eitaa logo
غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
3.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.8هزار ویدیو
19 فایل
کانال های جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film سینمایی و سریال @film_sinamaee محتوای تربیت کودک @amoomolla چیستان و معما @moaama_chistan شعر و سرود @sorood_sher داستان و رمان @dastan_o_roman تبلیغ ارزان @tabligh_amoo آدمین و مسئول تبلیغ و تبادل @dezfoool
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 عزیزان من 🌸 سعی کنیم 🌸 زیاد نخوابیم 🌸 چون زیاد خوابیدن ، 👈 خواب آلودگی میاره 👈 کسلی و تنبلی و خرفتی می میاره 👈 عقل آدم و کم می کنه 🌸 بیاین با هم تمرین کنیم 👌 تا زمان خوابمان را کمتر کنیم 🌸 از نظر دانشمندان 🌸 میانگین خواب در شبانه روز ، 🌸 شش ساعت است . 💟 @ghairat
💞 خانمای عزیز 🌸 یادتون باشه 🌸 مردان ، زنانی را دوست دارند 👈 که مطیع باشن 🌸 و در همه حال ، 🌸 کلمه "چشم" از دهانشان نیفته 🌸 مثلا بگویید : 🍎 چشم عزیزم 🍎 چشم قربونت برم 🍎 چشم شوهرکم 🍎 چشم آقای من 🍎 چشم سرور من 🍎 و... 💟 @ghairat
🌸 من دختری ۱۵ ساله بودم 🌸 که خواستگاران زیادی داشتم 🌸 از پسر ۱۶ ساله تا مرد ۳۰ ساله 🌸 اما پدرم اجازه ازدواج به من نمی داد 🌸 ایشون می گفت : 🍃 من باید درس بخونم 🍃 باید دانشگاه برم 🍃 من باید به موقعیت عالی اجتماعی و شغلی برسم 🌸 اما ته دلم 🌸 از حرف و آرزوهای پدرم ، 🌸 متنفر بودم 💞 دوست داشتم زود ازدواج کنم 💞 دوست داشتم زود مادر بشم 💞 دوست داشتم پا به پای عشقم ، 👈 به مراحل والا برسم 💞 حاضر بودم با هرکسی ازدواج کنم 👈 حتی اگر شغل و سرمایه نداشته باشه 🌸 بیست ساله شدم 🌸 داشتم برای دکترا درس می خوندم 🌸 خواستگارانی برام می اومدن 🌸 هرچند نسبت به پنج سال پیش ، کمتر بودن 🌸 ولی ایندفعه خودم رد می کردم 🌸 متاسفانه دانشگاه ، منو به خوندن درس و گرفتن مدرک و داشتن شغل ، حریصتر کرد 🌸 همینطور توقعاتم رو هم بالا برد 🌸 دیگه حاضر نبودم با هرکسی ، ازدواج کنم 🌸 در سن ۲۵ سالگی ، بدتر شدم 🌸 نگرانی و غم و غصه های پدرم از بی شوهری من ، روز به روز ، بیشتر می شد 🌸 و از اون طرف ، خواستگارانم ، کمتر می شدند 🌸 اما من کسی رو می خواستم که هم سطح خودم باشه 🌸 از نظر شغلی و مالی و تحصیلات ، نزدیک به خودم باشه 🌸 نصیحت های پدرم هم در من تاثیری نداشت‌ 🌸 تا اینکه به سن ۳۰ سالگی رسیدم 🌸 دیگه هیچ خواستگاری نداشتم 🌸 تا اینکه پدرم به خاطر لجبازی های من ، دق کرد و مرد 🌸 من هم روز به روز ، تنها تر می شدم 🌸 تنهایی و بی کسی ، 🌸 و نداشتن حتی یک همدم ، 🌸 منو به شدت عصبی تر و افسرده تر می کرد 🌸 دیگه نه شغل و حقوقم ، به دردم خورد 🌸 نه دانشگاه و تحصیلاتم 🌸 نه موقعیت اجتماعی 🌸 حاضر بودم همه چیزمو بدم 🌸 فقط یه شوهر و همدم ، داشته باشم 🌸 سن من همچنان بالا می رفت 🌸 تا اینکه در سن ۳۵ سالگی 🌸 برای اولین بار به مشهد رفتم 🌸 پیش ضریح نشستم و زار و زار گریه کردم 🌸 ساعتها از درد و غصه و تنهایی ام گفتم 🌸 از جوونی و زیبایی ام گفتم که بیهوده رفت 🌸 بی پرده از امام رضا ، شوهر خواستم 🌸 گفتم : آقاجون ! 🍎 حاضرم زن دوم یا سوم هم بشم 🍎 فقط تو رو خدا 🍎 منو از تنهایی دربیار 🍎 من فقط آقا بالا سر میخوام 🍎 حتی اگه بیکار باشه 🍎 حتی اگه مریض باشه 🍎 حتی اگه ... 🌸 همون روز به تهران برگشتم 🌸 یه آقایی به نام کاظم ، به خواستگاریم اومد 🌸 کاظم ، یکی از خواستگاران من در سن ۱۵ سالگی بود 🌸 اما با این تفاوت ، که الآن متاهله 🌸 زنش مریض بود ولی راضی به ازدواجمون بود 💞 من از این زندگی که الآن دارم ، 👈 خیلی راضیم 💞 در کنار کاظم و سه تا پسرم ، 💞 احساس خوشبختی می کنم 💞 با اینکه با زن اول و بچه هاش ، 💞 تو یک خونه زندگی می کنیم 💞 ولی با هم خوب و صمیمی هستیم 💞 خونه ما ، همیشه پر از شور و نشاط و خنده بود 💞 سال ها ، منتظر چنین روزهایی بودم 💞 ای کاش ۲۰ سال پیش ، 💞 بابام با ازدواج من و کاظم ، 💞 مخالفت نمی کرد . 💞 تا زودتر ، طعم خوشبختی رو می چشیدم 💟 @ghairat
🍂 مردم به سه چيز ، نيازمندند : 🇮🇷 امنيت 🇮🇷 عدالت 🇮🇷 و رفاه 🌷 امام صادق عليه السّلام 📖 تحف العقول ، ص ۳۲۰ 💟 @ghairat
💖 بهترین شما کسی است 💘 که در برخورد با مردم 💘 نرم تر و مهربان تر باشد . 🌷 حضرت فاطمه عليها السّلام 📖 کنزالعمال ، ج ۷ ، ص ۲۲۵ 💟 @ghairat
💞 خوشا به حال كسی كه ، 💞 مادرش پاكدامن است . 🌷 امام صادق عليه السّلام 📖 علل الشرايع ، ج ۲ ، ص ۲۵۱ ✍ پاکدامنی زنان ، ✅ در تقویت حیا و حجاب است ✅ در حفظ حریم محرم و نامحرم است ✅ در پرهیز از خودنمایی و آرایش است ✅ در پرهیز از لباس تنگ و بدن نماست ✅ در خلوت نکردن با نامحرم است و... 👈 چه در فضای حقیقی چه در فضای مجازی 💟 @ghairat
🌷 زن 🇮🇷 اگر مدیر شرکت و موسسه باشه 🇮🇷 اگر استاد دانشگاه باشه 🇮🇷 اگر مهندس باشه 🇮🇷 اگر ورزشکار باشه و... 👈 همه اینها ، تا پشت درب خونه است . 🌷 وگرنه داخل خونه ، یک زنه 💞 و زن در خونه ، 💞 باید منبع عشق و صفا و محبت باشه 💟 @ghairat
غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
💞 داستان واقعی گاهی عشق گاهی نفرت 💞 قسمت ۲۷ 🌟 همسرم خیلی مهربان بود . 🌟 صبح ها ، زودتر از من بیدار
