eitaa logo
حسینیه آل الله(اهلبیت)
165 دنبال‌کننده
1هزار عکس
453 ویدیو
35 فایل
💚یا سیدالشهدا💚 زندگی نامه، احادیث، فضایل، مولودی، مداحی السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ارتباط با ادمین @moheb_alhoseini کانال حدیث و احکام @hadiahk14 کانال کودکان پاک @koodakepak کانال منجی آخرالزمان @monjiedonya
مشاهده در ایتا
دانلود
رُبِّ عالِمٍ قَد قَتَلَهُ جَهلُهُ ، وَ عِلمُهُ مَعَهُ لا ينفَعُهُ. (ارشاد ص144) تو با ادبت ارزش‏گذارى مي شوى، پس آن را با بردبارى زينت بخش. اِنَّكَ مُقَوَّمٌ بِاَدَبِكَ فَزَيِّنهُ بِالحِلمِ مشکاة الأنوار، ص 239 کسى که از ادب بي ‏بهره باشد و شيفته بازى شود، به رياست نمي ‏رسد لا يَراَسُ مَن خَلا عَنِ الاَدَبِ وَ صَبا اِلَى اللَّعِبِ غرر الحکم، ح 4786 بهترينِ ادب‏ها آن است که تو را از حرام‏ها باز دارد اَحسَنُ الاَدابِ ما كَفَّكَ عَنِ المَحارِمِ معدن الجواهر، ص 59 براى ادب ‏آموزى، تجربه ‏ها کافي ‏اند كَفى بِالتَّجارِبِ مُؤَدِّبا غرر الحکم، ح 9226 هر کس با عقلا مشورت کند، از نور عقل‏ها بهره مي ‏برد مَن شاوَرَ ذَوِى العُقولِ استَضاءَ بِاَنوارِ العُقولِ غررالحکم، ح 8634 عاقل‏ ترين مردم کسى است که به عيب‏ هاى خويش بينا و از عيوب ديگران، نابينا باشد اَعقَلُ النّاسِ مَن کانَ بِعَيبِهِ بَصيرا وَ عَن عَيبِ غَيرِهِ ضَريرا غررالحکم، ح 3233 عاقل، آن نيست که خوب را از بد تشخيص دهد. عاقل، کسى است که از ميان دو بد، آن را که ضررش کمتر است، بشناسد لَيسَ العاقِلُ مَن يَعرِفُ الخَيرَ مِنَ الشَّرِّ وَ لكِنَّ العاقِلَ مَن يَعرِفُ خَيرَ الشَّرَّينِ مطالب السئول، ص 250 بدانيد عاقل، کسى است که با فکر درست، به استقبال نظرات گوناگون برود و در عواقب امور بنگرد اَلا وَ اِنَّ اللَّبيبَ مَنِ استَقبَلَ وُجوهَ الاآراءِ بِفِکرٍ صائِبٍ وَ نَظَرٍ فِى العَواقِبِ غررالحکم، ح 2778 حسد، بدن را فرسوده و عليل مى‏كند. اَلحَسَدُ يُضنِى الجَسَد غررالحكم، ح 943 هر كس به مقدار كفايت، قناعت كند، آسايش مى‏يابد و براى خويش زمينه گشايش فراهم مى‏كند مَنِ اقْتَصَرَ عَلى بُلْغَةِ الْكَفافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الراحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفْضَ الدَّعَةِ نهج البلاغه، حكمت 377 بردبارى، مانعى در برابر آفت‏هاست اَ لحِلمُ حِجابٌ مِنَ الآفاتِ غررالحكم، ح 720 خشم، بدترين همراه است: عيب‏ها را آشكار، بدى‏ها را نزديك و خوبى‏ها را دور مى‏كند. بِئسَ القَرينُ الغَضَبُ: يُبدِى المَعائِبَ وَ يُدنِى الشَّرَّ وَ يُباعِدُ الخَيرَ غرر الحكم، ح 4417 هرگاه نيّت‏ها فاسد باشد، بركت از ميان مي ‏رود عِندَ فَسادِ النِّيَّةِ تَرتَفِعُ البَرَكَةُ غررالحكم، ح 6228 دين خود را با دنيايت حفظ كن تا هر دو را ببرى ، و دينت را وسيله حفظ دنيايت قرار مده ، كه هر دو را مى‏بازى صُن دينَكَ بِدُنياكَ تَربَحهُما وَ لا تَصُن دُنياكَ بِدِينِكَ فَتَخسَرَهُما غررالحكم و دررالكلم ، ح 5861 هر كه طبابت مى‏كند بايد از خدا بترسد و خيرخواه باشد و سعى خود را به كاربرد مَن تَطَبَّبَ فَليَتَّقِ اللَّهَ وَ ليَنصَح وَليَجتَهِدِ دعائم الاسلام ، ج 2 ، ص 144 ارزش آدمى به اندازه همّت او ، و عملش به اندازه نيّت اوست قَدرُ الرَّجُلِ عَلى‏ قَدرِ هِمَّتِهِ ، وَ عَمَلُهُ عَلى‏ قَدرِ نِيَّتِهِ غررالحكم و دررالكلم ، ح 6743 در شگفتم از كسى كه مى‏بيند هر روز از جان و عمر او كاسته مى‏شود ، امّا براى مرگ آماده نمى‏شود عَجِبتُ لِمَن يَرى‏ أنَّهُ يَنقُصُ كُلَّ يَومٍ فِي نَفسِهِ وَ عُمُرِهِ وَ هُوَ لا يَتَأَهَّبُ لِلمَوتِ غررالحكم و دررالكلم ، ح 6253 دانش كسب كنيد تا به شما زندگى (و بالندگى) بخشد اِكتَسِبُوا العِلمَ يَكسِبكُمُ الحَياةَ غررالحكم و دررالكلم، ح 2486 انديشيدن به خوبى‏ها آدمى را به انجام دادن آنها بر مى‏انگيزد الفِكرُ فِي الخَيرِ يَدعُو إلَى العَمَلِ بِهِ ميزان الحكمه ، ح 16179 تقرّب به خداوند، به خواهش از اوست و تقرّب به مردم، به ترك خواهش . اَلتَّقَرُّبُ إلَى اللَّهِ تَعالى بِمَسأَلَتِهِ وَ اِلَى النّاسِ بِتَركِها غررالحكم و دررالكلم، ح 1801 برخى از گناهان جز در عرفات بخشوده نمیشود مِنَ الذُّنُوبِ ذُنُوبٌ لا يُغفَرُ إلّا بِعَرفاتٍ دعائم الإسلام ، ج 1 ، ص 294 هر كس با هوس خود موافقت كند ، با بالندگى خود مخالفت كرده است . مَن وافَقَ هَواهُ خالَفَ رُشدَهُ ؛ غررالحكم و دررالكلم، ح 7957 بهترينِ ياران، كسى است كه در راه طاعت خدا يارى كند . اَلمُعينُ عَلَى الطّاعَةِ خَيرُ الأصحابِ ؛ غررالحكم و دررالكلم، ح 1142 بهترين كسان براى مشورت ، صاحبان خرد و دانش و افراد با تجربه و دورانديش‏اند خَيرُ مَن شاوَرتَ ذَوُوالنُّهى‏ وَالعِلمِ و اُولُو التَّجارِبِ و الحَزمِ غررالحكم و دررالكلم ، ح 4990 بردبارى پرده‏اى پوشاننده و عقل شمشيرى برنده است، پس عيبهاى اخلاقى خود را با بردبارى بپوشان و با عقلت به جنگ هوا و هوست برخيز. اَلحِلمُ غِطاءٌ ساتِرٌ وَالعَقلُ حِسامٌ قاطِعٌ، فَاستُر خَلَلَ خَلقِک بِحِلمِک وَقاتِل هَواک بِعَقلِک .
( نهج ‏البلاغه، حکمت 424) از نشانه‏ هاى پرهيزکاران اين است که مى ‏بينى در دين نيرومند ... در کسب دانش حريص و داراى علم همراه با بردبارى‏اند. مِن عَلامَةِ اَحَدِهِم (المُتَقينَ) اَنَّک تَرى لَهُ قُوَّةً فى دينٍ... وَحِرصا فى عِلمٍ وَعِلما فى حِلمٍ (نهج ‏البلاغه، خطبه 193) از ارتکاب معصيتهاي الهي(حتّي) در نهان خودداري کنيد زيرا آن خدايي که شاهد است خود نيز حاکم است اتَّقوا معاصيَ الله في الخَلَوَات فانَّ الشَّاهدَ هُوَ الحَاکِم (جهاد با نفس، ح 170 ) بپرهيز از خلف وعده که آن موجب نفرت خدا و مردم از تو مى ‏شود. و َإياک ... اَن تَعِدَهُم فَتُتبِعَ مَوعِدَک بِخُلفِک ... فَاِنَّ الخُلفَ يوجبُ المَقتَ عِندَ اللّه‏ِ وَ النّاس. (نهج البلاغه، نامه 53 ) ارزش تو به ادب توست، پس آن را با بردبارى آراسته کن. اِنَّک مُقَوَّمٌ بــِاَدَبــِک، فَـزَ ينهُ بــِالحِلم ِ (غررالحکم، ج 3، ص 57، ح 3813) هر کس براى اصلاح خود، خويشتن را به زحمت بيندازد، خوشبخت مى ‏شود هر کس خود را در لذت‏ها رها کند، بدبخت مى ‏گردد و بى ‏بهره مى‏ ماند. مَن أجهَدَ نَفسَهُ فى إصلاحِها سَعِدَ، مَن أهمَلَ نَفسَهُ فى لَذّاتِها شَقِىَ وَ بَعُدَ (غررالحکم، ح 8246 و ح 8247) خدا را بخوانيد و به اجابت دعاي خود يقين داشته باشيد و بدانيد که خداوند دعا را از قلب غافل بيخبر نمي پذيرد اَحسَنُ العَدلِ نُصرَةُ المَظلومِ (کنز العمال، ج2، ص72) با مردم آنچنان معاشرت کنيد که اگر بميريد بر مرگ شما اشک ريزند و اگر زنده بمانيد به شما عشق ورزند. خالطوا الناس مخالطه ان متم معها بکوا عليکم ، و ان عشتم حنوا اليکم (نهج البلاغه) هر چيز داراي سيماست ، سيماي دين شما نماز است . لکل شي ء وجه و وجه دينکم الصلاة (بحار الانوار،ج82،ص227) علم ميراث گرانبهائي است و ادب لباس فاخر و زينتي است و فکر آئينه اي است صاف العلم وراثه کريمه ، و الاداب حلل مجدده ، و الفکرمرآه صافيه (نهج البلاغه) هر کس دو رکعت نماز بخواند و بداند چه مي گويد، از نماز فارغ ميگردد، درحالي که ميان او و ميان خداي عز و جل گناهي نيست. من صلي رکعتين يعلم مايقول فيهما انصرف و ليس بينه و بين الله - عز وجل - ذنب (اصول وافي،ج2،ص100) بزرکترين عيب آن است که آنچه را که مانند آن در خود توست عيب بشماري. اَکبَرُ العَيبِ اَن تَعيبَ ما فيک مِثلُهُ. (جهاد النفس) نماز قلعه و دژ محکمي است که نمازگزار را از حملات شيطان نگاه مي دارد. الصلوة حصن من سطوات الشيطان (غررالحکم ، ص 56 ) از اخلاق پست بپرهيزيد ، كه والا را پست مى‏سازد و بزرگوارى را نابود مى‏كند إيّاكُم والأخلاقَ الدَّنِيَّةَ فَإنَّها تَضَعُ الشَّريفَ وتَهدِمُ المَجدَ تحف العقول ، ص 215 استوارى شريعت ، به امر به معروف و نهى از منكر و برپاداشتن حدود است قِوامُ الشَّريعَةِ الأمرُ بِالمَعرُوفِ والنَّهيُ عَنِ المُنكَرِ و إقامَةُ الحُدودِ ميزان الحكمه ، ح 12688 اعتماد كردن پيش از آزمودن ، خلاف دورانديشى است اَلطُّمَأنينَةُ قَبلَ الخُبرَةِ خِلافُ الحَزمِ غررالحكم و دررالكلم ، ح 1514 تعلّل ورزيدن و منّت نهادن ، از [ارزش‏] احسان مى‏كاهد اَلمَطَلُ وَ المَنُّ مُنَكِّدَا الإحسانِ غررالحكم و دررالكلم، ح 1595 شرم از خداوند ، بسيارى از گناهان را پاك مى‏كند اَلحَياءُ مِنَ اللَّهِ يَمحوُ كَثيراً مِنَ الخَطايا غررالحكم و دررالكلم ، ح 1548 هر كس به اصلاح خود نپردازد، بيمارى ‏اش سخت مى‏ شود و در درمانش به رنج مى ‏افتد و طبيبى نخواهد يافت مَن لَم يَتَدارَك نَفسَهُ بِاِصلاحِها اَعضَلَ داؤُهُ وَ اَعيى شِفائُهُ وَ عَدِمَ الطَّبيبَ غررالحكم، ح 9025 كمال آدمى در سه چيز است : شكيبايى بر ناگوارى‏ها ، پارسايى در خواسته‏ها و برآوردنِ خواهشِ درخواست‏ كننده اَلكَمالُ فِي ثَلاثٍ : اَلصَبرُ عَلَى النَّوائِبِ وَ التَوَرُّعُ فِى المَطالِبِ وَ إسعافُ الطّالِبِ غررالحكم و دررالكلم، ح 1777 دانشمند، كسى است كه از دانش، سيرى نپذيرد و به سيرى از آن نيز وانمود نكند اَلعالِمُ مَن لا يَشبَعُ مِنَ العِلمِ وَ لا يَتَشَبَّعُ بِهِ غررالحكم و دررالكلم، ح 1740 كسانى كه براى خدا برادرى مى‏ورزند ، دوستى‏شان مى‏پايد؛ زيرا عامل آن دوستىْ پايدار است اَلإخوانُ فِى اللَّهِ تَعالى‏ تَدُومُ مَوَدَّتُهُم لِدَوامِ سَبَبِها غررالحكم و دررالكلم، ح 1795 همنشين خوب نعمت و همنشين بد، بلا و مصيبت است. جَليسُ الخَيرِ نِعمَةٌ، جَليسُ الشَّرِّ نِقمَةٌ (غررالحکم، ح4719 و 4720) اگر بردبار نيستى خود را بردبار جلوه ده، زيرا کمتر کسى است که خود را شبيه گروهى کند و بزودى يکى از آنان نشود.
إن لَم تَکن حَليما فَتَحَلَّم فَإِنَّهُ قَلَّ مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ إِلاّ أَوشَک أَن يکونَ مِنهُم (نهج ‏البلاغه، حکمت 207) هر کس در مقابل دشمن بردبار باشد بر او پيروز مى ‏شود. مَن حَلَمَ عَن عَدُوِّهِ ظَفِرَ بِهِ (کنزالفوائد، ص147 ) با بردبارى خود را از خشم پنهان کن و با فهم و دانايى از وهم و خيال چشم بپوش. اِحتَجِب عَنِ الغَضَبِ بِالحِلمِ، وَغُضَّ عَنِ الوَهمِ بِالفَهمِ (غررالحکم، ج2، ص 199، ح 2365 ) هر کس با زشتىِ سبکسرى تو را خشمگين کرد تو با زيبايى بردبارى او را به خشم آور. مَن غاظَک بِقُبحِ السَّفَهِ عَلَيک، فَغِظهُ بِحُسنِ الحِلمِ عَنهُ (غررالحکم، ج 5، ص333، ح 8620 ) هر کس رابطه ‏اش را با خدا اصلاح کند، خداوند رابطه او را با مردم اصلاح خواهد نمود. مَن أَصلَحَ فيما بَينَهُ وَبَينَ اللّه‏ِ أَصلَحَ اللّه‏ُ فيما بَينَهُ وَبَينَ النّاس. (بحارالأنوار، ج 71، ص 366، ح 12) هر کس به آنچه خداوند به او داده است راضى باشد، راحت‏ترين زندگى را دارد. اِنَّ اَهنَأَ النّاسِ عَيشا مَن کانَ بِما قَسَمَ اللّه‏ُ لَهُ راضيا (غررالحکم، ح 3397) هر کس به خدا توکل کند، دشواري‏ها براى او آسان مي ‏شود و اسباب برايش فراهم مي ‏گردد. مَن تَوکلَ عَلَى اللّه‏ِ ذَلَّت لَهُ الصِّعابُ وَتَسَهَّلَت عَلَيهِ الأسبابِ (غررالحکم، ح 9028) هيچ کس جز با اطاعت خدا خوشبخت نمى ‏شود و جز با معصيت خدا بدبخت نمى ‏گردد. لا يسعَدُ امرؤ ٌإلاّ بِطاعَةِ اللّه‏ِ سُبحانَهُ وَ لا يشقَى امرُؤٌ إلاّ بِمَعصيةِ اللّه‏ِ. (غررالحکم، ح 10848) هر کس خوش اخلاق باشد، زندگى‏اش پاکيزه و گوارا مى‏گردد. مَن حَسُنَت خَليقَتُهُ طابَت عِشرَتُهُ (غررالحکم، ح8153) هرگاه گناهان آشکار شوند، برکت‏ها از ميان مى‏رود. اِذا ظَهَرَتِ الجِناياتُ ارتَفَعَتِ البَرَکاتُ (غررالحکم، ح 4030) بزرگوار، نيکوکارى‏هاى خود را بدهى به گردن خود مى‏داند که بايد بپردازد و فرومايه، احسان‏هاى گذشته خود را بدهى به گردن ديگران مى‏داند که بايد پس بگيرد. اَلکريمُ يرى مَکارِمَ اَفعالِهِ دَينا عَلَيهِ يقضيهِ، اَللَّئيمُ يرى سَوالِفَ اِحسانِهِ دَينا لَهُ يقتَضيهِ ؛ (غررالحکم، ح 2031 و 2032 .) تلخى حق را تحمل کن، و مبادا که فريب شيرينى باطل را بخورى. اِصبِر عَلى مَرارَةِ الحَقِّ وَ اياک اَن تَنخَدِعَ لِحَلاوَةِ الباطِلِ (غررالحکم، ح 2472) گواراترين زندگى، رها کردن تکلّف‏ها (تجمّلات) است. اَهنَى العَيشِ اطِّراحُ الکلَفِ (غررالحکم، ح 2472) شخص صبور پيروزي را از دست نمي دهد و عاقبت به پيروزي مي رسد اگر چه زماني طولاني بر او بگذرد. لا يَعدَمُ الصَبورُ الظَّفَرَ و اِن طالَ بِهِ الزَّمان (جهاد النفس، ح251) کسي که به نفس خود، خواسته نفس را عطا نکند به رشد خود رسيده است. مَن لَم يعطِ نَفسَهُ شَهوَتَها أَصابَ رُشدُهُ (جهاد النفس،ح 213) بهترين خوبي ها رفق است(مهرباني و لطف با مردم) خَيرُ الخَلائق الرِّفقُ (غررالحکم) بهترين مردم کسي است که نفع رساننده مردم باشد خَيرُ الناسِ مَن نَفَعَ النّاس (غررالحکم) چه بسيار خواهش هاي نفساني لحظه اي ، که اندوه طولاني و درازي را در پي دارد کَم مِن شَهوَةِ ساعَةٍ اَورَثَت حُزناً طَويلاً (جهادالنفس،ح93) به بهشت نخواهد رسيد ، جز كسى كه براى آن بكوشد لَن يَفُوزَ بِالْجَنَّةَ إلَّا السّاعي لَها ميزان الحكمة ، ح 2570 از نافرمانى خدا در خلوت ها بپرهيزيد، زيرا همان کسي كه شاهد اعمال است، حکم و داورى مى كند اتَّقُوا مَعَاصِيَ اللَّهِ فِى الخَلَوَاتِ فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الحَاكِمُ نهج البلاغه، حکمت 324 تلخى حق را تحمل كن، و مبادا كه فريب شيرينى باطل را بخورى اِصبِر عَلى مَرارَةِ الحَقِّ وَ ايّاكَ اَن تَنخَدِعَ لِحَلاوَةِ الباطِلِ غررالحكم، ح 2472 هر عزيزى كه تحت قدرت و سلطه‏اى باشد ذليل است كُلُّ عَزيزٍ داخِلٌ تَحتَ القُدرَةِ فَذَليلٌ تحف العقول ص‏215 دوستى با شخص بى‏ادب ، صميمانه نخواهد شد. لا تَصفُو الخِلَّةُ مَعَ غَيرِ اَديبٍ بحار الأنوار، ج67، ص400 كسى كه از ادب بى‏بهره باشد و شيفته بازى شود، به رياست نمي ‏رسد. لا يَراَسُ مَن خَلا عَنِ الاَدَبِ وَ صَبا اِلَى اللَّعِبِ غرر الحكم، ح 4786 و هر كس نفس خود را در خواهش‏هايش يارى رساند، در قتل خود همدستِ نفس شده است. وَ مَن اَعانَ نَفسَهُ فى هَوى نَفسِهِ فَقَد اَشرَكَ نَفسَهُ فى قَتلِ نَفسِه شرح نهج ‏البلاغه ابن ابي الحديد،ج20،ص 304 دوستى، خويشاوندى اكتسابى است المَوَدَّةُ قَرابَةٌ مُستَفادَةٌ الكافي : ج 8 ، ص 23 ، ح 4 اگر مي توانيد هر روز را نوروز کنيد يعني در راه خدا به يکديگر هديه دهيد و با يکديگر ارتباط برقرار کنيد
فنيرزوا إن قدرتم كل يوم يعني تهادوا و تواصلوا في الله دعائم الإسلام: ج2 ،ص326 به ادب و تربيت نفس خود پرداختم و براى‏آن ادبى بهتر از تقواى الهى در تمام حالاتش نيافتم اَدَّبتُ نَفسى فَما وَجَدتُ لَها بِغَيرِ تَقوَى الاِلهِ مِن اَدَبِ اعلام الدين، ص 273 راستگو بودن و پرهيز نمودن از دروغ، زيباترين اخلاق و بهترين ادب است تَحَرِّى الصِّدْقِ وَ تَجَنُّبُ الْكَذِبِ اَجْمَلُ شيمَةٍ وَ اَفْضَلُ اَدَب كافى، ج 8 ، ص 150، ح 132 امروز (دنيا) روز عمل و هيچ حسابي نيست و فردا روز حساب است و هيچ عملي نيست اليَوم عَمَلٌ وَ لا حِساب وَ غَداً حِسابٌ وَ لا عَمَل الکافي، ج 8، ص 58 غذاى جسم، خوردن و غذاى روح، خوراندن است قوتُ الاَجسادِ الطَّعامُ وَ قوتُ الاَرواحِ الاِطعامُ مشكاة الأنوار، ص 561 شريفترين خصلتها وفاى به عهد است أَشرَفُ الخَلاَئِقِ اَلوَفَا بِالعَهد غررالحكم، ص251 چهار چيز است که به هر کس داده شود خير دنيا و آخرت به او داده شده: راستگويى، امانتدارى، حلال خورى و خوش اخلاقى اَربَعٌ مَن اُعطِيهُنَّ فَقَد