ما مامور به انتظاریم، انتظار یعنی #آماده_باش، انسان مومن و منتظر آن کسی است که در حال آماده باش است، اگر امام شما که مامور به ایجاد عدالت و استقرار عدالت در کل جهان است امروز ظهور کند باید ما آماده باش باشیم.
رهبر معظم انقلاب
📌شدت دشمنی امویان با #امیرمؤمنان
شخصی به نام معمر از ابن شهاب #زُهری عالم اهل تسنن که در عصر امام #سجاد(ع) زندگی می کرد، درباره نویسنده معاهده #صلح_حُدَیبیه پرسید:
زُهری گفت:
او علی بن ابی طالب(ع) بود؛ اما اگر از بنی امیه بپرسید، خواهند گفت:
نویسنده صلح نامه #عثمان بود.
📚عبدالرزاق صنعاني، المصنف، ج5، ص343.
🔴معيار شناخت حق و باطل
🔷حارث بن حوط نزد امام على عليه السلام آمد و عرض كرد: آيا به نظر شما من فكر مى كنم كه اصحاب جمل گمراه اند؟ حضرت فرمود: اى حارث! تو زير پايت را نگريسته اى و بالا را نگاه نكرده اى (کوته بینانه نگریستی) و از اين رو در حيرت و سرگردانى به سر مى برى. تو حق را نشناختى تا اهلش را بشناسى و باطل را نشناختى تا باطل گرايان را بشناسى.
💢لما اتاه الحارث بن حوط فقال: اترانى اظن اصحاب الجمل كانوا على ضلاله؟! فقال عليه السلام: يا حارث، انك نظرتَ تحتك و لم تنظر فوقك فَحِرتَ! انك لم تعرف الحق فتعرف من أتاه، و لم تعرف الباطل فتعرف من أتاه.
📘 نهج البلاغه #حکمت۲۶۲
✅ميثم تمارهای عصرمان را بشناسیم!
ائمه اطهار علیهم السلام به یاران خاص خودشان مانند میثم تمار و حبیب بن مظاهر و رشید هجری اسراری می آموختند که برای دیگران جای تعجب بود. امروز نیز همان امامان به شهدای ما و برخی خواص همان حقایق را آموخته اند به نمونه ای از آنها توجه کنید 👇👇👇
🔺سردار حاج حسین کاجی می گوید:
بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقهی کردستان عراق بودیم که به طرز غیرعادی جنازهی شهیدی را پیدا کردیم.
از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیتنامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود.
🔺در وصیتنامه نوشته بود :
👈من سیدحسن بچهی تهران و از لشکر حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) هستم...
👈پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. اهل بیت، شهدا را دعوت میکنند...
👈من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت میرسم و جنازهام هشت سال و پنج ماه و 25 روز در منطقه میماند.
👈بعد از این مدت، جنازهی من پیدا میشود و زمانی که جنازهی من پیدا میشود، امام خمینی در بین شما نیست.
👈این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما میگویم.
👈به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت میکنیم. بگویید که ما را فراموش نکنند.
و...
🔺بعد از خواندن وصیتنامه دربارهی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم.
دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و 25 روز از آن گذشته است.
📌شباهت #داعش و بنی امیه
در گزارشی درباره #غارت_های معاویه به حکومت امیرمؤمنان #علی(ع) آمده است:
قُرظه بن کعب می گوید:
سوارانى از طرف كوفه- که از مخالفان حکومت امیرمؤمنان بودند و محب معاویه- بر ما گذشتند و به طرف دهكده #نفر رهسپار شدند و در آنجا با يكى از کشاورزان كه #مسلمان شده و #نماز می خواند برخورد كردند.
نام آن شخص #زاذان_فرخ بود،
آنان از وى سؤال كردند، شما مسلمان هستيد يا كافر؟ او گفت: من مسلمان هستم،
آنان گفتند: درباره #على(ع) چه میگوئى؟
گفت: جز خير درباره او چيزى نمیگويم. میگويم او امير مؤمنان، #وصى رسول خدا(ص) و سيد و سرور همه انسانها است.
آن جماعت او را تكفير كردند و بعد بر او تاختند و با شمشير پاره پاره اش كردند،
بعد از آن، يك مرد #ذمى را كه همراه آنان بود با خود بردند و از او سؤال كردند چه مذهبی دارى؟ گفت:
من #يهودى هستم، گفتند او را #آزاد كنيد، و به آن كارى نداشته باشيد.
امام فرمود:
این گروه باغی(بنی امیه)، فریب #شیطان را خورده اند.
📚ثقفی، الغارات، ج1، ص339.
