eitaa logo
آل یاسین نائین🌼🌱🌼
210 دنبال‌کننده
26.5هزار عکس
41.2هزار ویدیو
162 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
107571_760_۲۰۲۱_۰۹_۲۶_۲۰_۲۵_۲۹_۱۳۲.mp3
3.67M
. ♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے♥ ❣❣ ✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ 🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباًكَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛ يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊 آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
17.mp3
4.28M
آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
سید.mp3
12.32M
👌صاحب لوا آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
۳.mp3
8.72M
🎤بسطامی آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
۱۷.mp3
8.72M
👌صاحب لوا آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
۱.mp3
2.02M
🎤قربانی آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
202030_317548188.mp3
3.51M
حجت‌ الاسلام والمسلمین عالی موضوع:چرا ثواب"""لعن""""بیشتر از سلام است؟ ⚜زمان: ۷:۰۰ آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
📚پاداش در روزگاران قديم اميرى بود که زن بسيار زيبائى داشت. يک روز اين امير تُنگى پر از ماهى به خانه برد و زنش با ديدن تنگ ماهى روبنده خود را روى صورت انداخت که ماهى‌ها او را نبينند و طورى صورت خود را پنهان کرد تا امير پاکيزه‌اش بداند. وقتى امير در خانه بود همسرش، دست و روى در حوض نمى‌شست و مى‌گفت: ماهيان نر، سبب گناه من مى‌شوند. و در برابر امير از نزديک شدن به حوض خوددارى مى‌کرد. يک روز امير در کنار همسر خود نشسته بود و خادمى هم آنجا حضور داشت. همسر امير دوباره از ماهى‌هاى نر حرف زد و ادا درآورد، خادم امير که آنجا نشسته بود، به خنده افتاد و امير پرسيد، براى چه به خنده افتادي؟ خادم گفت: فقط خنديدم. امير گفت: بايد علتى داشته باشد! خادم به حرف در نيامد و سکوت کرد. امير خشمگين شد و خادم ترسيد. خادم گفت: همسر زيبايت چهل جوان زيباروى را در سرداب خانه‌ات به بند کشيده و هرگاه که به شکار مى‌روي، نزد آنها مى‌رود امير که سخت ناراحت شده بود، به خادم گفت: بايد پى به حقيقت ببرم. و افزون دوباره به شکار مى‌روم. اما شب‌هنگام به خانهٔ تو باز خواهم گشت. آنجا خواهم گفت که چه بايد بکنيم. روز بعد، امير به شکار رفت و شب‌هنگام به خانهٔ خادم بازگشت. امير از خادم خواست که او را در خورجينى کند و ببرد آنجا که همسرش بزم به پا مى‌کند و با مردان اسير به عيش مى‌نشيند. امير در برابر اين‌کار به خادم قول داد که به او صد من زعفران پاداش دهد. خادم به ريخت درويشان درآمد و امير را در خورجينى کرد و به راه افتاد. رفت و رفت و رفت تا به خانهٔ امير رسيد. صداى ساز و آواز در کوچه پيچيده بود. درويش به در زد و خواند: حالا بنگر اين مکر زنان حالا حاضر کن صد من زعفران و باز خواند و خواند تا در را به رويش گشودند. در سر سراى امير چهل جوان زيباروى نشسته بودند و رامشگران مى‌نواختند و جام‌گردان، مى در پياله‌ها مى‌ريخت. همسر امير در آن حالت چند بار به درويش گفت که همان بيت را بخواند و تکرار کند. نزديک صبح بزم تمام شد و درويش به خانه‌ خود بازگشت. اما امير در خورجين هم چنان شاهد رفتار همسر خود بود. همسر امير هر چهل جوان به سرداب روانه کرد و در آن را بست و بعد خود را به بستر رسانيد و خوابش برد. امير از خورجين بيرون آمد و دستور داد همسرش را در صندوقى کنند و کنارى بگذارند تا صبح که بيدار شود. صبح که شد زن امير از خواب برخاست و فهميد که چه پيش آمده است. همسر امير را از صندوق بيرون آوردند و او را به دم ”اسب ابر باد“ بستند و به‌سوى بيابان رهايش کردند. امير هر چهل جوان را از بند