✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍کاروانی عازم مکه بود که در میان کاروان پسر جوانی به نیابت از پدر مرحوم خود برای به جای آوردن اعمال حج به مکه میرفت. پسر جوان را عمویش به پیرمردی مؤمن در کاروان سپرده بود که مراقب او باشد تا پسر جوان حج و اعمال آن را کامل به جای آورد و در طول سفر هم عبادت خدا کند و هم اینکه عمر را به بطالت نگذراند. همراه کاروان مرد میانسالی بود که از اجنه آسیب دیده و اندکی شیرین عقل گشته بود و او را برای شفاء به کعبه میبردند.
در منزلی در کاروانسرایی کاروان حجاج برای ساعاتی اتراق کردند و پیرمرد مؤمن قصد کرد تا زمان ظهر قدری بخوابد. چون از خواب برخاست، دید جمعی با مسخره کردن آن شیرین عقل با او مزاح میکنند و این پسر جوان هم چشم پیرمرد از خود دور دیده بود و با آنان در گناه جمع شده بود. پسر چون پیرمرد را دید از جمع باطلان جدا شد و نزد او آمد. پسر جوان چون ناراحتی پیرمرد را دید به او گفت: زیاد سخت نگیر، در طول چهل روزی که منزلمان مرکب حیوانات است و در سفریم من هیچ تفریحی نداشتهام. ما این همه رنج بر خود داده و عازم خانۀ خدا هستیم، خداوند از یک گناه ما میگذرد نباید بر خود سخت بگیریم، مگر چه کردیم؟ یک مزاح و شوخی برای روحیه گرفتنمان برای ادامۀ پر شور سفر لازم است. پیرمرد در جواب پسر جوان به نشان نارضایتی فقط سکوت کرد.
ساعتی گذشت مردم برای نماز ظهر حاضر شدند. نماز را به جماعت در کاروانسرا خواندند. پیرمرد دید پسر جوان زمان گرفتن وضو که پای خود بر زمین گذاشت خار ریزی بر پای او رفت و پسر نشست تا آن خار از پای خود برکند ولی خار آنقدر ریز بود که میان پوست شکسته و مانده بود. پیرمرد گفت: بلند شو حاجی جوان برویم که نماز جماعت شروع شد. پسر جوان گفت: نمیتوانم خار در پایم آزارم میدهد و توان راه رفتن مرا گرفته است. نمیتوانم پای بر زمین بگذارم. پیرمرد گفت: از تو این سخن بعید است جوانی به این سرو قامت و ابهت را که همه جای تن او سالم است خاری که به این کوچکی است و دیده نمیشود از پای درآورد و نتواند را برود. بلند شو و بر خود سخت نگیر، این خار چیزی نیست که مانع راه رفتن تو شود!!! سخن پیرمرد که اینجا رسید پسر جوان از کنایه بودن کلام او آگاه گشت و از گفتۀ خویش سرش را به پایین انداخت.
پیرمرد گفت: پسرم! به یاد داشته باشیم نبی مکرم اسلام (ص) فرمودند: هر کسی گناهی را چون به نیت آن که کوچک است و خدا آن را میبخشد مرتکب شود نوعی وهن به مقام قدسی خویش میداند و خداوند آن گناه را هرگز نمیبخشد.
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
10.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
🎥سخنرانی استاد دانشمند
✍موضوع : چرا باید نماز رو عربی بخونم!؟
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
#سلام_امام_زمانم💚
ایستاده ای و...
صراط مستقیم را روشن کرده ای؛
پاهایم را یکی پس از دیگری...
صاف میکنی كه کج نروم؛
چه خوب راهنمایی هستی،
"مـولا جان"
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
@montazerane_zohourایتااستاد فرهمند - دعای عهد.mp3
زمان:
حجم:
1.54M
#قرار_عاشقی💚
📖دعای عهد
✨اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج✨
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_در_طالع_ما_وعده_دیدار_بود_ای_کاش_طاهری.mp3
زمان:
حجم:
4.33M
به وقت مداحی
⏯ مناجات با امام زمان(عجل الله...)
🍃در طالع ما وعده دیدار بود ایکاش
🍃بخت وصالت با دل ما یار بود ایکاش
🎤حاج محمدرضا طاهری
✅بسیار دلنشین
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
2.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☝️🏻هیچ گناهی را توجیه نکنیم!
🎤حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
3.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ اینجوری زندگی کنیم
🌷همسرداری دینی
🎙حجت الاسلام عالی
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
2.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️میدونید چرا گاهی مواقع با توسل به امام زمان(عج) حاجت روا نمیشویم؟!
🎤سخنران استاد عالی
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
حجت الاسلام عالی4_5866311214732149728.mp3
زمان:
حجم:
3.91M
🔸گوناگونی رزق
🎤 حجتالاسلام عالی
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
4.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #امام_زمان (عج) کی میاد؟
🎙حجت الاسلام والمسلمین قرائتی
✨أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج✨
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
3.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸خلوت با خدا...
🎤از کلام آیت الله بهجت رحمهاللهعلیه
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
✨﷽✨
🌼بعد از هر گناه توبه کنید تا خداوند متعال به شما رحم کند!
✍🏻یک قاضی بسیار مؤمنی در زمان حکومت دنبلیها در شهر خوی به نام شیخ صادق بود. روزی پیرزنی فقیر و بینوا از جوانی نزد او شکایت برد که مرغ مرا این جوان دزدیده است. قاضی آن جوان را احضار کرد و جوان بعد از شنیدن شکایت آن پیرزن، بلافاصله به گناه خود بدون هیچ سخنی اعتراف کرد و سرش را پایین انداخت.
🔸قاضی که خیلی ناراحت بود و تصمیم گرفته بود تا او را به اشدّ مجازات برساند از این اعترافِ جوان خشمش فروکش کرد و دلش به حال او رحم آمد. قیمت مرغِ پیرزن را خودش داد و او را بخشید. بعد از رفتن شاکی و متهم، شاگرد قاضی که یک جوان بود و در محکمه حاضر بود، دید حالِ قاضی دگرگون شد؛ و میگفت: خدایا! این جوان به خطای خود اعتراف کرد و من در صددِ اثبات گناه او برنیامدم.
🔺اگر اعتراف نمیکرد با تحقیقی که در محل میکردم، آبروی او را میبردم و به شدیدترین وجه مجازاتش میکردم. خدایا! من نیز بر جهل و نادانیام در برابر تو اعتراف میکنم که مرا با قضاوتی اشتباه به دستِ خودم، جهل مرا بر خودم و دیگران اثبات نکنی.
🤲🏻خدایا! من در برابر تو به ناتوانی خودم اعتراف میکنم که مرا با قرار دادن در فلاکت و بدبختی، ناتوانی مرا به دیگران اثبات نکنی. خدایا! ناتوانی بیش نیستم که به همه چیز ابتدای کار اعتراف میکنم، دستم را بگیر و مرا ببخش و مرا نَیازمای که من، خود را میشناسم و تو مرا بهتر از من میمیشناسی.
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم