بعد گروه نجات جسد منجمد و مرده اورا پيدا کردند که فقط يک متر با زمين فا صله داشت آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
فردی هنگام راه رفتن، پایش به سکه ای خورد. تاریک بود، فکر کرد طلاست! کاغذی را آتش زد تا آن را ببیند. دید 2 ریالی است! بعد دید کاغذی که آتش زده، هزار تومانی بوده! گفت: چی را برای چی آتش زدم! و این حکایت زندگی خیلی از ما هاست که چیزهای بزرگ را برای چیزهای کوچک آتش میزنیم و خودمان هم خبر نداریم! بیشتر دقت کنیم برای به دست آوردن چیزی چه چیزی را داریم به آتش می کشیم؟ آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
💞عزرائیل از حضرت نوح پرسیدند: این همه سال روی زمین زندگی کردی، چطور گذشت؟ نوح جواب داد: بگذارید از آفتاب به سایه بروم جواب شما را خواهم داد. همان طور عصا به دست آرام در سایه نشست و گفت: به همین فاصله ای که از آفتاب به سایه رفتم، خیلی سریع. "عمر از آنچه فکر میکنیم کوتاهتر است، تا میتوانیم عاشق باشیم و زندگی کنیم آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
✅تو ثروتمند هستی... شاید تصور کنی این متن بطور اتفاقی به دست تو رسیده اما باور کن در این جهان هیچ چیز اتفاقی نیست. این نوشته پر از انرژی مثبت و قدرت باور نکردنی است و کسانیکه به آن ایمان داشته باشند تحولات عجیبی را در زندگی خود تجربه می کنند. اگر شما هم می خواهید زندگی اقتصادی خود را متحول کنید، فقط کافیست از اعماق وجودتان این جملات را بخوانید. ۱. خداوند روزی رسان است. ۲. من ثروتمند هستم. ۳. من به قدرت پروردگارم ایمان دارم. ۴. ثروت های آسمان و زمین برای من است. ۵. من به خداوند وجودم ایمان دارم. این جملات را هر روز با ایمان بخوان و تحول را در زندگی خودت تماشا کن. و به یاد داشته باش ثروتمند واقعی به فکر ثروتمند کردن دیگران اند. خداوند روزی رسان است. آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
شخصی تنها کفشی را که داشت برای تعمیر نزد پینه دوز برد. از آنجا که پینه دوز در صدد تعطیل کردن دکانش بود، به او گفت: فردا برای تحویل کفش هایت بیا. با ناراحتی گفت: اما من کفش دیگری ندارم که تا فردا بپوشم. پینه دوز شانه بالا انداخت و گفت: به من ربطی ندارد، اما می توانم یک جفت کفش مستعمل تا فردا به تو قرض بدهم. فریاد کشید: چی؟! تو از من می خواهی کفشی را بپوشم که قبلا پای کس دیگری بوده؟ پینه دوز با خونسردی جواب داد: حمل افکار و باورهای دیگران تو را ناراحت نمی کند، ولی پوشیدن یک جفت کفش دیگری تو را می آزارد؟ داشتن ذهن پاک نعمتی است بس بزرگ آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"صوت الشهدا ۱۰۶ در محضر شهدا🕊 شهید فخری‌زاده آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌لطفا هرچه در توانتان هست این کلیپ را منتشر کنید. 🔆اگر یک در طول عمرمان بتوانیم انجام بدیم و قدمی برای ظهور برداریم و مورد قبول خداوند قرار بگیره، شاید انتشار همین کلیپ چند دقیقه ای باشه.... آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
FARMANDA.mp3
1.84M
👌سلام فرمانده آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb