🌹 داسـتـان صـادق 🌹
قسمت اول
🌟 بچه هایم گریه می کردند ،
🌟 دخترم ، لباسم را می کشید
🌟 و مثل ابر بهار ، اشک می ریخت
🌟 زار و زار گریه می کرد و می گفت :
🌸 تو رو خدا بابا ، من خیلی گشنمه
🌟 زنم نیز بر سر خودش می زد و می گفت :
🌹 صادق جان ! تو رو خدا کاری بکن
🌹 بچه ها دارن می میرن
🌹 چند روزه فقط نون خشک می خورن
🌹 برو یه چیزی براشون بیار
🌹 یه چیزی بهشون بده بخورن تا جون بگیرن
🌹 میدونم پول نداری
🌹 میدونم جیبت خالیه
🌹 به خدا درک می کنم که نداری
🌹 می دونم که شرمنده زن و بچه شدن ، یعنی چی
🌹 ولی بچه ها که اینو نمی فهمن ...
🌟 خانمم می گفت و من گریه می کردم
🌟 چشمانم پر از اشک شده بود .
🌟 بغض همه وجودم را پر کرده بود .
🌟 انگار بغض نبود ، یه تکه استخوان بود .
🌟 ناگهان ، راه افتادم و از خانه بیرون رفتم
🌟 دیوانه وار ، در خیابان می گشتم
🌟 آواره ، بی چاره ، حیران و سرگردان بودم
🌟 چند ماهه که به خاطر محصولات خارجی ،
🌟 کارخانه ما ، ورشکسته شده
🌟 و من و خیلی از کارگران ، از کار بیکار شدیم .
🌟 حالا نمی دانم چکار کنم ؟
🌟 نمی دانم چطوری باید ،
🌟 شکم بچه هایم را سیر کنم ؟
🌟 نمی دانم تا کی باید شرمنده آنها باشم ؟
🌟 خدایا ! صدای مرا می شنوی ؟
🌟 بچه هایم گرسنه اند
🌟 جلوی چشم من ، دارند هلاک می شوند
🌟 دارند می میرند
🌟 آخر نمی دانم گناه آنها چی بود
🌟 که منه بدبخت و بی چیز ، باباشون شدم ؟
🌟 یهویی به کله ام زد که دزدی کنم
🌟 خدایا ! چکار کنم ؟
🌟 یعنی تو راضی می شوی که من ،
🌟 لقمه حرام ، به زن و بچه هایم بدهم .
🌟 ناگهان متوجه یه آقایی شدم
🌟 که با وضع تمیز و مرتب ،
🌟 با یک کیف دستی ،
🌟 می خواست سوار ماشین شود .
🌟 آرام به طرفش رفتم
🌟 چشمم به کیف او خیره شده بود .
🌟 اما با خودم درگیر بودم
🌟 نمی دانم دزدی کنم یا نه ؟
🌟 صورت نحیف و زرد دخترم ،جلوی چشمم آمد
🌟 گریه ها و خواهش های زن و بچه هایم ،
🌟 در سرم ، می پیچید .
🌟 ناگهان به طرف آن مرد دویدم
🌟 و کیفش را برداشتم و در رفتم .
🌟 حتی در حال دویدن نیز ،
🌟 با خودم حرف می زدم .
🌟 و خودم را شماتت و ملامت می کردم .
🌹 من و دزدی ؟
🌹 صادق ، اینکارو نکن
🌹 ولی خدایا من و ببخش ، مجبورم
🌹 بچه هام گرسنه اند
🌹 دیگه تحمل اشکای اونارو ندارم
🌹 چند ماهه فقط نون و آب می خورند .
🌹 دیگه نمی تونم شرمنده زن و بچه هام بشم
⚜ ادامه دارد ... ⚜
💟 @ghairat
هدایت شده از غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
🎧 با ریتم بخونید 😉
🇮🇷 شوهر شوهره ، شوهر 👏
🇮🇷 قنده عسله ، شوهر 👏
🇮🇷 دُر و گوهره ، شوهر 👏
🇮🇷 یار و یاوره ، شوهر 👏
🇮🇷 بالشت پَره ، شوهر 👏
🇮🇷 هم تاج سره ، شوهر 👏
🇮🇷 از گل بهتره ، شوهر 👏
🇮🇷 همه چی فداش ، شوهر 👏
🇮🇷 قربون نگاش ، شوهر 👏
🇮🇷 نازه خنده هاش ، شوهر 👏
🇮🇷 میمیرم براش ، شوهر 👏
🌸 خانما از فردا صبح ،
🌸 روزی چندبار این شعرو بخونید 😂
🌸 روز زن نزدیکه هاااا ... 😉
🌸 اگه می خواین بیشتر جواب بده
🌸 حتما با ریتم بخونید آآاااا ... 😍
🌸 حالا یه رقص هم کنارش باشه
🌸 دیگه غوغا می کنه 😍 😁
🌸 چون رقصیدن فقط برای شوهر حلاله
😂 پیشاپیش روزتون مبارک ❤️
💟 @ghairat
🌹 خداوند تبارک و تعالی ،
🌹 انگیزه تشکیل خانواده را ،
🌹 در نهاد انسانها قرار داده است
🌹 و چنان جاذبه ای بین زن و مرد قرار داده
🌹 که موجب تشکیل خانواده می شود .
🌹 جاذبه بین زن و مرد ، بسیار قوی می باشد
🌹 که تنها با ازدواج تکمیل می شود
🌹 و اگر بخواهیم از راه های دیگر ،
🌹 این جاذبه را دفع کنیم ، مضر خواهد بود .
🌹 بنابراین هم پرهیز از ازدواج جایز نیست
🌹 و هم ارتباطهای نامشروع و منافی عفت ،
👈 حرام و زشت و ناپسند است .
💟 @ghairat
🌹 داسـتـان صـادق 🌹
قسمت دوم
🌟 داشتم می دویدم و فرار می کردم
🌟 که ناگهان یک آقای دیگر ،
🌟 مرا تعقیب کرد و پایم را از پشت زد .
🌟 منم افتادم زمین ،
🌟 کیف هم از دستم افتاد .
🌟 خواستم پا شوم و کیف را بردارم ،
🌟 که دوباره هُلم داد و افتادم .
🌟 خواست مرا بزند
🌟 که یک آقای دیگری ، به او گفت :
🌸 نزنش کریمی ، دستت و بیار پایین
🌟 ناگهان ماشین پلیس آمد و کنار ما ایستاد
🌟 ترس و استرس و نگرانی و اضطراب ،
🌟 همه وجودم را گرفته بود .
🌟 یکی از پلیس ها گفت :
🚔 حاج آقا ، چیزی شده ؟ اتفاقی افتاده ؟
🚔 کمکی از دست ما بر میاد ؟
🌟 آن آقا گفت :
🔮 نه ممنون برادر ، هیچی نشده
🔮 شما به کارتون برسید .
🌟 آن آقا ، همانی بود که من کیفش را دزدیدم ،
🌟 سپس آرام سمت من آمد .
🌟 دستش را به طرف من دراز کرد .
🌟 من هم با ترس دستش را گرفتم و پا شدم
🌟 ولی سرم به زیر و شرمنده بودم .
🌟 کریمی کیف را برداشت .
🌟 و به آن آقا داد .
🌟 صاحب کیف به آرامی به من گفت :
💫 چرا دزدی می کنی ؟
💫 چرا به بچه هات لقمه حروم میدی ؟
💫 چرا مال مردمو میخوری ؟
🌟 ناخواسته اشکم سرازیر شد .
🌟 گریه ام گرفت .
🌟 مثل یک زن ، جیغ کشیدم .
🌟 ضجه زدم ، داد زدم و گفتم :
🌹 خداااا چراااا
🌟 از شدت خستگی و گرسنگی ،
🌟 و بخاطر اضطراب و اعصاب شدید ،
🌟 غش کردم و به زمین افتادم .
🌟 وقتی به هوش آمدم
🌟 خودم را در یک دفتر کاری دیدم .
🌟 دکتر داشت خداحافظی می کرد و می رفت .
🌟 یاد گریه های بچه هایم افتادم
🌟 خواستم پا شوم و به طرف خانه بروم .
🌟 ولی کریمی نگذاشت و جلوی مرا گرفت .
⚜ ادامه دارد ... ⚜
💟 @ghairat
هدایت شده از کانال شعر و سرود و آهنگ
⚜ اگر زن و شوهری ،
⚜ به دلیل اختلاف ، قهر و یا ترک زندگی
⚜ چه از سوی مرد چه از سوی زن ،
⚜ و چندین ماه یا چندین سال ،
⚜ عمل زناشویی نداشته باشند ،
⚜ آیا عقد و ازدواجشان باطل می شود ؟!
🌹 خیر
🌹 رها کردن زندگی و ترک زناشویی ،
🌹 هر چند که گناه بسیار بزرگی است
🌹 اما موجب فسخ ازدواج نمیشود .
🌹 و این دو ، زن و شوهرند تا زمانی که ،
🌹 مرگ یا طلاق غیابی ، حاصل شود .
💟 @ghairat
🌹 داسـتـان صـادق 🌹
قسمت سوم
🌟 وقتی به هوش آمدم
🌟 یاد گریه های بچه هایم افتادم .
🌟 خواستم پا شوم و به طرف خانه بروم .
🌟 ولی کریمی نگذاشت و جلوی مرا گرفت .
🌟 صاحب کیف هم آمد و گفت :
🍎 کجا ؟ بشین کارِت دارم .
🌟 گفتم : تو رو خدا بذارید برم
🍎 گفت : اسمت چیه؟
🌟 گفتم : صادق
🍎 گفت : آقا صادق !
🍎 دکتر می گفت خیلی ضعف کردی
🍎 مگه چیزی نمی خوری ؟
🌟 گفتم : آقا تو رو خدا بذارید برم
🍎 گفت : تو دزدی کردی
🍎 میدونی مجازاتش چیه ؟
🌟 گفتم : به جون بچه هام من دزد نیستم
🌟 مجبور بودم .
🌟 به خدا مجبور بودم .
🌟 گرفتارم ، مشکل داشتم .
🌟 تو روخدا بذارید برم .
🌟 اما او باز گفت :
🍎 آقا صادق ! چرا دزدی کردی ؟
🍎 اگر قرار باشه
🍎 هرکی گرفتار بشه دزدی کنه
🍎 میدونی چه هرج و مرجی میشه ؟!
🌟 من این دفعه از کوره در رفتم
🌟 و عصبانی شدم و گفتم :
🌸 به من نگو دزد
🌸 من پاکم و با شیر حلال بزرگ شدم
🌸 من یه کارگر بودم
🌸 و نون حلال می آوردم خونه .
🌸 چند ماهه که بخاطر ورشکستگی کارخونه
🌸 به خاطر جنس های قاچاق ،
🌸 به خاطر فراوانی کالای خارجی در بازار ،
🌸 من و دوستانم ، از کار ، اخراج شدیم
🌸 چند ماهه پولی در بساط ندارم .
🌸 چند ماهه بچه هام ،
🌸 گوشت و میوه نخوردن .
🌸 چند روزه که بویی از آشپزخونه نمی شنون
🌸 چند روزه که نون خشک می خورن
🌸 میفهمی من چی میگم ؟
🌸 نه نمی فهمی چون تو وضعت خوبه
🌸 چه می فهمی فقر و نداری یعنی چی ؟!
⚜ ادامه دارد ... ⚜
💟 @ghairat
💞 خداوند عزوجل ، بین زن و مرد ،
💞 عاطفه ای شدید قرار داده است .
💞 که همین عاطفه باعث می شود ،
💞 که با یکدیگر پیوند برقرار کنند .
💞 پیوندی که محبوب خدا و اهل بیت است
💞 پیوندی که ما را به امام زمان خود برساند .
💞 پیوندی که موجب شادی فرشتگان می شود
💞 بنابراین با لج بازی و غُر زدن و کینه ،
💞 این عاطفه و عشق را نابود نکنید .
💟 @ghairat
🌸 ای فدای روی همچون ماه تو
🌸 گشته ام من عاشق و شیدای تو
🌸 تکیه گاه من تویی جانم پدر
🌸 ای پدر کی می شوم همتای تو ؟
🌸 گر تو می بینی که شعری گفته ام
🌸 دوست دارم پا گذارم جای تو
🌸 گر چه نتوانم که جا پایت گذاشت
🌸 لیک رسوا می شود بدخواه تو
🌸 آب دریا را اگر نتوان کشید
🌸 می توان نوشید از دریای تو
🌸 ای پدر با من بگو درد دلت
🌸 تا که من مرهم نهم غمهای تو
🌸 ای پدر پشت و پناه من تویی
🌸 پشت من گرم است از گرمای تو
🌸 ای پدر خونی که در پود من است
🌸 قطره قطره می کنم اهدای تو
🌸 روشنی بخش چراغ خانه ای
🌸 می ستایم روح استغنای تو
🌸 کودکانت چون نهالی رسته اند
🌸 هست مادر مأمن و ماوای تو
🌸 ای پدر روزت مبارک ای پدر
🌸 من چه دارم تا بریزم پای تو ؟
🌸 ای فدای روی همچون ماه تو
🌸 گشته ام من عاشق و شیدای تو
💟 @ghairat
#روزپدر
👈 💌 #پیامک_عاشقانه #متن_عاشقانه
💞 هر زمانی که با تو بگذرانم ،
💞 یک لحظهی زیبا به زندگی ام اضافه میشود .
