🟣#یک_داستان_یک_پند
مردی به خواب دوستش آمد، در حالیکه غل و زنجیر بر دست داشت. به دوستش گفت: به پسران من بگو، عمل صالحی انجام دهند تا جزو باقیاتالصالحات بر من ثوابی نوشته شود، باشد که خدا مرا از عذاب رها کند. دوستش نزد فرزندان آن متوفی آمد و سخن پدر بر آنان رساند و خواب خود تعریف کرد. در حالیکه فرزندان او از بیکاری از شهر پشم میخریدند و در رودخانه میشستند تا پولی بگیرند و کسب معاش کنند.
پسر بزرگتر گفت: مرا معاف و معذور دار که این پشمها امانت است و ما را دیناری در دنیا نیست که در حق او نیکی کنیم. پسر کوچکتر گفت: صبر کن نرو. دستان خود را گشوده به هم چسباند و سه بار آب رودخانه پر کرد و به بیرون رود روی سبزههای کنار رود ریخت. گفت: خدایا چیزی برای احسان و بخشش ندارم از فضل خود این کمترین را از این ناچیز بپذیر و پدرم را از عذاب معاف کن.دوستش خندهای کرد و گفت: شاهکار کردی ای پسر دوست من! نیازی به احسان و نیکی تو نیست من کار نیکی میکنم و وصیت پدر تو را عمل میکنم.
شب در خواب فرو رفت و دید آن دوستاش در باغ بزرگی است. شاد شد و گفت: من که چیزی برای تو نبخشیدم؟ دوستاش گفت: خدا به خاطر سه کف دست آب ، مرا بخشید. بدان در این دنیا برای خدا ارزش یک عمل به نیت کننده آن است نه بزرگی یک کار. آری حال که فصل زمستان است ، کافی است نانهای خشک مانده سر سفره را به نیت قربة الیالله برای پرندگان بریزیم. به همین راحتی با یک نیت خوب، کوچکترین کار نزد بشر، نزد خدا بزرگترین کار است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنران:استاددانشمند
موضوع: بترسید از نفرین حیوانات!
امروز ۶ آذر سالروز شهادت شهیدان مدافع حرم
شهید مدافع حرم #علیرضا_قلی_پور(۱۳۹۴)
🕊شهید مدافع حرم #عبدالرشید_رشوند (۱۳۹۴)
🕊شهید مدافع حرم #مجید_عسگری_جمکرانی (قم ۱۳۹۶)
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
✨بسم ربّ الزهرا(س)
🍃پسری بودمتولدفصل هزار رنگ. #پاییزی که ازآسمانش برگهای رنگی میریزد.امااو،اینگونه فرو،نریخت بلکه #آرام وسبکبال به سوی آسمان شتافت واین دلیلی بر،همراه بودن اصالت اوست.
🍃دو برادرش در #جنگ پرکشیدند وخونشان رافدای #اسلامی کردندکه آنهارا به حقیقتشان رسانده بود.برادر دیگری داشت که آثار #دلاوریهایش در،جنگ درجایجای بدنش نمایان بودو او قلبی داشت سرشار،از #عطوفت و مهربانی که ازهیچ کمکی به برادر،ناتوانش دریغ نمیکرد.
🍃تواضع،مهربانی، #خوشاخلاقی، دلاوری،ایمان و..چیزهایی هستندکه امثال من لفظیت آنهارا دیده وشعار خودکردهاند،اما #عبدالرشیدها آنها را به فعلیت تبدیل کرده،در،پردهای از خضوع و #خشوع تقدیم خدا کردهاند.
🍃او که از،میعادگاه عاشقان در آن #هشت_سال جامانده بود،دیگرصبر نکردتادوباره نردبان #آسمان راجمع کنند.موقع اعزام سر،ازپا نمیشناخت شور،واشتیاقش از #عباس دیگری شدن برای #دختر_علی(ع)، بود.
🍃نزدیک روز #ازدواج دخترش بازگشت اما نمیدانم آنجاچه دیده بود و #عشق چه رویی ازخود را برایش نمایش داده بود،که همسرش هم فهمیده بود،طوطی طبعش اینجا سیرنمیکند.میل بازگشت دارد و میخواهد همانجا #جاودانه شود.
🍃خدا هم اشکهای شبانهاش را برای گرفتن حاجت،بیجواب نگذاشت. روح #بیقرارش را به آغوش کشیدو #آرامش و حیاتی جاودانه برایش رقم زد.
🌷به مناسبت سالروز #شهادت
#شهیدعبدالرشید_رشوند
📅تاریخ تولد : ۱مهر ۱۳۴۶
📅تاریخ شهادت : ۶ آذر ۱۳۹۴
🥀مزارشهید : امامزاده محمد
🕊محل شهادت :سوریه
#گرافیست_الشهدا
🍃┅🦋🍃┅─╮
#پندانه
همانا خداى سبحان روزى فقيران را در اموال توانگران واجب فرموده؛ و هيچ فقيرى گرسنه نمى ماند، مگر آن كه توانگرى از وى بهره برده است. و خداى تعالى توانگران را از اين، بازخواست خواهد كرد
🔴 بشارت به پاکسازی زمین از لوث دشمنان...
🌕 خداوند متعال در شب معراج به پیامبر صلی الله علیه و آله در باب اوصیای او و حتمی بودن امر ظهور چنین فرمود: «وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأُظْهِرَنَّ بِهِمْ دِينِي وَ لَأُعْلِيَنَّ بِهِمْ كَلِمَتِي وَ لَأُطَهِّرَنَّ الْأَرْضَ بِآخِرِهِمْ مِنْ أَعْدَائِي...»