حضرت #امام_على عليه السلام:
هر كه واعظى درونى داشته باشد، او را از جانب خداوند نگهبانى است
مَن كانَ لَهُ في نَفسِهِ واعِظٌ كانَ علَيهِ مِن اللّهِ حافِظٌ
ميزان الحكمه جلد13 صفحه 318
امیرالمؤمنین:
💠بهترين واعظ و اندرزدهنده براى شما مردگانى هستند که با چشم خود آنها را مى بينيد که آنها را به سوى قبرهايشان مى برند بى آنکه اختيارى از خود داشته باشند و در ميان قبر مى گذارند بى آن که بخواهند(چنان از دنيا بيگانه مى شوند که) گويى هرگز به عمران آن نپرداخته اند و (چنان به آخرت مى پيوندند که گويى هميشه وطنشان بوده است!
◽️فَکَفَى واعِظاً بِمَوْتَى عَايَنْتُمُوهُمْ، حُمِلُوا إِلَى قُبُورِهِمْ غَيْرَ رَاکِبِينَ، وَ أُنْزِلُوا فِيهَا غَيْرَ نَازِلِينَ فَکَأَنَّهُمْ لَمْ يَکُونُوا لِلدُّنْيَا عُمَّاراًوَ کَأَنَّ الاْخِرَةَ لَمْ تَزَلْ لَهُمْ دَاراً
#نهج_البلاغه #خطبه_188
❇️ قال الصادق علیه السلام:
مَنْ رَأَى أَخَاهُ عَلَى أَمْرٍ یكْرَهُهُ فَلَمْ یرُدَّهُ عَنْهُ وَ هُوَ یقْدِرُ عَلَیهِ فَقَدْ خَانَهُ ... (أمالی الصدوق ص270)
❇️ شما که مؤمن هستید ، معارف دین ، حرام و حلال را می شناسید ، اگر برادر مؤمن خودتان را دیدید که سرگرم کاری است که شما کراهت از آن دارید ، یعنی آن را بد و زشت می شمارید؛ ...
⭕️ اگر اورا از آن کار باز ندارید در حالی که می توانید مانعِ انجام آن کار بشوید ؛ اگر این طور عمل نکردید ، به این برادر خیانت کرده اید. مثل کسی که در حال نوشیدنِ سمّی به خیال این که شربت است ، می باشد ، شما هم می دانید این زهر است ، کشنده است ، می توانید مانعِ او بشوید ، امّا مانع نمی شوید!
🔵این که ما خیال کنیم در مسائل مادی و اجتماعی و سیاسی و امثال اینها وظیفه داریم که راهنمایی کنیم ، ، اما در مسائلی که مربوط به دین می شود ، این وظیفه را نداریم! این خطای بزرگی است. می بینید کسی نماز نمی خواند ، می بینید کسی مشغول غیبت است، به فرائض بی اعتناست ، و ... باید او را از این کار باز دارید. رَدَّ ، اعمّ از باز داشتن لسانی و غیر لسانی است.
✅ (یعنی) نگذارید این کار را بکند. نه آنکه فقط به او بگویید که او هم گاهی گوش کند ، گاهی گوش نکند ! اگر به او علاقمندید، نباید بگذارید! اگر گذاشتید آن کار خلاف را بکند ، این خیانت به اوست.
اگر بینی که نابینا و چاه است
اگر خاموش بنشینی گناه است.
🗓 27 / 2/ 1394 ]
#مقام_معظم_رهبری (حفظه الله)
محمد بن ابی بکر
محمد بن ابیبکر بن ابیقحافه (۱۰- ۳۸ق) از نزدیکترین یاران امام علی(ع) که از سوی ایشان به فرمانداری مصر منصوب شد.
او فرزند خلیفه اول و اسماء بنت عمیس بود که بعد از درگذشت ابوبکر و ازدواج مادرش با امام علی(ع)، در خانه امام(ع) پرورش یافت. بین او و امام محبت دوجانبه وجود داشت و امام او را فرزند خویش میخواند. جایگاه او در نزد امام علی(ع) را همسنگ جایگاه ابوذر در نزد پیامبر(ص) دانستهاند.
او از مخالفان برجسته عملکرد خلیفه سوم به شمار میآمد. در دوره امام علی(ع) جزء شرطة الخمیس بود و در جنگهای جمل و صفین فرماندهی بخشی از سپاه امام را به عهده داشت. منابع حدیثی و تاریخی شخصیت او را ستودهاند.
او در جریان حمله سپاه شام به مصر به شهادت رسید.