💞 تو سراسر عشق و آرامشی
💞 تو مهربان ترینی
💞 دوستت دارم عزیزم
💟 @ghairat
هدایت شده از غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
🌹 آقایان عزیز ❗️
🌹 خودتان را ، برای همسرانتان ، زیبا کنید
👈 لباسهای شیک و قشنگ بپوشید .
👈 برای آنها ، خود را بیارائید .
👈 معطر و خوشبو شوید .
👈 و خودنمایی کنید .
🌹 تا زنان شما ، منحرف نشوند
🌹 و به کسی دیگر دل نبندند
🌹 وخدایی نکرده ، به شما خیانت نکنند .
💟 @ghairat
💞 #آداب_همسرداری #اخلاق_خانواده
🌹 داسـتـان صـادق 🌹
قسمت چهارم
🌟 کمی مکث کردم و دوباره با گریه گفتم :
🌸 نه به خدا نمی فهمی
🌸 تو چه می فهمی گرسنگی یعنی چی ؟
🌸 چه می دونی از گریه های زن و بچه ،
🌸 به خاطر نبودن غذا ، یعنی چی؟
🌸 تو چی می فهمی
🌸 شرمنده زن و بچه شدن ، یعنی چی؟
🌸 آقای محترم ! من دزد نیستم .
🌸 من فقط یک بدبختم .
🌸 اون مسئولین بی تفاوت ،
🌸 که به خاطر جیب خودشون ،
🌸 جنس خارجی وارد میکنن ، اونا دزدن
🌸 اون شرکت ها و بنگاه هایی که ،
🌸 در محصولات خارجی ،
🌸 سرمایه گذاری میکنن ، اونا دزدن .
🌸 اون مأمورانی که ،
🌸 با وارد کنندگان کالای قاچاق ،
🌸 مبارزه نمیکنن ، اونا دزدن .
🌸 اون مردمی که ،
🌸 کالای خارجی می خرن ،
🌸 و هزاران کارگر ایرانی ،
🌸 و هم وطن خودشونو بیکار میکنن ،
🌸 اونا ، دزدن نه من .
🌸 میفهمی یا نه ؟
🌟 ناگهان دیدم اون مرد ،
🌟 گریه اش گرفت .
🌟 با دست به سر خودش می زد .
🌟 گاهی سرشو به دیوار می زد .
🌟 و مکرر می گفت :
🌹 آره حق با توه
🌹 من نمی فهمم چه دردی می کشی
🌹 وای بر من که نمی فهمم
🌟 به رفیقش کریمی گفت :
🌹 برو برسونش خونه اش
🌟 گفتم : نه
🌟 اگر اجازه بدین خودم میرم
🌹 گفت : نه با کریمی برو
🌟 باهم ، به سمت خانه خودم رفتم
🌟 و در طول مسیر ، از آن می ترسیدم
🌟 که نقشه ای برای من داشته باشند
🌟 می ترسیدم خونمون رو یاد بگیرند
🌟 و برام دردسر درست کنند .
🌟 به خاطر همین ،
🌟 خواستم چند کوچه ،
🌟 قبل از کوچه خودمون پیاده بشم
🌟 ولی راننده گفت :
🍎 بگو خونتون کجاست تا بریم در خونتون .
🌟 تا در خونه رسیدیم
🌟 تشکر کردم و پیاده شدم .
🌟 خواستم برم خونه که گفت :
🌹 صبر کن کارِت دارم
🌟 باز کمی ترسیدم
🌟 به طرف صندوق عقب رفت و آن را باز کرد
⚜ ادامه دارد ... ⚜
💟 @ghairat
♻️ یکی از عوامل آرامش ،
👈 تغییر اخلاق و اصلاح خود است .
♻ انسان میتواند خود را تغییر دهد
♻️ و برای این قدرت تغییر ، آفریده شده است.
♻️ اصلاً به خاطر ارزش همین تغییر است
👈 که ناقص آفریده شده است .
♻️ پس نگوئید من همینم
♻️ اخلاقم همینه و عوض نمیشم
♻️ بلکه تا می توانید ،
♻️ برای تبدیل شدن به یک انسان کامل و والا ،
♻️ تمام تلاش خود را بکنید .
💟 @ghairat
👈 #جوک #طنز #خنده #شوخی
🌸 ﺑﺎ ﺑﺎﺑﺎﻡ ، ﺩﻋﻮﺍﻡ ﺷﺪ ،
🌸 ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺑﺮﺩ ﺑﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺰﻧﻪ ﺗﻮ ﺻﻮﺭﺗﻢ ،
🌸 ﻣﻨﻢ ﻳﻬﻮ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﻓﺎﺯ ﻫﻨﺪی و ﮔﻔﺘﻢ :
🍎 ﺑﺰﻥ پدر !.. ﺑﺰﻥ... 😭
🍎 ﺑﺬﺍﺭ بفهمم ﮐﻪ پدﺭ ﺑﺎﻻى ﺳﺮﻣﻪ . 😔
🍎 ﺑﺰﻥ ﮐﻪ ﺑﻔﻬﻤﻢ ﻫﻨﻮﺯ بی ﺻﺎﺣﺎﺏ ﻧﺸﺪﻡ... 😩
🌸 ﺑﺎبام هم اونچنان ﺯﺩ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﻢ
🌸 که مثل لواشک چسپیدم به فرش !! 😁
🌸 نمیدونم پس چرا تو فیلما ،
🌸 با این حرفا ، همدیگه رو بغل میکردن !!!🤨
🌸 مرگ بر فیلم هندی 😂😂
💟 @ghairat
♥️ تقدیم به آقایون عزیز ♥️
🌷 مرد یعنی ؛ یار هستی در وجود
🌷 مرد یعنی ؛ یک فرشته در سجود
🌷 مرد یعنی ؛ یک بغل آسودگی
🌷 مرد یعنی ؛ پاکی از آلودگی
🌷 مرد یعنی ؛ هدیه ی زن از خدا
🌷 همدم و همزبون و همصدا
🌷 مرد یعنی ؛ عشق و هستی ، زندگی
🌷 مرد یعنی ؛ یک جهان پایندگی
🌷 مرد یعنی ؛ یک سبد گل بهار
🌷 مرد یعنی ؛ زندگی در لاله زار
🌷 مرد یعنی ؛ عاشقی ، دلدادگی
🌷 مرد یعنی ؛ بندگی و سادگی
🌷 مرد یعنی ؛ عاطفه ، مهر و وفا
🌷 مرد یعنی ؛ معدنِ نور و صفا
🌷 مرد یعنی ؛ راز ، مَحرَم ، یک رفیق
🌷 مرد یعنی ؛ یار یکدل ، یک شفیق
🌷 مرد یعنی ؛ پدر مردانِ مرد
🌷 مرد یعنی ؛ همدم دوران درد
🌷 مرد یعنی ؛ حس خوش ، حس عجیب
🌷 مرد یعنی ؛ بوستانی پر نصیب
🌷 مرد یعنی ؛ باغهای آرزو
🌷 مرد یعنی ؛ نعمتی در پیش رو
🌷 مرد یعنی ؛ بنده ی خوب خدا
🌷 مرد یعنی ؛ نیمی از زنها جدا
🌷 مرد یعنی ؛ همسری خوب و شفیق
🌷 مرد یعنی ؛ بهترین یار و رفیق
🌷 مرد یعنی ؛ نغمه ی روح و روان
🌷 مرد یعنی ؛ ساز و موسیقی جان
🌷 مرد یعنی ؛ مرهم هر خستگی
🌷 مرد یعنی ؛ بهترین وابستگی
♥️ پیشاپیش روز مردان عزیز مبارک ♥️
💟 @ghairat
⚜ توی این زمونه ، مرد بودن جرات می خواد .
⚜ واقعا مردانگی می خواد
⚜ که برای رفاه زن و بچه هات ،
⚜ صبح زود بزنی بیرون ،
⚜ و تو تاریکی شب برگردی...
⚜ مردهای ما ، به خاطر آرامش ما ،
⚜ جوانی و زندگی کردن رو فراموش کردند .
⚜ فشار مخارج و مسئولیت زندگی را پذیرفتند
⚜ و بی سر و صدا دونه دونه موهای خود را
⚜ زیر بار مشکلات ، سفید می کنند .
⚜ این همه گذشت ، مظلومیت و تلاش مردها ،
⚜ برای این است که بدانی او دوستتان دارد .
