eitaa logo
غدیر شناسنامه شیعه
159 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
43 فایل
✅ اصل و نسب و مذهب ما را چو بخواهید آغاز مسلمانی ما روز غدیــــــر است... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 عید غدیر بخش عمده ای از شناسنامه ی شیعه ائمه محسوب می شود. مقام معظم رهبری @ggg1400 آیدی ادمین: @mohammaddostmr
مشاهده در ایتا
دانلود
خلاصه پرسش در تاریخ می‌خوانیم که شلاق پیامبر(ص) به صورت غیر عمدی به فردی خورده و مضروب، تقاضای قصاص کرده بود. آیا این موضوع، با عصمت پیامبر منافات ندارد؟! پرسش در روایات آمده که پیامبر اسلام(ص) در ساعات آخر عمرشان فرمودند: «اگر کسی حقی بر گردن من دارد بگوید تا قصاص کند». در این هنگام، غلامی می‌گوید یک‌بار شلاق شما به من خورد. پیامبر(ص) شانه خود را برهنه می‌کنند تا او قصاص کند! می‌خواستم بپرسم مگر پیامبر(ص) خطای سهوی انجام می‌دهد؟ پاسخ اجمالی یکی از اعتقادات شیعه این است که پیامبران الهی معصوم می‌باشند؛ یعنی از گناه و اشتباه مصون و محفوظ هستند و اشتباه عمدی یا سهوی انجام نمی‌دهند.[1] در برخی روایات از روزهای آخرین حیات پیامبر گرامی اسلام(ص) گزارشی نقل شده است که اگر چه دارای نکات اخلاقی مهمی است، اما در آن نوعی ناهمخوانی با این اعتقاد شیعه دیده می‌شود. مضمون روایت مذکور چنین است: ابن عباس می‌گوید: وقتی رسول خدا(ص) بیمار شد انجمنى از اصحابش نزد او بودند ... فرمود: «پروردگارم، حکم کرده و سوگند خورده که از ستم هیچ ستمکارى نگذرد. شما را به خدا سوگند می‌دهم هر کدامتان که مظلمه‌اى بر عهده محمد دارد برخیزد و قصاص کند؛ چرا که قصاص در دنیا محبوب‌تر است از قصاص در آخرت در برابر فرشته‌ها و پیامبران». مردى از این مجلس به نام «سوادة بن قیس» بپاخاست و گفت: یا رسول الله! پدر و مادرم قربانت! وقتی از طائف برگشتى پیشوازت آمدم، سوار شتری بودی و تازیانه‌ای به دستت بود، تازیانه بلند کردى که به شتر بزنى اما به شکم من خورد و نمی‌دانم عمدی بود یا اشتباهی؟! پیامبر(ص) فرمود: «به خدا پناه می‌برم که عمداً چنین کاری انجام داده باشم». سپس فرمود: «اى بلال! برخیز و به منزل فاطمه رفته و آن تازیانه را بیاور!...» وقتی تازیانه را آورد، به آن مرد فرمود: «نزد من بیا و قصاص کن تا راضى شوى»، سواده گفت: سینه‌ات را برایم برهنه کن! رسول خدا چنین کرد، آن‌گاه سواده گفت: پدر و مادرم به قربانت! اجازه می‌دهى دو لب بر بدن مبارکت نهم! به او اجازه داد و بوسه زد و گفت: به بدن رسول خدا پناه می‌برم از دوزخ، رسول خدا فرمود: «اى سوادة بن قیس از من درگذشتى یا قصاص می‌کنى؟» گفت: یا رسول الله درگذشتم، پیامبر(ص) فرمود: «خدایا! از سوادة بن قیس بگذر چنانچه از پیامبرت محمد درگذشت».[2] همان‌طور که در این نقل دیده می‌شود، پیامبر گرامی اسلام(ص) که اشرف مخلوقات و افضل انبیای الهی است، از روز حساب و سختی‌های آن به خداوند پناه می‌برد و تمام تلاش ایشان آن است که در این دنیا حقی از مردم بر گردن نداشته باشد؛ لذا در مسجد و بالای منبر از همه مردم می‌خواهد اگر حقی بر گردنش دارند همین امروز که در قید حیات است از او مطالبه کنند! طبیعی است وقتی شخصی مانند پیامبر خدا(ص) چنین دغدغه‌ای دارند، چگونه دیگر مردم نگران حساب‌رسی اعمال خود در قیامت نباشند. بررسی روایت از بین کتاب‌های حدیثی شیعه، اولین بار این حدیث در کتاب «أمالی» شیخ صدوق(م 381ق) ثبت شده و در سند این روایت چند راوی ناشناس - مانند محمد بن حمدان صیدلانی، محمد بن مسلمة واسطی و یزید بن هارون – وجود دارند که اثری از آنان در کتب معتبر رجالی نیست.