رها کرد و از سرداب بيرون آورد و از آنان خواست که بگويند ما را از چه قرار بوده است. جوان‌ها گفتند هر غروب، که از کناب خانه‌ات مى‌گذشتيم، پرى‌روئى چهره نشان مى‌داد بعد هريک، به‌گونه‌اى بيهوش مى‌شديم و سپس خود را در سراب به بند مى‌ديديم. هرگاه که تو به شکار مى‌رفتي، بندها را مى‌گشود و با ما به عيش مى‌نشست. ═ೋ❅🖋☕️❅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏سه خطای بزرگ هستی: ۱-ابلیس از روی تکبر از فرمان خدا سرپیچی کرد و رانده شد ۲-آدم همه نعمتی داشت اما از میوه ممنوعه خورد و همه چیزرا از دست داد ۳-قابیل برادرش راکشت تا دارائیش را غصب کنه و منفور عالم شد ✍نتیجه: مغرور باشی رانده میشی طمع کنی همه چیزتو از دست میدی حسود باشی منفور عالم میشی •┈••✾◆🍃🌸🍃 آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb •┈••✾◆🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «ایمان و عرصه عمل» 👤 استاد 🔅 کسانی در حکومت امام زمان به قدرت می‌رسند که قبلش این ویژگی‌ها رو داشته باشن... 🌸 آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
✨﷽✨ ✍دکتری برای خواستگاری دختری رفت، ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مامانت به عروسی نیاید! آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت:در سن یک سالگی پدرم مرد و مادرم برای اینکه خرج زندگیمان را تامین کند در خانه های مردم رخت و لباس میشست.. حالا دختری که خیلی دوستش دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است. گذشته مادرم مرا خجالت زده کرده است.به نظرتان چکار کنم!! استاد به او گفت:از تو خواسته ای دارم ؛به منزل برو و دست مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا و بهت میگم چکار کنی. و جوان به منزل رفت و اینکار را کرد ولی با حوصله دستای مادرش را در حالی که اشک بر روی گونه هایش سرازیر شده بود انجام داد..زیرا اولین بار بود که دستان مامانش درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده و تماما تاول زده و ترک برداشته اند را دید ، طوری که وقتی آب را روی دستانش میریخت از درد به لرز میفتاد. پس از شستن دستان مادرش نتونست تا فردا صبر کند و همون موقع به استاد خود زنگ زد و گفت: ممنونم که راه درست را بهم نشون دادی! من مادرم را به امروزم نمیفروشم..چون اون زندگی اش را برای آینده من تباه کرد!! ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ خواندن سرود ملی توسط رهبر معظم انقلاب ❤️ آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
📘📘📘📘 پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت هزینه تحصیل خود را به دست می‌آورد، روزی دچار تنگدستی و گرسنگی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار می‌آورد تصمیم گرفت از کسی تقاضای کمی غذا کند. در خانه‌ای را زد. دختر جوان زیبایی در را به روی او گشود. دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: «چقدر باید به شما بپردازم؟» دختر جوان گفت: «هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می‌دهیم چیزی دریافت نکنیم.» پسرک در مقابل گفت: «از صمیم قلب از شما تشکر می کنم.» پسرک که «هاروراد کلی» نام داشت پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قوی‌تر حس می‌کرد بلکه ایمانش به خداوند و انسان‌های نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد. سالها بعد زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری انتقال یافت. دکتر هاروارد کلی در مورد مشاوره وضعیت این زن فرا خوانده شد. وقتی او نام شهری را که زن جوان از آن آمده بود شنید برق عجیبی در چشمهایش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد بست هر چه در توان دارد برای نجات زندگی او بکار گیرد. مبارزه آنها با بیماری بعد از کشمکش طولانی به پیروزی رسید. روز ترخیص بیماری فرا رسید. زن با ترس و لرز صورت حساب را گشود. او اطمینان داشت باید تا آخر عمر برای پرداخت صورت حساب کار کند. نگاهی به صورت حساب انداخت. جمله‌ای به چشمش خورد: «همه مخارج بیمارستان قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است.» آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