محمد بن ابی بکر در ذی قعده سال حجة الوداع در ذی الحلیفه (در فاصله هشت کیلومتری جنوب غربی مسجدالنبی در مسیر مکه) به هنگام سفر پیامبر(ص) به حج، بهدنیا آمده است. کنیه او ابوالقاسم بود و بر این اساس او همنام و همکنیه پیامبر(ص) است.
پدرش ابوبکر، هنگامی که محمد دو سال و چند ماه بیشتر نداشت، درگذشت. مادرش اسماء بنت عمیس از زنان بزرگ صدر اسلام است. وی ابتدا همسر جعفر بن ابی طالب بود، ولی پس از شهادت جعفر، با ابوبکر ازدواج کرد و ثمره این ازدواج محمد بود.
پس از فوت ابوبکر، اسماء به ازدواج حضرت علی(ع) درآمد و بدین ترتیب محمد بن ابی بکر به خانه امام علی(ع) راه یافت.او تحت تربیت و پرورش ایشان قرار گرفت و از نزدیک با شیوه زندگی و سیره آن حضرت آشنا شد و این امر باعث شد که علاقه وافری به ایشان پیدا کند. حضرت علی(ع) نیز متقابلاً محمد را دوست داشت و او را «فرزند خود از صُلب ابوبکر» میخواند.
در نهج البلاغه نیز به نقل از آن حضرت آمده است: او (محمد) دوست من بود و چون فرزندم او را پرورش داده بودم.
شخصیت محمد بن ابوبکر از سوی اکثر منابع به نیکی یاد شده و صفاتی مانند صداقت، دیانت و نجابت را به وی نسبت دادهاند نقل شده است که وی به مردم سفارش میکرد که چنانچه عملی خلافِ حق از وی سر زد، به وی تذکر دهند.
در روایات شیعی نیز از وی به نیکی یاد شده است. در حدیثی از امام صادق(ع)، محمد بن ابی بکر نجیبترینِ نجیبان، از خانوادهای بد معرفی شده است.
همچنین امام علی درباره او فرمود:
«خدا محمد را بیامرزد که هر چه توانست کوشید و تکلیف خویش را انجام داد.»
مقام و منزلت محمد بن ابی بکر نزد امام علی(ع) را با مقام و منزلت ابوذر غفاری نزد رسول خدا(ص) قابل مقایسه دانستهاند. او از حواریون امام علیهالسلام بهشمار میآمد.
محمد بن ابوبکر در خصوص خلفای سه گانه معتقد بود که آنان حق امام علی(ع) را در احراز خلافت زیر پا گذاشتهاند و درباره عثمان معتقد بود او از احکام خدا و سنت پیامبر(ص) عدول کرده است. او علی(ع) را نخستین شخصی میدانست که به پیامبر ایمان آورد و در مراحل مختلف به یاری پیامبر شتافت و از جان خویش مایه گذاشت. در همان حال، معاویه و بنی سفیان را مردمی غاصب میدانست که با دروغ و ریا و زر و زور به جنگ اسلام شتافتهاند. وی جنگ در مقابل معاویه را جنگ در راه خدا میدانست.
در خصوص چگونگی شهادت محمد بن ابی بکر چند دیدگاه وجود دارد. بیشتر منابع بر این عقیدهاند که پس از شکست سپاه محمد در مقابل شامیان، اطرافیانش او را تنها گذاشته، متواری شدند و محمد به تنهایی به خرابهای پناه برد و در آنجا توسط معاویة بن حدیج (از سران عزلتنشینان) به شهادت رسید و در دل الاغ مردهای قرار داده و سوزانده شد. برخی گفتهاند او پس از متواری شدن اطرافیانش، در خانه جبلة بن مسروق یا زنی از بنی غافق پنهان شد و پس از آن در جنگ با معاویة بن حدیج و در میدان جنگ به شهادت رسید نیز نقل شده که عمرو عاص وی را اسیر کرد و سپس به شهادت رساند.
تاریخ شهادت محمد بن ابی بکر را ماه صفر سال ۳۸ هجری دانستهاند. وقتی خبر شهادت او به امیرمومنان(ع) رسید، گریان شد و فرمود:
«کان لله عبداً صالحاً و لنا ولداً صالحاً» (محمد بندهای صالح برای خدا و فرزندی صالح برای ما بود.)
نقل شده پس از شهادت محمد، خواهرش عایشه هیچگاه کباب نخورد و پیوسته معاویه، عمرو بن عاص و معاویه بن حدیج را نفرین میکرد. اسماء بنت عمیس نیز از غم شهادت پسرش، از دنیا رفت.