[3] بنابراین، روایت از نظر سندی ضعیف است. از نظر محتوا هم، اگرچه برخی نکات اخلاقی مورد قبولی در این روایت وجود دارد، اما با مصونیت پیامبران الهی از خطا و اشتباه در تعارض است. بنابراین، با توجه به معیارهای حدیثی، نسبت به نپذیرفتن این روایت مشکلی نداریم. بله! شاید بتوان با توجیهاتی این روایت را پذیرفت مانند آن‌که چنین اموری - مانند تنه‌زدن غیر عمدی به دیگران - عرفاً به عنوان خطا و اشتباه به شمار نیامده، یا اساساً چنین اتفاقی رخ نداده، بلکه «سواده» برای بوسیدن بدن پیامبر(ص) چنین موضوعی را مطرح کرده و پیامبر(ص) هم در ظاهر، آن‌را انکار نکردند. [1]. ر.ک: «عصمت انبیا از دیدگاه قرآن»، سؤال 112؛ «ضرورت عصمت و راه‌های تشخیص آن در امام(ع)»،  سؤال 258. [2]. شیخ صدوق، الأمالی، ص 634، بیروت، انتشارات اعلمی، 1400 ق. [3]. بعد از جست‌وجو در کتاب‌های مربوطه اثری از اینان در کتاب‌های رجالی مانند رجال نجاشی پیدا نشد
👓 اهل سنت کتاب های حدیثی زیادی دارند ولی دو کتاب حدیثی برایشان خیلی اهمیت دارد : ۱-صحیح بخاری ۲-صحیح مسلم سوال این است مگر خلیفه دوم کنار بستر مبارک پیامبر نگفت : حَسبُنا کتاب الله ؟ 💬 سید جعفر حسینی
🔸امام، آشنای به همه زبان‌ها! اباصلت هروى می‌گوید: حضرت امام رضا علیه‌السلام با مردم به زبان خودشان صحبت مى‌کرد، و به خدا قسم به هر زبانى، از اهل آن زبان، داناتر بود و رساتر سخن مى‌گفت. روزى به ایشان عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! من از آشنایى شما به این زبان‌هاى گوناگون در شگفتم. فرمودند: اى ابا صلت! من حجّت خدا بر آفریدگان او هستم و خداوند حجّتى را براى مردم قرار نمى‌دهد که زبان آن‌ها را نداند. آیا نشنیده‌اى که امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «فصل‌الخطاب» به ما عطا شده است، و مگر فصل‌الخطاب چیزى جز دانستن زبانهاست؟ ❖ــــــــــــــ❖ [عَنْ أَبِي الصَّلْتِ الْهَرَوِيِّ قَالَ: كَانَ الرِّضَا ع يُكَلِّمُ‏ النَّاسَ‏ بِلُغَاتِهِمْ‏ وَ كَانَ وَ اللَّهِ أَفْصَحَ النَّاسِ وَ أَعْلَمَهُمْ بِكُلِّ لِسَانٍ وَ لُغَةٍ فَقُلْتُ لَهُ يَوْماً يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْجَبُ مِنْ مَعْرِفَتِكَ بِهَذِهِ اللُّغَاتِ عَلَى اخْتِلَافِهَا فَقَالَ يَا أَبَا الصَّلْتِ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيَتَّخِذَ حُجَّةً عَلَى قَوْمٍ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ لُغَاتِهِمْ أَ وَ مَا بَلَغَكَ قَوْلُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أُوتِينَا فَصْلَ الْخِطابِ‏ فَهَلْ فَصْلُ الْخِطَابِ إِلَّا مَعْرِفَةُ اللُّغَاتِ] 📚عیون أخبار الرضا : ج2 / ص228 /ح3
22.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رمزگشایی از قتلی مرموز در قرون وسطی توسط محققان آمریکایی بررسی سوءقصد به یک نجیب‌زاده با نقش‌آفرینی امپراتور بیزانس، خلیفه مسلمانان و همسر مقتول ترور بیولوژیک امام حسن‌بن‌علی(ع) با «مرکوری کلراید»
💢 امام رضا علیه السلام: امام، مونسی دلسوز و پدری مهربان و برادری همدل است. اَلْاِمَامُ اَلْاَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْاَخُ الشَّقِیقُ. 📚 مسند الامام الرضا علیه السلام، ج ۱، ص ۶۹ 🕯 شهادت امام رضا جان علیه السلام، مونس دلسوز و پدر مهربانمان، بر همه دوستداران آن حضرت تسلیت باد. 🆔 @sss1400
چرا پیامبر(ص) با ابوبکر به غار حرا رفتند؟ چرا با حضرت علی(ع) به غار نرفتند؟ ایا در غار جبرئیل بر پیامبر(ص) و ابوبکر نازل شد؟ ديدگاه اهل سنت : در کتاب‌های اهل سنت آمده که مسلمانان به مرور زمان، از مکه به مدینه می‌رفتند، ابوبکر نیز تصمیم گرفت که به مدینه هجرت کند. پیامبر (ص) به وی فرمود: صبر کن. شاید من هم مامور به خروج از مکه شوم، ابوبکر گفت: امید داری که به شما هم ( از سوی خدا) اجازه هجرت داده شود؟ پیامبر فرمود: بلی، عایشه نقل می‌کند: در ظهر یکی از روزها، پیامبر به خانه ما آمد. در خانه ما جز من و پدرم ابوبکر و خواهرم اسماء کس دیگری نبود، پیامبر فرمود: افرادی که در خانه هستند ، بیرون بفرست، ابوبکر گفت: این دو، دختران من هستند و جاسوسی در این جا نیست ، پیامبر فرمود: به من اجازه داده شد که به مدینه هجرت نمایم، ابوبکر تقاضا کرد که همراه پیامبر باشد، حضرت هم پذیرفت . پیامبر و ابوبکر از خانه ابوبکر، خارج و رهسبار غار ثور شدند (1) . در کامل ابن اثیر، نیز مشابه همین روایت از عایشه نقل می‌کند و می افزاید که پیامبر و ابوبکر، از پنجره‌ای که پشت خانه ابوبکر بود ،خارج شدند (2) در برخی نقل‌ها آمده که ابوبکر، نزد علی رفت و جویای حال پیامبر شد ،حضرت فرمود: به سوی غار ثور رفت. اگر به حضرت کاری داری، به سوی او برو، ابوبکر با سرعت به سوی پیامبر شتافت و در مسیر راه به پیامبر ملحق شد. (3) از داده های تاریخی نمی توان به روشنی دلیل همراهی ابوبکر با پیامبر را یافت. اما از برخی متون اين همراهي را اقدامي پیشگیرانه بيان مي كند، مانند روایتی که سید بن طاووس نقل می کند .وی می نویسد: از روایاتی که دلالت می کند پیامبر اکرم (ص) از ترس این که ابوبکر جای اختفا را به کفار نشان ندهد، او را با خود به غار بردند، روایتی است که شیخ ابوهاشم بن صباغ در کتاب النور و البرهان ، باب : ما أنزل الله علی نبیه ،ذیل آیه « قم فأنذر» و آیه « فاصدع بما تؤمر» و باب« ما ضمن رسول الله لمن أجابه و صدقه » می آورد : حسان می گوید: برای انجام حج عمرة به مکه آمدم . دیدم مردمی‌ از قریش به اصحاب رسول خدا فحش می دادند.... پس این گونه می گویند : رسول خدا به علی علیه السلام (در شب لیلة المبیت) امر نمود ( که در جای ایشان بخوابد) .علی علیه السلام نیز اجابت نمود ،ولی از ابن ابی قحافة ( کنیه ابوبکر) ترسید که مبادا جای ایشان را به کسانی که دنبال پیامبر بودند ،نشان دهد، به همین خاطر او را با خود به غار بردند .