بر شیر خدا و نطق قرآن صلوات
بر مرهم جمله ی یتیمان صلوات
خیر البشر است و شاه میدان نبرد
بر جان علی(ع) با همه ی جان صلوات
#امام_زمان
#امیرالمؤمنین
#عید_سعید_غدیر
@ghadiriam
باز مرغ غزلم میل پریدن دارد
تا به ایوان نجف شوق رسیدن دارد
نمک سفره ام از حضرت زهراست ولی
باده از دست یدالله چشیدن دارد
آتش عشق تو افتاد به خار و خس دل
پس بدم دم به دم این شعله دمیدن دارد
همه ذرات جهان گرد علی می گردند
این طوافیست به والله که دیدن دارد
تکیه بر کعبه بزن وارث شمشیر دو دم
اشهد و ان علی از تو شنیدن دارد
ظفر از عشق علی سینه سپر باید کرد
تا علی هست به دل … قلب تپیدن دارد
حامد ظفر
#امام_زمان
#امیرالمؤمنین
#عید_سعید_غدیر
@ghadiriam
#امام_زمان
#امیرالمؤمنین
#عید_سعید_غدیر
@ghadiriam
زیبای قرآنی
دریای خروشانی
میزان عمل هستی
چون محور ایمانی
سنگینی اعمالی
تو صاحبی و والی
ای حضرت عین الله
تو شاهد احوالی
راه قرآن … حیدر
شرط ایمان … حیدر
جانشین رسول
شیر یزدان … حیدر
ای قرار دل فاطمه ما همه با شما عهدی بستیم
غدیر صبح سپید همه سیاهی هاست
غدیر آیت سُبحانَ رَبّیَ الاَعلی است
غدیر هدیه ی نور خدا به پیغمبر
غدیر خاطره ای جاودانه و زیباست
غدیر آینه ی لا اله الا هو
غدیر نقش ولای علی به سینه ی ماست
غدیر یک سند زنده یک حقیقت محض
غدیر ب همه گمگشتگان چراغ هداست
هنوز خواجه ی لولاک را نداست بلند
که هر که را پیمبر منم علی مولاست
چونان که من همگان را به نفس اولایم
علی وصی من از نفس او به او اولاست
علی علیم علی عالم و علی اعلم
علی ولی و علی والی و علی والاست
علیست حج و علی کعبه و علی زمزم
علی صفا و علی مروه و علی مسعاست
علی اذان و اقامه علی رکوع و سجود
علی قیام و قعود و علی سلام و دعاست
علی صراط و علی محشر و علی میزان
علی بهشت و علی کوثر و علی طوباست
علی به قول پیمبر در مدینه ی علم
ز در درآ ! که راه خطا همیشه خطاست
کننده ی در خیبر بود وصی ی رسول
نه آنکه کرد فرار از جهاد، عقل کجاست؟
کسی که گفت سلونی سزد امامت را
نه آن کسی که به لولا به جهل خود گویاست
کسی جای نبی خفت جانشین نبی است
نه آنکه راحتی جان خویشتن می خواست
کسی که بت شکند بر فراز دوش نبی
برای حفظ خلافت ز هر کسی اولاست
گواه من به خلافت همان وجود علیست
که آفتاب به تایید آفتاب گواست
علیست حق و حقیقت به دور او گردد
علیست عدل و عدالت به خط او پویاست
اگر تمام خلائق جدا شوند از او
خدا گواست که راه تمام خلق خطاست
ثواب نیست ثوابی که بی ولای علیست
نماز نیست نمازی که بی علی برپاست
شکسته باد دهانی که بی علی باز است
بریده باد زبانی که بی علی گویاست
الا کسی که تو را از علی جدا کردند
پناهگاه تو در آفتاب حشر کجاست ؟
علی وصی و دم و لحم و نفس پیغمبر
علی ابوالحسنین است و شوهر زهراست
چرا به گردنش افکنده ریسمان دشمن
مدینه مرد شرف نیست یا علی تنهاست
یگانه وارث تنهایی علی برگرد
دوای غصه زهرایی علی برگرد
برگرد … برگرد
متن (شعر) سرود مستور
اذا زلزلت الارض
زمین محشر عظماست
از این حال زمین لرزه به دلهاست
چه شوری است چه غوغاست
اذا زلزلت الارض
زمین محشر عظماست
و آشوب به جان و به لب لات و هبل هاست
مدینه شده صحرای قیامت …
خلائق همه در حال فرارند
و بی تاب و قرارند
و آرام ندارند
و تنها همگان را به یک خانه پناه است
و این خانه همان خانه سلطان جهان، نفس نبی، دست خدا، بدرِ تمام است
و مردم همگی مویه کنان، داد زنان، پیر و جوان،
راه سوی خانه ی آن مرد زمان، شاه جهان، شیر یَلان را بگرفتند و
رسیدند و بدیدند، کسی گفت بدان نغمه ی چاوش الا اهل مدینه !
همه خاموش و همه گوش
چه حالیست ؟ خبر چیست ؟
آری خبر این است امید همه آمد و مبهوت جلالش همه ی ناس امیر عرب و معدن احساس
قدم رنجه نمودست زمین شرم نمودست، زمین شرم نمودست، ز رخسار مهِ همسر زهرا
مردم همه ساکت همه مبهوت و حیران دل ساکن و آرام امیرند
همان حال ببینند،
که ناگاه علی شیر خدا دست روی خاک کشیدند و
همه از دو لب حیدر کرّار شنیدند :
تو را چیست ؟
آرام بگیر از پس حرکت که منم صاحب پیدا و نهانت …
آرام بگیر از پس حرکت که منم شاه و امامت
الله قسم می دهمت جان حبیبت که با جمله ی مولا زمین از نفس افتاد
علی گفت:
منم آن نباء ایزد منّان
منم آنکه کند رام زمین را
منم حضرت انسان
وَقالَ الاِنسانُ مالَها
#امام_زمان
#امیرالمؤمنین
#عید_سعید_غدیر
@ghadiriam
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
امام کاظم (علیهالسلام ) میفرماید:
🌴 بر شما باد که پایبند دعا باشید، زیرا دعا کردن به درگاه خدا و طلب کردن از خدای متعال بلائی را که مقَدّر شده و حکم بدان شده و جزء اجرای آن چیزی نمانده است را برطرف میگرداند. پس اگر خداوند را بخواند و از او درخواست شود، به یک باره بلا بر میگردد!
(اصول کافی،شیخ کلینی، ج٢، ص۴٧٠)
#امام_زمان #میلاد_امام_کاظم علیه السلام
#غدیر
بشر حافی و امام کاظم علیه السلام
روزی امام از کوچه های بغداد می گذشت. از یک خانه ای صدای عربده و تار و تنبور بلند بود، می زدند و می رقصیدند و صدای پایکوبی می آمد. اتفاقا یک خادمه ای از منزل بیرون آمد در حالی که آشغالهایی همراهش بود و گویا می خواست بیرون بریزد تا مامورین شهرداری ببرند. امام به او فرمود صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟
سؤال عجیبی بود. گفت: از خانه به این مجللی این را نمی فهمی؟ این خانه «بشر» است، یکی از رجال، یکی از اشراف، یکی از اعیان، معلوم است که آزاد است. فرمود: بله، آزاد است، اگر بنده می بود، که این سر و صداها از خانه اش بلند نبود... . آقا رفتند. بشر متوجه شد که چند دقیقه ای طول کشید.
آمد نزد او و گفت: چرا معطل کردی؟
✨گفت: یک مردی مرا به حرف گرفت.
.. : چه گفت؟
گفت: یک سؤال عجیبی از من کرد. چه سؤال کرد؟ از من پرسید که صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ گفتم البته که آزاد است. بعد هم گفت: بله، آزاد است، اگر بنده می بود که این سر و صداها بیرون نمی آمد. گفت: آن مرد چه نشانه هایی داشت؟ علائم و نشانه ها را که گفت، فهمید که موسی بن جعفر است. گفت: کجا رفت؟ از این طرف رفت. پایش لخت بود، به خود فرصت نداد که برود کفشهایش را بپوشد، برای اینکه ممکن است آقا را پیدا نکند. پای برهنه بیرون دوید. (همین جمله در او انقلاب ایجاد کرد. ) دوید، خودش را انداخت به دامن امام و عرض کرد: شما چه گفتید؟ امام فرمود: من این را گفتم. فهمید که مقصود چیست. گفت: آقا! من از همین ساعت می خواهم بنده خدا باشم، و واقعا هم راست گفت. از آن ساعت دیگر بنده خدا شد.
