eitaa logo
غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
3.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.8هزار ویدیو
18 فایل
کانال های جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film سینمایی و سریال @film_sinamaee محتوای تربیت کودک @amoomolla چیستان و معما @moaama_chistan شعر و سرود @sorood_sher داستان و رمان @dastan_o_roman تبلیغ ارزان @tabligh_amoo آدمین و مسئول تبلیغ و تبادل @dezfoool
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 داستان نیلوفر 🌸 🌟 قسمت پنجم 🌟 💞 بدون اینکه نصرتی بفهمد ، 💞 مرخصی گرفتم و به طرف خانه اش رفتم 💞 خانمش در را باز کرد . 💞 خودم را معرفی کردم . 💞 لبخند زد و گفت : 🍎 می شناسمت 🍎 قبلا در موردت یک چیزهایی شنیدم 🍎 خیلی خوش اومدی بفرما تو 💞 انگار آقای نصرتی ، 💞 راجع به من با زنش صحبت کرده بود . 💞 یک ساعتی که با هم نشستیم ؛ 💞 از همه زندگی ام برایش گفتم . ♨️ از غربت و یتیمی و تنهایی ؛ ♨️ از بی پدری ، بی برادری و بی کسی ؛ ♨️ از کمبود محبت و عشق و توجه ؛ ♨️ از بی پولی و فقر و نداری ؛ ♨️ و از همه چیزهایی که باعث شدند ♨️ به فساد و تباهی و انحراف کشیده شوم . ♨️ و اینکه فقط یک مادر دارم ♨️ از خانه کوچک مستاجری ام گفتم ♨️ و همین طور گفتم که ♨️ در آوردن خرج خونه ، کرایه و آب و برق و... ♨️ بهانه ای بود ♨️ تا خودم را قانع به خود فروشی کنم ... 💞 گفتم : خانم نصرتی ! 🌹 من نیومدم که فقط با شما درد و دل کنم 🌹 اومدم یه خواهشی ازتون بکنم 🌟 گفت : چیه نیلوفر خانوم ، بگو عزیزم 🌹 گفتم : راستش و بخواین من عاشق شدم 🌹 عاشق کسی که خودش زن و بچه داره ، 🌹 زنش نسبت به من ، 🌹 خیلی خانم تر و مهربونتر و مذهبی تره 🌹 ولی بازم دوست دارم زنش بشم 🌹 و کلفتی خانمش رو بکنم 🌹 لطفا کمکم کنید 🌹 فقط شما میتونید کمکم کنید 🌹 چون اون اصلا نگام نمیکنه 🌹 چه برسه به اینکه بخواد شوهرم بشه . 🌟 گفت : از من چه کمکی بر میاد ؟ 🌟 در حالی که میگی زن و بچه داره 🌟 نمی ترسی زندگیشون بهم بریزه ؟ 💞 گفتم : خانمش مثل شما ماهه 💞 خیلی خانمه ، حتما راضیه 💞 خواهش میکنم باهاش صحبت کنید 💞 خواهش می کنم راضیش کنید 🌟 گفت : حالا اون کی هست ؟ 💞 سرم را پایین انداختم و چیزی نگفتم 💞 چشمانم پر از اشک شدند 💞 گلویم پر از عقده شده بود 💞 خیلی سعی کردم به او بگویم 💞 اما نتوانستم حرف بزنم ، 💞 زبانم قدرت تکلم نداشت . 💞 سکوت خفه کننده ای حاکم شد . 💞 بعد از مکث طولانی ، 💞 خودش نفس عمیقی کشید و گفت : 🌟 خب حالا فهمیدم 🌟 انگار واقعا عاشق شوهرِ من شدی ؟! 🌷 ادامه دارد ... 🌷 💟 @ghairat
🌹 اعضای جدیدمون ، خوش آمدید 🌹
💊 یکی از عوارض استفاده‌ی طولانی‌ مدت 💊 از قرص های ضدبارداری ، 👈 مبتلا شدن زن ، به سرطان سینه است . ☀️ زن ، ده تا بچه داشته باشد ☀️ بهتر از این است ☀️ که با این قرص های ضدبارداری ، ☀️ خودش را پیر و بیمار و ناتوان کند ☀️ و شوهرش را ، ☀️ به فکر گرفتن زن دیگری بیندازد . @ghairat
🌸 داستان نیلوفر 🌸 🌟 قسمت ششم 🌟 💞 من از خجالت داشتم آب می شدم 💞 احساس خفگی می کردم 💞 پا شدم که بیرون بروم 💞 ولی جلوی مرا گرفت . 💞 خیلی ترسیده بودم . 💞 باخودم گفتم : 🌹 الآنه که آبرو ریزی کنه 🌹 نکنه به شوهرش زنگ بزنه 🌹 نکنه پلیس خبر کنه 💞 آنقدر ترس و دلهره و اضطراب داشتم 💞 که از حال رفتم . 💞 وقتی به هوش آمدم 💞 خانم نصرتی بالای سرم بود . 💞 دوباره خجالت کشیدم ؛ پا شدم که بروم 💞 ولی او با خونسردی گفت : 🌟 کجا میری نیلوفر خانم ؟ 🌟 نمیذارم جایی بری 💞 من بیشتر ترسیدم ؛ تا اینکه گفت : 🌟 امروز نهارو پیش من بمون 💞 گفتم : نه دیگه مزاحم نمیشم 🌟 گفت : مزاحم نیستی عزیزم 🌟 منم تنهام ؛ 🌟 دوست دارم پیشم باشی 🌟 راستی اسم منم فاطمه است . 💞 تا ساعتی بعد از نهار ، 💞 پیش هم بودیم . 💞 ولی اصلا به من اخمی نکرد . 💞 حرفهای مرا ، به رویم نیاورد . 💞 انگار هیچی نشنیده . 💞 انگار اتفاقی نیفتاده . 💞 چند روز بعد ؛ 💞 سرزده و ناگهانی ، به خانه ما آمد . 💞 جا خوردم و تعجب کردم . 💞 از این می ترسیدم که بخواهد ، 💞 شکایتم را پیش مادرم بکند . 💞 خانه و زندگی ما را دید 💞 با مادرم آشنا شد . 💞 و کلی با هم درد و دل کردند . 💞 بعد از شام رفت و چیزی به مادرم نگفت . 💞 روز بعد ، به شرکت آمد . 💞 و از کارمندان آنجا ، 💞 راجع به ارتباط من و آقای نصرتی ، 💞 پرس وجو می کرد . 💞 یکی از خانما گفته بود : 🔮 که آقای نصرتی 🔮 سر به زیر میره و سر به زیر میاد 🔮 هیچ ارتباطی با این دختره نداره 🔮 هیچ حرف و حدیثی ، بینشون نیست . 🔮 اما این دختره نیلوفر ، 🔮 دائم چمشش سمت آقای نصرتیه . 🌷 ادامه دارد ... 🌷 💟 @ghairat
🌸 حق زن بر شوهرش این است 🌸 که او را سیر کند ، لباس بپوشاند ، 🌸 نماز و روزه و زکات را به او بیاموزد . 🌸 و زن نیز در این کارها ، 🌸 نباید با شوهرش مخالفت نماید . ✍ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله 📚 مستدرک الوسایل ، ج ۱۴ ، ص ۲۴۳  @ghairat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 پول ، آرامبخش نیست 🌷 👈 استاد قرائتی 🌸 خیلی از افراد سرمایه دار هستند 🌸 که استرس و دلواپسی دارند 🌸 که خود پول باعث عذاب آنها شده 🌸 قرآن کریم می فرماید : 🇮🇷 به بعضی ها پول می دهیم 🇮🇷 تا عذابشان زیاد شود ... @ghairat
🌸 داستان نیلوفر 🌸 🌟 قسمت هفتم 🌟 💞 خانم نصرتی به دفتر آقا رفتند 💞 و از ایشان خواستند تا مرا اخراج کنند . 💞 آقای نصرتی ، 💞 خانمش را ، خیلی دوست داشت 💞 بخاطر همین ؛ 💞 بدون اینکه از او دلیلی بخواهد 💞 مرا اخراج کرد . 💞 من هم خیلی ناراحت 😔 شدم . 💞 نمی دانستم که آخرش ، این چنین می شود ‌. 💞 فکر نمی کردم که از من ، کینه به دل بگیرد . 💞 اخراج شدنم ، مهم نبود ؛ 💞 اما ندیدن کسی که عاشقشم ، 💞 داشت نابودم می کرد . 💞 یعنی دیگر او را نمی بینم 💞 هیچ جوره ، از فکرم بیرون نمی رود 💞 کاش می فهمید 💞 من چقدر دوستش دارم . 💞 کاش او نیز ، ذره ای عاشقم بود . 💞 شبها به یاد آقای نصرتی ، گریه می کردم 💞 و روزها را ، 💞 کنار موسسه می نشستم تا او را ببینم 💞 بعد از چند روز ، 💞 دوباره به دیدن خانمش رفتم . 💞 به پایش افتادم ، التماسش کردم . 💞 گریه و زاری کردم 💞 از او خواهش کردم تا اجازه دهد 💞 کنیز خودش و بچه هایش شوم . 💞 اما او چیزی نمی گفت . 💞 فقط با مهربانی از من پذیرایی می کرد 💞 سپس گفت : ☀️ نیلوفر جان ! ☀️ گرفتن یا نگرفتن زن دوم ، ☀️ دست من نیست که . ☀️ شوهرم احمد ، ☀️ ماشالله هم عقل داره ☀️ هم از طرف شرع ، صاحب اجازه است . ☀️ اگه بخواد زن بگیره ، می گیره ☀️ منتظر اجازه من نمی مونه ☀️ خیلی از مردا هستن که مخفیانه ازدواج کردن ☀️ و البته خیلی هم خوشبختن ☀️ تو هم صبر داشته باش ، عجله نکن ☀️ اگه اون تو رو بخواد ، حتما قبولت می کنه 💞 باز هم با گریه گفتم : 🌹 به خدا ، کنیزتون میشم 🌹 هیچی از شما و آقاتون نمی خوام 🌹 اصلا هفته ای یک بار بهم سر بزنه ، کافیه 🌹 فقط می خوام سایه مردونگی و غیرتش ، 🌹 بالای سرم باشه ؛ همین ... 💞 فاطمه گفت : ☀️ من از خدامه که تو هم سر و سامون بگیری ☀️ و مطمئن باش ، اگه تو هووی من بشی ☀️ نه چیزی از من کم میشه ☀️ نه جای من و بچه هام تنگ میشه ☀️ نه محبت آقا احمد ، نسبت به ما کم میشه ☀️ نه زندگی مون خراب میشه ☀️ شما به زندگی خودت ☀️ ما هم به زندگی خودمون . ☀️ حالا بشین می خوام برات میوه بیارم 🌷 ادامه دارد ... 🌷 💟 @ghairat
🌹 و 🌹 🌸 تمام خیاط ها ، باربرها ، پزشک ها ، 🌸 کارشناس ها ، کارمندان دولت ، 🌸 از نخست وزیر گرفته تا کارمند دون رتبه ، 🌸 تمام کارگران کارخانه ها و... 🌸 آدمهای کرایه ای و حقوق بگیر هستند . 🌸 که کرایه و حقوق آنها را ، 👈 زمینیان تعیین می کنند . 🌸 اما افرادی مثل علما ، مراجع ، مجتهدین ، 🌸 و زن و مردی که ازدواج می کنند 🌸 و به اختیار و اراده خود ، 🌸 عقد ازدواج دائم یا موقت می بندند 🌸 آدم کرایه ای نیستند و کاملا آزادند . 🌸 که رزق و مهریه آنها را ، 👈 خود خدا برای آنها تعیین کرده است . 🌸 بنابراین ؛ در مورد مهریه ، 🌸 چه در عقد دائم و چه در عقد موقت ، 🌸 مهریه زن ، کرایه و اجاره و حقوق نیست 👈 بلکه حق شرعی و قانونی آنهاست . @ghairat
💞 شروع رابطه جنسی ، 💞 باید از طرف زن شروع شود . 💞 اما مرد هم باید همکاری کند . 💞 اول زن ، باید خود را بر مرد عرضه کند 💞 و مرد باید ، 💞 به خواسته های زن ، احترام بگذارد . @ghairat ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💍 دوره کامل آموزش عشقبازی ویژه متاهلین 👇🏻 @moshaawer
🌸 داستان نیلوفر 🌸 🌟 قسمت هشتم 🌟 💞 بعد از رفتن من ، 💞 فاطمه خانم با آقا احمد ، 💞 در مورد من حرف زدند . 💞 فاطمه به آقا گفتند : 🌟 احمد جان ! 🌟 نظرت راجع به نیلوفر چیه ؟ 🌸 آقا احمد گفت : نظری ندارم چطور ؟ 🌟 فاطمه گفت : ☀️ دوست داری باهاش ازدواج کنی ؟ 🌸 احمد جاخورد و گفت : 🌸 چی ؟! شوخیت گرفته فاطمه ؟! 🌸 این حرفا چیه می زنی ؟! 🌟 فاطمه گفت : نه به خدا جدی گفتم . 🌸 احمد گفت : 🌸 عزیز دلم ، قربونت برم ؛ 🌸 من که از چیزی شکایت نکردم . 🌸 من شمارو خیلی دوست دارم . 🌸 زندگیمو دوست دارم ، 🌸 خدارو شکر چیزی برام کم نذاشتی 🌸 چرا باید زن دوم بگیرم . 🌟 فاطمه: ممنون از محبتت عزیزم 🌟 ولی اگه دوستم داری قبول کن . 🌟 نیلوفر تازه به راه اومده . 🌟 یکی رو میخواد که پر و بالشو بگیره 🌟 و اونو تا خدا برسونه 🌟 و چه کسی بهتر از شما . 🌟 حرام که نیست ، حلال خداست . 🌟 منم که مشکلی ندارم . 💞 احمد گفت : 🌸 عزیزم ! منم نگفتم حرامه 🌸 ولی واجب هم که نیست 🌸 در ضمن ؛ اگه بخوام زن دوم بگیرم 🌸 ترجیح میدم ، زن مومن و مذهبی بگیرم 💞 فاطمه گفت : 🌟 خب توبه کرده ، اصلاح شده 💞 احمد گفت : 🌸 از کجا معلوم فاطمه جان 🌸 اومدیم و بعد از ازدواج ، 🌸 هوای عاشقی از سرش پرید 🌸 اونوقت چی ؟ 🌸 الآن فکر و روح و قلبش ، 🌸 پر از هواهای نفسانی و شیطانیه . 🌸 هنوز مدت زیادی از ارتباط های زشتش ، 🌸 با مردان غریبه و نامحرم نگذشته 🌸 تو چه توقعی از من داری ، فاطمه ؟ 🌸 حالا اگه ازدواج موقت می کرده ، 🌸 می گفتیم حلاله ، اشکالی نداره 🌸 اما اون حتی نمی دونه 🌸 ازدواج موقت ، یعنی چی ... 🌷 ادامه دارد ... 🌷 💟 @ghairat
🌹 طنز بی غیرت 😁 🌸 بی غیرت ، تو هواپیما نشسته ؛ 🌸 و به فکر دزدی هواپیما بود . 🌸 میره داخل کابین خلبان ، 🌸 و با تهدید میگه : 🔥 داداش تهدید می کنم که بری فرانکفورت 🌸 خلبان یه نگاهی بهش میکنه و میگه : ✈️ پس اسلحت کو ؟ 🌸 بی غیرت میگه : 🔥 داداش رفاقتی برو دیگه 🔥 یعنی حتما باید زور بالا سرتون باشه 🔥 تا به وظیفه تون عمل کنین 😅😅😅 😍 @ghairat 😍