eitaa logo
غدیر شناسنامه شیعه
158 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
43 فایل
✅ اصل و نسب و مذهب ما را چو بخواهید آغاز مسلمانی ما روز غدیــــــر است... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 عید غدیر بخش عمده ای از شناسنامه ی شیعه ائمه محسوب می شود. مقام معظم رهبری @ggg1400 آیدی ادمین: @mohammaddostmr
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴طبق این بخشنامه، دولت عراق به افرادی که واکسن کرونا زده باشند اجازه سفر اربعین به صورت زمینی و هوایی می دهد. پ.ن: 🔸 قوانین جدید دولت عراق در خصوص زائران اربعین 🔹 هر شخصی که واکسن کرونا دریافت نکرده باشد، اعم از شهروند یا مسافر یا زائر خارج از عراق اجازه ورود به کربلا را نخواهد داشت و واکسیناسیون یک شرط اساسی برای ورود به عراق و به ویژه کربلاست. 🔹 زائران برای ورود به عراق و کربلا باید دو نوبت واکسن کرونا دریافت کرده باشند و وزارت امور خارجه عراق به تمامی سفارت های خود در سرتاسر جهان ابلاغ کرده که به هنگام ورود باید گواهی واکسیناسیون مسافر بررسی و تأیید شود و در غیر این صورت نمی تواند وارد عراق شود. 🔹 دولت عراق برای تمامی زائران از سرتاسر جهان به مدت ۱۵ روز ویزا صادر می کند و از هر کشور ۵ هزار نفر می تواند در زیارت اربعین شرکت کند. 🔹 کمیته عالی بهداشت عمومی عراق گفته که هر موکب حسینی که در کربلا خدمات رسانی و عزاداری کند، باید تمامی کادر و خادمان آن واکسن دریافت کرده باشند و از الان برای دریافت واکسن اقدام کرده تا در این مدت دو نوبت واکسیناسیون انجام شود. 🔹 آزمایش pcr برای زائران خارج از کشور در فرودگاه های عراق انجام خواهد گرفت و برای هر بار ۶۰ هزار دینار عراقی دریافت می شود.
علامه‌ای که تحمل شنیده روضه نداشت... 🔆 مرحوم آیت الله میرحامد حسین لکهنویی صاحب عبقات که به حق و اذعان بزرگانی از علمای شیعه، مهمترین و حاذق ترین نویسنده تاریخ تشیع در مباحث کلام نقلی و امامت است و غیرت، مردانگی و تلاش حیرت انگیزش در دفاع از امیرالمومنین سلام الله علیه شگفت آور است، نسبت به روضه سیدالشهداء علیه السلام بسیار حساس بوده‌است. حال این متن را بخوانید: 💢 می‌دانستم که نباید نزد علّامه میر حامد حسین روضه‌ بخوانم؛ چرا که او تحمّل شنیدن مصائب اندوه بارِ جدّش را ندارد؛ به همین جهت معمولا خطبا و روضه‌خوانان نزد او روضه نمی‌خواندند. روزی من متوجّه حضور ایشان نشدم و مشغول ذکر مصیبت خواندن بودم که ناگهان دیدم سر و صدا مجلس را فرا گرفت و جمعیت به من گفتند: دیگر نخوان! علّامه میر حامد حسین از هوش رفته هست... 🔶 به نقل از خطیب حائری مرحوم سيد حسین یزدی ♦️ عن السيِّد حُسين اليزديّ الخطيبِ الحائريّ أنّه قال كنتُ مَسبوقاً بأنّ السيّد حامِد حُسَين لا يُطيقُ سماعَ المصائبِ المُشجِيَةِ الّتي جَرَت علی جَدّه الحُسينِ وأهلِ بيته عَلَيهِم السَّلامُ ولِذا لا تُقرَأ في مَحضَرِه، فاتَّفق يَوماً أنّه دَخَل الحُسَينِيّةَ في لَكَهنُو حين قِراءتي وَلَم أشعُر به وقَرأتُ بعضَ المَصائبِ وإذا بِالأصواتِ قَد ارتفَعَت والكُلُّ يَأمُرُني بِالتَّوقُّفِ عنِ القِراءَةِ وَبَعدَ حِينٍ ظَهَرَ لي أنَّ السَيِّد قَد غُشِيَ عَلَيه... 📜 طبقات أعلام الشيعة، الشيخ آغا بزرگ الطهراني، ج ١٣، ص ٣٤٩ _ ٣٥٠ پ.ن: تصویر نمادین پیراهن خونین سیدالشهداء علیه السلام در عرش الهی، اثر قلم هنرمندانه حسن روح الامین
⭕️ پیر مردی که در جریان کربلا به سفارش پیامبر عمل کرد 🔰 در این مطلب به فعالیت یکی از شیعیان کوفه در زمان قیام امام حسین(علیه‌السلام) به نام «انس بن حارث کاهلی» می‌پردازیم. 🔶 انس بن حارث کاهلی، از اصحاب گرامی پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود و در جنگ‌های بدر و حنین شرکت داشت و پس از رحلت حضرت در زمره یاران امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) قرار داشت. 🔺 «ابن حجر عسقلانی» عالم مشهور اهل سنت، در شرح حال انس بن حارث می‌نویسد: «او روایتی راجع به شهادت امام حسین(علیه‌السلام) از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل می‌کند که حضرت فرمود: فرزندم در سرزمینی به نام کربلا کشته می‌شود، هر کس تا آن زمان زنده بود و او را درک کرد، باید یاری‌اش کند». انس بن حارث نیز به کربلا آمد و در رکاب امام حسین(علیه‌السلام) به شهادت رسید. ✅ وی که از شیعیان ساکن کوفه بود، شبانه به سمت امام حسین(علیه‌السلام) حرکت کرد، حضرت نیز به او نوید هدایت و امنیت داد و او را با خود هم‌راه ساخت. ❇️ انس بن حارث در کربلا مأمور شد تا پیام امام حسین(علیه‌السلام) را به عمر سعد برساند و او را نصیحت کند، لذا هنگامی‌که نزد عمر سعد حاضر شد، برای این‌که به او هشدار داده باشد به وی سلام نکرد. 💠 شهادت در رکاب امام ✔️ انس در روز عاشورا مانند دیگر یاران و اصحاب امام پس از کسب اجازه از حضرت، عازم میدان جنگ شد. این صحابی باوفای رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) که دل در گرو محبت اهل‌بیت علیهم السلام داشت؛ با وجود سن و سال فراوان، با کمال شجاعت و رشادت و قلبی آکنده از ایمان و اعتقاد به امامت مولای خود، پا به میدان نبرد گذاشت و سرانجام پس از نبردی دلیرانه به درجه رفیع شهادت رسید. ________________
📙منتظر جدیدترین اثر گروه شهید هادی در موضوع تجربه های نزدیک به مرگ باشید. این کتاب با نام ((تقاص)) به موضوع حق الناس در تجربه های نزدیک به مرگ پرداخته است. 🔰🔰🔰🔰 وقتی روح از بدنم خارج شد، یکباره مادرم را دیدم! بعد از سالها که از فوت او می‌گذشت. وقتی در بهشت برزخی همراه با مادرم قدم می زدیم، یک قفس بزرگ را دیدم که داخل سبزه زارهای بهشتی بود. یک نفر داخل آن قفس زندانی بود. به مادرم گفتم او کیست؟ گفت: مردی مومن که جایگاهش بهشت است اما یکبار در حضور جمع آبروی یک مسلمان را برده. حالا باید اینجا بماند تا آن شخص بیاید و از او راضی شود. آبروی مردم حق الناس است. مراقب باش 📙برگرفته از کتاب تقاص. حق الناس در تجربه های نزدیک به مرگ.
دو صفحه روَضه . *این داستان واقعی بسیار زیبا و منقلب کننده است حتماً بخوانید و اگه هوای امام حسین رو کردید، التماس دعا* 💖💖💖💖 یکی از افرادی که کارش مدیریت کاروان های اعزامی از مشهد به کربلا بودو300 مرتبه به کربلا مشرف شده بود ، تعریف می‌کرد: سال1396 شمسی در فرودگاه مشهد، در حال سر و سامان دادن به زائرین بودم، در همان اثـنا پروازهای دبی و ترکیه درحال مسافرگیری بودند. تعدادی از زائران به من گفتند: تفـاوت پـروازها را با هم ببینـیـد، آنها با چه ظاهر و سر و وضعی هستند، گویی بعضی ها هیچ اعتقادی به اسلام و مسلمانی ندارند، حتی در آرایش کردن گوی سبقت را از غربی‌ها.. ربوده اند... همینطور که درحال گفتگو بودیم، آقا و خانومی به همراه دختر جوانی به سمت ما آمدند. وضع ظاهرشان به همان پروازهای دبی و ترکیه می‌خورد. وقتی به ما رسیدند گفتند: کاروان اعزام به کربلا همینجاست؟ من که توقع این سوال را نداشتم گفتم: بله، چطور مگه؟ آنها با خوشحالی گفتند: اگر خدا قبول کند ما هم زائر کربلا هستیم. من که بعد از حدود 300بار مدیر کاروان عتبات عالیات بودن، تا به حال اینگونه زائر نداشتم، کمی جا خوردم، ولی بعلت اینکه زائر حضرت بودند، به آنها خوش آمد گفتم. بالأخره همه زائرین سوار هواپیما شدند من هم براساس وظیفه دینی و حتی شغلی قبل از پرواز شروع کردم اصطلاحا به امر به معروف و نهی از منکر، (یعنی به درب می‌گفتم که دیوار بشنود) می‌گفتم این مکان‌های مقدسی که خداوند به ما توفیق زیارتشان را داده حُرمت بالایی دارند و زائرین باید حرمت این اماکن را نگه دارند، اما دختر این خانواده که گویا منظور اصلی من او بود با حالت ناراحتی و بی‌اعتنایی به من فهماند که اهمیتی برای حرف های من قائل نیست. به نجف اشرف رسیدیم من هم در زمان‌های گوناگون می‌گفتم که این مکان ها مقدس است و هر فرد حداقل باید ظاهرش را حفظ کند و آن دختر هم، بی اعتنایی می‌کرد. تـااینکه روز آخر که در نجف اشرف بودیم و فردا قرار بود عازم کربلاء معلی شویم؛ پدر آن دختر پیش من آمد و گفت: https://chat.whatsapp.com/DC27NIqZEDoF6Zk8xCA6sI حاصل زندگی من