💫حادثه کربلا نشان داد که زن در حاشیهی تاریخ نیست و در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد.
رهبر انقلاب:
زینب کبری یک نمونهی برجستهی تاریخ است که عظمت حضور یک زن را در یکی از مهمترین مسائلِتاریخ نشان میدهد. اینکه گفته میشود در عاشورا، در حادثهی کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد که واقعاً پیروز شد، عامل این پیروزی، حضرت زینب بود؛ و الّا خون در کربلا تمام شد. حادثهی نظامی با شکست ظاهری نیروهای حق در عرصهی عاشورا به پایان رسید؛ اما آن چیزی که موجب شد این شکست نظامىِ ظاهری، تبدیل به یک پیروزی قطعىِ دائمی شود، عبارت بود از منش زینب کبری؛ نقشی که حضرت زینب بر عهده گرفت؛ این خیلی چیز مهمی است. این حادثه نشان داد که زن در حاشیهی تاریخ نیست؛ زن در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد.
#خواهرِ_عشق
#در_محضر_بزرگان
@ghafeleyeh_montazeran
.
ميثم تمار گفت: من در خدمت اميرالمؤمنين علی بن ابی طالب صلوات الله علیه بودم جوانى داخل شد، و در وسط جماعت مسلمين نشست.چون حضرت از بيان احكام فراغت يافت، پسر جوان برخاست گفت: اى ابوتراب من فرستاده اى هستم بجانب تو با رسالتى كه كوهها را به شدت مى لرزاند، از سوى مردى كه كتاب خدا را از اول تا آخر حفظ كرده است و علم قضاوت ها و احكام را میداند او از تو در كلام سخنورتر و براى اين مقام سزاوارتر است.
💠پس براى جواب آماده شو، با كلام ناروا سخنت را آرايش نده.
غضب در چهره اميرالمؤمنين آشكار شد و به عمار فرمود:سوار شترت شو و در ميان قبايل كوفه بگرد و بگو دعوت على بن ابیطالب را اجابت كنيد تا حق را از باطل و حلال را از حرام و درست را از نادرست بشناسيد.
عمار برشتر سوار شد. طولى نكشيد كه سيل جمعيت به راه افتاد.
مسجد مملو از جمعيت شد و مردم به آنجا هجوم آوردند پس عالم صاحب حسن و جمال و شير بيشه ی شجاعت كه منزه از هرگونه شركى است برخاست و بر فراز منبر رفت و با سرفه اى سينه را صاف كرد.
💠تمامى مردم كه در مسجد جامع كوفه بودند، ساكت شدند آنگاه فرمود: خدا بيامرزد كسى را كه بشنود و حفظ كند. اى مردم چه كسى گمان مى كند كه اميرالمؤمنين است؟
➖به خدا قسم امام، امام نخواهد بود مگر اين كه مرده را زنده بكند يا از آسمان باران بفرستد يا چيزى مانند اينها كه ديگران از انجام آن عاجز باشند.
➖درميان شما كسانى هستند كه میدانند من نشانه پاينده و كلمه تامه و حجت بالغه هستم.
همانا معاويه، جاهلى از جاهلان عرب را به سوى من فرستاده است كه با گستاخى سخنش را گفت و شما میدانيد اگر من بخواهم استخوان هايش را خرد میكنم و زمين را در زير پايش مى شكافم و او را در آن فرو مى برم لكن تحمل مى كنم، زيرا تحمل جاهل،صدقه است.
سپس خداوند را حمد كرد و ثناى او را گفت و بر پيامبر درود فرستاد و با دستش به آسمان اشاره فرمود . پس پاره ابرى جلو آمد و پاره ابر ديگرى اوج گرفت و از آن صدايى شنيديم كه مى گفت: سلام بر تو اى اميرالمؤمنين اى سيد اوصيا و اى پيشواى متقين اى فريادرس فريادخواهان و اى گنج مساكين و اى ملجا و ماواى راغبان. حضرت به تكه ابر اشاره فرمود، نزديك شد.
ميثم گفت: مردم را ديدم كه از مشاهده ی اين واقعه از خود بى خود شده بودند پس پا فرا نهاده و سوار آن ابر گرديد، به عمار فرمود: با من سوار شو و بگو: به نام خدا هنگام راه افتادنش و هنگام لنگر انداختنش.
عمار سوار شد و هر دو از ديدگان ما پنهان شدند. مدتى گذشت، پاره ابر برگشت، به طورى كه بر مسجد جامع كوفه سايه انداخت.نگاه كردم، ديدم كه مولايم بر مسند قضاوت نشسته و عمار مقابل روى اوست و مردمى دور او حلقه زده اند.
سپس امیرمومنان برفراز منبر تشريف فرما شد و به ايراد خطبه ی معروف شقشقيه پرداخت. چون خطبه را به پايان رساند، مردم مضطرب شدند. عمار گفت: ابر، ما را درهوا به پرواز درآورد تا اينكه پس از مدت اندكى بر شهر بزرگى مشرف شديم، شهری كه اطراف آن را درختان و رودخانهها احاطه كرده بود.
ابر در آنجا پايين آمد خودمان را در شهر بزرگى يافتيم كه مردم آن به زبان غيرعربى سخن می گفتند پس اطراف مولا جمع شدند و به او پناه آوردند حضرت آنان را پند داد و به زبان و لغت خود آنان اندرزشان داد سپس فرمود:اى عمار سوار شو آن چه فرمود، اطاعت كردم و به مسجد جامع كوفه رسيديم.
سپس فرمود:اى عمار آيا شهرى كه در آن بودى میشناسى؟ گفتم: خدا و رسولش و ولى او داناترند فرمود : ما در جزيره ی هفتم چين بوديم همانطور كه ديدى، خطبه خواندم.
همانا خداوند رسولش را به سوى همه ی مردم فرستاد و بر پيامبر است كه مردم را دعوت كند و مؤمنان آن ها را به صراط مستقيم راهنمايى نمايد.
بعضى گفتند:اى اميرالمؤمنين، خداوند به تو اين قدرت آشكار را عطا كرده با اين حال،چرا براى جنگ با معاويه مردم را به قيام وا مى دارى؟
فرمود: خدا آنها را در اثر جهاد با كفار و منافقين و ناكثين و قاسطين و مارقين به بندگى فراخوانده. به خداوند قسم اگر بخواهم، اين دست كوتاهم را در اين سرزمين پهناور شما دراز مى كنم و با آن در شام برسينه ی معاويه می كوبم و از ريشش خواهم كند پس دستش را دراز كرد و برگرداند و در آن موهاى زيادى بود. مردم تعجب كردند، ولى بعد از اين واقعه خبر رسيد كه معاويه در همان روز كه مولا دست دراز كرده بود از تختش افتاده و غش كرده و سپس به هوش آمده در حالى كه مقدارى از موهاى شارب و ريشش كنده شده است.
منابع:
على و المناقب ۱۸۷ - ۱۸۴
بحارالانوار ۵۴ / ۳۴۵_۳۴۶
عيون المعجزات ۳۷
نوادر المعجزات ۴۴ ذ ح ۱۷
مدينة المعاجز ۱ /۴۷۸
ترجمه مدینه المعاجز ۱/ ۲۳۳
#يكشنبه_هاى_مولا
@ghafeleyeh_montazeran
-عمار: سری به چادر علی بزن
-مالک: می ترسم حرفی بزنم و او را مکدر کنم
-عمار: مالک، علی بیش از همه ما تو را دوست دارد
-مالک: ای کاش قادر بودم، علی را به روزگاری ببرم که مردمش قدر همچون او را می دانستند
-عمار: می رود مالک،
می رود...
تا دنیا دنیاست،
چشم بنی آدم دنبال علی می گردد...
الهى اللهم عجل لوليك الفرج..🙏🏻
#التماس_دعا #شب_بخير
@ghafeleyeh_montazeran
حدیثِ روز:
پيامبر اکرم صلیالله عليه و آله:
إنَّكُم لَن تَسَعُوا النّاسَ بأموالِكُم، فالْقُوهُم بِطَلاقةِ الوَجهِ وحُسْنِ البِشرِ؛
شما نمىتوانيد با مالتان همه مردم را بهرهمند سازيد، پس با آنان با روى خوش و گشاده برخورد كنيد.