به عزّت و جلالم سوگند! هر آینه دینم را به آنها (امامان دوازدهگانه) ظاهر کنم، و کلمهٔ خود را به آنها بلند کنم، و زمین را به آخرین آنها(مهـــــدی صاحب الزمان)، از دشمنانم پاک نمایم...!
📗کلیات حدیث قدسی، ج ۱، ص۴۷۵
📗تفسير نور الثقلين، ج ۳، ص ۱۲۵
📗کمال الدين، ج ۱، ص ۲۵۴
🔴 تسلیم شوندگان رستگارند...
🌕 ضریس میگوید: امام باقر علیه السلام فرمود: «اگر صدایی که موقع ظهور قائم عجل الله فرجه از آسمان شنیده میشود، نمیبود، چه کار میکردید؟» عرض کردم: قسم به خدا، به فرمان شما هستیم. حضرت فرمود: «قسم به خدا، فرمان لازم ما، همان تسلیم است، و الا جز سر بریدن و هلاک شدن نیست، و با دست مبارک به گلویش اشاره کرد.»
📗بصائر الدرجات. ج ۱، ص ۵۲۲
🌕 توضیـــح: «الصوت» صیحهای است که از آسمان، هنگام قیام حضرت قائم شنیده میشود؛ شاید مراد این باشد اگر این صدا که شما به همین نزدیکی در انتظار آن هستید به تأخیر افتد، چه کار میکنید؟ آیا بدون شنیدن آن صدا با شمشیر خروج میکنید؟ پس راوی گفت: در این مورد تسلیم امر شما هستیم، امام فرمود: تسلیم شدن به امر ما یا امر واجب و لازم ما، تسلیم شدن است؛ و اگر انجام ندهید و در جستجوی فرج قبل از رسیدن وقتش عجله کنید، پس آن باعث کشته شدن شما یا ما میگردد.
11.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ تصویری و سرود و مولودی ۱۶
همراهمون باشین
❖
بسیار زیبا و خواندنی 🍂🍃
یک روز از سرِ بی کاری به بچه های کلاس گفتم انشایی بنویسند با این عنوان که "فقر بهتر است یا عطر؟"
قافیه ساختن از سرگرمی هایم بود.
چند نفری از بچه ها نوشتند "فقر".
از بین علم و ثروت همیشه علم را انتخاب می کردند.
نوشته بودند که "فقر" خوب است چون چشم و گوش آدم را باز می کند و او را بیدار نگه می دارد ولی عطر، آدم را بیهوش و مدهوش می کند.
" عادت کرده بودند مزیت فقر را بگویند چون نصیبشان شده بود!
فقط یکی از بچه ها نوشته بود "عطر". انشایش را هنوز هم دارم. جالب بود.
نوشته بود "عطر حس هایي را در آدم بیدار می کند که فقر آنها را خاموش کرده است"...!
خداوند متعال به حضرت موسی (ع)
فرمود
اي موسي !
من شش چيز را در شش جا قرار دادم؛ ولي مردم در جاي ديگر آنها را جست و جو می کنند و این درحالی است که هرگز آنها را
در آنجا نخواهند يافت :
1- راحتي و آسایش مطلق را در
'' آخرت'' قرار دادم، ولي مردم در
'' دنيا '' به دنبال آن ميگردند!
2- عزت و شرف را در ''عبادت''
قرار دادم، ولي مردم آن را در
'' پست و مقام '' مي جويند!
3- بينيازي را در ''قناعت'' قرار دادم، ولي مردم آن را در ''زيادي مال و ثروت'' جستجو ميكنند!
4- رسیدن به بزرگی و مقام را در ''فروتني'' قرار دادم، ولي مردم آن را در'' تكبّر و خود برتر بيني'' می جویند!
5- کسب علم را در ''گرسنگي و تلاش'' قرار دادم، ولي مردم با ''شکم سیر'' دنبال آن ميگردند!
6- اجابت دعا را در " لقمه حلال " قرار دادم، ولي مردم آن را در ''طلسم و جادو'' جست و جو
می کنند!
📚مستدرك الوسائل
✨﷽✨
⚜ ⚜
👌 داستان کوتاه پند آموز
💭 مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار، گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها به موضوع «خدا» رسیدند؛
آرایشگر گفت: “من باور نمیکنم خدا وجود داشته باشد.”
مشتری پرسید: “چرا؟”
آرایشگر گفت: “کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض میشدند؟ بچههای بیسرپرست پیدا میشدند؟ این همه درد و رنج وجود داشت؟ نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این چیزها وجود داشته باشد.”
💭 مشتری لحظه ای فکر کرد، اما جوابی نداد؛ چون نمیخواست جروبحث کند.
آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. در خیابان مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده..
💭 مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: “به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.”
آرایشگر با تعجب گفت: “چرا چنین حرفی می زنی؟ من اینجا هستم، همین الان موهای تو را کوتاه کردم!”
مشتری با اعتراض گفت: “نه! آرایشگرها وجود ندارند؛ چون اگر وجود داشتند، هیچ کس مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمیشد.”
💭 آرایشگر گفت: “نه بابا؛ آرایشگرها وجود دارند، موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمیکنند.”
مشتری تایید کرد: “دقیقاً! نکته همین است. خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمیگردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.”
❣خنـده های دلنشین شهدا
نشان ازآرامــش دل دارد
وقتی دلت با"خـــدا"باشد
لبانت همیشه می خنـــدد
اگر باخدا نباشی هرچقدر هم شادی کنی، آخرش دلت غمگین است
#ابراهیم_هادی
با ابراهیم هادی گم نمی شویم