💟 @ghairat
🎁 راستی خانما !
🎁 تا حالا همسرتون از آرزوهاشون براتون گفتن ؟!
🎁 به دستهای همسرتون نگاه کردید ؟
🎁 و به خطوطی که در اطراف چشم ها ،
🎁 و پیشونی او ، داره عمیق میشه ...
🎁 گاهی به جای اینکه تو آغازکننده باشی ،
🎁 سکوت کن و اجازه بده که لحظاتی او هم ،
🎁 گوینده باشه و از خودش بگه...
@ghairat
#روز_مرد #روز_پدر
💞 گاهی عکسهای شوهرت را ،
💞 از جوانی تا امروز ، کنار هم بچین
💞 تا باور کنی فقط تو نیستی
💞 که جوانی ات را در این خانه گذاشتی
💞 پس لطفا
💞 تلاش او را در ترازو قرار نده
💞 و با عُرزه بودن یا نبودنش را ،
💞 با کم و بیش بودن دارائی اش قیاس نکن...
💞 بلکه سعی و همت و تلاش او را ببین ...
💞 موهای سفیدش را ببین...
💞 تغییرات ظاهری و اخلاقی او را ،
💞 بخاطر تو و آرامشت در زندگی را مشاهده کن
💟 @ghairat
#روزمرد #روزپدر
🌸 انتظاری که از زنان مؤمنه داریم
🌸 این که نسبت به کمبودها و ندارهای زندگی ، 🌸 در اوج صبر و بردباری و در قله تحمّل باشد .
🌸 و چیزی از شوهرتان نخواهید ،
🌸 که از آوردن آن ، ناتوان باشد .
🌸 در یکی از صبحگاهان ،
🌸 امام علی علیه السلام ، به همسرش فرمود :
🌹 فاطمه جان !
🌹 آیا غذایی داری تا گرسنگی ام برطرف شود ؟
🌸 حضرت فاطمه علیهاالسلام پاسخ داد :
🌷 نه ، قسم به خدایی که ،
🌷 پدرم را به نبوّت و شما را به امامت برگزید
🌷 دو روز است در منزل غذای کافی نداریم ،
🌷 آنچه بود به شما و فرزندانم دادم
🌷 و خودم از غذای اندک موجود نخوردم .
🌸 امام با تأسف فرمود :
🌹 فاطمه جان ! چرا به من اطلاع ندادی
🌹 تا به دنبال تهیّه غذا بروم ؟
🌸 حضرت فاطمه گفت :
🌷 ای اباالحسن ! من از خدایم حیا می کنم
🌷 که تو را به چیزی وادار کنم
🌷 ( و از تو درخواستی داشته باشم )
🌷 که تو بر آن توان و قدرت نداری .
🌸 این درس بزرگی است برای همه زنانی که
🌸 حضرت زهرا علیهاالسلام را ،
🌸 به عنوان الگو پذیرفته اند .
🌸 و بیاموزند تا بخاطر درخواستهایی که ،
🌸 در توان شوهر نیست ،
🌸 زندگی و آرامش و نشاط زندگی را ،
🌸 از بین نبرند ،
🌸 و زندگی مشترک را ، متلاشی نکنند .
💟 @ghairat
🌹 داسـتـان صـادق 🌹
قسمت پنجم
🌟 از صندوق عقب ،
🌟 یک کیسه برنج و چند بطری روغن ،
🌟 یک بسته چایی و چندتا کنسرو ،
🌟 و چند خوراکی بسته بندی شده دیگر درآورد
🌟 و جلوی در خانه ما گذاشت .
🌟 سپس ۱۰۰ هزار تومان از جیبش در آورد ،
🌟 و در جیبم گذاشت و گفت :
🌹 اینا هدیه حاج آقا ، برای شماست .
🌟 منم اولش نخواستم قبول کنم
🌟 ولی یاد بدبختیمون افتادم
🌟 به یاد گریه های دخترم افتادم .
🌟 ناگهان گریه ام گرفت
🌟 به زمین افتادم و سجده شکر کردم .
🌟 و از خدای مهربان تشکر کردم
🌟 سپس بلند شدم
🌟 و از آقای کریمی هم تشکر کردم .
