2️⃣خاطرات قدیری ابیانه از آزادسازی سفارت شاهنشاهی ایران در ایتالیا در دهه فجر سال 1357 به تنهایی
👈نمایندگی دولت موقت!
13 بهمن 1357 در رم وقتی شنیدم که حضرت امام (ره) مهندس بازرگان را به عنوان نخست وزیر موقت منصوب فرمودند، بلافاصله به این اندیشه فرو رفتم که در این لحظه تاریخی تکلیف من چیست؟ و چه باید بکنم؟ آیا بلافاصله همه دانشجویان مسلمان را برای اشغال سفارت فرا بخوانم؟! یا راه دیگری باید رفت!؟ تصمیم گرفتم از انجمن اسلامی هر شهری بخواهم سریعاً یک نفر را به عنوان رابط و هماهنگ کننده به رم بفرستند و خودم نیز بلافاصله به سفارت شاهنشاهی مراجعه کرده و خود را نماینده دولت موقت معرفی کنم و بخواهم که سفارت را تحویل من دهند، به عنوان بنیانگذار اولین انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در ایتالیا و عضو اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان ایرانی در اروپا و به عنوان پیرو حضرت امام (ره)، خود و سایر اعضای انجمن اسلامی را نماینده طبیعی و واقعی انقلاب اسلامی میدانستیم و واقعاً هم چنین بودیم. به یکی از معدود اعضا انجمن اسلامی در رم زنگ زدم و با او در نزدیکی سفارت قرار ملاقات فوری گذاشتم و عازم آنجا شدم. به او گفتم من به سفارت میروم و خود را نماینده دولت موقت معرفی میکنم و از آنها میخواهم که سفارت را تحویل من دهند. او گفت: اگر به درون سفارت بروی، معلوم نیست چه بلایی بر سرت آورند. گفتم، به خدا توکل میکنم، احساس میکنم تکلیف امروز من این است که اینکار را بکنم. گفت: نمیخواهی با دیگر اعضای انجمنهای اسلامی در شهرهای دیگر مشورت کنی؟ گفتم: فرصت اینکار نیست، از او خواستم در آنسوی خیابان، مقابل سفارت مستقر شود و از دور مراقب باشد. اگر من داخل سفارت رفتم و باز نگشتم، هر کاری لازم باشد انجام دهد. قرار شد او سوار اتوبوس شده و در ایستگاه اتوبوس مقابل سفارت پیاده شود و از آنجا اوضاع را تحت نظر داشته باشد. من هم مستقیماً عازم سفارت شدم و زنگ در سفارت را به صدا در آوردم، دربان ایتالیایی سفارت از پشت میکروفن به زبان ایتالیایی گفت: بله بفرمایید.
گفتم: قدیری هستم و با سفیر کار دارم.
گفت: وقت ملاقات دارید؟
گفتم: نه
گفت: قدری صبرکنید
پس از چند لحظه پرسید چه کسی هستید و چکار دارید؟ معلوم بود که موضوع را به مقامات سفارت منتقل کرده است و از او خواستهاند که این سوال را از من بپرسد. گفتم: قدیری هستم، نماینده دولت موقت انقلاب اسلامی ایران و آمدهام سفارت را تحویل گرفته و اداره کنم. پیغام را به سفیر برسانید و در را سریعاً باز کنید !
از سخنان قاطع و اظهاراتم تعجب کرده بود. نمیدانست چه بگوید. چارهای نداشت جز اینکه اظهاراتم را منتقل کند. پس از چند دقیقه دو باره از پشت میکروفن گفت: که جناب سفیر تشریف ندارند.
گفتم: پس به نفر دوم بگویید که میخواهم او را ببینم و سفارت را تحویل بگیرم !
مانده بود چه کند! چند دقیقهای گذشت. با ترس و لرز پشت در نردهای سفارت آمد و نگاهی به من و دور و بر انداخت و سپس به اطاق خود رفت و در را محکم از پشت بست و قفل و چفت نمود و سپس از پشت میکروفن گفت: نفر دوم سفارت هم تشریف ندارند !
گفتم: میخواهم با هر کس که هست ملاقات کنم. آخر باید سفارت را هر چه زودتر تحویل من دهند .
گفت: صبر کنید، چند دقیقهای گذشت و این بار گفت که: آقا، هیچکس در سفارت نیست!
گفتم: خیلی خوب، پیغام مرا به آنها برسان و بگو قدیری، نماینده دولت موقت انقلاب آمده بود سفارت را تحویل بگیرد. بگو سفارت را آماده کنند. من بزودی مجدداً مراجعه خواهم کرد.
با آن دربان خداحافظی کردم و از خیابان عبور نمودم و به دنبال دوستم که قرار بود اوضاع را زیر نظر بگیرد گشتم، ولی او را نیافتم.
ناگهان دیدم یک ماشین پلیس به سرعت به سفارت نزدیک شد و با یک مانور سریع دور زد و در مقابل من ایستاد. خیلی خونسرد بودم. آنها سریعاً پیاده شدند و جلوی من ایستادند: دستشان روی اسلحهشان که به کمرشان بود قرار داشت. یکی از آنها پرسید: آیا شما به سفارت مراجعه کرده بودید؟!
گفتم: بله
گفت: چکار داشتید؟
گفتم: من نماینده دولت موقت انقلاب اسلامی هستم و آمدهام سفارت را از آنها تحویل بگیرم. آنها باید سفارت را تحویل من دهند.
با تعجب به من که جوانی 25 ساله بودم نگاه کردند و کارت شناسایی مرا خواستند. بدنم را نیز گشتند و طبیعتاً اسلحهای پیدا نکردند. کارت دانشجویی خود را به آنها نشان دادم. شروع کردند آن را با بی سیم برای مرکز پلیس هجی کردن و منتظر پاسخ آنها ماندند. در این فاصله برای آنها از انقلاب اسلامی و حضرت امام(ره) و مبارزات مردم و جنایات شاه صحبت کردم و شاه را با موسولینی و رژیم شاه را با فاشیستها مقایسه نمودم. یک ربع ساعت گذشت. دربان سفارت از لای نردههای سفارت ما را نگاه میکرد بالاخره بی سیم پلیس به صدا در آمد. آنها کارت دانشجویی مرا پس دادند و گفتند: آزادی.
3️⃣خاطرات قدیری ابیانه از آزادسازی سفارت شاهنشاهی ایران در ایتالیا در دهه فجر سال 1357 به تنهایی
👈شکاف در سفارت شاهنشاهی ایران در ایتالیا
اقدام من در روز 13 بهمن 1357 در رفتن به سفارت و معرفی خود به عنوان نماینده دولت موقّت و تأکید مبنی بر اینکه باید سفارت را تحویل من دهند، تأثیر خود را گذاشته بود. خبر این اقدام من در بین کارکنان سفارت پیچیده بود. آنها نمیدانستند که من بدون هماهنگی با تهران چنین چیزی را مطرح کردهام و تصّور نمیکردند که به تنهایی به سفارت مراجعه کرده باشم. شاید به همین دلیل نیز مرا به سفارت راه ندادند وگرنه ممکن بود راه دهند و بلایی به سرم آورند. فردای آن روز، همان دوستم، ظهر به رستوران دانشجویی رفته بود، صحنهای را مشاهده کرد که شب آن را برایم تعریف کرد. او گفت: یک نفر ساواکی سفارت به رستوران دانشجویی آمده بود و خطاب به دانشجویان که غالباً نیز کنفدراسیونی (کمونیست) بودند میگفت: من با شما در مبارزه با رژیم شاه اعلام همبستگی میکنم. دانشجویان نیز او را هو کرده بودند و او ناچار شده بود رستوران را ترک کند. دوستم با خنده میگفت: آن فرد ساواکی حسابی جا خورده بود و نمیدانست چه کند؟ گفتم: موقعیت خیلی خوبی است. او را هر طور شده پیدا کن و با او قرار ملاقات بگذار و بگو که نماینده دولت موقت میخواهد شما را ببیند. هر جا قرار گذاشتی من حاضر به ملاقات هستم.