اُعطىَ خَيرَ الدُّنيا وَ الآخِرَةِ: صِدقُ حَديثٍ وَ اَداءُ اَمانَةٍ وَ عِفَّةُ بَطنٍ وَ حُسنُ خُلُقٍ (غررالحکم، ح2142) ريشه عقل، قدرت است و ميوه آن شادى. اَصلُ العَقلِ القُدَرةُ وَ ثَمَرَتُها السُّرورُ. (بحارالأنوار، ج 78، ص 7، ح 59) هر کس به اندازه‏اى که او را کفايت مى ‏کند، قناعت کند، به آسايش و نظم مى‏ رسد و در آسودگى و رفاه منزل مى ‏گيرد. مَنِ اقتَصَرَ عَلى بُلغَةِ الکفافِ فَقَدِ انتَظَـمَ الرّاحَةَ وَ تَبَوَّاَ خَفضَ الدَّعَةِ (نهج البلاغه، حکمت 371) خداوند خير دنيا و آخرت را جز به خاطر خوش اخلاقى و خوش نيتى به بنده نمى ‏دهد. ما اَعطَى اللّه‏ُ سُبحانَهُ العَبدَ شَيئا مِن خَيرِ الدُّنيا وَ الآخِرَةِ اِلاّ بِحُسنِ خُلُقِهِ وَ حُسنِ نيتِهِ (غررالحکم، ح 9670) هرگاه نيت‏ها فاسد باشد، برکت از ميان مى ‏رود. عِندَ فَسادِ النِّيةِ تَرتَفِعُ البَرَکةُ (غررالحکم، ح 6228) بسم اللّه‏، شفاى هر دردى و يارى کننده هر دارويى است. بسمِ اللّهِ شِفاءٌ مِن کلِّ داءٍ و عَونٌ لِکلِّ دَواءٍ (عيون أخبار الرضا عليه‏السلام ، ج 2، ص ) اخلاقت را خوب کن تا خداوند حسابت را آسان گرداند. حَسِّن خُلقَک يخَفِّفِ اللّه‏ُ حِسابَک (امالى صدوق، ص 278 ) خودت را به کارهاى زيبا عادت بده که اگر به آنها عادت کنى، برايت لذت بخش مى ‏شوند. عَوِّد نَفسَک الجَميلَ فَبِاعتيادِک اِياهُ يعودُ لَذيذا (شرح ‏نهج البلاغه، ابن ابى ‏الحديد، ج20، ص266، ح92 ) هر کس بد اخلاق باشد، خانواده ‏اش از او دلتنگ و خسته مى‏ شوند. مَن ساءَ خُلقُهُ، مَلَّهُ اَهلُهُ (تحف العقول، ص 214) بالاترين درجه دانايى، تشخيص اخلاق از يکديگر و آشکار کردن اخلاق پسنديده و سرکوب اخلاق ناپسند است. رَأسُ العِلمِ التَّمييزُ بَينَ الاخلاقِ وَ اِظهارُ مَحمودِها وَ قَمعُ مَذمومِها (غررالحکم، ح 5267) مردم همگى آزادند، ولى خداوند بعضى را سرپرست بعضى ديگر قرار داده است اَلنّاسُ کلُّهُم اَحرارٌ وَلکنَّ اللّه‏َ خَوَّلَ بَعضَکم بَعضا (امالى شيخ صدوق، ص 531، ح 718) هر کس دين روزى او شود، براستى خير دنيا و آخرت روزى او شده است مَن رُزِقَ الدِّينَ فَقَد رُزِقَ خَيرَ الدُّنيا وَ الآخِرَةِ (غررالحکم، ح 8523) بدترين مردم کسى است که خطا را نمي ‏بخشد و عيب (ديگران) را نمي ‏پوشاند شَرُّ النّاسِ مَن لا يعفو عَنِ الزَّلَّةِ وَ لا يستُرُ العَورَةَ (غررالحکم، ج4، ص175، ح 5734) هر کس بد اخلاق باشد، روزى ‏اش تنگ مى ‏شود. مَن ساءَ خُلقُهُ ضاقَ رِزقُهُ (غررالحکم، ح 8023) عاقل ‏ترين مردم کسى است که بهتر بتواند امور زندگى ‏اش را برنامه ‏ريزى کند و براى اصلاح آخرتش بيشتر همت نمايد. اَفضَلُ النّاسِ عَقلاً اَحسَنُهُم تَقديرا لِمَعاشِهِ وَ اَشَدُّهُمُ اهتِماما بِاِصلاحِ مَعادِهِ ( غررالحکم، ح 3340. ) همه خير دنيا و آخرت در رازدارى و هم‏نشينى با نيکان است و همه شر در افشاى اسرار و دوستى با اشرار است. جَمعُ خَيرِ الدُّنيا وَ الآخِرَةِ فى کتمانِ السِّرِّ وَ مُصادَقَةِ الاَخيارِ، وَ جَمعُ الشَّرِّ فِى الاِذاعَةِ وَ مُؤاخاةِ الاَشرار ( بحارالأنوار، ج 74 ، ص 178، ح 17 ) به احترام پدر و معلمت از جاي برخيز هرچند فرمان روا باشي قُم عَن مَجلِسِکَ لِاَبيکَ وَ مُعَلِّمِکَ وَ اِن کُنتَ اَميراً (غررالحکم،ح2341) با مردم چنان معاشرت کنيد که اگر فوت نموديد بر شما بگريند و اگر زنده مانديد به شما مهرباني ورزند. خالِطوُا النّاسَ مُحالِطَةً اِن مِتُّم مَعُها بَکَوا عَلَيکُم وَ اِن عِشتُم حَنُّوا اِلَيکُم
(نهج البلاغه،قصارالحکم10) همنشين بي خرد مباش که او کار (نابخردانه) خود را براي تو آرايد و دوست دارد تو را چون خود نمايد. لاتَصحَب المائِق فَاِنَّهُ يُزَيِّنُ لَکَ فِعلَه وَ يَوَدُّ اَن تَکُونَ مِثلَه (قصارالحکم،293) شتاب کردن در کاري پيش از بدست آوردن توانايي و سستي کردن بعد از به دست آوردن فرصت از ناداني است. مِنَ الخُرقِ المعاجَلَةُ قَبلَ الإمکانِ و الاَناةٌ بعدَ الفُرصةِ (جهادالنفس،ح829) هر کس به حساب نفس خود رسيدگي کند به عيبهايش آگاه شود مَن حاسَبَ نفسَهُ وَقَفَ علي عُيُوبِهِ (شرح غررالحکم،ج5،ص299) کسي که صبر وي را نجات نبخشد، جزع و بي تابي وي را از پاي در مي آورد. مَن لَم يُنجهِ الصَّبرُ أهلَکَهُ الجَزَعُ (جهادالنفس،ح252) عاقل‏ترين مردم كسى است كه به عيب‏هاى خويش بينا و از عيوب ديگران، نابينا باشد اَعقَلُ النّاسِ مَن كانَ بِعَيبِهِ بَصيرا وَ عَن عَيبِ غَيرِهِ ضَريرا غررالحكم، ح 3233 عاقل كسى است كه جدّى‏اش از شوخى‏اش بيشتر باشد و با كمك عقلش بر هوا و هوسش پيروز گردد اَعقَلُ النّاسِ مَن غَلَبَ جِدُّهُ هَزْلَهُ وَ استَظهَرَ عَلى هَواهُ بِعَقلِه غررالحكم، ح 3355 دين را پناهگاه و عدالت را اسلحه خود قرار ده تا از هر بدى نجات پيدا كنى و بر هر دشمنى پيروز گردى اِجعَلِ الدِّينَ كَهفَكَ وَالعَدلَ سَيفَكَ تَنجُ مِن كُلِّ سوءٍ وَتَظفَر عَلى كُلِّ عَدُوٍّ غررالحكم، ج2، ص 221، ح 2433 عقل، اندوختن تجربه‏ها (و عمل به آن) است و بهترين تجربه، آن است كه پندت داده اَلعَقلُ حِفظُ التَّجارِبِ وَ خَيرُ ما جَرَّبتَ ما وَعَظَكَ نهج البلاغه، نامه 31 هر كس با عقلا مشورت كند، از نور عقل‏ها بهره مى‏برد مَن شاوَرَ ذَوِى العُقولِ استَضاءَ بِاَنوارِ العُقولِ غررالحكم، ح 8634 با هوا و هوست مبارزه كن، بر خشمت مسلّط شو و با عادت‏هاى بدت مخالفت كن، تا روحت پاك و عقلت كامل گردد و پاداش پروردگارت را به تمامى دريافت نمايى جاهِد شَهوَتَكَ وَ غالِب غَضَبَكَ وَ خالِف سوءَ عادَتِكَ، تَزكُ نَفسُكَ وَ يَكمُل عَقْلُكَ وَ تَستَـكمِل ثَوابَ رَبِّكَ غررالحكم، ح 4760 نياز عاقلان به ادب، همانند نياز كشتزار به باران است اِنَّ بِذَوِى الْعُقولِ مِنَ الْحاجَةِ اِلَى الاَْدَبِ كَما يَظْمَأُ الزَّرْعُ اِلَى الْمَطَر