درباره محل دفن محمد بن ابی بکر نقل شده که وی در محلی که به شهادت رسید، در مسجدی به نام «زمام» در خارج شهر فسطاط به خاک سپرده شد. برخی معتقدند تنها سر او در آن مکان به خاک سپرده شده، ولی برخی دیگر بر این عقیدهاند که گروهی از مسلمانان پیکر وی را به همراه سرش در مسجد «زمام» به خاک سپردهاند.
برگرفته از: ویکی شیعه
شهادت عمار یاسر
عمار در دو جنگ جمل و صفين از عناصر اصلى یاران امام علی علیهالسلام بود و كارهاى مهمى در اين دو جنگ بر عهده داشت. عمارياسر در جنگ صفين، مبارزات زيادى به عمل آورد و به سپاه معاويه مى گفت: ولوددتُ أنّكم خلق واحد فذبحتكم؛ (به خدا سوگند) دوست داشتم كه شما همه يك خلق بوديد و تمامى شما را ذبح مى كردم!
سرانجام در يك عمليات بزرگ، سپاهيان امام علی علیهالسلام ضربه هاى سهمگين و مهمى بر سپاه معاويه وارد كرده و شيرازه صفوف لشكريان شامى را در هم ريختند. در معركه جنگ، از دو طرف زنانى بودند كه پرستارى زخميان و مددرسانى رزمندگان را بر عهده داشتند. در اين ميان، يكى از پرستاران به عمار رسيد و از وى پرسيد: آيا چيزى مى خواهيد؟ عمار كه بسيار تشنه بود، از وى تقاضاى آب كرد.
زن پرستار، مقدارى شير براى عمار آورد. عمار هنگامى كه شير را مى نوشيد، مى گفت: بهشت در زير گام هاى پيران است. امروز دوستان خود را ملاقات مى كنم. امروز حضرت محمد صلی الله علیه و آله و حزبش را ديدار مى نمايم. به خدا سوگند، اگر دشمنانمان آن قدر بر ما شمشير مى زدند كه ما را به حد ناتوانى مى رساندند، باز هم يقين داشتيم كه ما بر حقيم و آنان بر باطل.
پس از نوشيدن شير، دوباره به رزم بى امانش ادامه داد و صفوف دشمن را از هم گسست و بسيارى از آن سياهبختان را به خاك مذلت انداخت. ولى در گرماگرم نبرد فردى به نام ابوعاديه از سپاهيان دشمن بدن عمار را نشانه گرفت و نيزه اى بر او فرود آورد و فرمانده عالى مقام حضرت على علیهالسلام را از زين به زمين انداخت. فردى ديگر از سپاه دشمن به نام ابن جون، سرش را از بدن جدا كرد.
اين دو نفر، در حالى كه سر بريده عمار را به نزد معاويه بردند، از او تقاضاى پاداش و جايزه كردند و هر كدام از آن دو تلاش مى كرد كه ثابت كند، او عمار را كشته است و در اين باره به نزاع برخاسته بودند.
عبدالله بن عمرو بن عاص كه در نزد معاويه بود و آن دو را مشاهده مى كرد، گفت: درباره سر عمار شتاب زدگى نكنيد و به آن خوشحال نباشيد. زيرا از پيامبر صلی الله علیه و آله شنيدم كه مى فرمود: عمار را گروه سركشان و ستم كاران مى كشند. معاويه كه سخنان وى را شنيد، بسيار ناراحت و خشمگين شد و به عمرو بن عاص گفت: آيا نمى شود اين ديوانه را از پيش چشمان ما دور كنى!
سپس به عبدالله بن عمرو بن عاص گفت: تو به جاى اين حرف ها، چرا جنگ نمى كنى؟ عبدالله گفت: پيامبر صلی الله علیه و آله روزى مرا امر به فرمانبردارى از پدرم كرد. من نيز به خاطر فرمان پيامبر صلی الله علیه و آله از پدرم اطاعت مى كنم و به اصرار او به اين نبرد آمده ام و با شما هستم ولى با كسى مبارزه نمى كنم. همچنين، پيش از شهادت عمار بارها عمرو بن عاص گفته بود كه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: عمار را گروه ستمكاران مى كشند.
از وى پرسيدند: پس چرا او با ما مى جنگد؟ آيا ما ستم كاريم؟ عمرو بن عاص براى فريب آنان گفت: نه، بلكه عمار سرانجام به ما خواهد پيوست و بدست ياران على علیهالسلام كشته خواهد شد.