💞 داستان واقعی گاهی عشق گاهی نفرت 💞 قسمت ۲۸ 🌟 یک روز خانمم به من گفت : 🌹 آقا کمکم کن 🌟 گفتم : چطور ، مگه چیزی شده ؟ 🌟 گفت : 🌹 من موندم چکار کنم ؟ 🌹 تو یک چیزی از من میخوای ، 🌹 بابات یک چیز دیگه 🌹 خانواده ام ، یک چیزی میگن 🌹 فامیل تو هم ، یک چیز دیگه میگن 🌹 و من ماندم که حرف چه کسی رو گوش بدم 🌹 و اطاعت کنم 🌸 گفتم عزیزم ، این که خیلی آسونه 🌸 ببین خدا و اهل بیت ، چی گفتن ؟! 🌸 گفتند که بهشت زن ، 🌸 در گرو رضایت شوهره 🌸 گفتند که زن باید مطیع شوهرش باشد 🌸 و... 🌟 خانمم ، بیش از حد اجتماعی بود 🌟 و در انتخاب مسیر زندگی خودش ، 🌟 اراده ای از خود نداشت ‌ 🌟 و چون سن کمی داشت ، 🌟 بیشتر به حرفهای دیگران متمایل بود 🌟 احساس کردم ، که دیگران ، 🌟 با حرف ها و کارهاشون ، 🌟 دارند بین ما را ، به هم می زنند . 🌟 کارهای خانمم ، طبق اعتقادات دیگران بود 🌟 نه اعتقادات خودش یا من ... 🌟 کارهایش طبق خواسته های مردم بود 🌟 نه من ... 🌟 به همین دلیل به فکر کوچ کردن افتادم 🌟 و تصمیم گرفتم که از اهواز ، 🌟 به شهری دورتر ، کوچ کنم . 🌟 اولین شهری که به ذهنم آمد ، قم بود 🌟 ماه شعبان بود و کار فیلمبرداری زیاد شد 🌟 مراسمات زیادی را فیلمبرداری کردم . 🌟 چند روز قبل از ماه مبارک رمضان ، 🌟 به داداشم که شاگرد من هم بود ، گفتم 🌟 که دوتا بلیط به مقصد قم برایمان رزرو کند 🌟 روز آخر ماه شعبان ، 🌟 به سمت قم حرکت کردیم 🌟 و روز اول ماه مبارک رمضان به قم رسیدیم 🌟 دقیقا سیزده سال پیش در چنین روزی ، 🌟 از سوسنگرد به اهواز آمده بودیم . 🌟 و این ورود ما به قم ، 🌟 آغاز اتفاقاتی بسیار عجیب و باور نکردنی بود . 🍁 ادامه دارد 🍁 💟 @ghairat
🇮🇷 دنبال یک همدم واقعی و حقیقی باش 🇮🇷 همدمی که دل داشته باشه 🇮🇷 تا بتونی بهش دل ببندی 🇮🇷 همدمی که درکت کنه 🇮🇷 همدمی که حالتو بفهمه 🇮🇷 یادت باشه 🇮🇷 به چیزی که دل نداره ، دل نبند 🇮🇷 فضای مجازی ، تلویزیون ، موبایل ، اینترنت و... دل ندارن ، 🇮🇷 پس بهشون دل نبند تا دلت آرامش پیدا کنه 💟 @ghairat
🍎 برای افسردگی و استرس و اضطراب 🍏 خصوصا بین خانمها 🍎 بهترین درمان : 🌷 دور شدن از فضای مجازی 🌷 گوش ندادن به آهنگ 🌷 تماشا نکردن فیلم و تصاویر مبتذل 🌷 و روزی ده دقیقه خواندن دعا از مفاتیح الجنان 🍎 به اینا عمل کنید 🍏 تا معجزه ببینید 🍏 تا به آرامش برسید 🍏 تا از زندگی لذت ببرید @ghairat
دقت کردید عروس دریایی داریم ولی دوماد دریایی نداریم ! . . . . یعنی بی شوهری تو عمق دریا هم موج میزنه😂😂 @ghairat
🍁 هرگاه یکی از شما ، به مسافرت رود 🍁 و سپس از سفر برگردد ، 🍁 پس باید برای خانواده خود ، 🍁 به اندازه ای که توانایی دارد ، 🍁 سوغاتی بیاورد . 🌷 امام صادق علیه السلام  🌷 کتاب وسائل الشیعة ، ج ۸ ، ص ۲۲۷ 💟 @ghairat
😍 مردی اندوهگین نزد همسرش آمد همسرش پرسید : تو را چه شده است؟ گفت : پادشاه دستور داده است تا هر مردی که همسر دوم نگیرد ، کشته شود! 😓 همسرش گفت : الله أکبر ! خداوند تو را برای شهادت برگزیده 😂😂😂 💟 @ghairat
غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