📚 📚 پیرزنی برای سفیدکاری منزلش کارگری را استخدام کرد. وقتی کارگر وارد منزل پیرزن شد، شوهر پیر و نابینای او را دید و دلش برای این زن و شوهر پیر سوخت. اما در مدتی که در آن خانه کار می کرد متوجه شد که پیرمرد انسانی بسیار شاد و خوش بین است. او درحین کار با پیرمرد صحبت می کرد و کم کم با او دوست شد. در این مدت او به معلولیت جسمی پیرمرد اشاره ای نکرد. پس از پایان سفیدکاری وقتی که کارگر صورت حساب را به همسر او داد، پیرزن متوجه شد که هزینه ای که در آن نوشته شده خیلی کمتر از مبلغی است که قبلا توافق کرده بودند. ⁉️پیرزن از کارگر پرسید که شما چرا این همه تخفیف به ما می دهید؟ کارگر جواب داد: ✨«من وقتی با شوهر شما صحبت می کردم خیلی خوشحال می شدم و از نحوه برخورد او با زندگی متوجه شدم که وضعیت من آنقدر که فکر می کردم بد نیست. پس نتیجه گرفتم که کار و زندگی من چندان هم سخت نیست. به همین خاطر به شما تخفیف دادم تا از او تشکر کنم.»✨ پیرزن از تحسین شوهرش و بزرگواری کارگر منقلب شد و گریه کرد. زیرا او می دید که کارگر فقط یک دست دارد. 🖋گاهی از نعمت هایی که خدا بهمون داده غافل میشیم... 📿خدایا نعمت شادی و انرژی مثبت را از ما نگیر📿 آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
❗️ شهید ثانی یک شب از خواب برخاست و دید که نمازشبش قضا شده... گریه کرد و گفت: خدا چه کردم که از دستم رفت. حالا امروز بعضی ها نمازصبحشان هم قضا می شود، اما برایشان مهم نیست. هزارتومانی اش گم شود ناراحت است، اما نمازصبحش قضا شده و نگران نیست و این را خسارت نمی داند. آیت الله مجتهدی تهرانی ره آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌍✌️موشک جواب موشک✌️ 🔹شبکه بی بی سی توسط ارتش سایبری سربازان امام زمان هک شد! 🔹آن ها ‌ده ثانیه مزخرف خودشون را پخش کردند اما ما یک دقیقه آن هم چه پیامی و با زبان چه شخصیتی که از عکسش هم می ترسند! ﹏﹏⃟🌻﹏﹏ آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهید آرمان روی انگشترش نوشته بود: رَفَعَ اللهُ رایَهَ العَبّاس می‌پرسیدن یکی از ویژگی شهید رو بگید همه میگفتن: با ادب بود! آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@madahi_۲۰۲۲_۰۸_۲۶_۲۱_۳۲_۵۹_۲۲۶.mp3
6.07M
🔹همه زندگیم 🔈مداحی دلنشین آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجت‌ الاسلام والمسلمین شجاعی 💎سخنرانی کوتاه و زیبا؛ حتما تماشا کنید🙏 ❤️عاشق و معشوق❤️ آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
🔴 شیطان، هم دنیا را گرفت و هم آخرت را! ✍ آیت الله حق شناس (ره) : یڪ آقای فرش فروش ڪه اهل نماز اول وقت بود به بنده گفت: یڪ ڪسی برای خریدن فرش وارد مغازه ی بنده شد. گفتم: وقت نماز است. گفت: من وقت ندارم، مسافرم و می خواهم بروم. هر چه اصرار ڪردم، دیدم نمی شود و گول شیطان را خوردم و یڪ قدری ڪه از نماز اول وقت گذشت، دیدم همین آقای مشتری ڪه خیلی شیفته ی این معامله بود، گفت من باید قدری تامل بڪنم! و از خرید منصرف شد!! شیطان هم دنیا را گرفت و هم نماز اول وقت را. امیر مومنان (ع) فرمودند: اگر مومن، دنیا را مانع از آخرت خودش قرار بدهد؛ پروردگار او را از هر دو باز می دارد. 📚 ز ملڪ تا ملڪوت جلد 1 ص 213 آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت‌الله مجتهدی: زنی که پاداش‌ چند شهید را دارد... آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb