⸾⸾⇢🎻🧡 . • مـارا‌.. بہ‌جز‌خیالت‌،فکرۍ‌دگر‌نباشد،در هیچ‌سرخیالۍ‌،زین‌خوبتر‌نباشد..! . • 🎻🧡⸾⸾⇠ #رهبرانہ 🎻🧡⸾⸾⇠ #حضرت‌ماه

♥️🌱 چآدُࢪ ٻَعنے..: دآشٺَنِ آࢪآمِش.. ٻَعنے بِدآنے ٻِڪ سِپَࢪ دآࢪ؎.. ڪہ اَز جِنسِ فآطِمہ اَسٺ.. تا نپوشي‌اش نمي‌فهمي حرفم را..!ッ

🦋 #چادرانه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💌 #مـقـام_مـعظـم_رهـبرے: با خـودمـان فـڪر ڪنیـم ڪـه حجـاب داشـته بـاشیـم امّـا چـادر نـبـاشد؛ ایـن فـڪر غلطی اسـت...! نـه اینـکه من بخـواهم بـگویـم چـادر نـوع منحـصر اسـت نـه مـن میـگویم👇 چـادر بـهتریـن نـوع حـجاب اسـت! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

پایان فعالیت ادمین #خادم_الزینب

۰۰:۰۰ آرزو کن دعا برای شفای تمام بیماران🥺 التماس دعا🤲 شبتون بخیر🌙

سلام روزتون بخیر🦋

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🍃 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸 🌸 🍃 ❤️تا ابـــ♡ـــد پای تو❤️ #پارت_87 *فرشید* دکتر اومد بیرون و گفت : انگار معجزه شده حالشون خیلی بهتر شده🤩 فرشید : بله دیگه معجزه عشقه😄 همه برگشتن نگام کردن و داوود چشم غره رفت😑منم سرمو انداختم پایین چیزی نگفتم😅 دکتر : وقتی به بخش منتقل شدن میتونید ببینینشون😇 رسول : ممنون🙂 دکتر : خواهش میکنم رستارو بردن بخش ما هم رفتیم تو اتاقش... مامان : سلام عزیزم😍 بابا : سلام رستا جان بهتری؟😇 رستا : سلام مامان جون سلام باباجون سلام رسول سلام حنانه سلام آقافرشید سلام داوود...آقا🙄 حنانه : میگفتی سلام به همگی که راحت تر بودی😐😂 رستا : خب سلام به همگی😂 فرشید : تو چرا به من میگی آقافرشید😕 رستا : عادت نکردم ببخشید😅 فرشید : خواهش میکنم😌 رسول : خب توضیح بده😒 فرشید : خب بعد داوود من اومدم تو اتاق دیدم داره چشماشو باز میکنه😍یعنی تا من رفتم تو اتاقش چشماشو باز کرد😌چقدر پا قدمم خوب بود😌 رستا : مراقب سقف باش نریزه😐بقیشو بگو مامان و بابا هستن در امانیم😂 فرشید : باشه😐😂 *فلش بک* رفتم تو دیدم داره بهوش میاد😍🥺 فرشید : رستا خوبی؟😍 رستا : ا..اره خ..خوبم فرشید : خداروشکر😇 رستا : میدونستی که... فرشید : آره...هم من و تو خواهر و برادریم هم کسی که ۲۸ سال پدرم بوده شبح پروندست😔 یهو سرمو اوردم بالا و گفتم : یه فکری😃 رستا : آروم😱😐چی؟😄 فرشید : من میرم بیرون به داوود و رسول میگم تو مردی بعد میایم تو اتاق چشماتو باز کن😆 رستا : چیکارت کردن که میخوای انتقام بگیری؟😂ولی باشه عالیه🤩😂 فرشید : هیچی فقط شرارتم فعال شده😁پس من میرم و میام😉 رستا : باشه🤩😂😂 *زمان حال* فرشید : که بعدشم رفتیم تو اتاق دیدیم چشماش بستس و نفس نمیکشه...راستی تو چرا نفس نمیکشیدی؟😐بعدشم چرا منو سکته دادی من شریک جرمت بودم که😑 رستا : دیگه نفسمو حبس کردم گفتم بزار طبیعی تر شه😆خب گفتم که تو داشتی اینارو سرکار میزاشتی خودت میخندیدی منم گفتم اینجوری نمیشه تو هم باید یه چیزیت بشه😂 بابا : رستا شریک شرارتاشو پیدا کرد😐😂و به من اشاره کرد... همه : 😂😂😂 داوود : کی فکرشو میکرد فرشید با این قیافه مظلوم و چشمای مظلوم سبز انقدر بتونه شرور باشه😑 رسول : حالا بزار از بیمارستان بریم بیرون😒🔪 رستا : دوباره باید برگردیم همینجا😂 مامان : بچم کی مرخص میشه؟😢 فرشید : من الان میرم میپرسم😇 یهو پرستار اومد داخل و گفت : ببخشید اگه میشه بفرمایید بیرون🙃 بابا : باشه چشم . بریم بیرون همگی رفتیم بیرون دکترم گفت حدود یه هفته دیگه مرخص میشه ادامه دارد... به قلم : ‌‌#آرام . #استاد کپی ممنوع❌ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸@ghaaaaaaa🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🍃 🌸 🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🍃

معجزه عشقه...

پارت هشتاد و هفتم تقدیم نگاهتون✨ نظری ، پیشنهادی ، انتقادی و.... دارید درخدمتیم👇 https://harfeto.timefriend.net/16409434340277

https://harfeto.timefriend.net/16409434649456 ناشناس نویسنده_آرام👆 اگه حرفی دارین میتونین توی ناشناسم بگین من پاسخگو هستم😊