💞 داستان واقعی گاهی عشق گاهی نفرت 💞 قسمت ۲۸ 🌟 یک روز خانمم به من گفت : 🌹 آقا کمکم کن 🌟 گفتم : چطور
💞 داستان واقعی گاهی عشق گاهی نفرت 💞 قسمت ۲۹ 🌟 یادتان هست که گفته بودم 🌟 کار من عکاسی و فیلمبرداری بود 🌟 و اینکه چند بار خواستم این کار را ، ترک کنم 🌟 چون پر از گناه و فساد بود 🌟 ولی حرفهای مردم ، نمی گذاشت . 🌟 یادتان هست که گفتم 🌟 عاشق دختر عمویم بودم 🌟 و عشقم به او ، شدیدتر شده بود . 🌟 یادتان هست که گفتم 🌟 هر کاری کردم ، نتوانستم عمویم را ، 🌟 برای ازدواج با دخترش ، راضی کنم . 🌟 و اینکه بعد از مدتی ، 🌟 با یک دختر دیگر ازدواج کردم . 🌟 که به علت یک سری از مشکلات ، 🌟 ناچار شدم برای مدتی ، شهرم را ترک کنم . 🌟 و به مسافرت بروم . 🌟 بلیط گرفتم و با خانمم ، به قم سفر کردم . 🌟 و اما ادامه ماجراهای من ... 🌟 روز آخر ماه شعبان ، 🌟 به سمت قم حرکت کردیم . 🌟 و روز اول ماه مبارک رمضان ، 🌟 نهم مرداد ۱۳۹۰ ، ساعت هفت صبح ، 🌟 ما به قم رسیدیم . 🌟 ته دلم ، دوست داشتم ، در قم خانه بگیرم 🌟 و به شهرم اهواز برنگردم 🌟 دنبال مسافرخانه می گشتیم . 🌟 تا به موسسه ای برخوردیم . 🌟 از آن موسسه ، 🌟 یک سوئیت ، برای ده روز ، تحویل گرفتیم . 🌟 خانمم را ، در خانه گذاشتم 🌟 تا استراحت کند . 🌟 و خودم به حرم حضرت معصومه آمدم . 🌟 و بعد از زیارت و توسل به حضرت معصومه ، 🌟 به ایشون گفتم : 🌸 خانم جان ! عزیز دلم ! 🌸 مرا پیش خودتون نگه دارید . 🌸 خواهش می کنم همین جا ، در قم ، 🌸 یک کار برام جور کنید . 🌸 دیگه نمی خوام به اهواز برگردم . 🌸 دیگه نمی خوام 🌸 کار عکاسی و فیلمبردای در اهواز داشته باشم 🌸 دیگه نمی خوام گناه بکنم 🌸 میخوام فقط پیش شما باشم . 🌸 می خوام همین جا ، توی قم بمونم 🌟 بعد از زیارت و نماز ، 🌟 رفتم که دنبال خانه بگردم . 🌟 خانمم با خانم وصال طلب ، 👈 که مدیر سوئیت بودند ، دوست شد . 🌟 خانمم به ایشون گفت : 🌹 که همسرم ، به نیت ماندن در قم آمده 🌹 و الآن دنبال کار و خانه می گرده . 🌟 خانم وصال طلب پرسیدند : 🍂 آقاتون چه کاری بلدند ؟ 🌟 خانمم گفت : 🌹 فیلمبرداری ، عکاسی ، میکس ، 🌹 کامپیوتر و... 🌟 خانم وصال طلب ، 🌟 با حاج آقای نبی نژاد ، 🌟 صاحب اصلی موسسه و سوئیت ، 🌟 و مسئول ستاد اقامه نماز حرم ، 🌟 صحبت کردند . 🌟 حاج آقا نیز ، دنبال من فرستادند ؛ 🌟 و خواستند تا مرا ببینند . 🌟 بعد از معرفی و مصاحبه ، 🌟 گفتند : فردا خبرت میکنیم . 🍁 ادامه دارد 🍁 💟 @ghairat
🍎 اگـر می‌خواهـید که همسر دلبنـدتان ، 👈 همه عشقش را به پای شما بریزد .! 👈 شیفته و مجـذوب شما شود .! 👈 عاشق و شیـدای شما گردد .! 👈 پر از مهر و محبت باشد .! 👈 و به شما خیانت نکند .! 🍎 بهترین راه این است که ؛ 👈 بسیار از او تعریف و تمجید کنید . 🔅 از ظاهرش ، 🔅 از جملاتش ، 🔅 از نگاهش ، 🔅 از دست پختش ، 🔅 از رفتارش 🔅 از اندامش 🔅 از تیپ و قیافه اش 🔅 از دکور و تزیین خانه اش 🔅 از پدر و مادرش 🔅 و... 💟 @ghairat