فردای آن روز، دوستم، مجدداً به رستوران دانشجویی رفته و این فرد را دیده بود که مورد تمسخر دانشجویان قرار گرفته است. با او قرار ملاقات گذاشت، ملاقات، عصر همان روز در یک قهوه خانه در خیابان معروف وِنتو در رم انجام گرفت. آن فرد که دانشجویان او را ساواکی خطاب میکردند، همراه با یک همکار دیگرش به ملاقات آمد. هر دو را در آغوش گرفتم و دیده بوسی کردم و به آنها بابت تصمیمشان در پیوستن به مردم و همراهی با انقلاب اسلامی تبریک گفتم. خیلی از برخورد من با خود متعجب شده بودند و شاید آنرا با برخورد کمونیستها مقایسه میکردند. گفتم که ما میخواهیم همه در خدمت مردم باشند و هر کس با انقلاب اسلامی و مردم باشد از او استقبال میکنیم، در ملاقاتمان معلوم شد که آنها ساواکی نبودند بلکه کارمندان رمز سفارت بودند که مسئولیت ارتباط رمز و کشف سفارت با وزارت امور خارجه را بر عهده داشتند. با توجه به هدفم در اشغال سفارت، سعی کردم اطلاعاتی در مورد سفارت بگیرم. میگفتند، وضع سفارت به هم ریخته است. سفیر دیگر به سفارت نمیآید و نفر دوم سفارت، پرویز زاهدی، پسر عموی اردشیر زاهدی معروف، عملاً سفارت را اداره میکند. معلوم شد اقدام من در مراجعه به سفارت به عنوان نماینده دولت موقت و تأکید بر ضرورت تحویل گرفتن سفارت اثر خود را داشته است و خود آنها به دنبال این تماس و با مشاهده مبارزات مردم، تصمیم گرفتهاند به مردم بپیوندند. یکی از آنها تعارف کرد برای صرف چای به منزلش برویم. من هم فوراً پذیرفتم و با هم به منزلش رفتیم، برای من که در یک اطاق ساده زندگی دانشجویی را میگذراندم، خانهاش خیلی شیک و مجلل جلوه کرد و عکس مصدق را روی کتابخانه گذاشته بود و خیلی به او اظهار علاقه و ارادت مینمود. معلوم بود که از موضع حضرت امام (ره) و نهضت اسلامی نسبت به مصدق اطلاعی نداشت و در حقیقت سعی میکرد. نظر مرا به خود جلب کند! من هم ضمن تشریح انقلاب اسلامی، چیزی را به رویش نیاوردم. از او و همکارش خواستم، خودشان را برای همکاری در سفارت جمهوری اسلامی ایران آماده کنند. برای آنها پیشنهاد خیلی خوشایندی بود. خداحافظی کردم و به دنبال کارهای دیگر رفتم. امیدم برای موفقیت در اشغال سفارت بیشتر شده بود، پیغام دادم که همه دانشجویان در سرتاسر ایتالیا آماده حرکت به سمت رم باشند و باید همه چیز را با خود بیاورند. خودشان باید همه چیز را برای خود تدارک میدیدند و هزینههای آن را شخصاً تقبل میکردند. همه باید خود را برای مورد ضرب و شتم قرار گرفتن و زندانی شدن آماده مینمودند. برای حمایت از انقلاب اسلامی، هر نوع فداکاری لازم بود.اعضای انجمنهای اسلامی، هر یک در شهر خود به شدت مشغول فعالیت بودند. 24 تا 26 بهمن ماه، زمان مناسب برای اشغال سفارت به نظر میرسید، ما هم چند روزی را برای تدارک لازم برای فراهم آوردن امکان انعکاس گستردهتر عملیات اشغال سفارت در اختیار داشتیم. روز 22 بهمن، سوار بر اتوبوس عازم جلسهای بودم، بنا داشتم به انجمنها پیغام دهم که به رم عزیمت کنند. یک ایرانی مرا دید و فریاد زد که رادیو آزاد شد. فورا از اتوبوس پیاده شدم و از او جزئیات را خواستم.
4️⃣خاطرات قدیری ابیانه از آزادسازی سفارت شاهنشاهی ایران در ایتالیا در دهه فجر سال 1357 به تنهایی
👈نمایندگی دولت موقت!
24 تا 26 بهمن ماه، زمان مناسب برای اشغال سفارت به نظر میرسید، ما هم چند روزی را برای تدارک لازم برای فراهم آوردن امکان انعکاس گستردهتر عملیات اشغال سفارت در اختیار داشتیم. روز 22 بهمن، سوار بر اتوبوس عازم جلسهای بودم، بنا داشتم به انجمنها پیغام دهم که به رم عزیمت کنند. یک ایرانی مرا دید و فریاد زد که رادیو آزاد شد. فورا از اتوبوس پیاده شدم و از او جزئیات را خواستم. گفت: رادیو ایران را گوش میدادم که ناگهان رادیو اعلام کرد که رادیو به دست انقلابیون افتاده است و درگیریها به شدت ادامه دارد و گوینده مرتبا از مجاهدین خلق و فدائیان خلق میخواست که در دفاع از رادیو و تلویزیون به کمک بشتابند، تعجب کردم، فدائیان خلق که هیچ نقشی در انقلاب نداشتند و با اینکه سازمانی چریکی محسوب میشدند نیروی چندانی نداشتند تا کاری از آنها بر آید. مجاهدین خلق هم که توسط عناصر مرتد آن تار و مار شده بود و این نیروها با همکاری ساواک عناصر مؤمن را از بین برده بودند و از این دو سازمان کاری بر نمیآمد. ضمن اینکه هر دو سازمان با انقلاب اسلامی در عمل سر ناسازگاری داشتند. در حقیقت این مردم مؤمن و مسلمان ایران بودند که به رهبری حضرت امام (ره) انقلاب را تا به این مرحله رسانده و نیروی اصلی انقلاب را تشکیل میدادند. حدس زدم که این اظهارات ناهماهنگ باید مربوط به نظر شخصی مجری باشد که بعداً هم معلوم شد که همینطور بوده است. به فکر فرو رفتم. این سوال برایم مطرح بود که الان چه کاری باید کرد و تکلیف من در این لحظه چیست؟ تصمیم خود را گرفتم. سریعاً به سفارت میرویم و اداره سفارت را به هر نحو شده به دست میگیریم. تماس با اعضای انجمن اسلامی ممکن نبود. هر کس مشغول کاری بود و طبیعتاً هنوز به منزل بر نگشته بودند. تصمیم گرفتم به تنهایی به سفارت بروم و همچون سه روز قبل خود را نماینده دولت موقت معرفی کرده بخواهم اداره سفارت را به من بسپارند. به طرف سفارت به راه افتادم. .
ghadiri.ir/post/99
5️⃣خاطرات قدیری ابیانه از آزادسازی سفارت شاهنشاهی ایران در ایتالیا در دهه فجر سال 1357 به تنهایی
👈فتح بدون درگیری سفارت شاهنشاهی
وقتی شنیدم که رادیو ایران آزاد شده است و درگیریها در اطراف آن به شدت ادامه دارد، دیگر فرصت را برای عزیمت دانشجویان مسلمان از سراسر ایتالیا به رم برای اشغال سفارت کافی ندانستم و احساس کردم باید بلافاصله به سفارت بروم و با معرفی خود به عنوان نماینده دولت موقت اداره سفارت را بعهده بگیرم و هر خطری را در این راه استقبال کنم. خون من که رنگینتر از خون مردم مسلمان و مؤمن کشورمان نیست که این روزها با شعار الله و اکبر به فرمان رهبر و مولایشان به مقابله با دژخیمترین و سفاکترین رژیم زمانه و حامیان جهانی آن پرداختهاند.
به طرف سفارت به راه افتادم و در راه به آنچه باید کرد میاندیشیدم. نزدیک سفارت از اتوبوس پیاده شدم و یک بار به منزل محل تجمع دوستان انجمن اسلامی زنگ زدم. یکی از دوستان انجمن اسلامی شهر فلورانس بنام محمد جلالی که برادرش در شهر رم فرش فروشی داشت، آپارتمانی را در اختیار ما گذاشته بود. او که نقاش و خطاط ماهری هم بود به منزل برگشته بود. از او خواستم که عکس حضرت امام(ره) را روی پارچه بزرگی بکشد تا موقع اشغال و در حقیقت آزاد سازی سفارت روی درب ورودی سفارت نصب شود. قرار شد متنی هم تحت عنوان سفارت جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا به فارسی و ایتالیایی نوشته شود تا بتوان آن را روی تابلو سفارت شاهنشاهی نصب کرد. او به سرعت این کارها را انجام داد. محمد جلالی اکنون استاد رشته معماری دانشگاه شهید بهشتی تهران است. تلفن بعدی به همان مأمور رمز بود. به او گفتم که من عازم سفارت هستم و از او خواستم سریعاً خود را برساند. هوا تاریک شده بود و نم نم باران میبارید. زیر باران خود را به سفارت رساندم، این دفعه یک ایرانی ارمنی با نام مستعار آرام که منزلش در سفارت بود به دم در آمد و از پشت میلههای درب دوم سفارت با من صحبت کرد. به او گفتم: من قدیری، نماینده دولت موقت انقلاب اسلامی هستم و آمدهام سفارت را تحویل بگیرم.
گفت: آقا من اینجا هیچ کاره هستم. من نگهبان سفارت هستم و هیچ مسئولی هم در سفارت نیست و شما لطفا فردا مراجعه بفرمایید.
گفتم: الان من مسئول سفارت هستم و شما باید به دستورات من عمل کرده و آن را اجرا کنید. مگر نشنیدی که رادیو هم آزاد شده است.
گفت: شنیدم، ولی من چنین اختیاری ندارم و ضمناً کلیدهای ساختمان سفارت نیز در اختیار من نیست. منزل من در گوشه ای از حیاط سفارت است.
گفتم: چه کسی اختیار سفارت را دارد؟
گفت، کار دار سفارت آقای پرویز زاهدی که اکنون در اقامتگاه (رزیدانس) است و در سفارت نیست. سفارت تعطیل است و هیچکس جز من و خانوادهام در سفارت حضور ندارد.
گفتم: خیلی خوب: میآیم توی سفارت و به او تلفن میزنم تا بیاید سفارت را تحویل من دهد. گفت: لطفاً از بیرون زنگ بزنید.
گفتم: نه، میخواهم از داخل سفارت زنگ بزنم.
گفت: من اجازه ندارم شما را و هیچکس دیگر را به سفارت راه دهم.
قدری خود را ناراحت نشان دادم و با قاطعیت گفتم: مثل اینکه شما نمیخواهی در سفارت، به کارت ادامه دهی، اگر در را باز نکنی از حالا به فکر ترک سفارت باش و یادت باشد که همکاری نکردی.
قدری جا خود و به فکر فرو رفت. در این لحظه مأمور رمز سفارت که روز قبل با ما اعلام همبستگی کرده بود به سفارت رسید و او هم از آن دربان خواست که در را باز کند و گفت که دیگر اوضاع فرق کرده و رژیم شاه تمام شده است. از امروز آقای قدیری رئیس سفارت است. کاری نکن که نتوانی به همکاری با سفارت ادامه دهی.
او قدری سست شد و گفت: پس لطفاً بعد از اینکه تلفن زدید، سفارت را ترک کنید.
گفتم: نمیگذارم برای شما مشکلی پیش بیاید.
وارد حیاط سفارت شده و به خانه او که گوشه سفارت بود رفتم، همسرش نیز مثل او گیج شده بود. به او سلام کردم. آقای آرام مرا به عنوان نماینده دولت موقت معرفی کرد. نگران آینده خود بود. به او گفتم: اگر همکاری کنید به کارتان ادامه خواهید داد.
کنار تلفن نشستم. آقای آرام تلفن کاردار را گرفت و با کار دار سفارت آقای پرویز زاهدی صحبت کرد و گفت: آقای قدیری، نماینده دولت موقت اینجا هستند و میخواهند با شما صحبت کنند.
کار دار پرویز زاهدی، پسر عموی اردشیر زاهدی بود. ظاهراً از 16 بهمن که با سفارت تماس گرفته بودم و خود را نماینده دولت موقت معرفی کرده بودم. سفیر که انصاری نام داشت و الان از فعالان ضد انقلاب خارج از کشور است، مفقودالاثر شده بود. گوشی را گرفتم و سلام کردم. مهلت نداد و گفت، قربان سلام عرض میکنم. من نوکر و چاکر شما هستم. هر چه امر بفرمائید اطاعت میکنم!!!
نوکرم چاکرم، اصطلاحی بود که معمولا در محافل دیپلماتیک شاهنشاهی، توسط هر مقامی نسبت به مقام ما فوق بیان می گردید.
6️⃣خاطرات قدیری ابیانه از آزادسازی سفارت شاهنشاهی ایران در ایتالیا در دهه فجر سال 1357 به تنهایی
👈شب فتج سفارت ایران در ایتالیا
به کاردار سفارت گفتم: همین الان به سفارت بیائید و در را باز کرده و سفارت را تحویل ما دهید.
گفت: هر چه امر بفرمائید. من هم اطاعت خود را از شما و دولت موقت اعلام میکنم و افزود: اگر اجازه دهید من فردا اول وقت در سفارت حاضر شده و کلید را تحویل خواهم داد و خود و همکاران در خدمت شما خواهیم بود.
در حقیقت سفارت فتح شده بود. همه چیز مثل موم در دست ما بود و سفارت را در اختیار داشتیم.
البته این اعلام وفاداری او مصلحتی بود. کسانی که یک عمر نوکری دربار را کرده اند و در فساد غوطه خورده اند نمی توانند نسبت به انقلاب اسلامی و مردم وفادار باشند.
دیر وقت بود و باید به فکر برنامههای فردا میبودیم. با در خواست او موافقت کردم و گفتم: بسیار خوب، فردا ساعت 7 صبح اینجا باشید. اما وارد ساختمان نشوید، با حضور من باید در سفارت باز شود و فردا خواهم گفت که چه باید کرد و ضمناً فردا جز کارکنان سفارت و آنهایی که من میگویم هیچکس حق ندارد وارد سفارت شود.
گفت: اطاعت قربان هر چه بفرمائید.
با چند بار نوکرم، چاکرم گفتن خداحافظی کرد. خیال من راحت شد که دیگر از بابت کارکنان سفارت مشکلی نخواهیم داشت. آقای آرام، نگهبان ارمنی سفارت که صدای کاردار سفارت و لحن او را از تلفن شنیده بود کاملاً تغییر حالت داده بود. از اینکه در سفارت را به روی ما باز کرده بود و اجازه داده بود تا ما از خانهاش تلفن کنیم، خوشحال بود و تعارف کرد تا شام را در منزلش بخوریم، اما من تشکر کردم و لب به چیزی نزدم.
به او گفتم: بدون اجازه من هیچکس حتی خود کار دار و کارکنان سفارت و خود شما هم حق ورود به ساختمان سفارت را ندارید. من فردا صبح زود میآیم و آنچه باید انجام گیرد را میگویم. به او تأکید کردم که کارکنان سفارت فقط وارد محوطه حیات سفارت شوند و هیچ ایرانی و غیر ایرانی را نیز به درون محوطه سفارت و حیاط هم راه نمیدهید. تابلوی سفارت شاهنشاهی را با کاغذ یا پارچه بپوشانید، تا فردا تابلوی جدید نصب کنیم. اطمینان داد که تمام موارد فوق را رعایت خواهد کرد. من هم قول ادامه حضور او را در سفارت دادم و از همکاری او تشکر کردم. از صحبتهای من، هم او و هم همسرش خوشحال شدند. با مأمور رمز از سفارت بیرون آمدم. مأمور رمز هم از نتیجه کار راضی و به آینده خود امید وار بود.
آن نگهبان ارمنی سالهای سال در سفارت به همکاری ادامه داد. و از پرتلاشترین کارمندان سفارت بود. کارمند رمز مورد اشاره نیز در وزارت خارجه باقی ماند و مدتی را نیز تحت مدیریت اینجانب در زمان تصدی پست مدیر کلی اطلاعات و مطبوعات وزارت امور خارجه کار کرد، احتمالاً الان باید بازنشسته شده باشد. پرویز زاهدی، مدتی کاردار بود و سپس وقتی مأموریتش پایان یافت از بازگشت به کشور امتناع نمود و ظاهراً عازم آمریکا شد.
22 بهمن 1357، شب، در حالی که باران میبارید سفارت را ترک کردم. در حالی که سفارت به زیبایی فتح شده بود. در حالی سفارت را ترک کردم که امید دیدار مجدد حضرت امام (ره) پدر و مادرم و بازگشت به ایران در دلم شادی و شعف ایجاد کرده بود. آخر من از سال 1353 تا پیروزی انقلاب اسلامی یعنی به مدّت 5 سال نتوانسته بودم به ایران باز گردم.
برادرم فریدون که دو سال از من کوچکتر است و او هم برای تحصیل در رشته معماری به ایتالیا آمده بود، در تابستان سال 1355 به ایران باز گشت و نتوانست به ایتالیا بازگردد. ساواک او را دستگیر و ممنوعالخروج کرده بود.
ساواک از فعالیتهای او اطلاعی نداشت و نمیدانست که او هم در بنیانگذاری انجمن اسلامی فلورانس که اولین انجمن در ایتالیا بود، شرکت داشت و بسیار هم فعال بود. لیکن ساواک از فعالیتهای من اطلاعاتی بدست آورده بود. فعالیت انجمن اسلامی فلورانس تا آن زمان مخفی بود. ولی وقتی که فهمیدم که لو رفتهام، فعالیت خود را به صورت علنی آغاز کردم و این امر امکان فعالیت بیشتری را برایم ایجاد کرد. البته امید به بازگشت به ایران را از دست داده بودم و 5 سال بود از دیدن پدر و مادر و سایر بستگان عزیزم محروم بودم .
هوا سرد و بارانی بود. به سمت منزل محمد جلالی رفتم و شب را نزد او ماندم. او داشت عکسی از حضرت مام (ره) را که مشت خود را گره کرده بود روی پارچهای سفید میکشید، تا درب سفارت را به آن مزّین کنیم. بقیه هم کم و بیش آمده بودند. ماجرای حضور من در سفارت و گفتگویم با کاردار را برایشان گفتم: هم از آنچه پیش آمده بود خوشحال بودیم. سفارت بدون درگیری فتح شده بود. ما فقط نگران اوضاع در ایران بودیم.
7️⃣خاطرات قدیری ابیانه از آزادسازی سفارت شاهنشاهی ایران در ایتالیا در دهه فجر سال 1357 به تنهایی
👈اولین کنفرانس مطبوعاتی فردای پیروزی
آخرین ساعات 22 بهمن و اولین ساعات 23 بهمن را در منزل محمد جلالی بودیم. آقای حسین بنکدار هم همراه ما بود. با او در نوفل لوشاتو آشنا شده بودم. سالها در زندانهای رژیم شاه زیر شکنجه به سر میبرد. قدّی کوتاه داشت و لاغر اندام بود و آثار دشواری زندگی بر چهرهاش نمایان بود. آخر او سالها زیر شکنجه ساواک زجر کشیده بود. در نوفل لوشاتو با هم خیلی صحبت کرده بودیم. از مجاهدین خلق اطلاعات خوبی داشت. اطلاعاتی را در مورد روند مارکسیست شدن عدهای از آنان و التقاطی بودن عمده افراد الباقی و همکاری مارکسیستها و ساواک برای کشتن افراد مؤمن سازمان، اطلاعاتی به من داده بود. وقتی تصمیم گرفتم از نوفل لوشاتو به ایتالیا بیایم. از او نیز دعوت کردم با من بیاید و او هم در نهایت دعوت را پذیرفت. چند جلسه بزرگ نیز برای او ترتیب داده بودیم تا او حقایقی را که در مورد سازمان مجاهدین میداند بیان کند. چپیها سعی کرده بودند جلسات را بهم بریزند. به هر طریقی بود جلسه را اداره میکردم. او ریش پروفسوری داشت و سنش شاید 10 سال از من بزرگتر بود.
اگر چه من 16 بهمن، در مراجعه حضوری خود به سفارت، خود را نماینده دولت موقت انقلاب معرفی کرده بودم و خواستار تحویل گرفتن سفارت شده بودم، لیکن احسان کردم، بهتر است او را به عنوان نماینده دولت موقت معرفی کنم. او قدری تردید داشت و میگفت: آخر ما با تهران هماهنگ نکردهایم! گفتم: اگر تهران بخواهد کسی را به عنوان نماینده معرفی کند، چه کسی بهتر از شما و اعضای انجمن اسلامی ایتالیا میتواند انتخاب کند. ما فرصت نداریم با تهران هماهنگ کنیم. فرصتها را نباید از دست داد. دیر بجنبیم ممکن است سفارت به دست دانشجویان چپی بیافتد. یا کارکنان سفارت ممکن است اسناد را از بین ببرند و یا اموال را غارت کنند. این اموال الان دیگر متعلق به جمهوری اسلامی ایران است!
او تردید داشت. به او گفتم تو تلاش کن با تهران تماس بگیری و هماهنگ کن. اگر در نهایت نخواستی به عنوان نماینده دولت موقت معرفی شوی، من خودم را نماینده دولت موقت معرفی میکنم و به شوخی به او گفتم: من دانشجویم و تو پروفسوری. لااقل ریشت پروفسوری است و برای معرفی به عنوان رئیس نمایندگی مناسبتر هستی. ضمن اینکه چون او مدتها در زندان و زیر شکنجه بود، فکر میکردم که بهتر است او را به عنوان نماینده دولت موقت معرفی کنم. به او گفتم نگران نباشد، چون من عملاً سفارت را اداره خواهم کرد ولی تو رسماً رئیس باش. از او خواستم خود را برای برگزاری یک کنفرانس مطبوعاتی در روز 23بهمن در محل سفارت آماده کند و افزودم که فردا باید کاری کنیم که کارکنان سفارت اطلاعیهای را امضاء نموده و حمایت خود را از انقلاب اسلامی و دولت موقت اعلام دارند و خبر آن را روی تلکسهای خبری بفرستیم. در مورد آنچه باید در کنفرانس مطبوعاتی گفته شود هم هماهنگی شد. او با یک نفر در تهران تماس گرفته و موضوع را مطرح کرده بود و بالاخره قبول کرد که به عنوان نماینده دولت موقت معرفی شود و گفت: به آنها اطلاع دادم تا لااقل تکذیب نکنند.
حدود ساعت 5 صبح با پارچه مزّین به عکس حضرت امام (ره) عازم سفارت شدیم. آن ارمنی که نام مستعارش آرام بود، در را برایمان باز کرد، هنوز هیچکس نیامده بود. عکس حضرت امام را در قسمت بالای در ورودی سفارت که مشرف به خیابان بود نصب کردیم و تابلوی سفارت جمهوری اسلامی ایران را روی تابلوی سفارت شاهنشاهی که از شب قبل روی آن پوشانده شده بود نصب نمودیم. آقای آرام (نگهبان) در ساختمان سفارت را در حضور من بازکرد. روز قبل ادعا کرده بود که کلید ساختمان را ندارد، ولی دیگر فهمیده بود که رژیم شاه ماندنی نیست و همکاری را آغاز کرده بود، همکاریای که سالها به طول انجامید. دقایقی بعد از اینکه وارد ساختمان سفارت شدم، چند نفر از اعضای انجمن اسلامی به سفارت رسیدند به آنها گفتم: الان در خاک جمهوری اسلامی ایران هستید و اینجا به اسلام تعلق دارد و اموالش هم مال مردم است. طبق قواعد دیپلماتیک سفارت هر کشوری خاک کشور آن سفارت محسوب میگردد.
8️⃣خاطرات قدیری ابیانه از آزادسازی سفارت شاهنشاهی ایران در ایتالیا در دهه فجر سال 1357 به تنهایی
👈اولین کنفرانس مطبوعاتی
از آنها خواستم مراقب باشند به هیچ چیز آسیبی نرسد و گفتم: عکسهای شاه و فرح و هر گاو و خر دیگر را از قابها در آورند، و به قاب آن آسیب نرسانند. آن عکسها را هم باید جمع کرده و طی مراسمی به آتش بکشیم. در زیرزمین سفارت یک کتابخانه قرار داشت. تعدادی صندلی پشت هم قرار داشت و محل مناسبی برای برگزاری کنفرانس مطبوعاتی بود. گفتم هیچکدام از کارکنان حق ندارند به طبقات دیگر وارد شوند. همه کارکنان به کتابخانه که در زیر زمین است بروند و تا تعیین تکلیف آنجا بمانند. ساعت 7 صبح، پرویز زاهدی (کاردار سفارت) آمد و دید ما سفارت را در اختیار داریم. تعظیم کرد و نوکرم چاکرم راه انداخت. کارکنان سفارت یکی بعد از دیگری وارد سفارت شده، طبق برنامه به کتابخانه میرفتند. در جمع کارکنان سفارت که کاردار نیز در بین آنها بود حضور یافتیم و در مورد انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) رژیم سفاک شاهنشاهی صحبت کردم و گفتم که اگر کسی مرتکب جنایت نشده باشد، در صورت همکاری صادقانه میتواند به کار خود ادامه دهد. خیلی از این جمله خوشحال به نظر میرسیدند. گفتم اولین گام این است که متنی تهیه شود و نظر خود را در مورد دولت موقت بنویسید. چند نفری بلند شدند و در حمایت از حضرت امام (ره) و دولت موقت صحبت مختصری کردند. متنی مبنی بر انزجار از رژیم شاهنشاهی و جنایات آن و حمایت از انقلاب اسلامی، حضرت امام(ره) و دولت موقت به امضاء همگی رسید و خبر آن در اختیار رسانههای گروهی قرار گرفت و برای تهران نیز مخابره شد. کارکنان سفارت، با نام من کم و بیش آشنا بودند. شاید قبلاً مصاحبههای تلویزیونی مرا به عنوان سخنگوی انجمن اسلامی ایتالیا دیده بودند. در یک مصاحبه تلویزیونی که هنگام انتصاب بختیار به نخست وزیری انجام شد و از برنامه خبر شبکه 2 تلویزیون ایتالیا پخش شده بود، گفته بودم که بختیار هم همچون ازهاری خواهد رفت و انقلاب اسلامی پیروز و جمهوری اسلامی برقرار خواهد گردید. در آن مصاحبه از من سوال شده بود که: آیا شما (نهضت اسلامی ایران) با گروههای کمونیست ایرانی ضد رژیم شاه همکاری میکنید؟ گفته بودم که ما هیچ همکاری با آنها نداریم و راهمان جدا از راه آنهاست. سوال شده بود که ولی آنها علیه رژیم شاه فعالیت میکنند و من جواب داده بودم که: ضد رژیم شاه فعالیت میکنند. ولی در این انقلاب که انقلاب اسلامی است و برای حاکمیت اسلام است هیچ نقشی و حضوری نداشته و بین مردم جایگاهی ندارند. تأکید من بر عدم حضور کمونیستها در انقلاب و نداشتن پایگاهی در بین مردم و عدم همکاری مسلمانان با آنان خشم چپیهای ایرانی را برانگیخته بود و مورد تهدید آنها قرار گرفته بودم. کارکنان سفارت میدانستند که من چند روز قبل، یعنی 13 بهمن، به سفارت مراجعه کرده و خود را نماینده دولت موقت معرفی کرده بودم و الان نیز میبینند که محور هماهنگی امور هستم و به همین دلیل نیز از اینکه آقای حسین بنکدار را به عنوان نماینده دولت موقت معرفی کردم، متعجب به نظر میرسیدند. ولی تمکین کرده بودند. ساعت 9 صبح جمعیت زیادی از گروههای چپی ایرانی جلوی سفارت جمع شده بودند و آمده بودند تا سفارت را به اشغال خود در آورند که با عکس حضرت امام (ره) و تابلوی سفارت جمهوری اسلامی ایران مواجه شده بودند. پیغام دادند که ما هم میخواهیم بیاییم به شما کمک کنیم. به دوستانم گفتم نباید بگذاریم که داخل بیایند. فرصت درگیر شدن هم نداریم، باید با سیاست ردشان کنیم تا امور قدری سامان بیابد. از طرفی قرار بود تا دو ساعت دیگر کنفرانس مطبوعاتی برگزار شود. به بیرون سفارت رفتم و شروع کردم برای آنها سخنرانی کردن. آنها را بدون توجه به عضویتشان در گروهها، به عنوان ایرانی مقیم رم مخاطب قرار دادم. ابتدا پیروزی انقلاب اسلامی را به همه تبریک گفتم و از اینکه این جا جمع شدهاند تشکر کردم!
9️⃣خاطرات قدیری ابیانه از آزادسازی سفارت شاهنشاهی ایران در ایتالیا در دهه فجر سال 1357 به تنهایی
👈اولین کنفرانس مطبوعاتی
ساعت 9 صبح 23 بهمن جمعیت زیادی از گروههای چپی ایرانی جلوی سفارت ایران در ایتالیا جمع شده بودند و آمده بودند تا سفارت را به اشغال خود در آورند که با عکس حضرت امام (ره) و تابلوی سفارت جمهوری اسلامی ایران مواجه شده بودند. پیغام دادند که ما هم میخواهیم بیاییم به شما کمک کنیم. به دوستانم گفتم نباید بگذاریم که داخل بیایند. فرصت درگیر شدن هم نداریم، باید با سیاست ردشان کنیم تا امور قدری سامان بیابد. از طرفی قرار بود تا دو ساعت دیگر کنفرانس مطبوعاتی برگزار شود.
به بیرون سفارت رفتم و شروع کردم برای آنها سخنرانی کردن. آنها را بدون توجه به عضویتشان در گروهها، به عنوان ایرانی مقیم رم مخاطب قرار دادم. ابتدا پیروزی انقلاب اسلامی را به همه تبریک گفتم و از اینکه این جا جمع شدهاند تشکر کردم!
گفتم: الان نیاز به کمک نداریم. ولی اگر نیاز شد شما را خبر خواهیم کرد. شما بروید منزل و گوش به زنگ باشید تا اگر لازم شد شما را خبر کنیم. قرار شد چند نفر از آن افراد محور شوند و همه مرتباً به منازل آنها زنگ بزنند، تا اگر نیاز بود و ما آنها را خبر کرده باشیم، بتوانند سریعاً جمع شوند. چند نفر از آنها گفتند. که هنوز رفراندومی برگزار نشده است که شما نام سفارت را گذاشتهاید "سفارت جمهوری اسلامی ایران". پاسخ دادم: مردم در راهپیماییهای میلیونی در سراسر کشور با شعار خود "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی"، در حقیقت رای خود را دادهاند و با خون خود آن را امضاء کردهاند و از نظر ما (انجمن اسلامی در ایتالیا) همین قدر کفایت میکند.
لیکن، در آینده رفراندوم برگزار خواهد شد و هر چه مردم رای دهند همان خواهد شد. آنها رفتند و مرتباً با آن چند نفر تماس میگرفتند و آنها نیز مرتبا به سفارت زنگ میزدند که چه شد؟ طبیعتا هرگز آنها را به کمک فرا نخواندیم. هم چون نیازی به همکاری آنها نداشتیم و هم بدلیل اینکه کسانی را که اعتقادی به خدا نداشتند شایسته همکاری نمیدانستیم و همکاری با آنان را بر خود حرام میدانستیم .آنها رفتند و خبرنگاران، یکی بعد از دیگری برای کنفرانس مطبوعاتی میآمدند.
کنفرانس مطبوعاتی برگزار شد. آقای بنکدار، طبق قرار قبلی، مطالبی را گفت و من هم مدیریت کنفرانس و ترجمه آن را بر عهده گرفتم و گاهی هم خودم به سوالات پاسخ میدادم. این اولین کنفرانس مطبوعاتی بود که در دوران جمهوری اسلامی ایران برگزار میکردم. در ظهر روز 23 بهمن سال 1357 خبر آزاد سازی سفارت، حمایت کارکنان سفارت از دولت موقت و کنفرانس مطبوعاتی مثل توپ در ایتالیا صدا کرد. عملاً عمده اخبار شبکههای رادیو تلویزیونی به اخبار ایران اختصاص داشت و اخبار مربوط به سفارت نیز در کنار آن منعکس میشد. روزنامه عصر رم ( ایل مساجرو) مطلبی را در مورد اقدام ما در رم نوشته بود که خیلی برایم شیرین بود. این روزنامه عکس سر در سفارت را که عکس حضرت امام (ره) با مشت گره کرده روی آن نصب شده بود را چاپ و این تیر را برای آن انتخاب کرده بود: "انقلاب اسلامی در رم هم به پیروزی رسید"
روز 24 بهمن، اخبار ایران در صدر اخبار رسانههای ایتالیا قرار داشت و اخبار مربوط به سفارت هم در همه روزنامه ها منتشر شد. والسلام
مشاهده و دانلود فیلم مستند ادواردو آنیلی و ...
ghadiri.ir/post/1677
حدود 300 مطلب در مورد شهید ادواردو آنیلی در سایت شخصی قدیری ابیانه
هدایت شده از مسجد جامع نظام مافی
🇮🇷رهروان مکتب سلیمانی
🇮🇷برنامه های ایام الله دهه فجر
🇮🇷بعد از نماز عشاء
🇮🇷#مسجد_جامع_نظام_مافی
🔻آدرس https://goo.gl/maps/aERKswb5tmRkcK57A
🔸پیام رسان های ایتا،بله،تلگرام،اینستگرام
🆔 @masjed_nezammafi
👈بدهیهای آمریکا
👈📅 در تاریخ ۱۳ بهمن ۱۳۹۸
✅بدهی دولت فدرال آمریکا بیش از ۲۳ تریلیون و ۲۳۱ میلیارد دلار معادل بیش از ۴۶۴ سال درآمد نفت ایران.
✅جمع بدهی دولت و شرکتها و مردم آمریکا به بیش از ۷۵ تریلیون و ۶۰۰ میلیارد دلار معادل ۱۵۱۲ سال درآمد نفت ایران.
✅سرانه پس انداز هر خانواده ۴ نفری ۱۵۷۰۶ دلار (حدود ۲۰۰ میلیون تومان) و سرانه بدهی هر خانوار ۸۹۰۷۴۷ دلار (بیش از ۱۱ و نیم میلیارد تومان)
✅بدهی دانشجویان آمریکا حدود یک تریلیون و ۶۶۵ میلیارد دلار معادل بیش از ۳۴ سال درآمد نفت ایران.
✅کسری تجاری آمریکا ۸۸۶ میلیون دلار تا این زمان سال جاری معادل قریب به ۱۸ سال درآمد نفت ایران.
✅بدهی خارجی آمریکا بیش از ۶۸۷۸ میلیارد دلار معادل ۱۳۷ سال درآمد نفت ایران.
✅فقط کسری تجاری نسبت به چین بیش از ۳۴۷ میلیارد دلار معادل ۷ سال درآمد نفت ایران
✅افزایش بدهی سالانه دولت فدرال آمریکا دستکم یک تریلیون دلار معادل ۲۰ سال درآمد نفت ایران.
✅هزینه دخالت نظامی آمریکا در منطقه خاورمیانه ۷ تریلیون دلار معادل ۱۴۰ سال درآمد نفت ایران.
✅باید تمام دلارهای چاپ شده و موجود در جهان را هم جزو بدهیهای پنهان آمریکا محسوب کرد.
✅در محاسبات درآمد سالانه نفت ایران 50 میلیارد دلار فرض شده است.
✅۱۶ کشور تحت تحریم قرار گرفتهاند.
✅کشورها تلاش می کنند با حذف دلار از روابط تجاری خود، از سلطه دلار رهایی یابند.
✅اخیرا چین و روسیه تصمیم گرفتند با پول خودشان مبادلات بیش از ۱۰۰ میلیارد دلاری را انجام داده و دلار را از مبادلات خود حذف کنند.
✅تضعیف دلار به عنوان ارز رایج در روابط تجاری، آمریکا را دچار معضل بزرگی خواهد کرد و امکان انتقال مشکلات اقتصادی آمریکا به سایر کشورها را از بین خواهد برد.
✅در آمریکا ثروت ۳ نفر بیش از نیمی از مردم این کشور است.
✅بیش از ۴۰ میلیون نفر در آمریکا زیر خط فقر هستند.
✅حدود نیم میلیون نفر کارتونخواب دارند.
✅اقتصاد آمریکا از ۴۰ درصد اقتصاد جهانی به زیر ۲۰ درصد رسیده است.
✅افتصاد آمریکا بزرگ است ولی این حجم از بدهیها برای آن اقتصاد هم بسیار شکننده است.
✅جهان از جهان تکقطبی به سرعت به سوی جهان چندقطبی در حال حرکت است.
✅جهان اسلام با محوریت ایران رو به شدن و تبدیل به قطب بزرگ اسلامی است.
👈🖥منبع: سایت آمریکایی بدهیهای لحظهای آمریکا
👉🖥 usdebtclock.org
👈سایت و کانال قدیری ابیانه
👉🖥 www.ghadiri.ir
👉📲 @ghadiri1404
🇮🇷 بسم الله الرحمن الرحیم 🇮🇷
🔺در حوزه انتخابیه تهران ،از تعداد ۱۸۸ کاندیدا مصاحبه به عمل امده ، که ۵۰ نفر از این میان در مصاحبه قبول و به لیست نیمه نهایی
مجمع نخبگان دانشگاهی حوزوی ورود پیدا کردند.
🔺 افراد سرشناس
1 دکتر محمد باقر قالیباف
2 حجت الاسلام مرتضی آقا تهرانی
3 حجت الاسلام سید محمود نبویان
4 حجت الاسلام حمید رسایی
5 دکتر سید محمد حسینی
6 دکتر محمد حسن قدیری ابیانه
7 دکتر وحید یامین پور
8 دکتر محمد صادق کوشکی
🔺 سایر افراد لیست
9 رضا شایسته فرد
10 مصطفی پارسا
11 شهباز عزیزی
12 زهره سادات موسوی
13 مرتضی ابن علیپور
14 احمد کرمی
15 حسین علیمردانی
16 توران ضیا مطلق
18 محمد رضا ملک
19 ابوالفضل نوابی
20 مصطفی غربی
21 میر حسین صدر
22 حسین شوروری
23 سعید عبدالملکی
24 سید احسان عسکری
25 نواب دانشی
26حسن جمشیدی نژاد
27 خلیل بسطامی
28 مجید عباسی
29 حسن خدادادی
30 ابراهیم سحر خیز
31 پژمان شمس
31 علی نوری
32 کریم شهرزاد
33 سید سلیم سلیمی
34 میر مصطفی موسوی
35 سعید آرانی
36 محمد تقی حسن زاده
37 نجمه زارعی
38 سید حسین جزایری
39 فاطمه بایرون
40 سید محمد رضا شریفی
41 محسن شاطر زاده
42 ارسلان ظاهری
43 نیکو رضایی
45 محمد رضا بیگدلی
46 شهاب الدین ادیب یزدی
47 محمد دوست قرین
48 علیرضا اسد جوزانی
49 مجید گودرزی
50 مهر علی حیدری
🔺 مجمع نخبگان دانشگاهی حوزوی کشور
https://t.me/joinchat/CMnjvkJBb5xOfr_Kz069Fw
🆔 @Dr_rezashayestehfard
قدیریابیانه:👈 مبارزات مسلحانه علیه رژیم صهیونیستی اوج میگیرد/ معامله قرن مرده به دنیا آمد
سفیر پیشین ایران در مکزیک گفت: معامله قرن نمیتواند رژیم صهیونیستی را از اضمحلال قطعی آن نجات دهد.
به گزارش خبرگزاري رسا، شامگاه سهشنبه هشتم بهمن ماه «دونالد ترامپ» در مراسمی با حضور «بنیامین نتانیاهو» از طرح به اصطلاح «چشمانداز صلح» موسوم به «معامله قرن» رونمایی کرد.
رئیس جمهور آمریکا این طرح را «گامی به سمت صلح» برای رژیم صهیونیستی توصیف کرد و مدعی شد که این طرح به مقابله با «افراطگرایی» کمک میکند.
رئیسجمهور آمریکا همچنین گفت که «اورشلیم (قدس) پایتخت تقسیمناپذیر اسرائیل باقی میماند.»
در همین خصوص «محمدحسن قدیریابیانه» سفیر پیشین ایران در مکزیک و تحلیلگر مسائل استراتژیک با بیان اینکه ترامپ زودتر از موعد از طرح «معامله قرن» رونمایی کرد، گفت: او در حال استیضاح شدن در سنا است و میخواهد نظر سناتورهای صهیونیست اعم از دموکرات و جمهوریخواه را به نفع خویش جلب کند، به همین دلیل نیاز داشت مشخص کند که در طرح خویش چه امتیازات گستردهای را برای رژیم صهیونیستی در نظر گرفته است.
وی افزود: معتقدم ترامپ در رای گیری سنا حتی تعدادی از سناتورهای دموکرات و در عین حال طرفدار رژیم صهیونیستی را به خود جلب کرده، به نحوی که رای به استیضاح او ندهند؛ لذا ترامپ از استیضاح جان سالم به در خواهد برد، اما با این اقدام، پرده از روی چهره صهیونیستی کاخ سفید بیش از پیش کنار رفت.
👈*معامله قرن مرده به دنیا آمده/این طرح سقط شد
سفیر پیشین ایران در مکزیک با بیان اینکه طرح معامله قرن مرده به دنیا آمده است، اظهار داشت: این طرح در حقیقت سقط شد و نه تنها نمیتواند به نفع رژیم صهیونیستی باشد، بلکه موجب اتحاد بیشتر نیروهای فلسطینی شده و نشان داد که مذاکره با رژیم صهیونیستی بی فایده است.
👈*مبارزات مسلحانه علیه رژیم صهیونیستی اوج میگیرد
قدیریابیانه با بیان اینکه بعد از این طرح، مبارزات مسلحانه علیه این رژیم اوج خواهد گرفت، یادآور شد: دست حکومتهایی که با این طرح همراهی کرده یا در مقابل آن سکوت میکنند نیز بیش از پیش برای ملتهایشان رو خواهد شد.
وی بر این باور است که این طرح نمیتواند رژیم صهیونیستی را از اضمحلال قطعی آن نجات دهد.
این تحلیلگر مسائل استراتژیک خاطرنشان کرد: دولت آمریکا با این طرح، منافع ملی کشورش را فدای منافع صهیونیستها کرده است.
قدیریابیانه با بیان اینکه فلسطین از نهر تا بحر یعنی کل سرزمین فلسطین آزاد خواهد شد، متذکر شد: اگر آمریکاییها مایل به کمک به شکلگیری یک حکومت یهودی هستند، میتوانند بخشی از سرزمین آمریکا را برای شکل گیری چنین حکومتی اختصاص دهند.
وی تصریح کرد: فلسطین متعلق به فلسطینیها اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی است، اما فلسطینی الاصل نه کسانی که مهاجرت کرده و با ترور و جنایت فلسطینیها را آواره و این سرزمین را غصب کرده و به جنایاتی بدتر از هولوکاست، علیه فلسطینیها دست زده و میزنند.
سفیر پیشین ایران در مکزیک در پایان خاطرنشان کرد: صهیونیستها نیز متوجه شدهاند که روند اضمحلال رژیم صهیونیستی و شکستهای پی در پی آن، ۴۰ سال است که با پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شده است.
🎵صوت قدیری ابیانه:👈 روحانی اصرار داشت اروندرود به عراق واگذار شود.
✅دکتد ولایتی حاضر نشد یک وجب از خاک ایران کم شود.
✅ حضرت امام (ره)بر نظر دکتد ولایتی صحه گذاشت.
✅جام زهر پیشنهادی به امام شامل خدشه به تمامیت ارضی کشور بود که حضرت امام نپذیرفت.
✅نقش مجلس در مقابله با فساد
✅نقش دولت روحانی در بروز مشکلات اقتصادی
✅ابعاد فساد درمجلس ودولت
✅ضرورت کامل شفاف سازی در کلیه ارکان حاکمیتی ، شفاف سازی حقوق ومزایای مدیران ودارایی های کلیه مسئولین برای عموم مردم.
✅راه های ایجاد اشتغال و محرومیت زدایی
ضرورت عزل پیش از موعد نمایندگانی که دچار فساد می شوند.
📆سخنرانی در ۱۳ بهمن ۹۸
May 11
✅قدیری ابیانه:👈 روحانی اصرار داشت اروند رود را به صدام بدهیم.
✅ولایتی قبول نکرد.
✅امام (ره) حق را به ولایتی داد.
✅جام زهر پیشنهادی به امام (ره) شامل خدشه به تمامیت ارضی ایران بود.
✅روحانی در مذاکرات فقط بلد است امتیاز بدهد.
🎵صوت قدیری ابیانه در تلگرام
🎵 t.me/Ghadiri1404/7667
✅دکتر ولایتی حاضر نشد یک وجب از خاک ایران کم شود.
✅ حضرت امام (ره) بر نظر دکتر ولایتی صحه گذاشتند.
✅جام زهر پیشنهادی به امام شامل خدشه به تمامیت ارضی کشور بود که حضرت امام نپذیرفت.
✅نقش مجلس در مقابله با فساد
✅نقش دولت روحانی در بروز مشکلات اقتصادی
✅ابعاد فساد در مجلس و دولت
✅ضرورت کامل شفاف سازی در کلیه ارکان حاکمیتی ، شفاف سازی حقوق و مزایای مدیران و داراییهای کلیه مسئولین برای عموم مردم.
✅راه های ایجاد اشتغال و محرومیت زدایی
ضرورت عزل پیش از موعد نمایندگانی که دچار فساد میشوند.
📆سخنرانی در ۱۳ بهمن ۹۸
⏰یک ساعت
قدیری ابیانه: دستاوردهای انقلاب اسلامی/ آمریکا بازنده ۴۱ ساله
روزنامه رسالت ۱۴ بهمن ۵۷
بعد از فرار محمدرضا پهلوی از ایران، تمام قدرت های شیطانی دست به دست هم دادند تا امام خمینی (ره) به ایران بازنگردد، اما در ۱۲ بهمن سال ۵۷ ایشان پس ازتبعید ۱۴ ساله به ایران وارد شدند و درنهایت در ۲۲ بهمن ماه انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید.
در خصوص دستاوردهای پیروزی انقلاب اسلامی در طول ۴۱ سال گذشته «رسالت» گفت وگویی با قدیری ابیانه داشته که در ادامه می خوانید.
بیداری ملت ها در حال گسترش است
محمدحسن قدیری ابیانه، سفیر سابق ایران در مکزیک و استرالیا در گفت وگو با «رسالت» اظهار داشت: «پیروزی انقلاب اسلامی در حقیقت نقطه عطف و آغاز شکل گیری تمدن بزرگ اسلامی است که روند شکل گیری آن کماکان ادامه داد. این انقلاب تنها پیروزی در ایران را به دنبال نداشت بلکه پایه گذار نهضتی بود که اثراتش را در کشورهای مختلف شاهد هستیم. امروزه انقلاب اسلامی دیگر تنها یک قدرت منطقه ای نیست بلکه به یک قدرت جهانی تبدیل شده است چراکه جهان از حالت تک قطبی به چندقطبی در حال حرکت است و یکی از این قطب ها، قطب اسلامی با محوریت جمهوری اسلامی است.»
وی افزود: «تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی مبارزه علیه ظلم، استکبار و استعمار در جهان در قالب حرکات چپ، کمونیستی و مارکسیستی انجام می شد اما با پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها در جهان اسلام بلکه در کشورهایی با سایر ادیان مانند مسیحیت، دین گریزی جای خود را به دین گرایی داد. پیشرفتی که اکنون کشورمان با آن مواجه شده است بسیار بی سابقه است، هرچند مشکلاتی در کشور وجود دارد اما ما این پیشرفت را با توجه به امکاناتمان داشته ایم و انقلاب اسلامی در این راستا از نمره بسیار مطلوبی برخوردار است.»
سفیر سابق ایران در مکزیک و استرالیا تصریح کرد: «آرزوی ما در ابتدای انقلاب، بیدار شدن ملت ها بود و اکنون این بیداری در میان ملت ها ازجمله یمن، بحرین، عراق، سوریه و لبنان رو به گسترش است و یکی از مظاهر آن هم مراسمی است که در سراسر جهان به ویژه در کشورهای اسلامی به مناسبت شهادت سردار سلیمانی برگزار شد. موقعیت هایی مانند روز قدس و ۲۲ بهمن که فرصتی است تا مردم به خیابان ها آمده و راهپیمایی کنند و حضور پررنگ خود را به نمایش بگذارند.»
قدیری ابیانه تصریح کرد: «امسال مراسم دهه فجر نسبت به سال های گذشته در سطح جهان انعکاس و اثر بیشتری خواهد داشت و علتش آن است که در آمریکا و جهان استکبار شاهد به وجود آمدن شکاف هایی هستیم که باعث شکسته شدن دیوار سانسور حول حضور مردم ایران در این گونه مراسمات میشود. نمونه آن را می توان به انعکاس بسیار گسترده تشییع پیکر سردار سلیمانی در جهان ازجمله در آمریکا اشاره کرد. این شکاف همچنان برقرار است.»
وی ادامه داد: « ملت ایران در پیش روی خود، مراسم ۲۲ بهمن و ۲ اسفند (انتخابات مجلس) را دارند. این دو صحنه پیام واضحی را به مردم جهان مخابره خواهد کرد بنابراین هرچه این مراسم ها پرصلابت تر و محکم تر برگزار شود منجر به خنثی شدن بسیاری از توطئه ها خواهد شد و کمک می کند تا دشمن نسبت به مواضعش عقب نشینی کند. لذا هرچه این مراسم باشکوه تر برگزار شود اثرگذارتر و فرصتی است تا دستاوردهای انقلاب اسلامی در سطح جامعه مطرح شود.»
هدایت شده از محمد حسن قدیری ابیانه
خاطرات قدیری ابیانه از اشغال سفارت شاهنشاهی ایران در ایتالیا در دهه فجر سال 1357/ چگونه سفارت شاهنشاهی ایران در ایتالیا را به تنهایی آزاد کردم
ghadiri.ir/post/100
ghadiri.ir/post/99
ghadiri.ir/post/98
ghadiri.ir/post/97