#امام_زمان #میلاد_امام_کاظم علیه السلام #غدیر
@ghadiriam
آیه ۱۱۲ - سوره نساء
آیه وَ مَنْ يَكْسِبْ خَطيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَريئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبيناً [112]
و كسى كه خطا يا گناهى مرتكب شود، سپس بىگناهى را به آن متّهم سازد، بار بهتان و گناه آشكارى را بر دوش گرفته است.
امام صادق (علیه السلام)- غیبت آن است که چیزی که در برادرت هست و خدا آن را برای او پوشانده است، بازگو نمایی؛ ولی اگر چیزی را که در وی نیست، مدّعی شوی، مصداق این آیه الهی: فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَ إِثْمًا مُّبِینًا هستی.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۴۳۴
آیه ۹۸ - سوره نساء
آیه إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلاً [98]
جز آن دسته از مردان و زنان و كودكانى كه بهراستى تحت فشار قرار گرفتهاند؛ نه توان چارهجويى دارند، و نه راهى [براى نجات از آن محيط آلوده] مىيابند.
هشام نقل میکند: از امام صادق (علیه السلام) پرسیده شد:
🌴 در مورد برخورد خداوند با کسانی که در دوران فترت (دوران طولانی بین حضرت عیسی (علیه السلام) تا حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) که هیچ پیامبری نیامد) مردهاند و کسانی که دیوانهاند یا به سنّ بلوغ نرسیدهاند و مردهاند از ایشان سؤال شد.
فرمود: «خداوند با آنان چنین حجّت تمام میکند که آتشی میافروزد و امر میکند تا داخل آن شوند. هرکس که داخل آن شود آتش بر او سرد و ایمن میشود و هرکس سر باز زند به او میگویند: دیدی به تو امر کردیم امّا عصیان کردی»؟!
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۴۰۰
بچههای کفار که می میرند و گناهی ندارن چیکار میشن
عبداللهبنسلام گوید:
از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سؤال نمودم و
عرض کردم: «مرا خبر ده که آیا خدای عزّوجلّ بدون اتمام حجّت، بندهای را عذاب میکند»؟
فرمود: «معاذ اللّه پناه میبرم به خدا که چنین امری از خدا سر زند». عرض کردم: «پس فرزندان مشرکان در بهشتند یا در آتش دوزخ»؟
فرمود: «خدای تبارکوتعالی به حکم در مورد ایشان سزاوارتر است. چون روز قیامت شود و خدای عزّوجلّ همهی خلایق را بهجهت فصل قضاء و حکم حق جمع کند فرزندان مشرکان را میآورد و به ایشان میفرماید که ای بندگان و کنیزان من، پروردگار شما کیست و چیست؟ دین شما و کارهای شما چیست»؟
حضرت فرمود: «میگویند خداوندا ای پروردگار ما تو ما را آفریدی و ما چیزی را نیافریدیم و تو ما را میراندی و ما چیزی را نمیراندیم و برای ما زبانها را قرار ندادی که گویا شود و نه گوشها که بشنود و نه کتابی که ما آن را بخوانیم و نه پیغمبری که ما او را پیروی کنیم و ما را دانشی نیست مگر آنچه به ما تعلیم دادهای». حضرت فرمود: «خدای عزّوجلّ به ایشان میفرماید: «ای بندگان و کنیزان من اگر شما را به امری فرمان دهم آن را عمل میکنید»؟
عرض میکنند: «ای پروردگار ما، میشنویم و تو را اطاعت میکنیم».
حضرت فرمود: «پس خدای عزّّّّّّّّوجلّ آتشی را که آن را فلق مینامند امر میکند که برافروخته شود. این آتش سختترین آتشی است که در دوزخ است و عذابش از هر چیزی که در دوزخ است بیشتر است. پس آن آتش سیاه و تار با زنجیرها و غلها از جای خود بیرون آید و خدای عزّوجلّ آن را فرمان دهد که در روی خلایق اندکی بدمد امّا از شدّت دمیدنش آسمان بریده و پاره شود و ستارگان ناپدید شوند و دریاها فشرده و بسته و کوهها نیست و نابود و دیدهها تار گردند و زنان آبستن بار خود را بر زمین گذارند. و بچّه را بیندازند و بچّگان از ترس آن پیر شوند. بعد از آن در روز قیامت خدای تبارکوتعالی اطفال مشرکان را امر میفرماید که خود را در آن آتش افکنند پس هرکه در علم خدای عزّوجلّ برای او پیشیگرفته باشد که نیکبخت باشد خود را در آن افکند و آتش بر او سرد و سلامت باشد چنانکه بر ابراهیم (علیه السلام) سرد و سلامت بود و هرکه در علم خدای عزّوجلّ برای او پیشیگرفته باشد که بدبخت باشد امتناع کند و باز ایستد و خود را در آن آتش نیفکند پس خدای تبارکوتعالی آتش را فرمان دهد تا بهجهت ترک امر خدا و امتناع از داخلشدن در آن، آنها را برچیند و بگیرد. بهاینترتیب آنها در دوزخ پیرو پدرانشان میشوند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۳۹۶
#امام_زمان #امیرالمؤمنین #غدیر
﷽
👌امام علی را با اشارات علمی اش بشناسیم!!!
هر بیننده ای جز خداوند از مشاهده رنگ های نا پیدا و بسیار کوچک ناتوان است.
«امام علی خطبۀ 65 نهج البلاغه»
💎فضایل مولایمان را به همه بگوییم
#امام_زمان #امیرالمؤمنین #اعجاز_علمی_قرآن
9.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اےاصلایمان
اےجانجانان
عشقبـےپایان
دوستتدارم..❤️
---------------------------------------------------
بوی محرمش میاد.. 💔
اهلبیت علیهم السلام اگر بخواهند دنیا را برای خودشان گلستان می کنند.. اما بندگی و اطاعت خدا را ترجیح می دهند..................... ابن شهاب زُهْرى مىگويد:
روزى كه امام سجّاد (عليه السلام) را به فرمان عبدالملك بن مروان در غلّ و زنجير كرده بودند و با گروهى از مأموران به عنوان تبعيد به طرف شام حركت مىدادند، من از مأموران حكومتى براى خداحافظى با امام سجّاد (عليه السلام) اجازه ملاقات گرفتم. چون به خدمت حضرت شرفياب شدم و آن حضرت را ديدم كه پاهايش در بند و دستانش در غل و زنجير است به گريه افتادم😭 و گفتم: اى كاش! غل و زنجير به گردن من بود و شما آزاد و سالم و آسوده مىبوديد.
امام (عليه السلام) فرمود:
اى زُهرى! نگران مباش، اگر بخواهم، اين رنجها از من برداشته مىشود، ولى آن را از اين جهت كه مرا به ياد عذاب الهى در قيامت مىاندازد دوست دارم و شما نيز هر گاه چنين احوالى را ديديد، عذاب خدا را به خاطر آوريد و از آن انديشه نماييد.
آنگاه فرمود: اين وضع تا مسافت دو منزلى مدينه بيشتر ادامه نخواهد يافت.
زهرى مىگويد: من با امام (عليه السلام) خداحافظى كردم، پس از چهار روز ديدم كه مأموران حكومتى و گماشتگان آن حضرت سراسيمه و مضطربانه به مدينه بازگشته و در جستجوى امام (عليه السلام) هستند.
چون علت را پرسيدم گفتند: هنگامى كه به دو منزلى مدينه رسيديم شب فرا رسيد. ما آن حضرت را در حالى كه در غل و زنجير بسته بوديم در خيمهاى جا داديم. صبح كه فرا رسيد و داخل آن خيمه شديم اثرى از حضرت نديديم و باكمال تعجّب غل و زنجير را بر زمين افتاده ديديم و تا اين لحظه آن حضرت را نيافتهايم.
زهرى مىگويد: پس از آن حادثه حيرتانگيز به شام رفتم و عبدالملك مروان را ديدم و او از من، احوال و قضايا را پرسيد و من آنچه را ديده و شنيده بودم، نقل كردم، عبدالملك ديوانهوار گفت:
به خدا سوگند! در همان روزى كه نگهبانان به دنبال ابوالحسن مىگشتند، آن حضرت نزد من آمد و فرمود: چرا با من چنين مىكنى؟
مرا با تو و تو را با من چه كار است؟ گفتم: دوست دارم نزد من باشيد.
حضرت فرمود: ولى من دوست ندارم كه نزد تو باشم. اين را فرمود و بيرون رفت، ولى به خدا سوگند چنان هيبتى از او به من رسيد كه لباسم را آلوده كردم!»