شناختن امیرالمومنین.mp3
10.31M
🎙#پادکست
🔶 اگر امیرالمؤمنین را نشناسیم ظهور برایمان واقعه ای خطرناک خواهد بود
🔷 مصلحت اندیشی امیرالمؤمنین در مواجهه با دشمنان
📌برگرفته از جلسات « شه شناس »
💠تربیتگُریزی:
🔰امام خمینی "ره":
📌«گرفتاری همهی ما برای این است که ما تزکیه نشدهایم، تربیت نشدیم. عالم شدند، تربیت نشدند، دانشمند شدهاند، تربیت نشدهاند، تفکراتشان عمیق است، لکن تربیت نشدهاند و آن خطری که از عالمی (به معنای عام) که تربیت نشده است و تزکیه نشده است بر بشر وارد میشود، آن خطر از خطر مغول بالاتر است».
📚صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۳۹۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روشنگری و تبیین درباره عملکرد برخی از اصحاب پیامبر
*مردی خدمت حضرت امام صادق ع عرض كرد:*
در میان مخالفین شما كه ولایت شما را قبول ندارند، افرادی هستند كه بسیار خوبند، صادق و امینند، اهل عبادت و خضوع و خشوعند، آیا این ها از اعمالشان بهرهی نمی برند؟.
حضرت داستانی برای او نقل كردند و فرمودند: در بنی اسرائیل مردی عابد و زاهد بود، مشكلی برایش پیش آمد.
چهل شبانه روز مشغول عبادت شد و از خدا تقاضای حل مشكل كرد و نتیجه ای نگرفت!.
خدمت حضرت عیسی علیه السلام، آمد كه نبی و ولیّ زمان بود.گفت: عجیب است! من چهل شبانه روز عبادت كردم و خدا خدا گفتم ولی مشكلم حل نشد! از شما تقاضامندم دعایی دربارهی من بفرمایید تا مشكل من حل شود و بفهمم گیر كار من در كجاست و سر بی اعتنایی خدا نسبت به دعای من چیست؟.
حضرت عیسی علیه السلام، نمازی خواند و دست به دعا برداشت. خطاب آمد به این مرد بگو: از آن دری كه من باز كرده ام رو به من نمی آیی! من نبوت و ولایت عیسی علیه السلام را، راه بندگی بندگان خود قرار داده ام، و تو از راه دیگر می روی و هرگز به هدف نمی رسی! اگر آن قدر بنالی كه رگ گردنت قطع شود، اجابتت نخواهم كرد.
حضرت عیسی ع رو به او كرد و گفت: مگر تو در نبوت من شك داری؟ او شرمنده شد و گفت: بله، تاكنون در نبوت شما تردید داشتم و اینك توبه كردم و ایمان آوردم.
حضرت امام صادق ع پس از نقل این داستان فرمود: ولایت اهل بیت ع نیز چنین است.
عبادت هیچ عبادت كننده ای مقبول درگاه خدا نخوا هد شد مگر اینكه از در ولایت ما وارد گشته و با هدایت ما رو به خدا برود و شك و تردید در امر ولایت ما نداشته باشد.
قال: قلت له: إنا نرى الرجل من المخالفين عليكم له عبادة واجتهاد وخشوع، فهل ينفعه ذلك شيئا ؟. فقال: يا محمد إنما مثلنا أهل البيت مثل أهل بيت كانوا في بني إسرائيل، وكان لا يجتهد أحد منهم أربعين ليلة إلا دعا فأجيب، وإن رجلا منهم اجتهد أربعين ليلة ثم دعا فلم يستجب له فأتى عيسى ابن مريم عليه السلام يشكو إليه ما هو فيه، ويسأله الدعاء له. فتطهر عيسى وصلى ثم دعا فأوحى الله إليه: يا عيسى إن عبدي أتاني من غير الباب الذي أوتي منه، إنه دعاني وفي قلبه شك منك، فلو دعاني حتى ينقطع عنقه وتنتثر أنامله ما استجبت له. فالتفت عيسى عليه السلام فقال: تدعو ربك وفي قلبك شك من نبيه ؟ قال: يا روح الله وكلمته قد كان والله ما قلت، فاسأل الله أن يذهب به عني، فدعا له عيسى عليه السلام، فتقبل الله منه وصار في حد أهل بيته، كذلك نحن أهل البيت لا يقبل الله عمل عبد وهو يشك فينا.
*بحار الأنوار ، ج ۲۷ ، ص ۱۹۱*
*کافی ، ج ۲ ، ص ۴۰۰*
ولایت شرط عبادت
@ggg1400
هدایت شده از تاریخ تفکر تمدن
♨️ باید از امیرالمومنین خجالت بکشم
🔻بخشی از پیام حضرت ایت الله جوادی املی به کنگره بینالمللی نهجالبلاغه
🔹اکنون که در حال شرح نهجالبلاغه هستم، در چند مورد نوشتهام که باید از امیرالمؤمنین (ع) خجالت بکشم.
🔹 علی بن ابیطالب (ع) آن نیست که در [کتاب] نهجالبلاغه سیدرضی آمده، بلکه آن است که در [کتاب] تمام نهجالبلاغه آمده است. حضرت در آنجا خودش را معرفی میکند و[کتاب] تمام نهجالبلاغه چند برابر نهجالبلاغه سیدرضی است که تقطیع شده محسوب میشود و خطبه را رها کردن و خطابه را به جای خطبه گذاشتن است.
🔸مطالب علمی نهجالبلاغه در خطبههاست، آنجا که توحید، اهل بیت (ع)، ولایت و امامت را معرفی میکند، جای علی بن ابیطالب (ع) است.
🔸دستاندرکاران کنگره باید[کتاب] تمام نهجالبلاغه را در دستورکار قرار دهند تا به گوشهای از وظیفه تشیع خود نسبت به علی بن ابیطالب (ع) عمل کرده باشند.
🎤ایت الله جوادی آملی؛ ۲۵ بهمن ۱۴۰۰
@ttt1400
📌 #حکومت داری اهل بیت علیهم السلام
🌞 روزی امام #صادق(ع) در هنگام طواف #کعبه از #مفضل پرسید، چرا اینگونه اندوهگین و برافروختهای؟
مفضل پاسخ داد:
وقتی حکومت #بنیعباس را با این مال و قدرت می بینم، با خود میگویم اگر این همه #قدرت و مال، در دست شما بود، ما نیز در آن همراه شما بودیم" و یاریتان می کردیم."
امام صادق(ع) فرمود:
ای مفضل!
اگر حکومت در دست ما بود،
🌗 #شب_ها #برنامه_ریزی و تدبیر امور می کردیم،
🌞 #روزها به #کار و وضع زندگی مردم می پرداختیم
و خودمان همانند اميرمؤمنان #علی(ع) خوراک خشک و جامههای #ساده استفاده می کردیم.
در غیر این صورت، اگر به روشی جز روش #علی(ع) عمل کنیم، جایگاه ما آتش جهنم است.
📚نعمانی، الغیبه، ص۲۸۷.
مسئولیت پذیری
مسئولان
🌹خدایا رنج ِ نوشتن ِ کارهای بد را از فرشتگان ِ بزرگواری که کارهای ما را
می نویسند ، بردار
و کارنامههای ما را ازنیکی پر ساز .
" صحیفه ی زیبای سجادیه "
🔵❗️چرا گاهی بی دلیل شاد و یا بی دلیل غمگین می شویم؟
🔶🔸ابو عبد الرحمن می گوید : به امام جعفر صادق علیه السّلام گفتم : چه بسیار می شود که غمگین می شوم و حال آن که در خاندان و مال و فرزندنم آسیبی نمی بینم و بسیار هم می شود که شاد می شوم و هیچ علت و سببی برای آن نمی یابم. فرمود : هیچ کسی نیست جز اینکه با او فرشته یا شیطانی است ، و شادیش به سبب نزدیکی فرشته به اوست و غمش به سبب نزدیکی شیطان است. و تایید این سخن قول خداوند تبارک و تعالی در قران است جایی که میفرماید:
📚سوره بقرة آیه ۲۶۸
‼️« الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ »
«شیطان شما را از تهیدستی بیم می دهد و شما را به زشتی وامی دارد و [لی] خداوند از جانب خود به شما وعده آمرزش و بخشش می دهد، و خداوند گشایشگر داناست
💟✨أبِی رحمه الله عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْعَطَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَبَّاسٍ عَنْ أَسْبَاطٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنِّی رُبَّمَا حَزِنْتُ فَلَا أَعْرِفُ فِی أَهْلٍ وَ لَا مَالٍ وَ لَا وَلَدٍ وَ رُبَّمَا فَرِحْتُ فَلَا أَعْرِفُ فِی أَهْلٍ وَ لَا مَالٍ وَ لَا وَلَدٍ فَقَالَ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ مَعَهُ مَلَکٌ وَ شَیْطَانٌ فَإِذَا کَانَ فَرَحُهُ کَانَ دُنُوُّ الْمَلَکِ مِنْهُ وَ إِذَا کَانَ حَزَنُهُ کَانَ دُنُوُّ الشَّیْطَانِ مِنْهُ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ.
📚علل الشرائع ص ۹۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاجی الماسی علی مرده!!!
یک قدم بردار هزاران قدم برایت بر میدارند
داستان
@ggg1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلید ورود به صراط مستقیم
🔹 آیتالله خوشوقت
✳ چه سنخیتی با امیر مؤمنان داریم؟
🔻 ما چه سنخیتی با #امیر_مؤمنان داریم؟ بعد از این همه فضایلی که در مدح حضرت گفتیم، جای این سوال باقی است که ما را چه به حضرت. همین که او را دوست داریم، کافی است؟ #محبت، #تبعیت و پیروی را آسانتر میکند، ولی کافی نیست، بلکه به عکس، #مسئولیت ما را بیشتر میکند، زیرا مسئولیت کسی که محبت #امام در دل اوست، بیشتر از کسی است که امام را دوست ندارد و یا نمیشناسد.
