🌷 عزیزان من
🌸 سعی کنیم
🌸 زیاد نخوابیم
🌸 چون زیاد خوابیدن ،
👈 خواب آلودگی میاره
👈 کسلی و تنبلی و خرفتی می میاره
👈 عقل آدم و کم می کنه
🌸 بیاین با هم تمرین کنیم
👌 تا زمان خوابمان را کمتر کنیم
🌸 از نظر دانشمندان
🌸 میانگین خواب در شبانه روز ،
🌸 شش ساعت است .
💟 @ghairat
💞 خانمای عزیز
🌸 یادتون باشه
🌸 مردان ، زنانی را دوست دارند
👈 که مطیع باشن
🌸 و در همه حال ،
🌸 کلمه "چشم" از دهانشان نیفته
🌸 مثلا بگویید :
🍎 چشم عزیزم
🍎 چشم قربونت برم
🍎 چشم شوهرکم
🍎 چشم آقای من
🍎 چشم سرور من
🍎 و...
💟 @ghairat
🌸 من دختری ۱۵ ساله بودم
🌸 که خواستگاران زیادی داشتم
🌸 از پسر ۱۶ ساله تا مرد ۳۰ ساله
🌸 اما پدرم اجازه ازدواج به من نمی داد
🌸 ایشون می گفت :
🍃 من باید درس بخونم
🍃 باید دانشگاه برم
🍃 من باید به موقعیت عالی اجتماعی و شغلی برسم
🌸 اما ته دلم
🌸 از حرف و آرزوهای پدرم ،
🌸 متنفر بودم
💞 دوست داشتم زود ازدواج کنم
💞 دوست داشتم زود مادر بشم
💞 دوست داشتم پا به پای عشقم ،
👈 به مراحل والا برسم
💞 حاضر بودم با هرکسی ازدواج کنم
👈 حتی اگر شغل و سرمایه نداشته باشه
🌸 بیست ساله شدم
🌸 داشتم برای دکترا درس می خوندم
🌸 خواستگارانی برام می اومدن
🌸 هرچند نسبت به پنج سال پیش ، کمتر بودن
🌸 ولی ایندفعه خودم رد می کردم
🌸 متاسفانه دانشگاه ، منو به خوندن درس و گرفتن مدرک و داشتن شغل ، حریصتر کرد
🌸 همینطور توقعاتم رو هم بالا برد
🌸 دیگه حاضر نبودم با هرکسی ، ازدواج کنم
🌸 در سن ۲۵ سالگی ، بدتر شدم
🌸 نگرانی و غم و غصه های پدرم از بی شوهری من ، روز به روز ، بیشتر می شد
🌸 و از اون طرف ، خواستگارانم ، کمتر می شدند
🌸 اما من کسی رو می خواستم که هم سطح خودم باشه
🌸 از نظر شغلی و مالی و تحصیلات ، نزدیک به خودم باشه
🌸 نصیحت های پدرم هم در من تاثیری نداشت
🌸 تا اینکه به سن ۳۰ سالگی رسیدم
🌸 دیگه هیچ خواستگاری نداشتم
🌸 تا اینکه پدرم به خاطر لجبازی های من ، دق کرد و مرد
🌸 من هم روز به روز ، تنها تر می شدم
🌸 تنهایی و بی کسی ،
🌸 و نداشتن حتی یک همدم ،
🌸 منو به شدت عصبی تر و افسرده تر می کرد
🌸 دیگه نه شغل و حقوقم ، به دردم خورد
🌸 نه دانشگاه و تحصیلاتم
🌸 نه موقعیت اجتماعی
🌸 حاضر بودم همه چیزمو بدم
🌸 فقط یه شوهر و همدم ، داشته باشم
🌸 سن من همچنان بالا می رفت
🌸 تا اینکه در سن ۳۵ سالگی
🌸 برای اولین بار به مشهد رفتم
🌸 پیش ضریح نشستم و زار و زار گریه کردم
🌸 ساعتها از درد و غصه و تنهایی ام گفتم
🌸 از جوونی و زیبایی ام گفتم که بیهوده رفت
🌸 بی پرده از امام رضا ، شوهر خواستم
🌸 گفتم : آقاجون !
🍎 حاضرم زن دوم یا سوم هم بشم
🍎 فقط تو رو خدا
🍎 منو از تنهایی دربیار
🍎 من فقط آقا بالا سر میخوام
🍎 حتی اگه بیکار باشه
🍎 حتی اگه مریض باشه
🍎 حتی اگه ...
🌸 همون روز به تهران برگشتم
🌸 یه آقایی به نام کاظم ، به خواستگاریم اومد
🌸 کاظم ، یکی از خواستگاران من در سن ۱۵ سالگی بود
🌸 اما با این تفاوت ، که الآن متاهله
🌸 زنش مریض بود ولی راضی به ازدواجمون بود
💞 من از این زندگی که الآن دارم ،
👈 خیلی راضیم
💞 در کنار کاظم و سه تا پسرم ،
💞 احساس خوشبختی می کنم
💞 با اینکه با زن اول و بچه هاش ،
💞 تو یک خونه زندگی می کنیم
💞 ولی با هم خوب و صمیمی هستیم
💞 خونه ما ، همیشه پر از شور و نشاط و خنده بود
💞 سال ها ، منتظر چنین روزهایی بودم
💞 ای کاش ۲۰ سال پیش ،
💞 بابام با ازدواج من و کاظم ،
💞 مخالفت نمی کرد .
💞 تا زودتر ، طعم خوشبختی رو می چشیدم
💟 @ghairat
🍂 مردم به سه چيز ، نيازمندند :
🇮🇷 امنيت
🇮🇷 عدالت
🇮🇷 و رفاه
🌷 امام صادق عليه السّلام
📖 تحف العقول ، ص ۳۲۰
💟 @ghairat
💖 بهترین شما کسی است
💘 که در برخورد با مردم
💘 نرم تر و مهربان تر باشد .
🌷 حضرت فاطمه عليها السّلام
📖 کنزالعمال ، ج ۷ ، ص ۲۲۵
💟 @ghairat
💞 خوشا به حال كسی كه ،
💞 مادرش پاكدامن است .
🌷 امام صادق عليه السّلام
📖 علل الشرايع ، ج ۲ ، ص ۲۵۱
✍ پاکدامنی زنان ،
✅ در تقویت حیا و حجاب است
✅ در حفظ حریم محرم و نامحرم است
✅ در پرهیز از خودنمایی و آرایش است
✅ در پرهیز از لباس تنگ و بدن نماست
✅ در خلوت نکردن با نامحرم است و...
👈 چه در فضای حقیقی چه در فضای مجازی
💟 @ghairat
🌷 زن
🇮🇷 اگر مدیر شرکت و موسسه باشه
🇮🇷 اگر استاد دانشگاه باشه
🇮🇷 اگر مهندس باشه
🇮🇷 اگر ورزشکار باشه و...
👈 همه اینها ، تا پشت درب خونه است .
🌷 وگرنه داخل خونه ، یک زنه
💞 و زن در خونه ،
💞 باید منبع عشق و صفا و محبت باشه
💟 @ghairat
غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
💞 داستان واقعی گاهی عشق گاهی نفرت 💞 قسمت ۲۷ 🌟 همسرم خیلی مهربان بود . 🌟 صبح ها ، زودتر از من بیدار
💞 داستان واقعی گاهی عشق گاهی نفرت
💞 قسمت ۲۸
🌟 یک روز خانمم به من گفت :
🌹 آقا کمکم کن
🌟 گفتم : چطور ، مگه چیزی شده ؟
🌟 گفت :
🌹 من موندم چکار کنم ؟
🌹 تو یک چیزی از من میخوای ،
🌹 بابات یک چیز دیگه
🌹 خانواده ام ، یک چیزی میگن
🌹 فامیل تو هم ، یک چیز دیگه میگن
🌹 و من ماندم که حرف چه کسی رو گوش بدم
🌹 و اطاعت کنم
🌸 گفتم عزیزم ، این که خیلی آسونه
🌸 ببین خدا و اهل بیت ، چی گفتن ؟!