(4) اما اينكه فرموديد چرا پيامبر علي را به همراه خود نبرد، بايد گفت: امام علي در شب هجرت پيامبر براي آن كه مشركان از حركت پيامبر با خبر نشوند، در بستر حضرت خوابيد، با وجود اينکه اين عمل خطرناك بود اما امام علي جان خود را به خطر انداخت تا جان پیامبر محفوظ بماند. از اين رو بنا بر روایاتی که عالمان شیعه و برخی از عالمان سنی نقل کرده اند، آیه 207 بقره در این مورد نازل شد(5) : وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد؛ بعضى از مردم (با ایمان و فداکار، همچون على (ع) در «لیلة المبیت» هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر)، جان خود را به خاطر خشنودى خدا مى‏فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است. نسبت به نزول جبرييل كسي احتمال نداده كه بر ابوبكر نازل شده باشد .جبرئيل بر پيامبر نازل شده، برخي از اهل سنت معتقدند كه آیه« الا تنصروه فقد نصره الله اذ اخرجه الذین کفروا ثانی اثنین اذ هما فی الغار اذ یقول لصاحبه لا تحزن ان الله معنا فانزل سکینته علیه و ایده بجنود لم تروها »(6)حكايت از نزول آرامش بر ابوبكر دارد. محل بحث مرجع ضمیر در جمله "فانزل سکینته علیه"می باشد که خدا آرامش را بر چه کسی نازل کرد؟ دانشمندان شیعه اتفاق دارند که مرجع ضمیر رسول خداست . معنای جمله این است که خدا آرامش را بر پیامبر نازل کرد و.... در اين باره به كتاب هاي تفسيري مراجعه نماييد. پی نوشت ها: 1. ابي جعفر محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري،تحقيق : مراجعة و تصحيح و ضبط : نخبة من العلماء الأجلاء،بيروت ،مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - ، ج 2، ص 101- 102. 2. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر للطباعه و النشر، 1385 ق ، ج 2، ص 103-104. 3. تاریخ طبری، ج 2، ص100. 4. سید ابن طاووس ، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف،چاپ اول،1399،خيام - قم ،ص 410. 5.طبرسي،مجمع البیان،،تهران ، وزارت فرهنگ، 1380، 6.توبه(9)آیه 40. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
پرسش 1.چرا پیامبر اسلام(ص) تنها هجرت کردند؟ 2. چرا مشرکان علی(ع) و اولاد پیامبر را بعد از هجرت آن‌حضرت نکشتند؟ 3. چرا بعد از هجرت، مشرکان دیگر مسلمانان را اذیت نکردند؟ پاسخ اجمالی هجرت پیامبر (ص) به دستور خدای متعال برای شکست نقشه شوم مشرکان مکه برای قتل پیامبر (ص) صورت گرفت. طبیعی است که این کار باید با رعایت تمام نکات امنیتی و در کمال اختفاء انجام می شد؛ زیرا حضرت مأمور بودند از راه های طبیعی و عادی فرمان الهی را عملی کنند بنابر این روشن است که اگر افراد زیادی همراه حضرت مهاجرت می کردند دشمنان متوجه شده و امکان موفقیت کامل پیامبر (ص) نبود. همانطوری که مشرکان بعد از حرکت حضرت، با تمام امکانات خود به جستجو پرداختند، اما حضرت را نیافتند و بعد از ناامیدی به سراغ حضرت علی (ع) رفته و ایشان را مورد اذیت قرار دادند. البته عده زیادی از مسلمانان قبل از پیامبر، به مدینه هجرت کرده و جز عده معدودی از آنان، کسی در مکه نبود که آنان نیز از اذیت مشرکان در امان نماندند و اموال شان در مکه توقیف شد و پس از مهاجرت به مدینه در تنگنای فقر مالی بودند. پاسخ تفصیلی بر اثر دعوت پیامبر (ص) در ایام حج و فرصت های مناسب دیگر[1] بسیاری از مردم مدینه به سوی اسلام گرایش پیدا کرده و نفوذ اسلام در مدینه گسترش یافت.