غررالحكم، ح 3475 محفوظ بودن زن، براى سلامتي ‏اش مفيدتر است و زيبايى او را با دوام‏تر مي كند صيانَةُ المَراَةِ اَنـعَمُ لِحالِها وَ اَدوَمُ لِجَمالِها غررالحكم، ح 5820 عاقل كسى است كه كارهايش را خوب انجام دهد و تلاشى كه مى‏كند، به جا باشد. اَلْعاقِلُ مَنْ اَحْسَنَ صَنائِعَهُ وَ وَضَعَ سَعْيَهُ فى مَواضِعِهِ غررالحكم، ح 1798 بركت عمر در خوب انجام دادنِ كارهاست بَرَكَةُ العُمرِ فى حُسنِ العَمَلِ غررالحكم ، ح 4434 انسان، با نيّت خوب و اخلاق خوب، به تمام آنچه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امنيت محيط و روزى زياد، دست مى‏يابد وُصولُ المَرءِ اِلى كُلِّ ما يَبتَغيهِ مِن طيبِ عَيشِهِ وَ اَمنِ سِربِهِ وَ سَعَةِ رِزقِهِ بِحُسنِ نيَّتِهِ وَ سَعَةِ خُلظِهِ غررالحكم، ح 10141 خوش گمانى، از اخلاق عاقلان است. اَلظَّنُّ الصَّوابُ مِن شيَمِ اُولِى الاَلباب غررالحكم، ح 1386 بركت در مال كسى است كه زكات بپردازد، به مؤمنان مدد و يارى رساند و به خويشاوندان كمك نمايد اَلبَرَكَةُ فى مالِ مَن آتَى الزَّكاةَ وَ واسَى المُؤمِنينَ وَ وَصَلَ الاَقرَبينَ تحف العقول، ص 172 هيچ كس جز با اجراى حدود و احكام خدا خوشبخت نمى‏شود و جز با ضايع كردن آن بدبخت نمى‏گردد لا يَسعَدُ أحَدٌ إلاّ بِإقامَةِ حُدودِ اللّه‏ِ وَ لا يَشقى أحَدٌ إلاّ بِإِضاعَتِها غررالحكم، ح10853 به راستى كه دانش، مايه حيات دل‏ها، روشن كننده ديدگان كور و نيروبخش بدن‏هاى ناتوان است اِنَّ العِلمَ حَياةُ القُلوبِ وَ نورُ الاَْبصارِ مِنَ العَمى وَ قُوَّةُ الاَْبدانِ مِنَ الضَّعفِ امالى صدوق، ص 493، ح 1 عقل خويش را زير سؤال ببريد؛ زيرا از اعتماد به آن، خطاها سرچشمه مى‏گيرد. اِتَّهِمُوا عُقولَكُم فَاِنِّهُ مِنَ الثِّقَةِ بِها يَكونُ الخَطاءُ غررالحكم، ح 2570 عاقل كسى است كه زبانش را از بدگويى پشت سر ديگران، نگه دارد. اَلعاقِلُ مَن صانَ لِسانَهُ عَنِ الغيبَةِ غررالحكم، ح 1955 اگر نماز گزار مي دانست تا چه حد مشمول رحمت الهى است، هرگز سر خود را از سجده بر نمي داشت لَو يعلَمُ المُصَلّى ما يغشاهُ مِنَ الرَّحمَةِ لَما رَفَعَ رَأسَهُ مِنَ السُّجودِ (غررالحکم، ح 7592 ) انسان زيرک، دوستش حق است و دشمنش باطل اَلکيسُ صَديقُهُ الحَقُّ وَ عَدُوُّهُ الباطِلُ
(غررالحکم، ح 1524) بهترين اين امت، ميانه ‏روها هستند خَيرُ هذِهِ الاُُمَّةِ النَّمَطُ الاَوسَطُ (بحارالأنوار، ج 4، ص 41، ح 18) مردم، به ادب (فرهنگ و تربيتِ) درست ، نيازمندترند، تا به طلا و نقره. اِنَّ النّاسَ اِلى صالِحِ الادَبِ اَحوَجُ مِنهُم اِلَى الفِضَّةِ وَ الذَّهَبِ (مکارم الأخلاق، ص 17) هر کس تقواى الهى پيشه کند، مردم او را دوست خواهند داشت مَنِ اتَّقَى اللَّهَ اَحَبَّهُ النَّاسُ (کشف الغمه، ج 3، ص 139) به راستي که حديث ما (اهل بيت) دلها را زنده مي‌کند إنَّ حَدِيثَنا يُحيِي القُلُوبَ (بحارالأنوار، ج 2، ص 144) زنهار از پُرگويى ؛ زيرا هر که پُرگو باشد ، گناهانش بسيار شود إياک وَالهَذَرَ فَمَن کثُرَ کلامُهُ کثُرَت آثامُهُ (غررالحکم و دررالکلم، ح 2637 ) بدهى بسيار، راستگو را دروغگو و خوش‏قول را بدقول مى ‏گرداند. کثرَةُ الدَّين تُصَيرُ الصّادِقَ کاذِبا وَ المُنجِزَ مُخلِفا (غررالحکم، ج 4، ص 592، ح 7105 ) پرهيز از نگاه ناروا ، برترين پرهيزگارى است غَضُّ الطَّرفِ مِن أفضَلِ الوَرَعِ (عيون الحکم والمواعظ ،ح 5882 ) هر کس خودش را اصلاح نکند، نمى ‏تواند ديگران را اصلاح نمايد. مَن لَم يصلِح نَفسَهُ لَم يصلِح غَيرَهُ (غررالحکم، ح 8990 ) گريستن بنده از خوف خدا، گناهانش را از ميان مي ‏برد بُکاءُ العَبدِ مِن خَشيةِ اللَّهِ يمَحِّصُ ذُنُوبَهُ (غررالحکم و دررالکلم، ح 4432) دوست اگر در سه مورد دوستش را حمايت نکند دوست نيست:در شدت و گرفتارى او ، در غيبت وى و پس از مرگش لا يکون الصديق صديقا حتى يحفظ اخاه فى ثلاث:فى نکبته و غيبته و وفاته. (نهج البلاغه) برشما باد به فهميدن، نه نقل کردن عَليکم بِالدِرايات لا بالرّوايات (ميزان الحکمه،ح ????) بى اعتنائى و اميد نداشتن بدانچه در دست مردم است بزرگترين توانگرى است. الغنى الاکبر اليأس عما فى ايدى الناس (نهج البلاغه) هر كس خود را، از رأى و نظر ديگران بى‏نياز بداند، خودش را به خطر انداخته است. قَد خاطَرَ بِنَفسِهِ مَنِ استَغنى بِرَأيِهِ من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 388، ح 5834 عزيزترين عزّت، دانش است، چرا كه با آن معاد شناخته مى‏شود و راه كسب معاش به دست مى‏آيد و خوارترين خوارى، نادانى است، چرا كه نادان كر و لال و كور و سرگردان است اَعَزُّ العِزِّ العِلمُ ؛ لاِءَنَّ بِهِ مَعرِفَةُ المَعادِ وَ المَعاشِ، وَ اَذَلُّ الذُّلِّ الجَهلُ ؛ لاِءَنَّ صاحِبَهُ اَصَمُّ ، اَبكَمُ ، اَعمى ، حَيرانُ نزهة الناظر، ص 70، ح 65 بردبارى، مانعى در برابر آفت‏هاست الحِلمُ حِجابٌ مِنَ الآفا غررالحكم، ح 720 ظلم و تجاوز، انسان را زمين مى‏زند و مرگ‏ها را نزديك مى‏سازد. اَلبَغىُ يَصرَعُ الرِّجالَ وَ يُدنِى الاآجال غررالحكم، ح 1494 از خدا پروا كنيد و با پارسايى از دينتان پاسدارى نماييد . اِتَّقُوا اللّهَ وصُونوا دِينَكُم بِالوَرَعِ الكافي: ج 2 ، ص 76 ، ح 2 خوش‏ترين زندگى، زندگى با قناعت است اَطيَبُ العَيشِ القَناعَة غررالحكم، ح 2918 با علما هم‏نشين باش، تا علمت زياد و ادبت نيكو و جانت پاك گردد جالِسِ العُلَماءَ يَزدَد عِلمُكَ وَ يَحسُن اَدَبُكَ وَ تَزكُ نَفسُكَ غرر الحكم ، ح 4786 دعا ، سپر مؤمن است. الدّعاء ترس المؤمِن الكافي : ج 2 ، ص 468 ح 4 هر كس به خدا توكل كند، دشوارى‏ها براى او آسان مى‏شود و اسباب برايش فراهم مى‏گردد. مَن تَوكَّلَ عَلَى اللّه‏ِ ذَلَّت لَهُ الصِّعاب وَتَسَهَّلَت عَلَيهِ الأسبابِ؛ غررالحكم ج5، ص524 رستگار شد آن‏که کار امروزش را سامان داد و کوتاهى‏هاى ديروزش را جبران کرد. فازَ مَن أصلَحَ عَمَلَ يومِهِ وَ استَدرَک فَوارِطَ أمسِهِ (مستدرک الوسائل ، ج 12، ص 151) اندکى حقّ، بسيارى باطل را نابود مي ‏کند، همچنان که اندکى آتش، هيزم‏هاى فراوانى را مى ‏سوزاند. قَليلُ الحَقِّ يدفَعُ کثيرَ الباطِلِ کما اَنَّ القَليلَ مِنَ النّارِ يحرِقُ کثيرَ الحَطَب (غررالحکم، ح 6735 ) شوخى زياد، ارج و احترام را مى ‏برد و موجب دشمنى مى ‏شود. کثرَةُ المِزاحِ تُذهِبُ البَهاءَ وَ توجِبُ الشَّحناءَ (غرر الحکم، ح 7126 ) هيچ لباسى زيباتر از سلامتى نيست لا لِباسَ أجمَلُ مِنَ السَّلامَةِ (عيون الحکم والمواعظ، ح 9891) صله رحم، نعمت‏ها را فراوان مى ‏کند و سختى ‏ها را از بين مى ‏برد. صِلَةُ الرَّحِمِ تُدِرُّ النِّعَمَ وَ تَدفَعُ النِّقَمَ (غررالحکم، ح 5836) لباس پاکيزه غم و اندوه را برطرف مى ‏کند و باعث پاکيزگى نماز است. اَلنَّظيفُ مِنَ الثِّيابِ يذهِبُ الهَمَّ وَالحُزنَ وَهُوَ طَهورٌ لِلصَّلاةِ (کافى، ج 6 ، ص 444، ح 14) دانش با تن‏ آسايى به دست نمي ‏آيد
لا يدرَکُ العِلمُ بِراحَةِ الجِسمِ (غررالحکم و دررالکلم، ح 10684) هر کس در دل خود، نهال علاقه به غذاهاى گوناگون را بکارد، محصول بيمارى‏ هاى گوناگون از آن مى ‏چيند. مَن غَرَسَ فى نَفسِهِ مَحَبَّةَ اَنواعِ الطَّعامِ، اِجتَنى ثِمارَ فُنونِ الاَسقامِ (غررالحکم، ح 9219 ) مردم برادرند، اما آن که برادرى ‏اش براى خدا نباشد، برادرى وى، دشمنى است. اَلنّاسُ اِخوانٌ فَمَن کانَت اُخُوَّتُهُ فى غَيرِ ذاتِ اللّه‏ِ فَهِىَ عَداوَةٌ (بحارالأنوار، ج 74، ص 165، ح 29 ) صدقه دادن دارويى ثمر بخش است ، و کردار بندگان در دنيا ، فردا در پيش روى آنان جلوه گر است. الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنجِحٌ وَ أَعمَالُ العِبَادِ فِى عَاجِلِهِم نُصبُ أَعينِهِم فِى آجَالِهِم. (کافى، ج 5، ص 125، ح 7 ) بزرگترين عيب آن است که آنچه را که مانند آن در خودِ توست عيب بشماري. أکبَرُ العَيب أن تَعيبَ مَا فِيکَ مِثلُهُ (جهاد النفس ح 336) هر مقداري که بتوان بر آن اکتفا نمود کافي است کُلَ مُقتَصَر عَلَيهِ کاف. (جهاد النفس ح 635) خوشا به حال کسيکه بياد معاد باشد . و براي روز حساب عمل کند و بمقدار کفايت قناعت نمايد . و از خدا راضي باشد. طوبي لمن ذکر المعاد ، و عمل للحساب ، وقنع بالکفاف ، و رضي عن الله (نهج البلاغه) بترس [از خدا] بترس، به خدا سوگند آنقدر پرده پوشي کرده که گوئي آمرزيده است. الحَذَر الحَذَر فَوالله لَقَد سَتَر ، حَتّي کَاّنَه قَد غَفَر (نهج البلاغه) داوري در حق افراد مورد اطمينان با تکيه بر گمان از عدالت دور است. ليس من العدل القضاء علي الثقه بالظن ( نهج البلاغه ) هيچ شفاعت کننده اي پيروزمندتر از توبه نيست. لَا شَفيعَ اَنجَحُ مِنَ التَّوبَه ( جهاد النفس، ح 460 ) معده سراى دردهاست و پرهيز، بهترين درمان. هر بدنى را به همان كه خو مى‏گيرد، عادت دهيد. با پرخورى، تندرستى نخواهد بود المَعِدَةُ بَيتُ الاَْدواءِ وَ الحِميَةُ رَأسُ الدَّواءِ، وَ عَوِّد كُلَّ بَدَنٍ مَا اعتادَ. لا صِحَّةَ مَعَ النَّهَمِ تاريخ دمشق، ج 60، ص 325. هرگاه جوان را توبيخ كردى ، برخى خطاهاى او را ناديده بگير، تا توبيخ تو، او را به مقابله وادار نسازد اِذا عاتَبتَ الحَدَثَ فَاترُك لَهُ مَوضِعا مِن ذَ نبِهِ لِئَلاّ يَحمِلَهُ الاخراجُ عَلَى المُكابَرَةِ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ، ج 20، ص 333، ح 819 هر كس باطل را يارى كند، به حق ستم كرده است ظَـلَمَ الحَقَّ مَن نَصَرَ الباطِلَ غررالحكم، ح 6041 هر كس مى‏خواهد دعايش مستجاب شود و غمش از بين برود بايد گره از كار گرفتارى باز كند. مَن أَرادَ أن تُستَجابَ دَعوَتُهُ وَأَن تُكشَفَ كُربَتُهُ فَليُفَرِّج عَن مُعسِرٍ؛ نهج الفصاحه ح‏2961 روزه نفس از لذتهاى دنيوى سودمندترين روزه‏هاست. صومُ النَّفسِ عَن لَذّاتِ الدُّنيا اَنفَعُ الصّيام غرر الحكم، ج 1 ص 416 ح 64 روزه پرهيز از حرامها است همچنانكه شخص از خوردنى و نوشيدنى پرهيز مى‏كند. اَلصّيامُ اِجتِنابُ المَحارِم كَما يَمتَنِعُ الرَّجُل مِنَ الطَّعامِ وَ الشَّراب. بحار ج 93 ص 249 روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شكم است. صومُ القَلبِ خَيرٌ مِن صيامِ الِّلسان وَ صومُ الِّلسانِ خَيرٌ مِن صيامِ البَطن. غرر الحكم، ج 1، ص 417، ح 80 چه بسا روزه‏دارى كه از روزه‏اش جز گرسنگى و تشنگى بهره‏اى ندارد و چه بسا شب زنده‏دارى كه از نمازش جز بيخوابى و سختى سودى نمى‏برد كم من صائم ليس له من صيامه الا الجوع و الظما و كم من قائم ليس له من قيامه الا السهر و العناء نهج البلاغه، حكمت 145 و درود خدا بر او ، فرمود : نخستين پاداش بردبار از بردبارى اش آن كه مردم در برابر نادان ، پشتيبان او خواهند بود أَوَّلُ عِوَضِ الحَلِيمِ مِن حِلمِهِ أَنَّ النَّاسَ أَنصَارُهُ عَلَى الجَاهِلِ نهج البلاغه، حكمت 206 از كسانى مباش كه بى‏عمل، به آخرت اميد دارند... از گناه باز مى‏دارند، اما خود باز نمى‏ايستند، به كارهايى فرمان مى‏دهند كه خود انجام نمى‏دهند لا تَـكُن مِمَّن يَرجُو الاآخِرَةَ بِغَيرِ العَمَلِ... يَنهى وَ لا يَنتَهى وَ يَامُرُ بِما لا يَاتى... نهج البلاغه، از حكمت 150 تعريف بيش از استحقاق، چاپلوسى و كمتر از استحقاق، از ناتوانى در سخن و يا حسد است اَلثَّناءُ بِاَكثَرَ مِنَ الاستِحقاقِ مَلَقٌ وَ التَّقصيرُ عَنِ الاستِحقاقِ عِىٌّ اَو حَسَدٌ نهج البلاغه، حكمت 347 بهترينِ ادب‏ها آن است كه تو را از حرام‏ها باز دارد اَحسَنُ الآْدابِ ما كَفَّكَ عَنِ المَحارِمِ معدن الجواهر، ص 59 زبان تربيت نشده ، درنده اى است که اگر رهايش کنى مى گزد. اللِّسَانُ سَبُعٌ إِن خُلِّي عَنهُ عَقَرَ .