شهادت عمار ضربه سهمگين و تزلزلآورى بر سپاهيان معاويه وارد كرد و بسيارى از آنان را به ترديد و دودلى انداخت. ولى معاويه براى سرپوش گذاشتن بر اين فضاحت آشكار در ميان سپاهيان خود شايع كرد كه عمار را على علیهالسلام كشت. زيرا عمار به دستور على علیهالسلام به جنگ شاميان آمد و بدست شاميان كشته شده است. پس قاتل او، على علیهالسلام است!
ادعاى واهى و بى ارزش معاويه، شايد برخى از دودلان شامى را ساكت مى كرد و تسكينى بر التيام آنان بود، ولى در ياران امام على علیهالسلام تأثيرى نداشت. بلكه موجب تقويت ايمان و تثبيت بيشتر اعتقادات آنان گرديد. عمار ياسر به هنگام شهادت، 91 سال و به روايتى 93 سال و به روايتى ديگر 94 سال از عمرش گذشته بود. علاوه بر ابوالعاديه، افراد ديگرى نيز به عنوان قاتل عمار در منابع تاريخى بيان شده اند، مانند: عقبة بن عامر جهنى، عمرو بن حارث خولانى، شريك بن سلمه مرادى و ابوحراء سكسكى.
پس از فروكش كردن جنگ، حضرت على علیهالسلام بدن عمار و هاشم مرقال را كه در يك نبرد به شهادت رسيده بودند، در كنار هم قرار داد و بر آنان نماز گزارد و در همان جا دفن نمود. آن حضرت در غم از دست دادن عمار، بسيار ناراحت بود و مى فرمود: هر كس از وفات عمار دلتنگ نشود، او را از مسلمانى نصيبى نباشد.
ر.ک: دانشنامه اسلامی
🌸 بواسطه محبت
🔸️خداوند راه تغییر زندگی ومسیر انسانها را از طریق #محبت امام حسین (ع) باز کرده است، کم نبودند کسانی که حتی دین نداشتند یا گناهکار بودند و بواسطه محبت #امام_حسین (ع) سعادتمند شدند.
🔹️ هر چه معرفت، محبت و عشق ما به ابیعبدالله(ع) بیشتر باشد، بیشتر میتوانیم زندگیمان را به زندگی او نزدیک كنیم.
🔸️هرکس بخواهد واقعاً حسینی شود و به سعادت برسد، باید از این كلام ایشان استفاده كند: « وَ کُونُوا مِنَ الدُّنْیَا عَلیٰ حَذَرٍ»
🔹️براى رسیدن به سعادت، همه باید از آن سمّ مهلک كه عشق به دنیا و دلبستگى به لذتهاى آن است پرهیز كنند.
🔸️ اهمیت و لطف محب امام حسین (ع) بودن آنچنان برای پروردگار ارزشمند است که خداوند ابایی ندارد بخاطر ایشان همه بندگانش را مورد بخشش و رحمت قرار دهد.
🔹️با بخشیدن عباد چیزی از خزانه رحمت خداوند کم نمیشود و تنها عاملی که رحمت خداوند را محدود میکند این است که خلاف حکمت او باشد.
آیتالله مصباح یزدی (ره)
🍃🍃🍃✨✨✨🍃🍃🍃
امام صادق فرمود:
بدرستی و راستی که حسین بن علی(ع) نزد پروردگار خود - عزوجل - نظر می کند به سوی لشکرگاه خود و کسانی که با او کشته شدند از شهداء، نظر می کند به سوی زیارت کنندگان خود، و او شناساتر است به ایشان و نام های ایشان و پدرشان، و به درجه های ایشان و فرودگاه های ایشان در نزد خدای عزوجل از یکی از شما به فرزند خود، و او می بیند چه کسی برای او گریه می کند. پس طلب آمرزش می کند برای او، و از پدران خود می خواهد که طلب آمرزش کنند برای او و می گوید: اگر زائر من می دانست که خدای تعالی چه چیزی برای او مهیّا کرده، شادی او بیشتر از جزع و حزن او بود، و زائر من بر می گردد در حالتی که هیچ گناهی برای او نیست.
«إن الحسین بن علی(ع) عند ربّه عزّوجلّ ینظر إلی معکسره و من حله من الشهداء معه، و ینظر إلی زوّاره، و هو أعرف بهم و بأسمائهم و أسماء أبائهم و بدرجاتهم و منزلتهم عندالله عزّوجلّ من أحدکم بولده و إنه لیری من یبکیه فیستغفر له و یسئل آبائه أن یستغفروا له، و یقول: لو یعلم زائری ما أعدّالله تعالی له لکان فرحه أکثر من جزعه، و إن زائره لینقلب و ما علیه من ذنب».
امالی طوسی، ص 54
بحارالأنوار، ج44، ص 281