🌷 دوستان من 🌸 مردم عزیز ایران 👈 قدر خودتون رو بدونید 👈 قدر این همه آزادی رو بدونید 👈 قدر عزت و اقتدار خودتون رو بدونید 👈 قدر امنیت کشور و ناموس خودتون رو بدونیم 💟 @ghairat
☠ زمان هایی که همسرتان حال خوبی ندارد ☠ و یا صدمه دیده ☠ و می خواهد که شما ، ☠ به حرف هایش گوش دهید ؛ ☠ با ذوق و عشق و لبخند ، گوش دهید ☠ و او را مطمئن کنید ☠ که بار سنگینی روی دوش شما نیست . ☠ اگر توانایی انجام کارهای خود را ندارد ، ☠ سعی کنید تا جایی که می توانید ☠ حتی در دوش گرفتن و غذا خوردن هم ، ☠ به او کمک کنید ☠ و کمکش کنید تا نیازهایش را برطرف کند ☠ و از عشق ورزیدن به او ، دست نکشید . 💟 @ghairat
🐍 چرا ازدواج کردن در ایران ، 🐍 برای بعضیا خصوصا جوانان ، 🐍 سخت شده ؟ 🌸 اولا خدا لعنت بکند مسئولین فاسد را ، 🍃 چون متاسفانه برای ازدواج ، 🍃 هیچ برنامه ای ندارند 🍃 و حتی سنگ اندازی هم می کنند 🍃 انگار ایرانی ها ، نیاز جنسی ندارند 🍃 و حتی برعکس ، برای ازدواج نکردن ، 🍃 دارند برنامه ریزی می کنند . 🌸 دوما خود مردم هم پر توقع شدند 🍃 و سبک زندگی اسلامی ما ، غربی شده 🍃 تالار آنچنانی 🍃 شام آنچنانی 🍃 طلا و جهیزیه آنچنانی 🍃 چشم و هم چشمی 🍃 شرط و شروط گذاشتن برای داماد بدبخت 🍃 که باید خونه و ماشین و کار و... داشته باشه 🍃 و... 🌸 سوما ؛ متاسفانه بعضی از دختران ، 🍃 راحت تن به دوستی با پسران میدهند 🍃 به خاطر همین پسران ، 🍃 دیگر نیازی برای ازدواج در خود نمی بینند . 🌸 چهارم ؛ ترس جوانان از مسئولیت پذیری 🌸 پنجم ؛ بیکاری و گرانی و نبود امکانات 🌸 ششم ؛ نبود واسطه و معرّف ، 🍃 که جوانان را به هم معرفی کند . 🌸 هفتم ؛ بی خیالی خانواده ها 🌸 هشتم ؛ عدم مطالبه گری مردم 🌸 نهم ؛ ایمان نداشتن مردم به رزاقیّت خداوند 💟 @ghairat
🐥 واى بر زنى كه 🐥 شوهرش را ناراحت كند 🐥 و خوشا به حال زنى كه 🐥 شوهرش از او راضى باشد . 🌷 پيامبر اکرم صلّی الله عليه و آله 📖 بحار الأنوار : ۱۰۳ / ۲۴۶ / ۲۴ 💟 @ghairat
🇮🇷 زنان دوست دارند 👈 همیشه مورد توجه همسرشان باشند . 🇮🇷 در زمان‌هایی مثل دیدن تلوزیون ، 🇮🇷 که در کنار همسرتان نشستید ؛ 💞 گهگاهی دست او را بگیرید 💞 گاهی موهایش را نوازش کنید 💞 گاهی نگاه عاشقانه به او بکنید 💞 گاهی بی بهانه ، بوسه ای نثارش کنید 💞 و... 💟 @ghairat
غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
💞 داستان واقعی گاهی عشق گاهی نفرت 💞 قسمت ۲۹ 🌟 یادتان هست که گفته بودم 🌟 کار من عکاسی و فیلمبرداری
💞 داستان واقعی گاهی عشق گاهی نفرت 💞 قسمت ۳۰ 🌟 روز سوم ، از حرم به من زنگ زدند 🌟 که قبول شدم . 🌟 از روز چهارم ، درخود حرم مطهر ، 🌟 در قسمت ستاد اقامه نماز ، 🌟 مشغول به کار شدم . 🌟 بعداً فهمیدم ؛ 🌟 چند روز قبل از آمدن من ، 🌟 یک جوانی به نام آقای ضمیری ، 🌟 کار فیلم و عکس و رایانه ستاد را ، 🌟 انجام می داد . 🌟 که اختلافی بین او و مدیر ستاد ، 🌟 پیش می آید ؛ 🌟 که باعث می شود . 🌟 به قسمت دیگر حرم برود . 🌟 و این چنین ، 🌟 جا برای من در حرم باز می شود . 🌟 همان شب که در حرم پذیرفته شدم ، 🌟 به پدرم پیام دادم که ما دیگه قم می مانیم 🌟 و به اهواز برنمی گردیم . 🌟 و ایشان دعای خیر و توفیق برای ما کردند . 🌟 از فرداش نیز ، 🌟 به دنبال اجاره کردن خانه رفتم ؛ 🌟 ولی پولی در بساط نداشتم 🌟 من با پانصد تومان ، به قم آمده بودم 🌟 بعد از جستجوی زیاد ، 🌟 خانه ای در آخر نیروگاه ، 🌟 با ۱۵۰ هزار تومان اجاره 🌟 و به شرط یک میلیون تومان قرض الحسنه ، 🌟 از آقای خرمی ، خانه کرایه گرفتم . 🌟 به پسر عمه ام زنگ زدم 🌟 و تقاضای قرض پول کردم 🌟 ایشان هم با مهربانی قرضم داد 🌟 خانه ای که گرفتم ، نوساز بود 🌟 تازه کار گچ و ساختمانی اش ، 🌟 تمام شده بود . 🌟 ما هم ناچاراً ، با آن وضع ساکن شدیم . 🌟 چون دیگر نمی توانستیم بیشتر از این ، 🌟 در سوئیت بمانیم . 🌟 باید برای خانه جدید ، موکت می گرفتم 🌟 هیچ پولی هم نداشتم ، 🌟 فقط توانستم یک موکت شش متری بخرم 🌟 آن موکت را در هال گذاشتم 🌟 و دیگر قسمت های هال ، 🌟 مثل اتاق ها و آشپزخانه ، بدون موکت ماندند 🌟 خانه هنوز ، گازکشی نشده بود . 🌟 ما هم ، اجاق گاز و کپسول گاز نداشتیم . 🌟 به خاطر همین ، 🌟 آقای خرمی به ما پکنیک داد 🌟 تا با آن ، آشپزی کنیم . 🌟 ماه رمضان بود و هوا هم خیلی گرم بود . 🌟 نه یخچالی داشتیم نه ظروف ، 🌟 و نه هیچ وسایل دیگری ... 🌟 هر روز قبل از افطار ، 🌟 از میدان نبوت ، یخ می خریدم 🌟 و تا چند روز ، سحری و افطاری مون ، 🌟 نان و آب و رب گوجه بود . 🍁 ادامه دارد 🍁 💟 @ghairat
🇮🇷 امروز پنج شنبه است 🇮🇷 روز به آرامش رسیدن مردگان است . 🇮🇷 یاد اموات و درگذشتگان باشیم 🇮🇷 برای آنها خیرات کنیم ، دعا کنیم ، 🇮🇷 برای آنها قرآن و نماز بخوانیم 🇮🇷 اگر نماز و روزه ، قضا دارند ، برایشان بگیریم 🇮🇷 تا شاید به آرامش برسند . 💟 @ghairat
💞 همراهان عزیزتر از جانم 🍎 در روز جمعه ، 🍎 که یکی از اعیاد مسلمین است 🍎 نماز جمعه ، یادتون نره . 💟 @ghairat
🌸 دوستان ارجمند 🌸 خصوصا آقایون عزیز 🕌 حتما نماز خود را ، 🕌 در مسجد و به جماعت بخوانید 🕌 اگر وقت ندارید 🕌 حداقل روزی یک نماز خود را ، 🕌 در مسجد و به جماعت بخوانید ‌. 💟 @ghairat
💗 ارزشمندترین مردم ، کسانی هستند 💗 که با همسرانشان ، 💗 مهربان و بخشنده باشند . 🌷 حضرت فاطمه عليها السّلام 📖 کنزالعمال ، ج ۷ ، ص ۲۲۵ 💟 @ghairat
غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