و همسرم همین یک دختر است که پزشک اطفال است،شاید بخاطر عدم توجه ما، او فقط در درس و شغلش موفق شده و از اعتقادات دینی و اخروی تقریباً چیزی نمی‌داند! ما تصمیم گرفتیم او را به کربلا نزد سیدالشهدا علیه السلام بیاوریم بلکه حضرت جبران کاستی ها و کمبودهایی که ما طی این سالیان از نظر اعتقادی و دینی برای فرزند دلبندمان گذاشتیم را بنمایند، چون آرزوی هر پدر و مادری عاقبت بخیری فرزندش می‌باشد. دختر ما بخاطر نوع دوستان و جَـوی که بزرگ شده تقریبا هیچ چیزی از مبانی دینی و اعتقادات نمی‌داند و وقتی شما از لزوم رعایت حجاب صحبت می‌کنید، او به اتاق می آید دائم می‌گوید: منظور حاج آقا فقط من هستم! چون فقط در این کاروان منم که سر و وضعم اینگونه است. ما از شما می‌خواهیم که رعایت حال ما و دخترمان را بفرمائید و دیگر چیزی نگوئید. گفتم: این وظیفه من است که این مسائل را برای زائرین گوشزد کنم تا حریم اهل بیت علیهم السلام شکسته نشـود. گفتگوی ما تمام شد، و ما روز بعد عازم کربلاء شدیم. صبح روز اول که در کربلا بودیم به لابی هتل آمده و دیدم خانمی با مقنعه بلند و چادر و حجابی کامل منتظر من نشسته است و تا من را دید سلام کرد. وقتی دید من با تعجب او را نگاه می‌کنم گفت: ظاهراً من را نشناختید؛ من همان دختر بی‌حجاب چند روز پیش هستم. از شما تقاضا دارم اجازه دهید عبایتان را بشویم. من که شوکه شده بودم گفتم: اولا من معنای حرکات و رفتار قبل با حالت امروزتان را نمیفهمم؛ ثانیاً شما هم زائر هستید هم پزشک؛ در شأن شما نیست که عبای من را بشوئید، من این کار را نمی کنم. درحالیکه گریه می‌کرد از من خواهش کرد که اجازه دهم!! توجه که کردم دیدم واکس تهیه کرده و تمام کفش های کاروان را واکس زده بود. به او گفتم تا نگویی چه شده من نمی‌گذارم.. باحال گریه گفت: دیشب وقتی وارد کربلا شدیم من در عالم رؤیا خدمت سـیدالشهـدا آقا ابـاعبـدالله الحسین علیه السلام شرفیاب شدم. حضرت من را به اسم مستعاری که دوست داشتم صدا زدند و فرمودند: دخترم ؛ من خواستم که تـو به کربـلا و به زیارت من بیایی و تا وقتی که من کسی را دعـــوت نکنــم هیچکس نمی‌تواند به این مکان بیاید. حرف‌هایی که مدیر کاروان می‌زد همانی بود که ما دوست داشتیم و به زبانش جاری می‌شد، برو عبایش را بگیر و آن را بشوی تا از او دلجویی کرده باشی. و بعد فرمودند: دخترم تو دکتر اطفال هستی، طفل مریضی دارم می‌خواهم درمانش کنی. او در حالیکه گریه می‌کرد می گفت: حضرت طبیب همه عالم هستند... ولی به من فرمودند دنبال من بیا... بـه همراه حضرت از دو اتاق رد شدیم و وارد اتاق دیگری شدیم،
روی سکویی طفلی شـش ماهه دیدم که مثل قرص ماه می‌درخشید و تیری سه شعبه به گلویش اصابت کرده بود. حضرت فرمودند: پسرم را درمان کن. (خانم دکتر در حالیکه بشدت گریه می‌کرد، سؤال کرد: حاج آقا مگر امام حسین علیه السلام فرزند ۶ماهه داشتند؟ چرا تیر ۳شعبه به گلویش زده بودند؟) من که بغض گلویم را گرفته بود گفتم: بله، ولی این سؤال‌ها را نپرس... ایـن‌ها روضه‌های سوزناکی است که جگر انسان را کباب می‌کند. اما او که تازه وقایع کربلا را شنیده بود دوباره پرسید: چرا تیر 3شعبه به گلوی این طفل زدند؟😭 گفتم:چون امام حسین علیه السلام طفل شیرخواره اش را بر روی دست گرفته بودند و به دشمنان منافق و کافر فرمودند: حالا که به زعم خودتان با من دشمن هستید و می جنگید خودتان این بچه را بگیرید و سیراب کنید. خانم دکتر در حالیکه بسیار منقلب شده بود و هق هق گریه می‌کرد گفت: آخر کجای عالم در جواب درخواست آب دادن به طفل 6ماهه، آن هم فرزند پیامبرشان، با تیر سه شعبه به گلوی آن بچه پاسخ می‌دهند؟! حاج آقا من در عالم رؤیا دیدم که حتی آن تیر سمی و زهر آلود نیز بود!!! و بلند بلند گریه می کرد... به برکت سید الشهدا علیه السلام آن خانم دکتر جوان چنان متحول شده بود که موقع بازگشت کاروان به ایران می‌گفت: من با شما نمی آیم و می خواهم اینجا باشم... من قلبم و روحم در کربلاست... بالأخره با اصرار فراوان و قول به اینکه دوباره برای پابوس و عرض ارادت به کربلا می آید حاضر شد برگردد. بعد از چند هفته که به مشهد مقدس مراجعت کردیم، روزی وارد مطبش شدم، دیدم که عکس‌ها و نوشته‌هایی بر روی دیوار از امام حسین علیه السلام زده شده بود. آنجا دیگر دکتری مؤمنه و صالحه و دلباخته سید الشهداء علیه السلام بود، دکتری که حالا بسیار باوقار و امام حسینی شده بود و حتی مریض ها هم در مطبش صف کشیده بودند. با خوش‌رویی ار من پذیرایی کرد و گفت: باور نمی‌کنید از زمانی که از کربلا به مشهد آمدم، امام حسین علیه السلام به نگاهم و قلمـم اثری عجیب داده اند چرا که من با همان نگاه اول درد و مرض اطفال را تشخیص می‌دهم و حتی آنها را برای آندوسکوپی هم نمی‌فرستم و با اولین نسخه مریض‌ها خوب می‌شوند، فقط به برکت آقای مظلوم و کریم مولانا اباعبدالله الحسین علیه السلام 📕کتاب خروش خدا صفحه 83📕 علیرضا ثبتی گجوان
🏴 كوثر، پاداش اشک 🏴 قال الإمام الصادق عليه‌السلام: 💠 ما مِن عَينٍ بَكَت لَنا إِلّا نُعِّمَت بَالنَّظَرِ إِلَى الكَوثَرِ وَ سُقِيَت مِنهُ 💠 🥀 هيچ چشمى نيست كه براى ما بگريد، مگر اينكه برخوردار از نعمتِ نگاه به حوض كوثر می‌شود و از آن سيرابش می‌كنند. 🥀 📚 جامع أحاديث الشيعة، جلد ۱۲، صفحه ۵۵۴
📍فرزند آیت الله العظمی مرعشی نجفی: شب آخری که ایشان رحلت فرمودند، همان شب به بنده می فرمودند: 📍«من خیلی بارم سبک است و هیچ نگرانی ندارم، تنها یک چیز مرا زجر می دهد و آن این است که می ترسم در ایام زندگیم نوشته من یا صحبتهای من در هر موردی باعث شده باشد که حقی ناحق شود، یا در همسایگی ما گرسنه ای بوده باشد و ما غذای سیر خورده باشیم که و الله و بالله و تالله اگر چنین چیزی بوده من آگاهی نداشته ام و نصیحت می فرمودند که شما هم بارتان را سبک کنید و از تجمل پرستی وخانه بزرگ و...بپرهیزید، که همه چیز ظرف چند دقیقه نابود می شود.» 📍و روزی که ایشان از دنیا رفتند، یک قبا داشتند که مشکی بود و در ایام محرم و صفر می پوشیدند و مجموع پولی که در جیب ایشان بود، هشتصد تومان بود و هیچ اندوخته ای، زمینی یاملکی نداشتند. 📌دیروز( هفتم شهریور) سالروز رحلت آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی رضوان الله تعالی علیه است. 🌹 *هدیه به این فقیه با اخلاص اهل بیت علیهم السلام فاتحه مع صلوات*
تا پیش از قیام امام حسین باور مسلمین این بود که هر کس به مسند خلافت بنشیند واجب الاطاعه است، و هر کاری بکند عین اسلام است، اگر آن روش ادامه پیدا کرده بود، یقینا چیزی از حقایق اسلام باقی نمانده بود، نه تنها معارف تشیع و اهل بیت (علیهم السلام) به برکت خون حضرت سید الشهداء (علیه السلام) باقی مانده است بلکه همان مقدار از اسلام که در اختیار اهل تسنن هم هست به برکت خون حضرت سید الشهداء (علیه السلام) حفظ شده، کسی که این سد را شکست و این هشیاری را به مردم داد که هر کس بر خلافت نشست حق نیست امام حسین (علیه السلام) بود. آیت الله مصباح یزدی
📜| فردا سالروز حرم سامرا 🗓| ٢٣ محرم‌الحرام ١۴٢٧ روز چهارشنبه ۲۳ محرم الحرام ۱۴۲۷قمری مصادف با ۳ اسفند ۱۳۸۴شمسی تروریست ها به رهبری ابومصعب زرقاوی، با پوشیدن لباس نیروهای تکاور عراق، وارد حرم عسکریین شدند و اسلحه نگهبانان را مصادره و آنها را به همراه خادمان حرم، در یکی از غرفه های صحن زندانی کردند و با کارگذاری مواد منفجره TNT به وزن حدود ۲۰۰ کیلوگرم در داخل بنا، حرم مطهر را منفجر کردند. در نتیجه این بمب گذاری، گنبد بنا با پوشش آجری و طلاکاری اش و همچنین تزئینات کاشی کاری در دیوارهای آن فرو ریخت. شدت این انفجار به حدی بود که برخی از مصالح و تزئینات به کار رفته تا شعاع نیم کیلومتر به بیرون پرتاب شد. اما به علت استحکام بنا، پایه های گنبد، بدنه اصلی و دیوارها، سالم باقی ماند. در ۲۷ جمادی الاولی ۱۴۲۸قمری مصادف با ۲۳ خرداد ۱۳۸۶ شمسی دومین انفجار در حرم عسکریین به وقوع پیوست. تروریست ها وارد حرم شده و پس از درگیری با محافظان حرم، اقدام به بمب گذاری در حرم نمودند. آنان دست به دو انفجار زدند. در انفجار نخست، گلدسته سمت چپ حرم و در انفجار دوم، گلدسته سمت راست آن به طور کامل تخریب شد.
