با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را
چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را
به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد
رسمِ کوفی است بگیرند هدف، مهمان را
دست و پایی زدی و باز تبسّم کردی
پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را
بوسه بر این سرِ پاشیده ز هم مشگل نیست
من چسان دفن کنم پاره ای از قرآن را
مشگل اینجاست که سر نیزه امانت ندهد
اهل غارت نکند رحم ، گُلِ پنهان را
من دهم با چه زبانی خبرت را به رباب
آب دادَست سه شعبه گلوی عطشان را
بعد از این است که بر سینۀ من جا داری
نزد مادر ببرم آهِ دِلِ سوزان را
گریه بر معجرِ عمّه نرود از یادت
وسط هلهله ها بدرقه کن یاران را
تا به محشر ز غبار غم تو گریه بپاست
ای عجب داغ تو کردَست بپا طوفان را
سند مستند کرب و بلا حنجر توست
بُرد مظلومیِ تو آبروی عدوان را
عید قربان من است و تو همان ذبحِ عظیم
و خدا مُهر قبولی زند این قربان را
#روضه #حضرت_علی_اصغر #امام_حسین
امام كاظم عليه السلام :
كَما لا يَقومُ الْجَسَدُ اِلاّ بِالنَّفْسِ الحَيَّةِ فَكَذلِكَ لا يَقومُ الدّينُ اِلاّ بِالنِّيَّةِ الصّادِقَةِ وَ لا تَثْبُتُ النِّيَّةُ الصّادِقَهُ اِلاّ بِالْعَقْلِ؛
همان گونه كه قوام جسم، تنها به جانِ زنده است، قوام ديندارى هم تنها به نيّت پاك است و نيّت پاك، جز با عقل حاصل نمىشود.
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله خطاب به امام علي عليه السلام فرمودند:
یا اَبَا الْحَسَنِ! اِنَّ اللّهَ تَعالى جَعَلَ قَبْرَکَ وَقَبْرَ وُلْدِکَ بِقاعا مِنْ بِقاعِ الْجَنَّةِ وَ عَرْصَةً مِنْ عَرَصاتِها وَ اِنَّ اللّهَ جَعَلَ قُلُوبَ نُجَباءَ مِنْ خَلْقِهِ وَ صَفْوَةً مِنْ عِبادِهِ تَحِنُّ اِلَیْکُمْ وَ تَحْتَمِلُ الْمَذَلَّةَ وَ الْأَذى فَیُعَمِّرُونَ قُبُورَکُمْ وَ یُکْثِرُونَ زیارَتَها؛
اى اباالحسن! خداى متعال، قبر تو و فرزندانت را بقعه اى از بقعه هاى بهشت و آستانه اى از آستانه هاى آن قرار داده است و همانا خداوند، دلهاى بندگان نجیب و برگزیده خویش را شیفته شما قرار داده است که در راه زیارت شما خوارى و اذیّتها را به جان مى خرند و قبرهاى شما را آباد مى کنند و بسیار به زیارت آنها مى آیند.
منبع حدیث : [بحارالانوار، ج 97، ص 121.]
امام صادق علیه السلام فرمودند:
ما عذب الله اُمة الا عند اِستهانتهم بحُقوق فُقَرإِ اِخوانِهِم؛
خداوند امتى را عذاب نخواهد کرد، مگر در وقتى که نسبت به حقوق برادران نیازمند خود سستى نمایند.
(مستدرک،ج12،ص413)
#امام_صادق #شهادت_امام_صادق علیه السلام
#حدیث
امام صادق علیه السلام:
أکمَلُ الناسِ عَقلاً أحسَنُهُم خُلقاً؛
عاقل ترین مردم خوش خلق ترین آنهاست.
