eitaa logo
قدمی تا ظهور
62 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
3.8هزار ویدیو
24 فایل
. 🌸﷽🌸. محڣلےساختہ‌اٻم‌ٺاهدیہ‌ڪنٻم،ٻاࢪٻماݩ‌ࢪا‌ بہ‌آخࢪٻݩ‌مـ🌙ـاه‌آسماݩ‌امامٺ‌•🌿• کپے‌باصلواٺ‌براےظھــوࢪ ࢪآه‌اࢪٺبـاط🌸↯ مدیریت @eamohamd @ghadamitazohoor313 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 آثار نام فاطمه در منزل 🔵 امام کاظم علیه السلام: لایدخل الفقر بیتا فیه اسم محمد او احمد او علی او الحسن او الحسین او جعفر او طالب او عبدالله او فاطمة من النساء. 🌕 در خانه ای که نام محمد یا احمد یا علی یا حسن یا حسین یا جعفر یا طالب یا عبدالله و یا از میان زنان، فاطمه باشد، فقر [و تنگدستی] وارد نمی شود. 📚 اصول کافی، ج ۶، ص ۱۹
7.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رفتار عاقلانه در فضای مجازی ✍استاد پناهیان 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
@Emamhosseinjan 1.mp3
4.33M
تنها بودم یادم بودی 🎙 پیشنهادی 👌👌
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥ربا 🔥گوشها سنگین و قلبها قسی از مال حرام! مردم نه اعتراض می‌کنند و نه برای اصلاحش حرکت می‌کنند.
🍃همسر شهید نواب صفوی: 🔸بعد از افطار به آقا گفتم: دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم حتی نان خشک! 🔹فقط لبخندی زد! این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم! 🔸سحر برخاست، آبی نوشید! گفتم: دیدید سحری چیزی نبود؛ افطار هم چیزی نداریم! 🔹باز آقا لبخندی زد! بعد از نماز صبح هم گفتم! بعد از نماز ظهر هم گفتم! تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریم! 🔸اذان مغرب را گفتند، آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمود: امشب افطارى نداریم؟ گفتم: پس از دیشب تا حالا چه عرض می‌کنم؛ نداریم، نیست! 🔹آقا لبخند تلخی زد و فرمود: یعنی آب هم در لوله‌های آشپزخانه نیست؟! خندیدم و گفتم: صد البته که هست؛ رفتم و با عصبانیت سفره‌ای انداختم، بشقاب و قاشق آوردم و پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا! 🔸هنوز لیوان پر نکرده بود كه در زدند! طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در! آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند. آقا فرمود: تعارف کن بیایند بالا همه آمدند! سلام و تحیت و نشستند. 🔹آقا فرمود: خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند! من هم گفتم: بله آب در لوله‌ها به اندازه کافی هست! رفتم و آوردم! آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند! 🔸در همین هنگام باز صدای در آمد. به آقا یوسف همان پسر عموی آقا گفتم: برو در را باز کن، این دفعه حتماً از مشهدند! الحمدلله آب در لوله‌ها هست فراوان! 🔹شهید نواب چیزی نگفت! یوسف رفت در را باز کرد، وقتی كه برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمده است! گفتم: این‌ها چیه؟! گفت: همسایه بغلی بود؛ ظاهراً امشب افطاری داشته‌اند، و به علتی مهمانی آنان به‌هم خورده است! 🔸آقا نگاهى به من کرد، خندید و رفت. من شرمنده و شرمسار! غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم. ميل کردند و رفتند. 🔺آقا به من فرمود: یک شب سحر و افطار بنا بر حکمتی تاخیر شد چه‌قدر سر و صدا کردی؟! وقتی هم نعمت رسید چه‌قدر سکوت کردی؟! از آن سر و صدا خبری نیست! ◀️ بعد فرمود: مشکل خیلی‌ها همین است؛ نه سکوتشان منصفانه است و نه سر و صداشان! وقتِ نداشتن داد می‌زنند! وقتِ داشتن بخل و غفلت دارند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 همه ی حاجت ها به واسطه ی امام زمان مستجاب میشود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امتحانات الهی همه به یک اندازه دشوار نیستند و هرچه دشوارتر باشند پر اجرترند. ولی در امتحانات آسان بناست امتیاز جمع آوری کنیم تا در امتحانات دشوار کم نیاوریم. نباید امتحانات آسان و کارهای خوب کوچک را کم قیمت بدانیم، چون در امتحانات دشوار به ثواب کارهای کوچک خوب بسیار نیازمندیم. ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
10.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از این زاویه زندگی را ببین تا همیشه آرام و شاد باشی راهکار قرانی و فوق العاده در برخورد با اتفاقات روزمره زندگی👏👌
عاقبت شوخی با نامحرم 😰 🔹یکی از علمای مشهد می‌فرمود: 🔸روزی در محضر مرحوم حجت الاسلام سید یونس اردبیلی بودیم 🍃جوانی آمد و مسئله ای پرسید. گفت مادرم را دو روز پیش دفن کردم هنگامی که وارد قبر شدم و جنازه مادرم را گرفته خواستم صورت او را روی خاک بگذارم کیف کوچکی که اسناد و مدارک و مقداری پول و چک هایی در آن بوده از جیبم میان قبر افتاده آیا اجازه می‌دهید نبش قبر کنیم تا مدارک را برداریم. ❗️و تقاضا کرد که نامه ای به مسئولین قبرستان بنویسند که آنها اجازه نبش قبر بدهند. ➖ایشان فرمود همان قسمت قبر را که می دانید مدارک درآنجاست بشکافید و مدارک را بردارید و نامه ای برای او نوشت. 🔸بعد از چند روز آن جوان را دوباره در منزل آقای اردبیلی دیدم، آقا از او پرسیدند آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید، او غمگین و مضطرب بود و جواب نداد. 🔻بعد از آنکه دوباره اصرار کردند گفت: وقتی قبر را نبش کردم دیدم مار سیاه باریکی دور گردن مادرم حلقه زده و دهانش را در دهان مادرم فرو برده و مرتب او را نیش می زند، چنان منظره وحشتناکی بود که من ترسیدم دوباره قبر را پوشاندم. ❓از او پرسیدم آیا کار زشتی از مادرت سر میزد؟ گفت من چیزی بخاطر ندارم ولی همیشه پدرم او را نفرین میکرد زیرا او در ارتباط با نـــامحرم بی پروا بود و با سر و روی باز با مرد نامحرم روبرو می شد و بی‌پروا با او سخن می گفت و در پوشش و حجاب رعایت قوانین اسلامی را نمی‌کرد. با نامحرمان شوخی می کرد و می خندید و از این جهت مورد عتاب و سرزنش پدرم بود. 🌷حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): یکی از گروهی که وارد جهنم می شوند زنان بدحجابی هستند که برای فتنه و فریب مردان خود را آرایش و زینت می کنند. 📚کنزالعمال، ج۱۶، ص۳۸۳
12.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱خوبی های خودت رو ببین! 👈🏻 اوج خودآگاهی دیدن خوبی‌هاست