منبع:الكافی: ج۲، ص۱۰۳، ح۱
@ghafeleyeh_montazeran
⭕️ احساس نیاز به امام و راهنما
🔹 نیاز مبرم به وجود چنین امامی (که در قبل گفته شد) را عقول سالم، ضرورتی انکار ناپذیر میدانند؛ چنانکه بزرگان علمای شیعه در منابع و کتب معتبرشان به صورت منطقی و استدلالی بر آن تأکید نمودهاند. در اینجا بنا به ضرورت اختصار، برخی را مورد اشاره قرار میدهیم.
🔸 (شیخ مفید در کتاب «اوائل المقالات»، ص ۷؛ شیخ طوسی در کتاب «تهذیب الاحکام»، ج ۱، ص ۳۳۵؛ شیخ صدوق در «الهدایهًْ»، ص ۲۷؛ مقدس اردبیلی در کتاب «الحاشیه علی الاهیات»، ص ۱۷۸؛ ملا محمد مهدی نراقی در کتاب «انیس الموحدین»، ص ۱۳۷؛ محمد حسن نجفی در «جواهر الکلام»، ج ۶، ص۵۶؛ شیخ مرتضی انصاری، حکیم سبزواری، محمد رضا مظفر و…)
🔺 همگی نه تنها بر ضرورت وجود و ولایت امام در جامعه تأکید نمودهاند بلکه این وجود ولایت امام را واجب و حتی جزء اصول دین و مقدمات دین برشمردهاند.
#دلایل_عقلی_امامت_و_مهدویت ۳۲
@ghafeleyeh_montazeran
5.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
ماجرای خدا و آخرین دروغ بنده ای که در صف جهنمه!😔
#مناجات_با_خدا
@ghafeleyeh_montazeran
🔅#پندانه
✍️ بندگی راستین
🔹جوانی گمنام عاشق دختر پادشاهی شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمییافت.
🔸مردی زیرک از ندیمان پادشاه که دلباختگیاش را دید و او را جوانی ساده و خوشقلب یافت، به او گفت:
پادشاه اهل معرفت است. اگر احساس کند که تو بندهای از بندگان خدا هستی، خودش به سراغ تو خواهد آمد.
🔹جوان به امید رسیدن به معشوق، گوشهگیری پیشه کرد و به عبادت و نیایش مشغول شد. بهطوری که اندکاندک مجذوب پرستش گردید و آثار اخلاص در او تجلی یافت.
🔸روزی گذر پادشاه بر مکان او افتاد. احوال وی را جویا شد و دانست که جوان، بندهای با اخلاص از بندگان خداست.
🔹در همانجا از وی خواست که به خواستگاری دخترش بیاید و او را خواستگاری کند.
🔸جوان فرصتی برای فکرکردن طلبید و پادشاه به او مهلت داد.
🔹همین که پادشاه از آن مکان دور شد، جوان وسایل خود را جمع کرد و به مکانی نامعلوم رفت.
🔸ندیم پادشاه از رفتار جوان تعجب کرد و به جستوجوی جوان پرداخت تا علت این تصمیم را بداند.
🔹بعد از مدتها جستوجو او را یافت.
🔸به او گفت:
تو در شوق رسیدن به دختر پادشاه آنگونه بیقرار بودی، چرا وقتی پادشاه به سراغ تو آمد و ازدواج با دخترش را از تو خواست، از آن فرار کردی؟
🔹جوان گفت:
اگر آن بندگی دروغین که بهخاطر رسیدن به معشوق بود، پادشاهی را به در خانهام آورد، چرا قدم در بندگی راستین نگذارم تا پادشاه جهان را در خانه خویش ببینم؟
@ghafeleyeh_montazeran
آن صفت کریمانه را که در اسما و صفات ذات الهی شنیده ای، در ظهور وجود مبارک حسن علیهالسلام ببین!
اگر امام مجتبی علیهالسلام را کریم اهل بیت میخوانند، بدان جهت نیست که دیگر امامان معصوم از این صفت برخوردار نیستند، بلکه از آن است که این صفت در وی به تمامیت و کمال رسیده است و امام حسن علیهالسلام در ظهور و بروز کرامت، پیشی گرفته است؛ به زبان دیگر، امام، در تجلی صفت کرامت و بزرگواری خداوند آنچنان آیینه داری میکند که سزاواری این اسم اعظم را یافته است.
در واقع، خداوند تعالی در هر یک از اهل بیت علیه السلام صفتی از اسمای الهی خویش را شاخص گردانیده تا مردم برای رجوع، قبله حاجات واحد و یگانه ای داشته باشند؛ وگرنه، دیگر اهل بیت علیه السلام نیز از صفت کرامت به دور نیستند. چنین است که هر یک از آل اللّه در صفتی بارز شده اند تا به واسطه آن، بر شفاعت عالَم، جلوه بیشتری بیابند.
از بزرگواری کریم اهل بیت علیه السلام به دور است که هنگام نیاز و حاجت کسی، کرامت خویش بپوشاند و در انعام و اکرام به او بخل ورزد.
پس دست التماس ما و دامان کریمانه ي او
شعر نوشت :
از تو بعید نیست رفیق گدا شوی
مرد کریم میل به مستضعفان کند
#دوشنبه_های_حسنی
#حضرت_کریم
@ghafeleyeh_montazeran
.
دوشنبه هاست هوایم عجیب بیش از حد
شده است ذکر من امن یجیب بیش از حد
دوشنبه ها حسنی ها دوباره دل تنگ اند
برای غربت شاه غریب بیش از حد
اللهم عجل لوليك الفرج...🙏
#التماس_دعا #شب_بخير
@ghafeleyeh_montazeran
حدیثِ روز:
امام صادق علیهالسلام:
مَنْ حَفِظَ مِنْ أَحَادِيثِنَا أَرْبَعِينَ حَدِيثاً بَعَثَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَالِماً فَقِيها؛
هر كه چهل حديث از احاديث ما را حفظ كند خدا او را روز قيامت عالم و فقيه مبعوث كند.
منبع:الكافی: ج۱، ص۴۸
@ghafeleyeh_montazeran
⚪️ ماجرای تعمیر اتوبوس حامل مسافر
🔹 صدای اذان از رادیو بلند شد، جوانی که صندلی کنار من نشسته بود بلند شد و به راننده گفت: نگه دار نمازمان را بخوانیم. راننده با بی تفاوتی جواب داد: الان که نمیشود، هروقت رسیدیم میخوانی. جوان با لحن جدی گفت: میگویم نگه دار... سر و صدا بلند شد، دستِ آخر نگه داشت، جوان نمازش را در جاده خواند و آمد کنارم نشست...
🔸 پرسیدم چه دلیلی داره که اینقدر برات نماز اول وقت مهمه؟ گفت: آخر من به امام زمان تعهد داده ام نمازم را اول وقت بخوانم، تعجب کردم! پرسیدم چطور!؟ جوان گفت: من در یکی از شهرهای اروپا درس میخواندم، فاصله شهر محل سکونتم تا دانشگاه زیاد بود، بالاخره نوبت آخرین امتحان ترم آخر رسید، برای امتحان با اتوبوس راهی دانشگاه شدم، در میانه راه اتوبوسِ پر از مسافر ناگهان خراب شد، از آنجایی که خیلی امتحان مهمی بود نگرانی زیادی داشتم از اینکه به امتحان نرسم و زحماتم برباد برود.
🔺 شنیده بودم وقتی به لحظه های بحرانی میرسید که کاری از شما ساخته نیست به امام زمان متوسل شوید... در دلم گفتم یا امام زمان اگر کمکم کنید قول میدهم به شما نمازم را تا آخر عمرم اول وقت بخوانم، در این هنگام جوان بسیار زیبایی را دیدم که از دور نزدیک اتوبوس شد، با زبان و لهجه خودشان به راننده گفت چه شده، راننده جواب داد: خود به خود خاموش شد، جوان زیبارو مدت کمی مشغول به تعمیر موتور شد، بعد کاپوت را بست و به راننده گفت استارت بزن، اتوبوس روشن شد،...
📝 ناگهان دیدم جوان آمد داخل اتوبوس، مرا به اسم صدا زد و گفت: تعهدی که به ما دادی یادت نرود!
منبع: کتاب نماز و امام زمان؛ ص۸۵
#حکایات_و_تشرفات ۳۱
@ghafeleyeh_montazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- میگفت:
خدا اهل رفاقت است!
خدا رفیق داری و جوانمردی را دوست دارد
خودش بیش از همه اهل رفاقت و مروت است،
وقتی با همه ضعف به یاد او باشی؛
با همه قدرتش به یادت خواهد بود
#مناجات_با_خدا
#ماه_رجب_المرجّب
@ghafeleyeh_montazeran