🌟 و به او گفتم :
🌸 این حاج آقاتون کیه ؟
🌸 اسمش چیه؟
🌹 گفت : حاج آقای علوی
🌹 قاضی دادگستری ،
🌹 ایشون روحانی هستند
🌹 و من محافظشون هستم
🌹 ایشون هرشب ، بدون لباس و عمامه ،
🌹 و بدون اینکه کسی ایشونو بشناسه
🌹 میرن خونه فقرا تا به آنها کمک کنه
🌹 امشب هم داشتیم می رفتیم
🌹 که شما اومدید ...
🌟 گفتم : ایشون یعنی صاحب کیف ، قاضیه ؟
🌟 یعنی می تونست اذیتم کنه و نکرد ؟!
🌟 بجای اینکه منو بندازه زندون ،
🌟 داره کمکم میکنه ؟
🌟 خدایا
🌟 امشب با من چکار کردی ؟
🌟 چی رو میخوای به من ثابت کنی ؟
🌟 اینکه تنها نیستم ، اینکه هوامو داری
🌟 اینکه آدمای خوب هنوز هستن
🌟 پس چرا آدمای خوبت ،
🌟 مسئول اجرایی نشدن ؟
🌟 آره میدونم
🌟 مسئولین رو خودمون انتخاب کردیم
🌟 حالا هم باید بکشیم .
🌟 اونقدر مشغول فکر خودم بودم
🌟 که نفهمیدم کریمی کی رفت
🌟 با وسایل ، به خانه رفتم .
🌟 آخر شب بود ،
🌟 ولی از شدت گرسنگی ، هیچکی خواب نبود .
🌟 در را باز کردم .
🌟 بچه ها صدایم را شنیدند و به طرفم دویدند
🌟 وقتی به سمت من آمدند
🌟 و وسایل را در دستانم دیدند
🌟 از خوشحالی داشتند پر می زدند
🌟 خانمم هم باورش نمی شد .
🌟 چشم تو چشم هم شدیم .
🌟 گریه اش گرفت ، منم گریه کردم
🌟 امشب را جشن گرفتیم
🌟 و تا صبح بیدار ماندیم
🌟 بعد از نماز صبح ،
🌟 مشغول دعا و خواندن قرآن شدم
🌟 که ناگهان زنگ خانه زده شد ...
⚜ ادامه دارد ... ⚜
💟 @ghairat
🔥 اگر با شوهرتان ، مشغول دیدن فیلم باشید
🔥 و نظرش را در مورد یک زن بازیگر بپرسد ؟
🔥 و یا در مهمانی ، زنی را نشان او دهید
🔥 و از او بخواهید تا احساسش را ،
🔥 در مورد آن زن بیان کند و نظر دهد ،
🔥 انتظار دارید چه بشنوید ؟
🔥 اینکه شما از یک ستاره سینمایی زیباترید ؟
🔥 مطمئن باشید با پرسیدن این سوال ،
🔥 چه در مهمانی یا هنگام تلویزیون دیدن ،
🔥 کاری جز مضطرب کردن شوهرتان نکردهاید .
🔥 او در چنین شرایطی ،
🔥 دست و پایش را گم می کند
🔥 نه میتواند شجاعانه ،
🔥 واقعیت را با شما در میان بگذارد
🔥 و نه توانایی این را دارد
🔥 که خصلت مردانهاش را کنار بگذارد
🔥 و واقعیت را از شما پنهان کند .
🔥 بنابراین ،
🔥 از پرسیدن چنین سوالاتی ، اجتناب کنید .
💟 @ghairat
🌹 داسـتـان صـادق 🌹
🌹 قسمت ششم ( آخر ) 🌹
🌟 در را باز کردم . آقای کریمی بود .
🌟 گفت :
🌹 لباساتو بپوش ، ببرمت سرکار
🌟 با تعجب گفتم : کجا ؟
🌹گفت : بپوش بریم
🌟 با هم به دفتر حاج آقا رفتیم .
🌟 وقتی او را در لباس پیامبر دیدم
🌟 در لباس مقدس روحانیت دادم
🌟 ناخودآگاه عظمتش مرا به زانو در آورد
🌟 و خواستم پایش را ببوسم
🌟 که جلوی مرا گرفت و بلندم کرد .
🌟 خیلی از ایشان تشکر کردم
🌟 ایشان هم با لبخند گفتند :
🌹 همه ما مسلمانیم ، هم وطنیم .
🌹 و نسبت به همدیگه ،
🌹 باید غیرت داشته باشیم
🌹 منم فقط وظیفمو انجام دادم .