🌸 گفتند که بهشت زن ،
🌸 در گرو رضایت شوهره
🌸 گفتند که زن باید مطیع شوهرش باشد
🌸 و...
🌟 خانمم ، بیش از حد اجتماعی بود
🌟 و در انتخاب مسیر زندگی خودش ،
🌟 اراده ای از خود نداشت
🌟 و چون سن کمی داشت ،
🌟 بیشتر به حرفهای دیگران متمایل بود
🌟 احساس کردم ، که دیگران ،
🌟 با حرف ها و کارهاشون ،
🌟 دارند بین ما را ، به هم می زنند .
🌟 کارهای خانمم ، طبق اعتقادات دیگران بود
🌟 نه اعتقادات خودش یا من ...
🌟 کارهایش طبق خواسته های مردم بود
🌟 نه من ...
🌟 به همین دلیل به فکر کوچ کردن افتادم
🌟 و تصمیم گرفتم که از اهواز ،
🌟 به شهری دورتر ، کوچ کنم .
🌟 اولین شهری که به ذهنم آمد ، قم بود
🌟 ماه شعبان بود و کار فیلمبرداری زیاد شد
🌟 مراسمات زیادی را فیلمبرداری کردم .
🌟 چند روز قبل از ماه مبارک رمضان ،
🌟 به داداشم که شاگرد من هم بود ، گفتم
🌟 که دوتا بلیط به مقصد قم برایمان رزرو کند
🌟 روز آخر ماه شعبان ،
🌟 به سمت قم حرکت کردیم
🌟 و روز اول ماه مبارک رمضان به قم رسیدیم
🌟 دقیقا سیزده سال پیش در چنین روزی ،
🌟 از سوسنگرد به اهواز آمده بودیم .
🌟 و این ورود ما به قم ،
🌟 آغاز اتفاقاتی بسیار عجیب و باور نکردنی بود .
🍁 ادامه دارد 🍁
💟 @ghairat
🇮🇷 دنبال یک همدم واقعی و حقیقی باش
🇮🇷 همدمی که دل داشته باشه
🇮🇷 تا بتونی بهش دل ببندی
🇮🇷 همدمی که درکت کنه
🇮🇷 همدمی که حالتو بفهمه
🇮🇷 یادت باشه
🇮🇷 به چیزی که دل نداره ، دل نبند
🇮🇷 فضای مجازی ، تلویزیون ، موبایل ، اینترنت و... دل ندارن ،
🇮🇷 پس بهشون دل نبند تا دلت آرامش پیدا کنه
💟 @ghairat
🍎 برای افسردگی و استرس و اضطراب
🍏 خصوصا بین خانمها
🍎 بهترین درمان :
🌷 دور شدن از فضای مجازی
🌷 گوش ندادن به آهنگ
🌷 تماشا نکردن فیلم و تصاویر مبتذل
🌷 و روزی ده دقیقه خواندن دعا از مفاتیح الجنان
🍎 به اینا عمل کنید
🍏 تا معجزه ببینید
🍏 تا به آرامش برسید
🍏 تا از زندگی لذت ببرید
@ghairat
🍁 هرگاه یکی از شما ، به مسافرت رود
🍁 و سپس از سفر برگردد ،
🍁 پس باید برای خانواده خود ،
🍁 به اندازه ای که توانایی دارد ،
🍁 سوغاتی بیاورد .