(اصول کافی، ج 1، ص 23)
#امام_صادق #شهادت_امام_صادق علیه السلام #حدیث
آتش گرفته بار دگر آشيانه ات
چون شعله ها گرفته ام امشب بهانه ات
هر گوشه اي كه مينگرم خاطرات توست
اينجا پُر است گوشه به گوشه نشانه ات
ديوار و دود و آتش و لبخندهاي شوم
حالا شده ست خانه ي من روضه خانه ات
امشب كه كودكان ز پي ام گريه ميكنند
افتاده ام به ياد تو و نازدانه ات
يك سو تويي و عمه ام و گريه هاي او
يك سو كسي كه باز زند تازيانه ات
آخر جدا شد از كفِ تو دامن علي
اي واي من شكسته مگر دست و شانه ات
#شهادت_امام_صادق #امام_صادق علیه السلام
#شعر
منم آن دل که ز داغ تو به دریا میزد
روضه ات شعله به دامان ثريا ميزد
مو سپیدی که دو دستش به طنابی بستند
پیر مردی که نفس در پی آنها میزد
آن طرف گریه ي طفلان من و در این سو
خنده بر بي كسي ام دشمن زهرا می زد
نيمه جاني كه در آتش پي ِ طفلانش بود
شعله وقتي ز در سوخته بالا ميزد
آه از آن بزم شرابی که به يادم آورد
داغ آن زخم که نامرد به لبها میزد
یاد آن طفل که زنجیر تنش مانع بود
تا ببیند که لبِ چوب کجا را میزد
همه ي قدرت خود جمع نمود اما دید
خیزران را به لب زخمی بابا میزد
ترکه اش گاه به رخ گاه به دندان می خورد
در عوض عمه ي ما بود که خود را میزد
#شهادت_امام_صادق #امام_صادق #شعر
باز از دعای مادر نام آشنای ما
امشب بساط روضه به پا شد برای ما
خون گریه می کنند تمام ستاره ها
همراه چشم های زمین ، پا به پای ما
از بوی دود و آتش کوچه مشخّص است
بوی مدینه می دهد این گریه های ما
یک عدّه از سقیفه شبیه مغیره باز
خون کرده اند بر جگر مقتدای ما
با ریسمان و هیزم و آتش رسیده اند
تا که نمک زنند به زخم عزای ما
یک پیرمرد پای پیاده ! چه روضه ای !
خاکی به سر کنید از این ماجرای ما
شیخ الائمه و سر عریان عجیب نیست ؟
این ها شده است غصّه ی بی انتهای ما
چون نور ذوالجلال به دل جلوه گر شود
تیغ ستم به نور کجا کارگر شود
وقتی فیاسیوف خذینی نگفته است
شمشیرها به جسم امامی مگر شود؟
#امام_صادق #شهادت_امام_صادق علیه السلام #شعر
حسینیه آل الله(اهلبیت)
#امام_صادق #شهادت_امام_صادق علیه السلام #مداحی
دارم میمیرم از بی قراری
سلام به حرمی که نداری
دوباره تو مدینه مثل خونه ی زهرا خونه تو سوزوندن
مثل دستای مولا دستای تو رو بستن تو کوچه کشوندن
شکر حق گل یاس پرپری نبود
پشت توی آتیش مادری نبود
دیدی میبردنت پیاده دل شب
بی عبا و ردا تو رو پی مرکب
دارم میمیرم از بی قراری
سلام به حرمی که نداری
بمیرم برات آقا
دیدی که سه بار شمشیر
رو سرت کشیدن
ولی کی مثل جدت تشنه لب
توی گودال رأستو بریدن
حالا روی لب تو شهادتینه
ناله ی آخرت روضه یا حسینه
اشک غمی نبود اگه تو نبودی
محرمی نبود اگه تو نبودی
دارم میمیرم از بی قراری
سلام به حرمی که نداری
نه یه خادم و زائر
ای رئیس مذهب کاش
گنبدت طلا میشد
با مراجع تقلید دسته ی عزاداری
تو بقیع به پا میشد
حوزه های علمیه زیر دینت ان
زیر دین یک عمری یاحسینتن
اشک غمی نبود تو محکم
نبودی نبود اگه تو نبودی
دارم میمیرم از بی قراری
سلام به حرمی که نداری
#امام_صادق #شهادت_امام_صادق #مداحی