(نهج البلاغه، حکمت60) آبروى خود را هدف تير گفتار هر گوينده‏اى نساز لا تَجعَل عِرضَک غَرَضاً لِقَولِ کلِّ قائِلِ (غررالحکم و دررالکلم، ح 10304) يارى رساندن به ستمديده فرياد خواه و شاد کردن غمناک، از کفّاره‏هاى گناهان بزرگ است. مِن کفّاراتِ الذُّنوبِ العِظامِ: اِغاثَةُ المَلهوفِ وَ التَّنفيسُ عَنِ المَکروبِ (نهج اليلاغه حکمت 24) مبادا جز حق، با تو اُنس بگيرد و جز باطل، از تو بهراسد. لا يؤنِسَنَّک اِلاَّ الحَقُّ وَ لا يوحِشَنَّک اِلاَّ الباطِلُ (نهج البلاغه، از خطبه 130 ) شادى مؤمن در چهره اوست ، قدرت وى در دينش، و اندوه او در دلش إِنَّ بِشرَ المُؤمِنِ فِي وَجهِهِ ، وَ قُوَّتَهُ فِي دينِهِ وَ حُزنَهُ فِي قَلبِهِ (ميزان الحکمه، ح 1721) ايمان خود را با صدقه دادن و اموالتان را با زکات دادن نگاهداريد، و امواج بلا را با دعا از خود برانيد. سُوسُوا إِيمَانَکم بِالصَّدَقَةِ وَ حَصِّنُوا أَموَالَکم بِالزَّکاةِ وَ ادفَعُوا أَموَاجَ البَلَاءِ بِالدُّعَاءِ . (نهج البلاغه – حکمت 146 ) خردمند ، کسى است که تجربه‏ها پندش دهد . اِنَّمَا العاقِلُ مَن وَعَظَتهُ التَّجارِبُ کنزالفوائد، ص 87 انصاف، ميه آسيش است. اَلاِنصافُ راحَةٌ (غررالحکم، ح 16) نـادانى، ميـه مرگ زندگان و دوام بدبختى است. اَلجَهلُ مُميتُ الاَحياءِ وَ مُخَلِّدُ الشَّقاءِ (غررالحکم، ح 1464) راز خود را به کسي که امانتدار نيست، مسپار. لاتُودِعَنَّ سِرَّکَ مَن لا أمانَةَ لَهُ. غررالحکم و دررالکلم، ح 1066 دوستدار حقيقي تو کسي است که از تو چاپلوسي نميکند و ستايشگر واقعي تو آنکه تو را از [ستايشهايش دربار? تو] باخبر نميکند. إنَّما يُحِبُّکَ مَن لا يَتَمَلََّقُکَ، وَيُثني عَلَيکَ مَن لا يُسمِعُکَ. غررالحکم و دررالکلم، ح 7119 بي ‏رغبتى به دنيا، بزرگ‏ترين آسيش است. اَلزُّهدُ فِى الدُّنيا الراحَةُ العُظمى غررالحکم و دررالکلم، ح 1316 حق با شخصيتها شناخته نميشود؛ حق را بشناس تا اهل آن را بشناسي. إِنَّ الحَقَّ لا يعرَفُ بِالرِّجَالِ؛ اِعرِفِ الحَقَّ، تَعرِف أهلَهُ. روضة الواعظين، ص 31 بهترين دوستانت، کسى است که با راستگويي ‏اش تو را به راستگويى دعوت کند و با اعمال نيک خود، تو را به انجام اعمال خوب برانگيزد. خَيرُ اِخوانِک مَن دَعاک اِلى صِدقِ المَقالِ بِصِدقِ مَقالِهِ وَ نَدَبَک اِلى اَفضَلِ الاَعمالِ بِحُسنِ اَعمالِهِ غررالحکم، ح 5022 در فراز و نشيبهاي روزگار، گوهر مردان شناخته ميشود. فِي تَقَلُّبِ الأحوَالِ عُلِمَ جَوَاهِرُ الرِّجَالِ. نهج البلاغه، حکمت 208 درباره آيه سهم خود را از دنيا فراموش مکن : [يعنى] سلامتى ، توانايى ، فرصت ، جوانى و شادابى‏ ات را فراموش مکن ، تا با آنها ، آخرت را به دست آورى في قَولِ اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ «وَ لاَ تَنسَ نَصيبَک مِنَ الدُّنيا» : لا تَنسَ صِحَّتَک وَ قُوَّتَک وَ فَراغَک وَ شَبابَک وَ نَشاطَک اَن تَطلُبَ بِهَا الآخِرَةَ قصص ، آيه 77 ؛ امالى صدوق ، ص 299، ح 336 پيروزي در پرتو تدبير و احتياط است و تدبير و احتياط به تفکر است و تفکر صحيح به نگهداري اسرار است. الظَفَرَ بالحَزمِ ، وَ الحَزمِ بِاجالَه الرَايَ، وَ الرَاي بتَحصينِ الاَسرارِ (نهج البلاغه) دلها مانند بدنها خسته مي‌شوند پس (براي رفع خستگي آنها) حکمتهاي تازه بجوييد. إن‎‏َّ هذِِهِ القُلوبَ تَمَلُّ‏‏‎ُّ کما تَمَلُّ الأبدانُ فَابتَغوا لَها طَرائِفَ الحِکمِ. (نهج البلاغة، حکمت91) مستمند فرستاده خدا است . کسيکه از او دريغ دارد از خدا دريغ داشته و کسيکه به او عطا و بخشش کند بخدا عطا کرده. إنَّ المِسکين رَسولُ اللهِ، فَمَن مَنِعَهُ فَقَد مَنَع اللهُ ، و مَن أعطاءُ فَقَد اَعطي الله. (نهج البلاغة) سلامت بدن نشانه کمي حسد است صِحَّه الجَسَدِ مِن قِلّه الحَسَدي (جهاد با نفس، ح 553) تقواي خدا را پيشه کن تقوايي اگر چه کم و بين خود و خدايت پرده اي قرار ده اگر چه نازک اِتَّقِ الله بَعضَ التُّقي و اِن قَلَّ وَ اجعَل بَينَکَ وَ بَينَ الله سِتراً وَ اِن رَقَّي (جهاد با نفس، ح 183) نهايت خشنودى خداوند از بندگانش و خواسته او از آفريدگانش تقواست، پس تقوا از خداوندى بكنيد كه اگر پنهان كنيد مى‏داند و اگر آشكار سازيد مى‏نويسد اِنَّ التَّقوى مُنتَهى رِضَى اللّه‏ِ مِن عِبادِهِ وَحاجَتُهُ مِن خَلقِهِ فَاتَّقُوا اللّه‏َ الَّذى اِن اَسرَرتُم عَلِمَهُ وَاِن اَعلَنتُم كَتَبَهُ كنزالعمال 10/143/28731 توكل بر خداوند، مايه نجات از هر بدى و محفوظ بودن از هر دشمنى است اَلتَّوَكُلُّ عَلَى اللّه‏ِ نَجاةً مِن كُلِّ سوءٍ وَحِرْزٌ مِن كُلِّ عَدُوٍّ
