تست بینایی/ آیا می توانید موشی را که در مطب این دکتر پنهان شده است در ۸ ثانیه پیدا کنید؟
🔹چالش تصویری امروز، به دنبال این است که با یک تست ساده اما چالشی به تمام توانائی ها و مهارت هایتان هشدار دهد که تا چه اندازه می توانند فریب بخورند و یا اینکه دچار تردید شوند. تنها کاری که باید در چالش تصویری انجام دهید این است که با دقت به تصویر نگاه کنید تا زمانی که موش پنهان شده در تصویر را پیدا کنید.
آل یاسین نائین🌼🌱🌼
https://eitaa.com/gfjrsb
♦️امام جمعه اصفهان: پیکر شهید نیلفروشان پیدا شده است
🔹امام جمعه اصفهان در نمازجمعه از پیدا شدن پیکر شهید سردار نیلفروشان خبر داد.
#سردار_نیلفروشان
پوشش اخبار مردمی را در دیده بان مردم دنبال کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اینا به خودشون میگن قوم برگزیده خدا😳😂
👌بهزادی
داستان کوتاه
پدربزرگ
پیرمردی با پسر، عروس و نوهی پنجسالهاش زندگی میکرد. دستان پیرمرد میلرزید و چشمانش خوب نمیدید و به سختی میتوانست راه برود. شبی هنگام خوردن شام، غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را به زمین انداخت و شکست.
پسر و عروسش، از این خرابکاری پیرمرد ناراحت شدند و گفتند: باید دربارهی پدربزرگ کاری کنیم؛ وگرنه، تمام خانه را به هم میریزد. آنها یک میز کوچک در گوشهی اتاق گذاشتند و پیرمرد مجبور شد به تنهایی غذا بخورد. بعد که یک بشقاب و یک لیوان از دست پدربزرگ افتاد و شکست، دیگر مجبور بود غذایش را در کاسهی چوبی بخورد.
یک روز عصر، پدر متوجه پسر پنجسالهی خود شد که داشت با چند تکه چوب، بازی میکرد. پدر رو به پسرش کرد و گفت: پسرم، داری چی درست میکنی؟ پسر با شیرینزبانی گفت: دارم برای تو و مامان، کاسهی چوبی درست میکنم که وقتی پیر شدید، توش غذا بخورید! سپس تبسمی کرد و به کارش ادامه داد. از آن روز به بعد، همهی خانواده با هم سر یک میز غذا میخوردند.
من منم؟ داستانهای کوتاه و شگفتانگیز، امیررضا آرمیون، ج ۲، ص ۱۵۴ و ۱۵۵.
#داستانکوتاه
#پدربزرگ
🙏مادر