🔆تفاوت نگاه عالمانه با نگاه سطحی تک‌بُعدی 💢 شکّی نیست که "محبّت اهل‌بیت علیهم السلام" می‌تواند محور وحدت میان شیعیان و اهل‌سنّت باشد و ما طرفداران وحدت اسلامی باید به خوبی از این ظرفیت عظیم استفاده کنیم. امّا در این رابطه باید چند نکته‌ی مهم را از نظر دور نساخت: 🔻اوّلا: کسانی که با فضای ردّیه نویسی فِرَق و جریانات مختلف اهل‌سنّت بر شیعه از قرون اوّلیه تاکنون اندکی مأنوس باشند، می‌دانند که سیاست مشترکِ اکثر قریب به اتفاق این ردود از "صوفیه" گرفته تا "سلفیت" علاوه بر سعی در "ابطال استدلال شیعیان بر خلافت بلافصل امیرمؤمنان علیه السلام و اثبات خلافت خلفا" اثبات این موارد نیز می‌باشد: ۱. اهل‌سنّت محبّان واقعی اهل‌بیت‌ هستند. ۲. شیعیان دروغگو و مُفرِط در محبّت اهل‌بیت هستند. ۳. میان اهل‌بیت و خلفا محبّت و مودّت وجود داشته! ۴. اهل‌بیت از هر کسی که خلفا را قبول نداشت، بیزار بودند (حتی امیر مؤمنان از کسانی که او را از شیخین افضل می‌دانستند بیزار بود!) بطلان همه‌ی این موارد در عقاید شیعه واضح است. 🔺ثانیا: در یک نگاه عمیق‌تر نه تنها کتب "ردّ بر شیعه" بلکه کتب "مناقب اهل‌بیت" که توسط غیر شیعیان نوشته می‌شود، نیز معمولا یک نوع اثبات همان مواضع فوق است و بیانگر این‌که اهل‌بیت متعلّق به ماست نه شیعیان! و عقیده‌ی ما نسبت به اهل‌بیت همان عقیده‌ی صحیح است نه شیعیان! لازم به ذکر است برخی احادیث و اخباری که در کتب غیر شیعه به عنوان "فضیلت" برای اهل‌بیت یاد شده، در منطق شیعه نه تنها "فضیلت" نیست بلکه "تخریب" همان معصوم یا معصوم دیگر است. 🔻ثالثا: نویسندگان این دو دسته کتاب، "اهل‌بیت" و "محبّت به آنها" را در چارچوبی تعریف می‌کنند که با عقاید شیعیان و نوع محبّتشان به اهل‌بیت کاملا متفاوت است‌. 🔆 در منطق شیعه معاویه و همه‌ی کسانی که مقابل امیرمؤمنان لشکرکشی کردند، أعداء الله والرسول هستند و از نظر شیعه تعاطف به دشمن امیرالمؤمنین با ادّعای محبت به امیرالمؤمنین علیه‌السلام سازگار نیست. 📎 البته همانطور که بارها متذکر شدیم، ما همه‌ی برادران اهل‌سنّت را به یک چشم نگاه نمی‌کنیم، اما بی‌جهت حقایق را مخفی یا انکار نمی‌نماییم. 👌 نکته‌ی مهم دیگر اینکه در طول تاریخ هرگاه شیعیان در هرجا قدرت و غلبه پیدا کردند، تأليف کتب "ردّ بر شیعه" و کتب "مناقب اهل‌بیت" هم از جهت کمّی و هم از جهت کیفی نسبت به دوران‌های دیگر رشد چشم گیری داشته است. 🔷از آنجایی که انقلاب شکوهمند اسلامی و قدرت روز افزون این شجره‌ی طیبه، تحت زعامت "فقیه شیعه" بوده و هست و قانون اساسی نیز بر اساس "فقه شیعه" می‌باشد_حتی با وجود پایبندی محکم نظام اسلامی به مسأله‌ی وحدت_، باز شاهد افزایش انواع مختلف هجمه‌های شدید به انقلاب از طرف مخالفان تشیّع هستیم. 🔘 در واقع امروزه علاوه بر تأليف هزاران کتاب، مقاله و پایان نامه در ردّ بر شیعه، صدها شبکه‌ی ماهواره‌ای و مجازی نیز شبانه روز مشغول طعن به شیعه و نظام اسلامی هستند و دقیقا همان دو رویکرد کلّی (ردّیه نویسی و هم زمان گسترش منقبت نویسی) که در زمان قدرت گرفتن شیعه در طول تاریخ شدّت می‌گرفته، امروز نیز رویکرد اصلی این جریانات مخالف شیعه می‌باشد. 🤔 نکته اینجاست که متأسّفانه برخی از ساده‌اندیشان در جامعه‌ی ما صرف "منقبت‌نویسی" یا "مقتل‌خوانی" فلان شخص را دلیل "محبّت او" بلکه "محبّت شدید او" به اهل‌بیت علیهم‌السلام قلمداد می‌کنند، امّا انسان زیرک به مسأله طور دیگری نگاه می‌کند. 🧐 همین تفاوت نگاه است که مرحوم صاحب عبقات و والد بزرگوارشان مرحوم مفتی قلی همچون بسیاری دیگر از علمای بصیر شیعه در کتاب‌های "تشييد المطاعن"، "تقليب المكائد" ، "عبقات الأنوار"، "استقصاء الإفحام" و ..، فردی مثل "عبد العزیز دهلوی" را بارها "ناصبی" معرفی می‌کنند، ولی برخی از شیعیان سهل‌اندیش! او را دارای "محبّت شدید به اهل بیت" جا می‌زنند و عجیب‌تر اینکه تقریرشان را به بزرگان شیعه نیز نسبت می‌دهند. همین است فرق علامه محمد قلی کنتوری که کتاب تحفه عبد العزیز دهلوی را "تحفه اثنا عشریه امویه" می‌خواند.(تقليب المكائد، ص ۶) اما دیگری درصدد تقلیل یا شبه تطهیر "دیوبندیه"،"صوفیه"، "دهلوی" و.. برمی‌آید! اینان همان کسانی را عملا تطهیر می‌کنند که تا فرصت بیابند از بنی امیه و جریانات وابسته به آن دفاع می‌کنند. 📖 امروز هنگام مطالعه‌ی کتاب شریف "تقلیب المکائد" تأليف عالم برجسته‌ی جهان تشیّع، والد ماجد مرحوم صاحب عبقات، "علّامه سید محمد قلی کنتوری" بودم که عبارت ذیل و تحلیل دقیق او را دیدم و به شگفت آمدم: «هرگاه [مخالفان] تسلّط و غلبۀ شيعيان [را] مى‌بينند به تصنيف و تأليفِ كتب فضائلِ حضرت اميرالمؤمنين و ديگر ائمّه علیهم السلام اشتغال می‌نمايند!!!»( تقلیب المکائد، ص ۱۳) حامد کاشانی