🌷 امام صادق علیه السلام 🌷
کتاب وسائل الشیعة ، ج ۸ ، ص ۲۲۷
💟 @ghairat
غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
💞 داستان واقعی گاهی عشق گاهی نفرت 💞 قسمت ۲۸ 🌟 یک روز خانمم به من گفت : 🌹 آقا کمکم کن 🌟 گفتم : چطور
💞 داستان واقعی گاهی عشق گاهی نفرت
💞 قسمت ۲۹
🌟 یادتان هست که گفته بودم
🌟 کار من عکاسی و فیلمبرداری بود
🌟 و اینکه چند بار خواستم این کار را ، ترک کنم
🌟 چون پر از گناه و فساد بود
🌟 ولی حرفهای مردم ، نمی گذاشت .
🌟 یادتان هست که گفتم
🌟 عاشق دختر عمویم بودم
🌟 و عشقم به او ، شدیدتر شده بود .
🌟 یادتان هست که گفتم
🌟 هر کاری کردم ، نتوانستم عمویم را ،
🌟 برای ازدواج با دخترش ، راضی کنم .
🌟 و اینکه بعد از مدتی ،
🌟 با یک دختر دیگر ازدواج کردم .
🌟 که به علت یک سری از مشکلات ،
🌟 ناچار شدم برای مدتی ، شهرم را ترک کنم .
🌟 و به مسافرت بروم .
🌟 بلیط گرفتم و با خانمم ، به قم سفر کردم .
🌟 و اما ادامه ماجراهای من ...
🌟 روز آخر ماه شعبان ،
🌟 به سمت قم حرکت کردیم .
🌟 و روز اول ماه مبارک رمضان ،
🌟 نهم مرداد ۱۳۹۰ ، ساعت هفت صبح ،
🌟 ما به قم رسیدیم .
🌟 ته دلم ، دوست داشتم ، در قم خانه بگیرم
🌟 و به شهرم اهواز برنگردم
🌟 دنبال مسافرخانه می گشتیم .
🌟 تا به موسسه ای برخوردیم .
🌟 از آن موسسه ،
🌟 یک سوئیت ، برای ده روز ، تحویل گرفتیم .
🌟 خانمم را ، در خانه گذاشتم
🌟 تا استراحت کند .
🌟 و خودم به حرم حضرت معصومه آمدم .
🌟 و بعد از زیارت و توسل به حضرت معصومه ،
🌟 به ایشون گفتم :
🌸 خانم جان ! عزیز دلم !
🌸 مرا پیش خودتون نگه دارید .
🌸 خواهش می کنم همین جا ، در قم ،
🌸 یک کار برام جور کنید .
🌸 دیگه نمی خوام به اهواز برگردم .
🌸 دیگه نمی خوام
🌸 کار عکاسی و فیلمبردای در اهواز داشته باشم
🌸 دیگه نمی خوام گناه بکنم
🌸 میخوام فقط پیش شما باشم .
🌸 می خوام همین جا ، توی قم بمونم
🌟 بعد از زیارت و نماز ،
🌟 رفتم که دنبال خانه بگردم .
🌟 خانمم با خانم وصال طلب ،
👈 که مدیر سوئیت بودند ، دوست شد .
🌟 خانمم به ایشون گفت :
🌹 که همسرم ، به نیت ماندن در قم آمده
🌹 و الآن دنبال کار و خانه می گرده .
🌟 خانم وصال طلب پرسیدند :
🍂 آقاتون چه کاری بلدند ؟
🌟 خانمم گفت :
🌹 فیلمبرداری ، عکاسی ، میکس ،
🌹 کامپیوتر و...
🌟 خانم وصال طلب ،
🌟 با حاج آقای نبی نژاد ،
🌟 صاحب اصلی موسسه و سوئیت ،
🌟 و مسئول ستاد اقامه نماز حرم ،
🌟 صحبت کردند .
🌟 حاج آقا نیز ، دنبال من فرستادند ؛
🌟 و خواستند تا مرا ببینند .
🌟 بعد از معرفی و مصاحبه ،
🌟 گفتند : فردا خبرت میکنیم .
🍁 ادامه دارد 🍁
💟 @ghairat
🍎 اگـر میخواهـید که همسر دلبنـدتان ،
👈 همه عشقش را به پای شما بریزد .!
👈 شیفته و مجـذوب شما شود .!
👈 عاشق و شیـدای شما گردد .!
👈 پر از مهر و محبت باشد .!
👈 و به شما خیانت نکند .!
🍎 بهترین راه این است که ؛
👈 بسیار از او تعریف و تمجید کنید .
🔅 از ظاهرش ،
🔅 از جملاتش ،
🔅 از نگاهش ،
🔅 از دست پختش ،
🔅 از رفتارش
🔅 از اندامش
🔅 از تیپ و قیافه اش
🔅 از دکور و تزیین خانه اش
🔅 از پدر و مادرش
🔅 و...
💟 @ghairat
🌷 دوستان من
🌸 مردم عزیز ایران
👈 قدر خودتون رو بدونید
👈 قدر این همه آزادی رو بدونید
👈 قدر عزت و اقتدار خودتون رو بدونید
👈 قدر امنیت کشور و ناموس خودتون رو بدونیم
💟 @ghairat
☠ زمان هایی که همسرتان حال خوبی ندارد
☠ و یا صدمه دیده
☠ و می خواهد که شما ،
☠ به حرف هایش گوش دهید ؛
☠ با ذوق و عشق و لبخند ، گوش دهید
☠ و او را مطمئن کنید
☠ که بار سنگینی روی دوش شما نیست .
☠ اگر توانایی انجام کارهای خود را ندارد ،
☠ سعی کنید تا جایی که می توانید
☠ حتی در دوش گرفتن و غذا خوردن هم ،
☠ به او کمک کنید
☠ و کمکش کنید تا نیازهایش را برطرف کند
☠ و از عشق ورزیدن به او ، دست نکشید .
💟 @ghairat
🐍 چرا ازدواج کردن در ایران ،
🐍 برای بعضیا خصوصا جوانان ،
🐍 سخت شده ؟
🌸 اولا خدا لعنت بکند مسئولین فاسد را ،
🍃 چون متاسفانه برای ازدواج ،
🍃 هیچ برنامه ای ندارند
🍃 و حتی سنگ اندازی هم می کنند
🍃 انگار ایرانی ها ، نیاز جنسی ندارند
🍃 و حتی برعکس ، برای ازدواج نکردن ،
🍃 دارند برنامه ریزی می کنند .
🌸 دوما خود مردم هم پر توقع شدند
🍃 و سبک زندگی اسلامی ما ، غربی شده
🍃 تالار آنچنانی
🍃 شام آنچنانی
🍃 طلا و جهیزیه آنچنانی
🍃 چشم و هم چشمی
🍃 شرط و شروط گذاشتن برای داماد بدبخت
🍃 که باید خونه و ماشین و کار و... داشته باشه
🍃 و...
🌸 سوما ؛ متاسفانه بعضی از دختران ،
🍃 راحت تن به دوستی با پسران میدهند
🍃 به خاطر همین پسران ،
🍃 دیگر نیازی برای ازدواج در خود نمی بینند .
🌸 چهارم ؛ ترس جوانان از مسئولیت پذیری
🌸 پنجم ؛ بیکاری و گرانی و نبود امکانات
🌸 ششم ؛ نبود واسطه و معرّف ،
🍃 که جوانان را به هم معرفی کند .
🌸 هفتم ؛ بی خیالی خانواده ها
🌸 هشتم ؛ عدم مطالبه گری مردم
🌸 نهم ؛ ایمان نداشتن مردم به رزاقیّت خداوند
💟 @ghairat
🐥 واى بر زنى كه
🐥 شوهرش را ناراحت كند
🐥 و خوشا به حال زنى كه
🐥 شوهرش از او راضى باشد .
🌷 پيامبر اکرم صلّی الله عليه و آله
📖 بحار الأنوار : ۱۰۳ / ۲۴۶ / ۲۴
💟 @ghairat
🇮🇷 زنان دوست دارند
👈 همیشه مورد توجه همسرشان باشند .
🇮🇷 در زمانهایی مثل دیدن تلوزیون ،
🇮🇷 که در کنار همسرتان نشستید ؛
💞 گهگاهی دست او را بگیرید
💞 گاهی موهایش را نوازش کنید
💞 گاهی نگاه عاشقانه به او بکنید
💞 گاهی بی بهانه ، بوسه ای نثارش کنید
💞 و...
💟 @ghairat
غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
💞 داستان واقعی گاهی عشق گاهی نفرت 💞 قسمت ۲۹ 🌟 یادتان هست که گفته بودم 🌟 کار من عکاسی و فیلمبرداری
💞 داستان واقعی گاهی عشق گاهی نفرت
💞 قسمت ۳۰
🌟 روز سوم ، از حرم به من زنگ زدند
🌟 که قبول شدم .
🌟 از روز چهارم ، درخود حرم مطهر ،
🌟 در قسمت ستاد اقامه نماز ،
🌟 مشغول به کار شدم .
🌟 بعداً فهمیدم ؛
🌟 چند روز قبل از آمدن من ،
🌟 یک جوانی به نام آقای ضمیری ،
🌟 کار فیلم و عکس و رایانه ستاد را ،
🌟 انجام می داد .
🌟 که اختلافی بین او و مدیر ستاد ،
🌟 پیش می آید ؛
🌟 که باعث می شود .
🌟 به قسمت دیگر حرم برود .
🌟 و این چنین ،
🌟 جا برای من در حرم باز می شود .
🌟 همان شب که در حرم پذیرفته شدم ،
🌟 به پدرم پیام دادم که ما دیگه قم می مانیم
🌟 و به اهواز برنمی گردیم .
🌟 و ایشان دعای خیر و توفیق برای ما کردند .
🌟 از فرداش نیز ،
🌟 به دنبال اجاره کردن خانه رفتم ؛
🌟 ولی پولی در بساط نداشتم
🌟 من با پانصد تومان ، به قم آمده بودم
🌟 بعد از جستجوی زیاد ،
🌟 خانه ای در آخر نیروگاه ،
🌟 با ۱۵۰ هزار تومان اجاره
🌟 و به شرط یک میلیون تومان قرض الحسنه ،
🌟 از آقای خرمی ، خانه کرایه گرفتم .
🌟 به پسر عمه ام زنگ زدم
🌟 و تقاضای قرض پول کردم
🌟 ایشان هم با مهربانی قرضم داد
🌟 خانه ای که گرفتم ، نوساز بود
🌟 تازه کار گچ و ساختمانی اش ،
🌟 تمام شده بود .
🌟 ما هم ناچاراً ، با آن وضع ساکن شدیم .
🌟 چون دیگر نمی توانستیم بیشتر از این ،
🌟 در سوئیت بمانیم .
🌟 باید برای خانه جدید ، موکت می گرفتم
🌟 هیچ پولی هم نداشتم ،
🌟 فقط توانستم یک موکت شش متری بخرم
🌟 آن موکت را در هال گذاشتم
🌟 و دیگر قسمت های هال ،
🌟 مثل اتاق ها و آشپزخانه ، بدون موکت ماندند
🌟 خانه هنوز ، گازکشی نشده بود .
🌟 ما هم ، اجاق گاز و کپسول گاز نداشتیم .
🌟 به خاطر همین ،
🌟 آقای خرمی به ما پکنیک داد
🌟 تا با آن ، آشپزی کنیم .
🌟 ماه رمضان بود و هوا هم خیلی گرم بود .
🌟 نه یخچالی داشتیم نه ظروف ،
🌟 و نه هیچ وسایل دیگری ...
🌟 هر روز قبل از افطار ،
🌟 از میدان نبوت ، یخ می خریدم
🌟 و تا چند روز ، سحری و افطاری مون ،
🌟 نان و آب و رب گوجه بود .
🍁 ادامه دارد 🍁
💟 @ghairat
🇮🇷 امروز پنج شنبه است
🇮🇷 روز به آرامش رسیدن مردگان است .