🔹 کاری که ما میکنیم، این است که امام را باعظمت جلوه میدهیم، سپس او را مانند کالاهای لوکس و دکوری به نمایش میگذاریم و به وجودش افتخار میکنیم اما ما چه میکنیم؟ امیر مؤمنان (ع) از این راه میرود و ما از راه دیگر، آنگاه او را امام خود میخوانیم. این دروغ و افترایی بیش نیست.
🔸 ما #شیعه و پیرو علیبنابیطالبیم و مردم اعمال ما را به حساب او میگذارند. آیا او راضی است که به #همسران خود ظلم کنیم یا اینکه در #تربیت_فرزندانمان کوتاهی کنیم؟ هرگز! او کسی است که تازیانه به دست میگرفت و داخل بازار میشد و فریاد میزد: «اول فقه، سپس تجارت.» سپس در میان بازار میگشت و اگر مظلومی را پیدا میکرد [حق او را از ظالم میگرفت.] او اینگونه در میان مردم حکومت و داوری میکرد.
🔺 وقتی در #عمل با امام رابطهای نداریم، پس در واقع هیچ ارتباطی میان ما و او نیست.
👤 #امام_موسی_صدر
📚 از کتاب #انسان_آسمان
📖 صفحات ۴۸ تا ۵۰
✳️ نفْسِ پیامبر
🔻 همهی ما عظمت و مقام #حضرت_علی علیهالسلام را میدانیم. حتی اگر حدیثی که در واقعه معراج از #پیامبر (ص) نقل شده است که فرمودهاند کاروانی از شتر دیدم که بر پشت خود کتابهای بسیاری حمل میکردند. پرسیدم اینها چیست؟ گفتند: این کتابها حاوی فضائل علی (ع) است. حتی اگر این حدیث هم صحیح نباشد، اگر همهی کتابهایی را که از ولادت حضرت تا به امروز، به زبانهای مختلف در فضیلت او نوشته شده، جمعآوری کنیم، میدانید چند کتاب میشود؟ آیا کاروانی از شتر نمیخواهد که این همه کتاب را حمل کنیم؟ اینها چیز عجیبی نیست، عظمت امام خیلی بیشتر از اینهاست. شهادت پیامبر (ص) بر فضیلت حضرت کافی است: «علی با حق و حق با علی است. هرکجا علی باشد، حق نیز بر محور او میگردد.» در عظمت او همین بس که قرآن کریم حضرت را نفْس پیامبر (ص) که سرور کائنات است، میداند.
👤 #امام_موسی_صدر
📚 از کتاب #انسان_آسمان
#طیب ولادت محبین اهل بیت علیهم السلام
شیخ طوسی علیه الرحمه به سند صحیح از ثقات و اجلاء در تهذیب الاحکام نقل نموده است که امام صادق علیه السلام فرمودند: «مَنْ وَجَدَ بَرْدَ حُبِّنَا فِي كَبِدِهِ فَلْيَحْمَدِ اللَّهَ عَلَى أَوَّلِ النِّعَمِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا أَوَّلُ النِّعَمِ قَالَ طِيبُ الْوِلَادَةِ»( هر كس که خنكاى محبّت ما را در دلش احساس كرد پس خداوند را بر نخستين نعمت سپاس گويد، گفتم: فدای سرتان بشوم چیست نخستين نعمت ؟ فرمودند: حلال زادگى.