بحارالأنوار 78/79/56 تقواپيشه براى انجام هر كار خيرى سبقت مى‏گيرد. اَلتَّقِىُّ سابِقٌ اِلى كُلِّ خَيرٍ نهج الفصاحه ح 781 هر كس نيّتش خوب باشد، توفيق ياريش خواهد نمود. مَن حَسُنَت نيَّتُهُ أَمَدَّهُ التَّوفيقُ غررالحكم 5/462/9186 نيّت خوب، برخاسته از سلامت درون است. حُسنُ النِّيَّةِ مِن سَلامَةِ الطَّويَّةِ التوحيد ص‏63 راستگو، با راستگويى خود به همان مى ‏رسد كه دروغگو با حيله ‏گرى خود. يَبلُغُ الصّادِقَ بصِدقِهِ ما يَبلُغُهُ الكاذِبَ باحتيالِهِ غررالحكم، ج 6، ص 471، ح 11006. هر كس به عدالت رفتار كند، خداوند حكومتش را حفظ خواهد كرد. مَن عَمِلَ بِالْعَدلِ حَصَّنَ اللّه‏ُ مُلكَهُ غررالحكم، ج5، ح 8722 مؤثّرترين وسيله جلب رحمت خدا اين است كه خيرخواه همه مردم باشى. أَبلَغُ ماتَستَدِرُّ بِهِ الرَّحمَةَ أَن تُضمِرَ لِجَميعِ النّاسِ الرَّحمَةَ غرر الحكم ، ص 212 هرگاه نيت فاسد شود، بلا و گرفتارى پيش مى‏آيد. اِذا فَسَدَتِ النِّـيَّةُ وَقَعَتِ البَليَّةُ غررالحكم، ح 4021 نقش صبر در كارها همانند نقش سر در بدن است؛ همچنان كه اگر سر از بدن جدا شود، بدن از بين مى‏رود، صبر نيز هرگاه همراه كارها نباشد، كارها تباه مى‏گردند. اَلصَّبْرُ فِى الاُْمورِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الْجَسَدِ، فَاِذا فارَقَ الرَّأسُ الجَسَدَ فَسَدَ الْجَسَدُ وَ اِذا فارَقَ الصَّبْرُ الاُْمورَ فَسَدَتِ الاُْمورُ كافى، ج 2، ص 90، ح 9 در کار آخرت باش تا دنيا ذليلانه به تو رو آورد خَلَيک بِالآخِرَةِ تَأتِک الدُّنيا صاغِرَةً غررالحکم و دررالکلم، ح 6080 پايداري دولتها به برپا داشتن راه و رسم دادگري است ثُباتُ الدُّوَلِ بِإقامَةِ سُنَنِ العَدلِ غررالحکم و دررالکلم، ح 4715 با علما معاشرت کن تا علمت زياد، ادبت نيکو و جانت پاک شود. جالِس العُلَماءَ يزدَد عِلمُک وَ يحسُن اَدَبُک وتَزک نَفسُک مطالب السؤول، ص 49 دانش کسب کنيد تا به شما زندگى (و بالندگى) بخشد اِکتَسِبُوا العِلمَ يکسِبکمُ الحَياةَ غررالحکم و دررالکلم، ح 2486 خِردهاى خود را خطاپذير بدانيد، كه بسا اعتماد كردن به آن ، خطا باشد اِتَّهِمُوا عُقُولَكُم فَإنَّهُ مِنَ الثِّقَةِ بِها يكُونُ الخَطاءُ ميزان الحكمة، ح 6842 روزه دل ، انديشيدن به گناهان ، برتر است از روزه شكم ؛ يعنى غذا خوردن صِيامُ القَلبِ عَنِ الفِكرِ فِي الآثامِ أفضَلُ مِن صِيامِ البَطنِ عَنِ الطَّعامِ ميزان الحكمه ، ح 10948 هر که نيت خود را خالص گرداند، از پستي دور ماند مَن أخلَصَ النِيةَ تَنَزَّهَ عَنِ الدَّنِيةِي (غرر الحکم و درر الکلم، ح2678) اجل به عنوان نگهبان براي آدمي کافي است کَفي بِالاَجَلِ حارِساً (جهاد با نفس، ح 78) قلب شخص نادان در زبان اوست و زبان شخص خردمند در قلب اوست قَلبُ الأحمَق ِ في لِسَانِهِ وَ لِسَانُ العَاقِل ِ في قَلبهِي (جهاد با نفس، ح 310) سخت ترين گناهان، گناهي است که انجام دهنده ي آن، آن را ناچيز بشمارد اَشَّدُ الذّنُوبِ مَا استَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ (جهاد با نفس، ح 398) آن مدّت عمري که خداوند براي فرزند آدم جاي عذر و بهانه باقي گذارده شست سال است العُمُرُ الَّذي أعذَرَ الله فِيهِ إلَي ابن ادَمَ سِتُّونَ سَنَهي (جهاد با نفس، ح 873) همانا پشيماني از بدي آدمي را به سوي ترکِ بدي فرا مي خواند إنَّ النَّدمَ عَلَي الشَّرِّ يَدعو إلَي تَرکِهي (جهاد با نفس، ح 767) صبر کليد رسيدن است و کاميابي سرانجام کسي که صبر مي‌کند الصَّبرُ مِفتاحُ الدَّرک وَ النُّجحُ عُقبَي مَن صَبَرَي (بحارالأنوار، ج75، ص45)
سبک دلم به عشق یارم . نوشته روی دلم خدا به خط جلی علی امام منو منم غلام علی ای پادشاه عالمین علی علی یا مرتضی ابالحسن ابالحسین علی علی یا مرتضی [علی علی (3) یا مرتضی] تو قبله ی همه ای، تو امیر قافله ای عزیز فاطمه ای شـهنشه نجفی نماز عالم سوی تو علی علی یا مرتضی قبله قبله روی تو علی علی یا مرتضی [علی علی (3) یا مرتضی] غزال سر کش دل، هوایی حرمت خوشا که سر بدهم، مولا به راه هدفت حی علی خیر العمل علی علی یا مرتضی فدایی تم من از ازل علی علی یا مرتضی [علی علی (3) یا مرتضی]
60322_1398830133953_3663650.mp3
3.66M
حیدریُ و دلِ منو میبریُ و سایۀ رویِ سریُ و آقایِ منی نوکرمُ و پسرِ گنهکارمُ و از شما نسب دارمُ و بابایِ منی منی که رو به کعبه بودم برایِ هر وعده نمازم شد ایوون طلایی ت آقا روحِ همه راز و نیازم دینم علی ، عشقِ تویِ سینه م علی خدا رو می بینم علی ، تو حرمِ تو جونم علی ، ای سر و سامونم علی همیشه میمونم علی ، پا عَلم تو حیدریُ و دلِ منو میبریُ و سایۀ رویِ سریُ و آقایِ منی نوکرمُ و پسرِ گنهکارمُ و از شما نسب دارمُ و بابایِ منی هر خونه یه صاحبی داره صاحبِ خونۀ خدایی کعبه به دورِ تو میگرده یکی یه دونۀ خدایی ساده بگم ، بدونِ تو من میمیرم به جون حسن میمیرم ، بی تو میمیرم جونِ حسین ، خون به دلِ دل ن