[2] پس از آنکه اسلام در میان مردم مدینه گسترش یافت قریش مکه احساس خطر کرده و بر فشارهای خود نسبت به مسلمانان افزودند، بگونه ای که سخت گیری آنان تا آن زمان بی سابقه بوده است[3] و از آنجایی که دو قبیله اوس و خزرج که جمعیت مدینه را تشکیل می دادند، جنگ های طولانی با هم داشتند، زمانی که پیامبر آنها را به دین حنیف اسلام دعوت نمود و بر آموزه های آسان دین و شخصیت ایشان آگاهی یافتند آن حضرت را برای خاتمه دادن به آن جنگ و نزاع شخصیت مناسبی یافتند.[4] به دنبال آن مسلمانان درخواست هجرت به مدینه کردند بگونه ای که در ماه ربیع الاول سال سیزدهم بعثت که مهاجرت پیامبر (ص) در آن ماه اتفاق افتاد در مکه از مسلمانان جز پیامبر (ص) و علی و ابوبکر و عده معدودی از مسلمانان بازداشت شده و یا بیمار و پیر، کس دیگری باقی نمانده بود.[5] خروج مسلمانان از مکه، مشرکان را به وحشت انداخت. زیرا آنان احساس کردند که اکنون جمعیتی از مسلمانان در یک شهر فراهم آمده و می توانند تهدیدی جدی برای آنان و کاروان های تجاریشان باشند، از این رو مصمم شدند تا درباره پیامبر که هنوز در مکه به سر می برد تصمیمی جدی بگیرند، آنان در این تصمیم گیری سه راه داشتند: 1. بگذارند تا پیامبر به مدینه هجرت کند، 2. پیامبر (ص) را حبس کنند، 3. پیامبر (ص) را به قتل برسانند. در آغاز تصمیم کشتن رسول خدا را نداشته و تنها سخن از حبس یا اخراج وی بوده است که طبعاً این دو اقدام نمی توانست مشکل را حل کند؛ زیرا رفتن پیامبر (ص) از مکه می توانست جبهه یثرب را کاملاً آماده مقابله سازد و حبس وی نیز ممکن بود مسلمانان را تحریک بر نجات وی کند.[6]   لذا تصمیم بر قتل پیامبر (ص) گرفتند که بنا شد از تمام قبایل افرادی انتخاب شوند و شبانه به طور دستجمعی به خانه پیامبر (ص) یورش برده و پیامبر را به شهادت برسانند.[7]   فرشته وحی نازل گردید و پیامبر (ص) را از نقشه های شوم مشرکان آگاه ساخت که در قرآن این گونه به آن اشاره شده است :" (به خاطر بیاور) هنگامى را که کافران نقشه مى‏کشیدند که تو را به زندان بیفکنند، یا به قتل برسانند، و یا (از مکّه) خارج سازند آنها چاره مى‏اندیشیدند (و نقشه مى‏کشیدند)، و خداوند هم تدبیر مى‏کرد و خدا بهترین چاره جویان و تدبیرکنندگان است!"[8] پیامبر (ص) از طرف خدا مأمور شد آهنگ سفر نموده و به سوی مدینه حرکت کند، لازم بود هجرت بسیار مخفیانه و با رعایت کامل مسائل حفاظتی صورت گیرد تا پیامبر (ص) به سلامت وارد مدینه شوند زیرا بقای آئین نوپای اسلام در آن شرایط شدیداً وابسته به حیات آن حضرت بود به همین خاطر آن شب علی (ع) را در بستر خود به جای خود گذاشته تا در همان ابتدا کسی متوجه عدم حضور حضرتش در بستر نشده و حضرت بتواند قبل از هر گونه اطلاع دشمن از حلقه محاصره آنان خارج شود و خود به همراه ابوبکر به طرف مدینه هجرت نماید. [9] در صورتی که اگر پیامبر (ص) افراد زیادی را به همراه خود می برد ممکن بود آنان از جایگاه حضرت و هجرت او با خبر شده و در بین راه مدینه حضرت را به شهادت برسانند.  