🌷مهمان امام حسین (علیه السلام) : شیخ رجبعلی خیاط می فرمود : در روزهای اوایل هیئت ، مایل بودم تمام کارهای مجلس را خودم انجام دهم، خودم مداحی می کردم، چای می دادم و اغلب کارهای دیگر. شبی مشغول دادن چای به عزاداران بودم که دیدم جوانی که اصلا ظاهر مناسبی نداشت وارد مجلس شد و گوشه ای نشست ، یقه اش باز بود و گردنبند به گردنش ، وضع لباسش هم خیلی نامناسب بود. به همه چای تعارف کردم تا رسیدم به جوان، چشمم به پایش افتاد دیدم جورابی نازک شبیه جوراب های زنانه به پا دارد. غیظ کردم و با عصبانیت سینی چای را مقابلش گرفتم، یکی از استکان ها برگشت و چای روی پایم ریخت و سوخت. از این سوختگی زخمی در پایم بوجود آمد که خیلی طول کشید تا خوب شود، برای خودم هم این سوال پیش آمده بود که چرا زخم پایم خوب نمی شود. شبی به من گفتند: شیخ! آن جوانی که با عصبانیت چای به او تعارف کردی ، هر چه بود مهمان حسین علیه السلام بود ، نباید چنین رفتاری را با او مرتکب میشدی. 📚کشکول کشمیری ، صفحه ۱۲۳
امام سجاد علیه السلام: راضى بودن به سخت‌ترین مقدّرات الهى از عالی‌ترین مراتب ایمان و یقین خواهد بود.
‍ ☑️ امام علیه‌السلام می‌فرمایند: مشكل‌ترین و سخت‌ترین لحظات و ساعات و دوران‌ها برای انسان، سه مرحله است: ‏🕐 آن موقعی كه بر بالین انسان وارد می‌شود و می‌خواهد جان او را برگیرد. ‏🕑 آن هنگامی كه از درون قبر زنده می‌شود و در صحرای به پا می‌خیزد. ‏🕒 آن زمانی كه در پیشگاه خداوند متعال - جهت حساب و كتاب و بررسی اعمال - قرار می‌گیرد و نمی‌داند ‏راهی و نعمت‌های جاوید می‌شود و یا راهی و عذاب دردناك خواهد شد.‏ ◼️ قالَ الاْمامُ عَلی بنُ الْحسَین علیه‌السلام: "أشَدُّ ساعاتِ ابْنِ آدَم ثَلاثُ ساعاتٍ: السّاعَةُ الَّتی یُعایِنُ فیها مَلَكَ الْمَوْتِ، وَ السّاعَةُ ‏الَّتی یَقُومُ فیها مِنْ قَبْرِهِ، وَ السَّاعَةُ الَّتی یَقِفُ فیها بَیْنَ یَدَیِ اللّه تَبارَكَ وَ تَعالی، فَإمّا الْجَنَّةُ وَ إمّا إلَی ‏النّارِ." 📚 بحارالانوار، ج ۶، ص۱۵۹.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :  در روز رستاخيز آواز دهنده اى صدا مى زند: كجاست زين العابدين (زيور پرستشگران) ؟ و من فرزندم على بن حسين بن على بن ابى طالب را مى بينم كه صفها را مى شكافد [و پيش مى رود]. رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إذا كانَ يومُ القيامةِ يُنادي مُنادٍ : أينَ زينُ العابدينَ ؟ فكأنّي أنظُرُ إلى وَلَدي عليِّ بنِ الحسينِ بنِ عليِّ بن أبي طالبٍ يَخْطِرُ بينَ الصُّفوفِ.  [ بحار الأنوار : 46 / 3 / 1 . ] سجاد نوح اهل بیت آدم اهل بیت
🔵 رفع غم و گرفتاری مردم 💠 امیرالمؤمنین: از كفاره گناهان بزرگ، به فرياد مردم رسيدن و آرام كردن مصيبت ديدگان است. 📒 ، حکمت ۲۴
ژمی براون » ( Jaime Brown ) نیز از جمله دخترانی بود که در جوانی زادگاه خود در ایالت ویسکانسین آمریکا را ترک کرد و به هالیوود رفت. وی در مدتی که آنجا بود ، به تدریج وارد همان منجلابی می شد که دیگران شده بودند ؛ با افراد معروف رفت و آمد داشت و در میهمانی های شبانه شرکت می کرد. البته تا قبل از ورود به هالیوود ، ژمی فردی مذهبی به شمار می آمد که به کلیسا می رفت ، با این حال ، مانند بسیاری دیگر از مسیحیان ، شبهاتی در مورد دین خود در ذهن داشت. او در این مورد می گوید : « با کشیشها صحبت می کردم و می گفتم من دنبال دلیل و منطق هستم. ولی آنها فقط می گفتند تو باید انجیلت را با دقت بیشتری بخوانی. من همیشه دنبال چیزی بودم که بر اساس ایمان ، اما منطقی باشد، مستند باشد نه خرافات. دنبال رمز و راز نبودم. » به هر حال ، به نظر می رسد در هالیوود نیز هنوز فکر خانم براون درگیر برخی مسائل دینی بوده است تا آنکه حادثه ای مهم ، زندگی او را تغییر می دهد. دوستش یک قرآن به او هدیه می دهد و ژمی فوراً مشغول خواندن این کتاب بزرگ آسمانی می شود. او احساس می کند که تأثیر قرآن بر روح و روانش ، بیش از انجیل است. به علاوه در کتاب آسمانی مسلمانان پاسخ بسیاری از شبهات و اشکالات خود را یافت. وی می گوید : « به خودم گفتم صبر کن ، همه سوالاتی که هیچ کس تا حالا به آنها جواب نداده بود اینجا (در قرآن) جواب دارند . » به این ترتیب بار دیگر قرآن ، با آیات هدایتگر و منطق قوی خود ، انسانی را از سرگردانی و گمراهی نجات داد. https://parstoday.com/dari/radio/uncategorised-i79103
📢 کاروان کربلا.... سر شهیدان را از دروازه "توما" به آوردند در حالی که شهر را آذین بسته بودند. هنگامی که امام (ع) در کنار در جامع بودند، نزد آنان آمد و گفت: 📢 ستایش خدایی که شما را کشت و نابود کرد و مردم را از شر شما آسوده نمود و را بر شما پیروز کرد. 📌 امام (ع) به او فرمود: آیا خوانده ای؟ پیرمرد گفت آری. امام فرمود: پس آیه( ) را شنیده ای که خداوند فرمود: بگو من هیچ پاداشی از شما دربرابر رسالتم درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم.(اهل بیتم) (شورا: ۲۳) گفت: آری. امام سجاد(ع) فرمود: ما همان اهل بیتی هستیم که خدا این آیه را مخصوص ما نازل کرد. پیرمرد، خجل شد و گریست. سپس سر به آسمان برداشت و گفت: 📢 خداوندا در پیشگاه تو از آل محمد علیهم السلام، از و انس بیزاری می جویم. 📚شیخ صدوق، امالی، ص۲۳چ 📚ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۳۰
❇️روایتهای سیاسی، ازدواج عایشه و شبهه کودک همسری 1️⃣ ازدواج یک مرد 50 ساله با دخترک 6 ساله به‌اندازه کافی مشمئز کننده و آزاردهنده هست تا بتواند شنونده را تحت تأثیر خود قرار داده و هر مخاطبی آن را جنایتی علیه کودکان بنامد. هر روزه متنها و کلیپهای تند و گزنده‌ای را می‌خوانیم و می‌بینیم که به پیامبر اسلام(ص) و احکام دینی با برچسبها و هشتگهای؛ کودک آزاری، کودک همسری، شکنجه دختران خردسال و ...می‌تازند و یگانه دلیل آنان سن عایشه در هنگام ازدواج با پیامبر(ص) می‌باشد. 👈🏿 اما سن واقعی عایشه در هنگام ازدواج چقدر بوده است؟ 2️⃣ چنانکه به برخی منابع تاریخی و یا روایی شهرت یافته اهل سنت مراجعه کنید، با اعدادی مانند 6 یا 9 ساله و یا 9 و 10ساله در هنگام عقد و بین 9 الی 12 ساله در هنگام ازدواج مواجه خواهید شد. این گزارشها و روایتها بطور معمول بر زیبایی و باکره بودن عایشه در هنگام ازدواج اشاره دارند!. روایاتی که به اعتقاد "دنیس اسپیلبرگ" پژوهشگر و استاد تاریخ اسلام در کتاب: Politics Gender and the Islamic( سیاست، جنسیت و اسلام) برای فخر فروشی به دیگر همسران سالخورده و بیوه پیامبر اسلام(ص) و بیشتر برای اثبات امتیازی زنانه به عایشه و وجاهت دادن به جانشینی پدر ساخته شده‌اند. 3️⃣ اما به جز این نقلهای شهرت یافته و ناهمخوان، تاریخ راه دیگری نیز برای پی بردن به حقیقت باز گذاشته است. ترکیب گزارشهای تاریخ فوت حضرت خدیجه(س) و فاصله سه ساله آن با ازدواج پیامبر(ص) و عایشه( و البته فاصله دو ساله عقد تا ازدواج) و همچنین فاصله ده ساله سنی عایشه با خواهر بزرگترش اسماء( مادر عبدالله زبیر)، می‌تواند سن واقعی او را در هنگام ازدواج با پیامبر(ص)آشکار ‌سازد. 4️⃣ با توجه به اين كه حضرت خديجه در سال دهم بعثت و سه سال قبل از هجرت از دنيا رفته‌اند(تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۴۹۳)؛ زمان عقد رسول خدا(ص) با عایشه در سال 13بعثت و زمان ازدواج سال دوم هجری می‌باشد(صحیح بخاری، ج3، ص3606، غاية السول في خصائص الرسول ص،ج 1 ، ص 236). 5️⃣ از سویی دیگر تردیدی وجو ندارد که اسماء خواهر عایشه در سال اول هجري 27 سال داشته است و در سال 73 هجری در سن 100 سالگی از دنيا رفته است(البداية والنهاية، ج 8 ، ص 345، معرفة الصحابةج 6 ، ص 3253، تقريب التهذيب، ج 1 ، ص 743). 👈🏼 بر این اساس، عایشه که یک دهه از اسماء کوچکتر است، در سال اول هجری 17 ساله بوده و در زمان به خانه شوهر رفتن 18 یا 19 سال سن داشته است. ✍️ سید حسن هاشمی جزی🌸
♨️فردا جهان به سیطره ی شهسوار ماست... بگذار این دو روز گدا معتبر شود!
چهار اکسیر در دسترس
💢 بعد از کربلا دیگر هیچ بهانه ای برای یاری نکردنِ امام پذیرفته نمی شود. 🔸 حضرت رقیه به ما آموخت که می شود حتی با سلاح اشک، در گوشه یک خرابه، خواب را از چشم پلید یزیدیان ربود...
نظر برخی مراجع در رابطه با ۷ صفر؛ شهادت امام حسن مجتبی به روایتی
ما مامور به انتظاریم، انتظار یعنی ‎، انسان مومن و منتظر آن کسی است که در حال آماده باش است، اگر امام شما که مامور به ایجاد عدالت و استقرار عدالت در کل جهان است امروز ظهور کند باید ما آماده باش باشیم. رهبر معظم انقلاب
📌شدت دشمنی امویان با شخصی به نام معمر از ابن شهاب عالم اهل تسنن که در عصر امام (ع) زندگی می کرد، درباره نویسنده معاهده پرسید: زُهری گفت: او علی بن ابی طالب(ع) بود؛ اما اگر از بنی امیه بپرسید، خواهند گفت: نویسنده صلح نامه بود. 📚عبدالرزاق صنعاني، المصنف، ج5، ص343.
🔴معيار شناخت حق و باطل 🔷حارث بن حوط نزد امام على عليه السلام آمد و عرض كرد: آيا به نظر شما من فكر مى كنم كه اصحاب جمل گمراه اند؟ حضرت فرمود: اى حارث! تو زير پايت را نگريسته اى و بالا را نگاه نكرده اى (کوته بینانه نگریستی) و از اين رو در حيرت و سرگردانى به سر مى برى. تو حق را نشناختى تا اهلش را بشناسى و باطل را نشناختى تا باطل گرايان را بشناسى. 💢لما اتاه الحارث بن حوط فقال: اترانى اظن اصحاب الجمل كانوا على ضلاله؟! فقال عليه السلام: يا حارث، انك نظرتَ تحتك و لم تنظر فوقك فَحِرتَ! انك لم تعرف الحق فتعرف من أتاه، و لم تعرف الباطل فتعرف من أتاه. 📘 نهج البلاغه ۲۶۲
✅ميثم تمارهای عصرمان را بشناسیم! ائمه اطهار علیهم السلام به یاران خاص خودشان مانند میثم تمار و حبیب بن مظاهر و رشید هجری اسراری می آموختند که برای دیگران جای تعجب بود. امروز نیز همان امامان به شهدای ما و برخی خواص همان حقایق را آموخته اند به نمونه ای از آنها توجه کنید 👇👇👇 🔺سردار حاج حسین کاجی می گوید: بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه‌ی کردستان عراق بودیم که به‌ طرز غیرعادی جنازه‌ی شهیدی را پیدا کردیم. از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیت‌نامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود. 🔺در وصیت‌نامه نوشته بود : 👈من سیدحسن بچه‌ی تهران و از لشکر حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) هستم... 👈پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. اهل بیت، شهدا را دعوت می‌کنند... 👈من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می‌رسم و جنازه‌ام هشت سال و پنج ماه و 25 روز در منطقه می‌ماند. 👈بعد از این مدت، جنازه‌ی من پیدا می‌شود و زمانی که جنازه‌ی من پیدا می‌شود، امام خمینی در بین شما نیست. 👈این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می‌گویم. 👈به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت می‌کنیم. بگویید که ما را فراموش نکنند. و... 🔺بعد از خواندن وصیت‌نامه درباره‌ی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم. دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و 25 روز از آن گذشته است.
📌شباهت و بنی امیه در گزارشی درباره معاویه به حکومت امیرمؤمنان (ع) آمده است: قُرظه بن کعب می گوید: سوارانى از طرف كوفه- که از مخالفان حکومت امیرمؤمنان بودند و محب معاویه- بر ما گذشتند و به طرف دهكده رهسپار شدند و در آنجا با يكى از کشاورزان كه شده و می خواند برخورد كردند. نام آن شخص بود، آنان از وى سؤال كردند، شما مسلمان هستيد يا كافر؟ او گفت: من مسلمان هستم، آنان گفتند: درباره (ع) چه میگوئى؟ گفت: جز خير درباره او چيزى نمیگويم. میگويم او امير مؤمنان، رسول خدا(ص) و سيد و سرور همه انسانها است. آن جماعت او را تكفير كردند و بعد بر او تاختند و با شمشير پاره پاره‏ اش كردند، بعد از آن، يك مرد را كه همراه آنان بود با خود بردند و از او سؤال كردند چه مذهبی دارى؟ گفت: من هستم، گفتند او را كنيد، و به آن كارى نداشته باشيد. امام فرمود: این گروه باغی(بنی امیه)، فریب را خورده اند. 📚ثقفی، الغارات، ج1، ص339.