🌹 پیامبر می فرمایند :
🕌 مسلمان نیست اون کسی که صبح کنه ،
🕌 و به فکر رفع مشکل مسلمانی نباشه ،
🌹 حالا میخوای کار کنی یا نه ؟
🌟 گفتم : بله حاج آقا ، چکار باید بکنم ؟
🌹 گفت :
🌹 ازت میخوام تا یکی از کلام های رهبرمون ،
🌹 امام خامنه ای رو ،
🌹 به گوش همه مسلمونا برسونی
🌹 و اون کلام اینه :
🌷 کالای ایرانی مصرف کنید
🌷 تا کارگران ما بیکار نشن .
🌟 خیلی از این جمله خوشم آمد .
🌟 این جمله ،
🌟 حرف هزاران کارگر ایرانی بود و هست .
🌟 مرهم هزاران خانواده کارگری است .
🌟 منم کارم را شروع کردم .
🌟 و به انواع و اشکال گوناگون ،
🌟 مثل فضای مجازی ، اینترنت ، نشریه و ...
🌟 برای تبلیغ استفاده کردم .
🌟 شب همان روز ،
🌟 با شیرینی و میوه ، به خانه برگشتم .
🌟 و خبر پیدا کردن کار را به خانمم دادم .
🌟 بنده خدا خیلی خوشحال شد .
🌟 دو سال بعد ، از طرف کارخانه ،
🌟 با من تماس گرفتند و گفتند :
🌸 آقا صادق بیکاری هنوز ؟
🌟 گفتم : نه چطور ؟
🌸 گفتند : هیچ ،
🌸 خواستیم ببینیم اگر هنوز بیکاری ،
🌸 دوباره بیاریمت سرکار .
🌸 خدا رو شکر بازار ما ، خیلی بهتر شده
🌸 استقبال مردم از کالای ایرانی ،
🌸 خیلی بیشتر شده .
🌸 خدارو شکر بازار ما ، دوباره رونق گرفت
🌸 از صد نفر کارگر اخراجی ،
🌸 هشتاد نفر ، دوباره سرکار آمدند .
🌸 تو چی ؟ نمیخوای بیای ؟
🌟 گفتم : نه ممنون
🌟 من کارمو دوست دارم .
🌟 بعد از این تماس ،
🌟 خیلی خداروشکر کردم .
🌟 که تونستم خدمتی به کارگران بکنم .
☺️ خدایا شکر...
🌟 خدایا قول میدم آنقدر تبلیغ بکنم
🌟 تا هیچ کارگری ، شرمنده دخترش نشه .
⚜ پایان ⚜
💟 @ghairat
💌 #پیامک_عاشقانه #متن_عاشقانه
🌸 در تمام دنیا ،
🌸 تنها جایی که دوست دارم ، در آنجا باشم
🌸 کنار تو بودن است .
🌸 در کنار تو بودن ، یعنی آرامش من
🌸 در کنار تو بودن ، یعنی خوشبختی من
💞 به خاطر همین ، خیلی دوستت دارم .
💟 @ghairat
🔮 گاهی خانما با خودشون ، مشکل دارند
🔮 و بلند بلند فکر می کنن
🔮 و خودشون به خودشون جواب میدن
🔮 در این مواقع ، مرد باید سکوت کنه
🔮 مثلا یه زنی به شوهرش گفت :
🍎 میتونم برم آرایشگاه موهامو کوتاه کنم ؟
👈 مرد گفت : بله عزیزم کوتاه کن .
🍎 زن گفت : ولی آخه خیلی زحمت کشیدم
🍎 تا اینقدر موهام بلند شدن .
👈 مرد گفت : پس کوتاه نکن .
🍎 دوباره زن گفت :
🍎 آخه میگن این روزا موهای کوتاه مُد شده .
👈 مرد هم گفت : پس کوتاه کن .
🍎 زن گفت : اما اگر بعد از این که کوتاه کردم
🍎 یهو مد عوض بشه چی ؟
👈 مرد گفت : پس کوتاه نکن .
🍎 زن گفت : همه دوستام میگن
🍎 موهای کوتاه خیلی بهم میاد .
👈 مرد گفت : پس کوتاه کن .
🍎 باز هم زنش گفت : اما شک دارم
🍎 که موهای کوتاه به صورت کوچیکم بیاد .
👈 مرد گفت : پس کوتاه نکن .
😍😄
🔮 خلاصه بگم ، هم اکنون اون مرد بدبخت ،
🔮 در بیمارستان ، بستریه و هی میگه :
👈 کوتاه کن . کوتاه نکن ...
😁😊
💟 @ghairat