 اما این که چرا مشرکان بعد از هجرت پیامبر (ص) خاندان حضرت را اذیت نکرده اند باید گفت:   1. وقتی مشرکان متوجه شدند که پیامبر (ص) از مکه خارج شده و نقشه آنان نقش بر آب شده است به سوی علی (ع) یورش بردند و حضرت را به سوی مسجد الحرام کشیدند و پس از بازداشت و اذیت مختصری او را آزاد ساخته اند.[10]   2. مشرکان همه هدفشان کشتن شخص پیامبر (ص) بود، زیرا تنها از این راه بود که می توانستند به زعم خود اسلام را نابود سازند به همین خاطر در این مرحله با دیگران کاری نداشتند و خود را درگیر دیگران نکردند.[11]   اما این که چرا مشرکان بعد از هجرت پیامبر (ص) مسلمانان را اذیت نکردند؟   اولا: بسیاری از مسلمانان قبل از هجرت پیامبر (ص) به مدینه هجرت کرده بودند و اصولا علت نقشه قتل پیامبر (ص) توسط قریش، هجرت مسلمانان به مدینه و انتشار اسلام در شهر مدینه بوده است.   ثانیا: مسلمانانی که از اهل مکه (قریش ) بودند اقوام و خویشان و نزدیکانی داشتند و همین پیوندهای خانوادگی در بسیاری موارد مانع اذیت و آزار مسلمانان می شد و مشرکین از ترس قبیله و طایفه فرد مسلمان، از اذیت و آزار او خود داری می کردند، اما با این حال مسلمانانی بعد از هجرت پیامبر (ص) در مکه باقی بودند که از آزار و اذیت مشرکان در امان نبودند تا جایی که اموال بسیاری از آنان از طرف مشرکان توقیف شد به گونه ای که این مسلمانان بعد از هجرت به مدینه در فقر شدیدی به سر می بردند و حتی تعدادی از آنان به نام (اصحاب صفه) نتوانستند در مدینه مکانی برای استراحت خود فراهم کنند و در مسجد به سر می بردند.   بنابراین مشرکان بعد از هجرت پیامبر تا جایی که می توانستند مسلمانان را مورد اذیت و آزار قرار دادند.     [1] جعفریان، رسول، سیره رسول خدا، ص 374 – 375، دلیل ما، قم، 1382 ه ش. [2] ابن سعد، طبقات الکبری، ج 3، ص 622. [3] طبقات الکبری، ج 5، ص 225 – 226. [4] ابن هشام، السیرة النبویة، ج 2، ص 446 (با اندکی اضافات) . [5] سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام (ص)، نشر مشعر، تیرماه 1378، ص 191. [6] سیره رسول خدا، ص 405. [7] سیره ابن هشام، ج 1، ص 480 – 482. [8] انفال،30: "وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرینَ" [9] فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام (ص)، ص 194 – 198. [10] پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص 39. [11] السیرة الحلبیة، ج 2، ص 37.
نادان را جزء در حال زیاده روی یا کوتاهی کردن نمی بینی. لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً امام علی علیه السلام نهج البلاغه حکمت70
آیا امام علی ع در لیله المبیت می دانستند که بشهادت نمی رسند و اگر نمی دانستند این چگونه با عالم بودن ائمه علیهم السلام ساز گار است؟.mp3
1.35M
🔹آیا امام علی علیه السلام در لیله المبیت می دانستند که بشهادت نمی رسند یا نه؟ و اگر نمی دانستند این چگونه با عالم بودن ائمه علیهم السلام ساز گار است؟ ✅ پاسخ: