eitaa logo
غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
3.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.8هزار ویدیو
18 فایل
کانال های جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film سینمایی و سریال @film_sinamaee محتوای تربیت کودک @amoomolla چیستان و معما @moaama_chistan شعر و سرود @sorood_sher داستان و رمان @dastan_o_roman تبلیغ ارزان @tabligh_amoo آدمین و مسئول تبلیغ و تبادل @dezfoool
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 ﻭﺍﮐﻨﺶ ﺯﻥ ﻫﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﻋﻤﻴﻖ ﺷﻮﻫﺮﺷﻮﻥ ❤️ ﺯﻥ اول : 👈 ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺍﻳﻦ ﻃﺮﺯ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺭﻭ خیلی ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ❤️ زن دوم : 👈 عزیزم این نگات دیوونم میکنه به خدا ❤️ ﺯﻥ سوم : چیه ها ؟ ﺑﻴﺎ ﻣﻨﻮ ﺑﺨﻮﺭ ! 👈 ﺑﺎﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﻨﻪ ﺍﺕ ﺍﻳﻨﺎ ﺑﻮﺩی ، ﭼﻴﺰ ﻳﺎﺩﺕ دادن ☺️😁😄 👈 شما از کدوم دسته اید ؟! 💟 @ghairat
🌹 دختر پوشیه پوش 🌹 🌹 قسمت بیست و نهم 🌹 🌹 محمود به سمیه گفت : 🌸 وقتی حرف از دختر پوشیه پوش شد 🌸 بعضیا با اون مخالف بودند 🌸 بعضیا هم موافق . 🌸 که فعلا اینها مهم نیست . 🌸 خواهرم وقتی دید حرف از پوشیه است 🌸 به ما گفت : 🔮 چه جالب ؛ اتفاقا چند روز پیش ، 🔮 یکی از دخترای محله ، 🔮 یک پوشیه از من قرض گرفت . 🍎 سمیه با تعجب به محمودی گفت : 🌷 پس شما برادر خانم سعادتی هستید ؟ 🍎 محمودی گفت : 🌸 بله ! من برادر خانم محمودی ، 🌸 همسر حاج آقای سعادتی هستم . 🌸 حالا این بماند ... 🌸 اما توی اون مجلس ، 🌸 برای کسی مهم نبود که اون دختره کیه ؛ 🌸 که از خواهرم پوشیه گرفته 🌸 ولی برای من ، خیلی مهم بود . 🌸 به خاطر همین ؛ 🌸 خواهرم را تنها در آشپزخانه گیر آوردم 🌸 و از زیر زبانش کشیدم که اون دختره کیه 🌸 از فرداش ، شما رو تعقیب کردم . 🌸 آنقدر شما را تحت نظر گرفتم . 🌸 تا مطمئن شدم 🌸 که دختر پوشیه پوش ، خود شمائید . 🌸 سپس با سایر دوستان جلسه گرفتیم . 🌸 و تصمیم بر آن شد 🌸 که هر جا بروید و هر کاری بکنید ، 🌸 هم مراقبتون باشیم 🌸 و هم از کارهاتون عکس بگیریم . 🌸 وقتی با مواد فروشها ، در افتادید 🌸 و با تک تک آنها ، در گیر شدید ، 🌸 ما بعد از شما می آمدیم 🌸 صحنه را ترسناکتر می کردیم 🌸 و کاغذی روی سینه آنها می چسباندیم 🌸 و از آنها عکس می گرفتیم ، 🌸 و در اینترنت و فضای مجازی ، 🌸 پخش می کردیم . 🌸 تا ترس و وحشت ، 🌸 بین مواد فروشان زیاد شود . 👈 که الحمدلله همین هم شد . 🌸 به برکت دختر پوشیه پوش ، 🌸 که شما باشید 🌸 دوباره روحیه مبارزه ، در ما زنده شد . 🌸 اما نیاز به حمایت داشتیم 🌸 برای اینکه بتوانیم با این باند در بیافتیم 🌸 و قلیان سراها را جمع کنیم ، 🌸 و موادفروشها را ، به دست قانون بسپاریم 🌸 نیاز به حمایت کسی داشتیم 🌸 که از آنها قوی تر و گردن کلفت تر باشد . 🌸 به خاطر همین ؛ 🌸 سمت دفتر امام جمعه رفتیم . 🌸 و اسناد و مدارک فسادهای دانشگاه رو ، 👈 تقدیم امام جمعه کردیم . 🌹 ادامه دارد ... 🌹 📚 نویسنده : حامد طرفی 💟 @ghairat
😍 💞 نامزدم گفت : ☀️ من فقط شامپوی مارک‌ دار میتونم استفاده کنم ☀️ تو چی ؟ کدوم برندو استفاده میکنی ؟ 💞 گفتم : شامپوی خسرو 💞 گفت : مارک جدیده نشنیده بودم تا حالا ؟ 💞 گفتم نه بابا ، شامپوی داداشمه 👈 اسمش خسروئه ، 💞 اونم دیگه پیام نداد 😞 😆 😊 💟 @ghairat
😍 👈 نکات خونه داری صرفا جهت خنده : 😃 🌸 وقتی دارید یخ بر میدارید ، 🌸 اگه یه تکه یخ افتاد روی زمین ، 🌸 با پا اونو بزنید تا بره زیر یخچال !!! 🌸 حتما خودش آب میشه . 🌸 اگه رو فرش ، یه پارچ آب ریختین... 🌸 در کمال خونسردی یه بالش بزارین روش 🌸 تا خودش خشک بشه 😀😀😀 🌸 اگر ندانسته نمک ریختین ؟ 🌸 دیگه اینو حتما خودتون هم میدونین ! 🌸 با دست بزنین پخش وپلا شه 😀😀😀😀😀 👈 تا نکات خونه داری دیگه خدانگهدار 😄😄 💟 @ghairat
🌸 کانال تربیت کودک 🌸 با محتواهای سالم و مفید 🌸 برای کودکان و نوجوانان و مربیان ✅ فیلم و کارتون های ایرانی ✅ داستان و رمان ✅ معما و چیستان ✅ شعر و سرود ✅ آموزش انگلیسی ✅ آموزش حروف الفبا ✅ آموزش نماز ✅ آموزش قرآن ✅ نکات تربیت فرزند ✅ و... https://eitaa.com/joinchat/3328311318Cc63d1f2c62
❇️ یکی از عوامل آرامش ، همدردی با فقراست . 🌹 در این وضعیت بد اقتصادی ، 🌹 اگر دیدید کسی ، 🌹 جشن عروسی یا مهمانی بزرگی گرفته 🌹 و مهمانان زیادی ، دعوت کرده 🌹 و غذاهای متنوع و فراوانی درست کرده ، 🌹 چنین شخصی ، اسراف کرده است . 🌹 لطفا به چنین جشن و مهمانی ای ، نروید 🌹 چون حضورتان ، 🌹 عمل زشت اسراف او را تایید می کند . 🌹 و به او بگویید : ☀️ لطفا دفعه بعد ، ☀️ به جای اسراف و ریخت و پاش ، ☀️ پول آن را به فقرا بدهید . 💟 @ghairat
💌 💞 مهم نیست که رئیس این خانه ، 👈 چه کسی باشد . 💞 تا زمانی که بتوانیم به هم محبت کنیم 💞 و عشق و صفا و وفا ، به هم بدهیم 💞 یقینا فرمانروای قلب و روح یکدیگریم . 💟 @ghairat
🌹 دختر پوشیه پوش 🌹 🌹 قسمت سی ام 🌹 🍎 آقای محمودی به سمیه گفت : 🌸 امام جمعه محترم نیز ، 🌸 از کار ما ، خیلی خوششون اومد 🌸 هم استقبال کردند و هم قدردانی نمودند . 🌸 و همان جا ، ما رو به آقای سروستانی ، 🌸 مدیر ستاد امر به معروف استان ، 🌸 معرفی کردند . 🌸 از آقای سروستانی خواهش کردیم 🌸 تا کمکمون کنند . 🌸 و خدا رو شکر ، خیلی هم کمک کردند . 🌸 پس از جلساتی که با ستاد گرفتیم . 🌸 قرار شد با کمک فرماندهی نیروی انتظامی ، 🌸 همه قلیان سراها بسته شوند . 🌸 اما برای دستگیری موادفروشا ، 🌸 نیاز به مدرک داشتیم . 🌸 به خاطر همین ؛ 🌸 همه اونایی که شما زحمت کشیدید 🌸 و کتک زدید ؛ 🌸 پرونده هاشون رو در آوردیم ، 🌸 و هر کدوم توسط یکی دو نفر از ما ، 🌸 تحت تعقیب گرفته شدند . 🌸 چند روز پیش که محاصره شده بودید 🌸 ما فهمیدیم که برای شما تله گذاشتند 🌸 و فوراً خودمون رو ، به شما رسوندیم . 🌸 اما قبل از اینکه بیایم سمتتون ، 🌸 دوستتون ، مرضیه خانم رو دیدم 🌸 که در حال گریه و التماس به جهانگیری بود 🌸 وقتی پیگیر شدم ؛ 🌸 فهمیدم که به خاطر اعتیاد ، 🌸 از دانشگاه اخراج شده ؛ 🌸 و همون روز به شما هم گفتم . 🌸 پس از دعوایی که با موادفروشا داشتیم 🌸 و پس از فرارشون ، 🌸 چندتا از دوستامون ، طبق قرار قبلی ، 🌸 موادفروشا رو تعقیب کردند . 🌸 اجازه بدید از اینجا به بعدش رو ، 🌸 آقای مسلمانی برامون بگن . 🍎 آقای مسلمانی با صدای آرام ، 🍎 و با آرامشی که در صدایش پیدا بود ، گفت : ☀️ هنگام دعوا ، کنار آقای محمودی نبودم . ☀️ طبق نقشه ای که کشیده بودیم ، ☀️ با چند نفر از بچه های بسیج ، ☀️ دو سه تا کوچه اون ورتر ، منتظر ایستادیم . ☀️ بعد از دعوا و فرارشون ، ☀️ آقای محمودی تلفن زد و بهم گفت ☀️ که مواد فروشا دارن میان سمت ما . ☀️ موادفروشا رو تعقیب کردیم . ☀️ اما در طول مسیر ، از هم جدا شدند . ☀️ ما چهار نفر بودیم با دوتا موتور ، ☀️ ما هم مجبور شدیم که جدا بشیم . ☀️ دو نفرمان پیاده شدند ؛ ☀️ ماشین دربست گرفتند ؛ ☀️ و به تعقیب ادامه دادند . ☀️ هر کدام ، به یک مسیری رفتند . ☀️ هر کدوم ، داخل خونه یا شرکتی شدند . ☀️ اون خونه ها و شرکت ها رو ، ☀️ تحت نظر گرفتیم . ☀️ خونه ای که خودم مراقبش بودم ، ☀️ کیانپارس بود . ☀️ که نسبت به بقیه ، پر رفت و آمدتر بود . ☀️ ناگهان دختری کنار اون خونه دیدم ؛ ☀️ که احساس کردم خیلی برام آشنا بود ☀️ پس از کمی دقت و تفکر ، ☀️ دوست شما اومد تو ذهنم . ☀️ اون خیلی شبیه دوست شما بود . ☀️ اولش فکر کردم که اتفاقی از اونجا رد میشد ☀️ اما دیدم نه ، داره وارد اون خونه میشه . 🌹 ادامه دارد ... 🌹 📚 نویسنده : حامد طرفی 💟 @ghairat
😍 🌟 آقا بخدا خسته شدیم از بس گفتن این پیامو به ۸ نفر بفرست و خبر خوش میرسه و کوفت و زهرمار و... 🌟 فقط ملتو گوگولی میکنن 🌟 تورو خدا دیگه این کارو نکنین 🌟 خواهشا این پیامو به ۸ نفر بفرستین 🌟 که همه درجریان قرار بگیرن.... 😂😂 💟 @ghairat
💞 زندگی مشترک هر انسانی ، 💞 دارای فراز و فرود ، سختی و خوشی ، 💞 و ثروتمندی و نداری است . 💞 یقیناً برای هر کسی ، 💞 روزگاری پیش می آید که از نظر معیشت ، 💞 ممکن است در مضیقه و تنگنا قرار گیرد . 💞 در چنین روزهایی ، زنان فهیم و متدینه ، 💞 با تحمل کمبودهای زندگی و فقر و نداری ، 💞 و با تحمل سختی های آن ، 💞 با ناملایمات زندگی می سازند . 💞 و با لبخند شادی آفرین ، 💞 حزن و اندوه و شرمندگی را ، 💞 از دل شوهر و فرزندان خود می زدایند . 💟 @ghairat
🌹 دختر پوشیه پوش 🌹 🌹 قسمت سی و یکم 🌹 🍎 سمیه به آقای مسلمانی گفت : 🌷 شما مطمئنی مرضیه بوده ؟ 🍎 مسلمانی گفت : ☀️ خیلی شبیه ایشون بوده 🍎 سمیه گفت : 🌷 با پای خودش می رفته 🌷 یا به زور و اجبار ؟! 🍎 مسلمانی گفت : ☀️ چیزی که دیدم ، اجباری در کار نبوده 🍎 سمیه گفت : 🌷 ازش عکس هم گرفتید ؟! ☀️ مسلمانی گفت : بله 🍎 مسلمانی ، موبایلش را در آورد ؛ 🍎 و عکس هایی که از مرضیه گرفته را ، 🍎 به سمیه نشان داد . 🍎 سپس محمودی گفت : 🌸 دو احتمال وجود داره : 🌸 یا خودش بوده یا خودش نبوده 🌸 اگر خودش بود ، 🌸 باز چند احتمال وجود داره : 👈 یا خیلی اتفاقی رفته اونجا 👈 یا برای خرید مواد رفته اونجا 👈 یا اینکه ، از خودشونه 🍎 سمیه گفت : 🌷 این امکان نداره 🌷 من با همه مواد فروشا صحبت کردم 🌷 هیچ کدوم ، اسمی از مرضیه نیاورده 🍎 محمودی گفت : 🌸 به هر حال ؛ 🌸 الآن اونا می دونن که شما ، 🌸 همون دختر پوشیه پوش هستین . 🌸 پس باید صبر کنیم و منتظر باشیم 🌸 شاید بخواهند از مرضیه ، 🌸 به عنوان طعمه استفاده کنند . 🍎 دو روز بعد ، سمیه در نمازخانه ، 🍎 مشغول مطالعه و خواندن دعا بود 🍎 که دختری به نام سارا آمد و گفت : 🔥 من مرضیه را در پارک دیدم 🍎 سمیه به اتاق بسیج رفت 🍎 و به آقای محمودی و بچه های بسیج ، 🍎 این خبر را رساند . 🍎 آقای محمودی گفت : 🌸 خانم سیاحی ! 🌸 ممکنه این یه تله باشه 🌸 صبر کنید با هم بریم . 🍎 آقای مسلمانی گفت : ☀️ این فکر خوبی نیست ☀️ اونا الآن می دونن که خانم سیاحی ، ☀️ همان دختر پوشیه پوشه ☀️ اگه تله ای در کار باشه ، ☀️ پس جون هر دوی شما در خطره 🍎 محمودی گفت : 🌸 پس میگی چکار کنیم ؟ 🍎 مسلمانی گفت : ☀️ دو راه داریم : یا مثل سابق ، ☀️ ایشون تنها برن و ما مراقبشون باشم ☀️ و یا اینکه ، یکی از ما با لباس زنانه و پوشیه ، ☀️ به جای خانم سیاحی به اونجا بریم . 🍎 سمیه گفت : 🌷 نه نمیشه ، خودم باید برم . 🍎 محمودی گفت : 🌸 باشه ؛ شما برید ما دنبالتون میایم . 🍎 سمیه به پارک رفت . 🍎 و بچه های بسیج از همه چیز ، 🍎 عکس و فیلم گرفتند . 🍎 و هنگامی که افراد کامبیز ، سمیه را ربودند 🍎 محمودی به پلیس زنگ زد . 🌹 ادامه دارد ... 🌹 📚 نویسنده : حامد طرفی 💟 @ghairat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 یکی از عوامل آرامش ، 🇮🇷 آشنایی با دستآوردهای انقلاب است . 🇮🇷 اگر ندانیم چه بودیم و چه شدیم 🇮🇷 از کجا به کجا رسیدیم 🇮🇷 احساس پوچی و حقارت ، 🇮🇷 همه وجودمان را نابود می کند . 🇮🇷 و کلیپ کوتاه بالا ، 👈 نمونه ای کوچک از این دستاوردهاست . 💟 @ghairat