💞 داستان واقعی گاهی عشق گاهی نفرت 💞 قسمت ۳۰ 🌟 روز سوم ، از حرم به من زنگ زدند 🌟 که قبول شدم . 🌟 از
💞 داستان واقعی گاهی عشق گاهی نفرت 💞 قسمت ۳۱ 🌟 از یکی از دوستانم ، پول قرض گرفتم 🌟 و به اندازه کل خانه ، موکت خریدم . 🌟 ناگهان ، پدرم به من زنگ زد و گفت : 🌹 یک چیزایی براتون فرستادیم . 🌹 برو از توشه راه آهن تحویل بگیر . 🌟 منم تشکر کردم و گفتم چشم . 🌟 ولی ته دلم ، 🌟 قصد نداشتم که دنبال وسایل بروم 🌟 چون پول کرایه وانت نداشتم . 🌟 صبح که خواستم برای کارم ، به حرم بروم ؛ 🌟 متوجه شدم که اصلا پول ندارم . 🌟 حتی به اندازه کرایه اتوبوس هم نداشتم . 🌟 در اتوبوس نشسته بودم . 🌟 و در فکر کرایه اتوبوس بودم . 🌟 و اینکه چه بهانه ای بیاورم . 🌟 تا کرایه دادن را به تعویق بیاندازم . 🌟 از آن طرف ، 🌟 بی خیال وسایلی که بابام فرستاده ، شدم . 🌟 چون برای آوردن وسایل ، 🌟 باید ماشین بگیرم که پول نداشتم . 🌟 در اتوبوس نشسته و آهی از ته دل کشیدم . 🌟 و به حضرت معصومه ، توسل کردم . 🌟 ناگهان ، حواسم به رادیوی اتوبوس رفت ؛ 🌟 که مجری گفت : 🌷 اگر مشکلی برای شما پیش آمد ؛ 🌷 این ذکر را بگویید : 🕋 ربّی إنّی مغلوب فانتصر 👈 ( سوره قمر ) 🌷 یعنی خدای من ! 🌷 من شکست خوردم خودت کمکم کن 🌟 من ناخداگاه ، بدون اینکه حواسم باشد ، 🌟 مدام این ذکر را تکرار می کردم . 🌟 ناگهان به حرم رسیدم 🌟 می خواستم از اتوبوس پیاده شوم 🌟 به راننده گفتم : 🌹 آقا شرمندم پول نقد همراهم نیست 🌹 صبر می کنید تا برم از خودپرداز ، 🌹 براتونوپول دربیارم ؟! 🌟 راننده گفت : 🌸 نمی خواد ، بعداً بده . 🌟 من نیز پیاده شدم 🌟 و شماره پلاک اتوبوس را برداشتم 🌟 که بعداً پولش را بدهم . 🍁 ادامه دارد 🍁 💟 @ghairat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 یک دقیقه با دعای ندبه 🇮🇷 با صدای استاد فرهمند 🇮🇷 قسمت چهارم 🔮 @amoomolla
🌸 یکی از عوامل آرامش ، 🌸 ساختن خانه و زندگی ، 🌸 به سبک فرهنگ ایرانی اسلامی است . 🌸 از هر کی بپرسی ، حتما بهت میگه 🌸 خانه های قدیمی را دوست دارم 🌸 چونکه چایی همیشه دم بود 🌸 روی سماور ، توی قوری . 🌸 درب خانه همیشه باز بود 🌸 باغچه ها پر از ، 🌸 گل و میوه و سبزی خوردنی بود 🌸 مهمانی ها ، دلیل و برهان نمی خواست . 🌸 غذاها ، ساده و خانگی بود 🌸 که بویش نیازی به هود نداشت ...❤️😍 💟 @ghairat
💠 بزرگترين عيب ، آن است ؛ 🌐 كه در خود نبينی ، 💠 و در ديگران سرزنش كنی . 🌹 امام علی عليه السّلام 🌹 📚 نهج البلاغه ، حکمت ۳۴۵ 💟 @ghairat
🌸 خانم ها گهـگاهـی دوسـت دارنـد ؛ 🌸 در زمانی غیر از ارتباط جنسی ، 👈 شوهرشان به سمتشان بیاید . 👈 با وی ، بازی و شوخی کند . 👈 ابراز عشق و علاقه کند . 👈 حرفهای عاشقانه بزند . 👈 و بسیار محبت کند . 💟 @ghairat