📚 طوسی، «تهذيب الأحكام»،ج4، ص 143
📚 این روایت به اسناد و طرق مختلف دیگر نیز نقل شده است بنگرید به: برقی، «المحاسن»، ج1، ص139/ قاضی نعمان، «شرح الأخبار»، ج3 ص8 /صدوق، «الأمالي»، ص475/ صدوق، «معاني الأخبار»، ص161/ صدوق، «علل الشرائع»، ج1، ص141/ طوسی، «الأمالي»، ص456/ فتال نیشابوری، «روضة الواعظين»، ج2ص271/ عماد الدین طبری، «بشارة المصطفى لشيعة المرتضى»، ص176/ اربلی، «كشف الغمة في معرفة الأئمة»، ج1ص، 401
📌 #تحمل مشقت و سختی در راه دوستی اهل بیت علیهم السلام
طبری آملی در کتاب «بشارت المصطفی لشیعه المرتضی» مسنداً از بشير نبّال نقل میکند که بشیر گفته است: «شتر لاغرى خريدم، آن قدر لاغر بود که بعضى گفتند قدرت كشيدن تو را دارد و بعضى گفتند ندارد، با این حال با آن شتر راه مدينه را پيش گرفتم گاهى سوار آن ميشدم و گاهى پياده ميرفتم تا بالاخره به مدينه رسيدم ولى دست و صورتم ترک برداشته بود و ران ها و پايم تمام تاول زده بود، درب خانه حضرت باقر عليه السّلام رفتم و به غلام حضرت عرض کردم براى من از حضرت باقر اجازه ورود بگير، حضرت صداى مرا شنيد فرمود: اى بشير خوش آمدی داخل شو، وقتی داخل شدم و نگاه امام به من افتاد فرمود: بشير اين چه حالى است كه در تو مىبينم؟ من عرض كردم فدايتان شوم شتر لاغرى خريدم كه مقدارى از راه را سواره و مقدارى را پياده آمدم و صورت و دست و پاهايم تمام تركيده و تاول زده است، امام به من فرمود: چه چيز باعث شد به اين همه مشقت و سختی تن در دهى؟ عرض كردم به خدا سوگند دوستی و عشق و علاقه من به شما بود که این همه زحمت را به جان خریدم، در این هنگام امام باقر به من فرمود: بشیر چون روز قيامت شود پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله به خدا پناه برد و ما به پيامبر و شما بما پناه بريد، بشیر فكر مي-كني ما شما را كجا ميبريم؟ سوگند بپروردگار كعبه، سوگند بپروردگار كعبه، بسوى بهشت میبریم شما را .
📚طبری آملی، بشارت المصطفی لشیعه المرتضی، ص88
☑️امام حسین در دعای عرفه
▫️از باب رأفت و مهربانی و احسانی که به من داشتی، مرا در حکومت پیشوایان کفر، آنانکه پیمانت را شکستند و پیامبرانت را تکذیب کردند، به دنیا نیاوردی، ولی زمانی به دنیا آوردی مرا به خاطر آنچه در دانش و آگاهیات برایم رقم خورده بود و آن عبارت بود از هدایتی که مرا برای پذیرفتن آن آماده ساختی و در عرصه گاهش نشو و نمایم دادی و پیش از آن هم با رفتار زیبایت و نعمتهای کاملت بر من مهر ورزیدی...
🔸الحمدلله ... لَمْ تُخْرِجْنی لِرَاْفَتِکَ بی وَلُطْفِکَ لی وَاِحْسانِکَ اِلَیَّ فی دَوْلَةِ اَئِمَّةِ الْکُفْرِ الَّذینَ نَقَضُوا عَهْدَکَ وَکَذَّبُوا رُسُلَکَلکِنَّکَ اَخْرَجْتَنی لِلَّذی سَبَقَلی مِنَ الْهُدَی الَّذی لَهُ یَسَّرْتَنی وَفیهِ اَنْشَاءْتَنی وَمِنْ قَبْلِ ذلِکَ رَؤُفْتَ بی بِجَمیلِ صُنْعِکَ وَسَوابِغِ نِعَمِکَ.
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ اوایل ماه شعبان بود که راهی مدینه شدیم. یک روز صبح در حالی که مشغول زیارت بقیع بودم، متوجه شدم که مأمور وهابی دوربین یک پسر بچه را که می خواست از بقیع عکس بگیرد را گرفته، جلو رفتم او به سرعت دوربین را از دست او گرفتم و به پسر بچه تحویل دادم.
بعد به انتهای قبرستان رفتم. من در حال خواندن زیارت عاشورا بودم که به مقابل قبر عثمان رسیدم. همان مأمور وهابی دنبال من آمد و چپ چپ به من نگاه می کرد. یکباره کنار من آمد و دستم را گرفت و به فارسی و با صدای بلند گفت: چی گفتی!؟ لعن می کنی؟
گفتم: نه خیر. دستم رو ول کن. اما او همینطور داد میزد و با سر و صدا، بقیه مأمورین را دور خودش جمع کرد. در همین حال یکدفعه به
من نگاه کرد و حرف زشتی را به مولا امیرالمؤمنین علیه السلام زد. من دیگر سکوت را جایز ندانستم. تا این حرف زشت از دهان او
خارج شد و بقیه زائران شنیدند، دیگر سکوت را جایز ندانستم. یکباره کشیده محکمی به صورت او زدم. بلافاصله چهار مأمور به سر من ریختند و شروع به زدن کردند. یکی از مأمورین ضربه ی محکمی به کتف من زد که درد آن تا ماهها اذیتم می کرد. چند نفر از زائرین جلو آمدند و مرا از زیر دست آنها خارج کردند و سریع فرار کردم.
اما در لحظات بررسی اعمال، ماجرای درگیری در قبرستان بقیع را به من نشان دادند و گفتند: شما خالصانه و فقط به عشق مولا علی علیهالسلام با آن مأمور درگیر شدید و کتف شما آسیب دید. برای همین ثواب جانبازی در رکاب مولا علی (ع) در نامه عمل شما ثبت شده است.
🔹البته این ماجرا نباید دستاویزی برای برخورد با مامورین دولت سعودی گردد.
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
*از کوه کم می شود ولی از دین مومن نه*
❤️ امام باقر علیهالسلام میفرماید:
🔸مؤمن از کوه سختتر است. از کوه کم میشود؛ امّا از دین مؤمن چیزی کاسته نمیشود.
*المؤمنُ أصْلَبُ مِن الجَبلِ، الجَبلُ یُسْتَقَلُّ مِنه، والمؤمنُ لا یُسْتَقَلُّ مِن دِینِه شَیءٌ*
اصول کافی: ج۲، ص۲۴۱.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادرم بعد خدا نام تو را یادم داد
عادت کودکی ماست علی گفتن ما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 روضه مکشوف
▪️ لحظاتی اندوه بار در زندان امام کاظم(ع) که چندین متر در زیرِ زمین است...
#امام_کاظم
#باب_الحوائج
@daneshnameh1399
balagh_ir.mp3
1.36M
▪️بيان جلوهای از معجزات و مقامات حضرت باب الحوائج امام موسی کاظم علیه السلام
🎙 آیةالله وحید خراسانی
1406266.mp3
1.21M
🎙 | روضهخوانی آیتاللهالعظمی جوادی آملی برای شهادت امام کاظم علیه السلام
🔹 مصداق فاجعهآمیز صدا بلند کردن بر سر پیامبر ص در تاریخ
واقعهای درباره بلند کردن صدا در محضر پیامبر ص نقل شده که منجر به مانع شدن از انجام مهمترین دستور پیامبر ص شد.
این واقعه در بسیاری از معتبرترین کتب اهل سنت آمده و قریب به متواتر است؛ چنانکه با یک جستجوی ساده معلوم شد که:
📚در صحیح بخاری حداقل ۷ بار (ج۱، ص۵۴؛ ج۲، ص۱۱۵۵؛ ج۳، ص۱۱۱۱؛ ج۴، ص۱۶۱۲؛ ج۶، ص۹ و ص۲۶۸۰؛ تحقیق مصطفی البغا)،
📚در صحیح مسلم حداقل ۳ بار (ج۳، ص۱۲۵۷-۱۲۵۹) و
📚در مسند احمد بن حنبل حداقل ۶ بار (ج۳، ص۴۰۸-۴۰۹ ؛ ج۴، ص۵۱۲ ؛ ج۵، ص۱۳۴-۱۳۵ ؛ ج۵، ص۲۲۲ ؛ ج۵، ص۳۵۱ ؛ ج۲۳، ص۶۸ )
با اسناد مختلف آمده است؛
و وقتی در چنین کتابهایی این اندازه روایت شده میتوان پیشبینی کرد که تعداد نقل این واقعه در کتب اهل سنت به چه عددی میرسد.
تازه، این مواردی که اشاره شد همگی فقط روایت داستان از قول #ابنعباس است؛
وگرنه این واقعه در این کتب و کتب دیگر اهل سنت، از قول افراد دیگری از صحابه هم روایت شده است؛ مثلا
📚فقط طبرانی (م۲۳۰) در الطبقات الكبير (ج2، ص۲۱۳-۲۱۵، طبع الخانجي) با ۹ سند مختلف این واقعه را علاوه بر ابنعباس، از قول امام علی ع، عمر بن الخطاب، جابر بن عبدالله انصاری نیز روایت کرده است ؛
و از این رو آیا متواتر بودن آن فقط با منابع اهل سنت کاملا محتمل نیست؟
در اینجا مطلب بر اساس نقل صحیح بخاری، که بعد از قرآن کریم معتبرترین کتاب نزد اهل سنت است، تقدیم میشود:
☀️ ۵) عبیدالله بن عبدالله روایت کرده که ابنعباس گفت:
وقتی پیامبر ص در بستر مرگ افتاده بود و در خانه عدهای از مردان، از جمله عمر بن خطاب، بودند، پیامبر ص فرمود:
بیایید تا نوشتهای برایتان بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید.
عمر گفت: قطعا پیامبر ص طوری است که حتما درد بر او غلبه کرده است؛ و نزد شما قرآن هست؛ همان کتاب الله ما را بس است.
پس اهل خانه اختلاف کردند و درگیری پیش آمد؛ برخی میگفتند چیزی بیاورید که پیامبر ص برایتان نوشتهای بنویسد که هرگز پس از آن گمراه نشوید؛
و برخی هم همان چیزی را میگفتند که عمر گفت.
چون نزاع و اختلاف نزد پیامبر زیاد شد رسول الله ص فرمود: بلند شوید!
[این فراز در نقل دیگر چنین است: پس اختلاف کردند و صدای همهمه بسیار زیاد شد. پیامبر ص فرمود: پس از نزد من بلند شوید [=بروید) که همانا نزاع و درگیری نزد من سزاوار نیست؛ ج۱، ص۵۴]
عبیدالله میگوید: و ابنعباس همواره میگفت: قطعا آن مصیبتی که همه مصیبتهاست، این است که مانع شدند از اینکه رسول خدا برایشان آن نوشته را بنویسد، به خاطر درگیریشان و همهمهشان.
📚صحيح البخاري، ج۵، ص۲۱۴۶ (تحقیق مصطفی البغا)
سند و متن حدیث در
https://eitaa.com/yekaye/9233
📝لازم به ذکر است که بخاری در اینجا
(و نیز در ج۱، ص۵۴ و نیز در ج۶، ص۲۶۸۰)
که اسم عمر به عنوان گوینده آن عبارات در مخالفت با پیامبر را آورده،
(و نیز در ج۴، ص۱۶۱۲)
جمله او را به صورت عبارت #درد_بر_او_غلبه_کرده تعبیر کرده؛
ولی در برخی از مواردی که اسم گوینده این سخنان را نیاورده و از تعبیر «قالوا: گفتند» به جای «قال عمر» استفاده کرده، جمله اصلی او را (که دلالت بر شدت بیادبی او نسبت به پیامبر میکند) چنین نقل کرده است که به پیامبر اکرم (ص) در مقابل این درخواست و نگرانیش برای آینده امت، نسبت #هذیانگویی داده است:
➖قالُوا: هَجَرَ رَسُولُ اللَّهِ- گفتند رسول خدا هذیان میگوید❗️
📚صحيح البخاري، ج۳، ص۱۱۱۱ ؛
➖قالُوا: مَا لَهُ أَهَجَرَ – گفتند او را چه شده که هذیان میگوید❗️
📚صحيح البخاري، ج۲، ص۱۱۵۵ ؛
➖قالُوا: مَا شَأْنُهُ أَهَجَرَ – گفتند برای او چه اتفاقی افتاده که هذیان میگوید❗️
📚صحيح البخاري، ج۴، ص۱۶۱۲ و ج۶، ص۹
🤔وقتی انسان با چنین واقعهای مواجه میشود میتواند بفهمد که چرا خداوند متعال در این آیه دوم سوره حجرات، #بلند_کردن_صدا در #محضر_پیامبر را مایه #حبط_تمامی_اعمال معرفی فرمود.
مرغ همسایه!
آدم عجیبی بود! هر که از راه میرسید و به او چیزی میگفت، باور میکرد و سخن او را میپذیرفت. آنقدر عجیب که حتی گاه سخنانِ برخلاف علم خود را نیز میپذیرفت. اگر در دستش گوهری قیمتی بود و به او میگفتند: «این، یک گردوی کم ارزش است» میپذیرفت. اصلاً اعتماد به نفس و خودباوری نداشت؛ بسیار زودباور و ساده بود و از اینرو هیچ ثباتی در زندگی نداشت و به راحتی در مسیر زندگی بارها و بارها تغییر مسیر میداد. آنجا که باید بایستد؛ سریع حرکت میکرد و آنجا که باید سریع میگذشت در جا میزد! و ... . این آدم عجیب، اهل کره مریخ و یا ونوس نیست؛ این انسان، من و تو هستیم که گاه داشتههای خود را باور نداریم و مصداق «آنچه خود داشت زبیگانه تمنا میکرد» هستیم؛ همانکه «مرغ همسایه» را «غاز» میداند و غاز خود را جوجهای مردنی! ... . امام موسی کاظم علیه السلام میفرماید: يَا هِشَامُ لَوْ كَانَ فِي يَدِكَ جَوْزَةٌ وَ قَالَ النَّاسُ لُؤْلُؤَةٌ مَا كَانَ يَنْفَعُكَ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ آنها جَوْزَةٌ وَ لَوْ كَانَ فِي يَدِكَ لُؤْلُؤَةٌ وَ قَالَ النَّاسُ آنها جَوْزَةٌ مَا ضَرَّكَ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ آنها لُؤْلُؤَةٌ «ای هشام! اگر در دست تو گردویی است و [همه] مردم بگویند: «گوهر است» تو را سودی نمیرساند در حال که خود میدانی آن یک گردوست؛ و اگر در دست تو گوهریست و [همه] مردم بگویند: «آن یک گردوست» به تو ضرری نمی رسد در حالی که خود می دانی یک گوهر است» (بحارالأنوار، ج1، ص136)
والهِ غرب شدن، در برابر زندگی ثروتمندان خود را بدبخت و بیچاره دیدن و ... از مصادیق این نوع نگاه غلط به زندگیست.
اصول اخلاقی، معنوی و سیاسی امام کاظم علیه السلام
ابن واضح یعقوبی (مورخ شیعی و متوفای 284، یعنی درست 101 سال پس از شهادت امام کاظم علیه السلام) در باره امام نوشته است:
موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین، مادرش «حمده» نام داشت، و در سال 183 هجری در سن 58 سالگی در بغداد، وقتی در زندان هارون، و نزد سندی بن شاهک [زندانبان] بود، رحلت کرد...
یعقوبی، آنگاه، چندین روایت از امام کاظم علیه السلام آورده که نکات معنوی و اخلاقی و سیاسی زیبایی است. عین آن را از ترجمه مرحوم آیتی (یعقوبی: 2/420 ـ 421) می آورم. ابتدا می گوید: موسى بن جعفر (ع) از پرعبادتترين مردم بود، و از پدرش روايت مى كرد.
سپس این روایات را نقل می کند:
حسن بن اسد گفت: از موسى بن جعفر شنيدم كه مى گفت: ما اهان الدنيا قوم قط الا هناهم الله اياها و بارك لهم فيها، و ما اعزها قوم قط الا نغصهم الله اياها.
هرگز مردمى، دنيا را خوار نداشتند مگر آنكه خدا آن را بر آنان گوارا ساخت و ايشان را در آن بركت داد، و هرگز قومى دنيا را عزيز نداشتند مگر آنكه خدا آن را بر ايشان ناگوار ساخت.
و فرمود: إنّ قوما يصحبون السلطان يتخذهم المؤمنون كهوفا، فهم الآمنون يوم القيامة، ان كنت لأرى فلانا منهم.
" همانا مردانى همراه، شاه [سلطان وقت] مىشوند و مؤمنان آنان را پناه خود قرار مى دهند، آنهايند كه روز رستاخيز در امانند، و فلانى را از ايشان گمان مى برم.
و نزد وى نام بعضى ستمگران برده شد، پس گفت: اما و الله لئن عز بالظلم فى الدنيا ليذلن بالعدل فى الآخرة.
هان بخدا سوگند كه اگر در دنيا به ستمگرى عزيز شده است، البته در آخرت بعدالت (خداوندى) خوار گردد.
و در زندان به موسى بن جعفر گفته شد: كاش بفلانى نوشته بودى تا درباره تو با هارون سخن مى گفت. پس گفت: حدّثنى ابى عن آبائه ان الله عز و جل اوحى الى داود: يا داود! انه ما اعتصم عبد من عبادى بأحدٍ من خلقى دونى عرفت ذلك منه الاّ و قطعت عنه أسباب السماء و اسحت [اسخت] الأرض من تحته.
" پدرم از پدرانش مرا خبر داد كه خداى عز و جل به داود وحى كرد: اى داود! نشد كه بندهاى از بندگانم مرا رها كرده، به كسى از آفريدههاى من توسل جويد و او را چنان بشناسم مگر آنكه دست وى را از وسيله هاى آسمانى كوتاه كردم و زمين را زير (پاى) او فروبردم.
و موسى بن جعفر گفت: حدثنى أبى، إنّ موسى بن عمران قال: يا رب اىّ عبادك شر؟ قال: الذى يتّهمنى. قال: يا رب و من عبادك من يتهمك؟ قال: نعم الذى يستجيرنى ثم لا يرضى بقضائى.
" پدرم مرا خبر داد كه موسى بن عمران گفت: اى پروردگار من، كدام يك از بندگانت بدتر است؟ گفت: آنكه مرا متهم مى كند (بمن بدگمان است). گفت:
اى پروردگار من! مگر در بندگانت كسى هست كه تو را متهم كند؟ گفت: آرى آن كس كه از من فريادرسى مى خواهد سپس بحكم من راضى نمى شود.
🔲#داستان _تاریخی
مزي در تهذیب الکمال و خطیب بغدادي در تاریخ خود داستاني پیرامون برخورد خوب آن حضرت با یکي از نوادگان خلیفه دوم که نسبت به حضرت علي علیه السلام جسارت ميکرد را چنین نقل ميکند:
حسن بن محمد (به سند خود) روایت کرده که مردي بود در مدینه از اولاد عمر بن خطاب که حضرت موسي بن جعفر علیهما السلام را ميآزرد و هرگاه آن حضرت را ميدید به او دشنام ميداد و به علي علیه السلام ناسزا ميگفت. روزي برخي از یاران و همنشینان آن حضرت عرض کردند: اجازه فرمایید ما این مرد تبهکار بد زبان را بکشیم؟ حضرت به سختي با این کار مخالفت کرد و آنان را از انجام این عمل بازداشت، و حال آن مرد را پرسید به آن جناب عرض کردند: جایي در اطراف مدینه به کشت و زرع مشغول است.
حضرت سوار شده به مزرعه آن مرد آمد و هم چنان که سوار الاغش بود وارد کشت و زرع او شد. آن مرد فریاد زد: کشت و زرع ما را پامال نکن! حضرت همچنان سواره پیش رفت تا به نزد او رسیده پیاده شد و نزد آن مرد نشست و با خوشرویي به شوخي و خنده با او شروع کرد و به او فرمود: چه مبلغ خرج این کشت و زرع کردهاي؟ گفت: صد دینار.
فرمود: چه مبلغ امید داري که از آن به دستت رسد و عایدت گردد؟ گفت: من علم غیب ندارم (که چه اندازه عایدم شد)! حضرت فرمود: من گفتم: چه مبلغ امید داري به تو برسد (و نگفتم: چه مبلغ به تو خواهد رسید) گفت: امید دارم دویست دینار از این مزرعه عاید من شود. حضرت کیسهاي درآورد که سیصد دینار در آن بود و فرمود: این را بگیر و کشت و زرع تو نیز به همین حال براي تو باشد و خدا آنچه امید داري از آن عایدت گرداند. راوي گوید: آن مرد برخاست و سر حضرت را بوسه زد و در خواست نمود از بيادبيها و بد زبانيهاي او درگيرد. موسي بن جعفر علیه السلام لبخند زده بازگشت. (این جریان گذشت تا اینکه روزي) حضرت به مسجد رفت و آن مرد عمري هم نشسته بود، همین که نگاهش به آن حضرت افتاد گفت: «خدا ميداند رسالت خویش را در چه خانداني قرار دهد» رفقاي آن مرد به سرش ریخته گفتند: داستان چیست تو که جز این دربارهي این مرد ميگفتي (و هر گاه او را ميدیدي دشنام و ناسزا ميگفتي چه شد که اکنون یکسره عوض شدي و او را مدح و ستایش ميکني؟) گفت: همین است که اکنون گفتم و جز این چیزي نگویم و شروع کرد به دعا کردن دربارهي موسي بن جعفر علیه السلام. آنان با او به بحث و گفتگو پرداختند و او به همان گونه پاسخشان ميداد، همین که حضرت به خانه بازگشت به آن کساني که از او اجازهي کشتن آن مرد عمري را خواسته بودند فرمود: کدام یک از این دو راه بهتر بود آنچه شما ميخواستید یا آنچه من انجام دادم؟ من کار او را با آن مقدار اصلاح كردم.
المزي، ابوالحجاج یوسف بن الزكي عبد الرحمن (متوفاى742هـ)، تهذیب الكمال، ج 29، ص 45-46، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1400 هـ - 1980 م.
البغدادي، ابوبكر أحمد بن علي بن ثابت الخطیب (متوفاى463هـ)، تاریخ بغداد، ج 13، ص 30، ناشر: دار الكتب العلمیة – بیروت.
🖇پی نوشت:
▪️داستان بالا از داستان های مشهور پیرامون شخصیت#امام موسی کاظم علیه السلام در میان اهل سنٌت است،برخی از روایت های ذکر شده در کتاب های مذکور به همین داستان اشاره دارد ، تعابیر و عبارات مختلف به همراه زمان نقل قول در سنجش تاریخ نویسی مورخان اهل سنّت سبک و میزان تعهد یا عدم تعهد آنان در انعکاس واقعیت ها قابل توجه است .
▫️کتب تاریخی و حدیثی شیعه نیز داده های تاریخی فراوانی از شخصیت و زندگانی امام موسی کاظم علیه السلام دارد که از وحدت سیاق برخوردار است،برخلاف داده های موجود که برای تحلیل گر تاریخی که خواننده ی کل اخبار تاریخی است ،ازجمله اخباری پیرامون شخص هارون الرشید به عنوان شخصیت مکمل این گزارش ها تعجب آور است.
-----------❀❀✿❀❀---------
منش سیاسی امام کاظم(ع) در برخورد با خلفای هم عصرشان
نویسنده: نجمه رضوی
منبع: رهیافت فرهنگ دینی سال اول زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
امام موسی کاظم(ع) به عنوان یکی از پیشوایان و امامان معصوم، منشِ سیاسی منحصربه فردی داشتند. نظر به اهمیت این موضوع و جایگاه کاربردی آن در هر برهه زمانی مشابه، این مقاله ابتدا به بررسی شرایط خاص حکومتی در زمان هر خلیفه هم عصر با امام موسی کاظم(ع) پرداخته است و سپس منش سیاسی و مقابله امام کاظم(ع) با خلفا را بیان کرده است. نظر به تاریخی و اعتقادی بودن بحث، روش پژوهش این مقاله کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی و تحلیلی بوده است. تفاوت منش سیاسی امام کاظم(ع) زمانی بهتر مشخص می شود که دانسته شود امامت ایشان با حکومت چهار خلیفه عباسی (منصور، هادی، مهدی و هارون عباسی) هم زمان است؛ زیرا آنچه عامل تمایز ِحکومت عباسی از سایر حکومت های قبل از آن است، این نکته است که حکومت عباسی برخلاف سلف خود که آشکارا اسلام را تحقیر می کرد، با فریب افکار عمومی و دایه انتساب به اهل بیت و پیامبر اکرم(ص) روی کار آمد. آنان با تحریک افکار عمومی و برگزاری جلسات مناظره، مکارانه قصد جمع آرای مردم و خراب کردن چهره ائمه اطهار (علیهم السلام) را داشتند.
https://b2n.ir/t87723
تنظیم:سرکار خانم نجمه صالحی
-----------❀❀✿❀❀---------