💢تو کیستی؟
حضرت آدم نشسته بود، شش نفر آمدند، سه نفر طرف راستش نشستند و سه نفر طرف چپ. به یکی از سمت راستیها گفت: «تو کیستی؟»
گویند حضرت آدم نشسته بود، شش نفر آمدند، سه نفر طرف راستش نشستند و سه نفر طرف چپ.
به یکی از سمت راستیها گفت: «تو کیستی؟»
گفت: «عقل.»
پرسید: «جای تو کجاست؟»
گفت: «مغز.»
از دومی پرسید: «تو کیستی؟»
گفت: «مهر.»
پرسید: «جای تو کجاست؟»
گفت: «دل.»
از سومی پرسید: «تو کیستی؟»
گفت: «حیا.»
پرسید: «جایت کجاست؟»
گفت: «چشم.»
سپس به جانب چپ نگریست و از یکی سؤال کرد: «تو کیستی؟»
جواب داد: «تکبر.»
پرسید: «محلت کجاست؟»
گفت: «مغز.»
گفت: «با عقل یک جایید؟»
گفت: «من که آمدم عقل میرود.»
از دومی پرسید: «تو کیستی؟»
جواب داد: «حسد.»
محلش را پرسید.
گفت: «دل.»
پرسید: «با مهر یک مکان دارید؟»
گفت: «من که بیایم، مهر خواهد رفت.»
از سومی پرسید: «کیستی؟»
گفت: « طمع »
پرسید: «مرکزت کجاست؟»
گفت: «چشم.»
گفت: «با حیا یک جا هستید؟»
گفت: «چون من داخل شوم، حیا خارج می شود.»
👌سعیدی
خاطره ای جالب از استاد شفیعی کدکنی
نزدیکی های عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم،
صبح رفتم آب انبار تا آب بیاورم.
از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق هق گریه مردانه ای را شنیدم
پدرم بود،
مادر هم او را آرام می کرد،می گفت:
آقا! خدا بزرگ است...
خدا نمیگذارد ما پیش بچه ها کوچک شویم! فوقش به بچه ها عیدی نمی دهیم!
ماجرا را فهمیدم، دست کردم توی جیبم،
۱۰۰ تومان بود..کل پولی که از حقوق معلمی گرفته بودم
روی گیوه های پدرم گذاشتم و خم شدم و گیوهایش را بوسیدم.
آن سال، همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد، با بچه هایشان ...
پدر به هرکدام از بچه ها و نوه ها ۱۰ تومان عیدی داد؛
۱۰ تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی به مادر داد
اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم فروردین، که رفتم سر کلاس
آقای مدیر بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ کهنه گوشه اتاقش درآورد و به من داد.
گفتم: این چیست؟
گفت: باز کنید
باز کردم، ۹۰۰ تومان پول نقد بود!
گفتم: این برای چیست؟
گفت: از مرکز آمده است من از مرکز خواسته بودم تشویقت کنن
فقط در آن موقع ناخودآگاه به مدیر گفتم: این باید ۱۰۰۰ تومان باشد، نه ۹۰۰ تومان!
مدیر گفت: از کجا می دانی؟
گفتم: حدس می زنم
مدیر گفت که از مرکز استعلام میگیرد ...
روز بعد، همین که رفتم اتاق معلمان تا آماده بشوم برای رفتن به کلاس،
آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتن شما استعلام کردم،
درست گفتی!
هزار تومان بوده نه نهصد تومان!
آن کسی که بسته را آورده صد تومان آن را برداشته بود
که خودم رفتم از او گرفتم...
گفت: بگو ببینم، از کجا این را می دانستی؟
گفتم: هیچ، فقط شنیده بودم که خدا ده برابر کار خیرت را به تو بر می گرداند...
"مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا"
(قرآن کریم؛ سوره مبارکه انعام، آیه شریفه ۱۶۰)
👌سعید ی
8.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا صبری بده
به قلبی که چیزی را میخواهد
اما نمی شود ...
بعضی وقتا طوری میشه
که جز صبوری کردن
راهی برات نمیمونه ...
ولی اینو بدون که پیش خدا،
صبر پاداش بزرگی داره !
شاید عزیزی از دست دادی
شاید مدتهاست منتظر کسی هستی
شاید بیماری و یا مریض داری میکنی
شاید خیلی وقته خواسته ای داری
و نا امید شدی ...
میخوام بهت بگم که خدا صبرت رو میبینه ...
همراهته و صبرت بی پاداش نیست !
صبر داشته باش ...!
👌سعیدی
9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماز صبح یک فضیلت عظمائیست، براش برنامه داشته باشیم ✅✅
#راهکارهای_بیدارشدن_برای_نمازصبح
👌جهرمی
6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅نمازشب
👤 استاد دارستانی
👌جهرمی
آل یاسین نائین🌼🌱🌼
https://eitaa.com/gfjrsb
YEKNET.IR - zamine - fatemie avval 1402 - karimi.mp3
3.72M
🎤 #محمود_کریمی
🎧 به خدا که خلقت ماسوا
آل یاسین نائین🌼🌱🌼
https://eitaa.com/gfjrsb
Panahian-Rozeh-Fatemieh-AzFatemehBego-24k.mp3
1.66M
#روضه | از فاطمه بگو!
◾️ شهادت حضرت زهرا(س) تسلیت
آل یاسین نائین🌼🌱🌼
https://eitaa.com/gfjrsb