🇮🇷 یاد اموات و درگذشتگان باشیم
🇮🇷 برای آنها خیرات کنیم ، دعا کنیم ،
🇮🇷 برای آنها قرآن و نماز بخوانیم
🇮🇷 اگر نماز و روزه ، قضا دارند ، برایشان بگیریم
🇮🇷 تا شاید به آرامش برسند .
💟 @ghairat
💞 همراهان عزیزتر از جانم
🍎 در روز جمعه ،
🍎 که یکی از اعیاد مسلمین است
🍎 نماز جمعه ، یادتون نره .
💟 @ghairat
🌸 دوستان ارجمند
🌸 خصوصا آقایون عزیز
🕌 حتما نماز خود را ،
🕌 در مسجد و به جماعت بخوانید
🕌 اگر وقت ندارید
🕌 حداقل روزی یک نماز خود را ،
🕌 در مسجد و به جماعت بخوانید .
💟 @ghairat
💗 ارزشمندترین مردم ، کسانی هستند
💗 که با همسرانشان ،
💗 مهربان و بخشنده باشند .
🌷 حضرت فاطمه عليها السّلام
📖 کنزالعمال ، ج ۷ ، ص ۲۲۵
💟 @ghairat
غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
💞 داستان واقعی گاهی عشق گاهی نفرت 💞 قسمت ۳۰ 🌟 روز سوم ، از حرم به من زنگ زدند 🌟 که قبول شدم . 🌟 از
💞 داستان واقعی گاهی عشق گاهی نفرت
💞 قسمت ۳۱
🌟 از یکی از دوستانم ، پول قرض گرفتم
🌟 و به اندازه کل خانه ، موکت خریدم .
🌟 ناگهان ، پدرم به من زنگ زد و گفت :
🌹 یک چیزایی براتون فرستادیم .
🌹 برو از توشه راه آهن تحویل بگیر .
🌟 منم تشکر کردم و گفتم چشم .
🌟 ولی ته دلم ،
🌟 قصد نداشتم که دنبال وسایل بروم
🌟 چون پول کرایه وانت نداشتم .
🌟 صبح که خواستم برای کارم ، به حرم بروم ؛
🌟 متوجه شدم که اصلا پول ندارم .
🌟 حتی به اندازه کرایه اتوبوس هم نداشتم .
🌟 در اتوبوس نشسته بودم .
🌟 و در فکر کرایه اتوبوس بودم .
🌟 و اینکه چه بهانه ای بیاورم .
🌟 تا کرایه دادن را به تعویق بیاندازم .
🌟 از آن طرف ،
🌟 بی خیال وسایلی که بابام فرستاده ، شدم .
🌟 چون برای آوردن وسایل ،
🌟 باید ماشین بگیرم که پول نداشتم .
🌟 در اتوبوس نشسته و آهی از ته دل کشیدم .
🌟 و به حضرت معصومه ، توسل کردم .
🌟 ناگهان ، حواسم به رادیوی اتوبوس رفت ؛
🌟 که مجری گفت :
🌷 اگر مشکلی برای شما پیش آمد ؛
🌷 این ذکر را بگویید :
🕋 ربّی إنّی مغلوب فانتصر
👈 ( سوره قمر )
🌷 یعنی خدای من !
🌷 من شکست خوردم خودت کمکم کن
🌟 من ناخداگاه ، بدون اینکه حواسم باشد ،
🌟 مدام این ذکر را تکرار می کردم .
🌟 ناگهان به حرم رسیدم
🌟 می خواستم از اتوبوس پیاده شوم
🌟 به راننده گفتم :
🌹 آقا شرمندم پول نقد همراهم نیست
🌹 صبر می کنید تا برم از خودپرداز ،
🌹 براتونوپول دربیارم ؟!
🌟 راننده گفت :
🌸 نمی خواد ، بعداً بده .
🌟 من نیز پیاده شدم
🌟 و شماره پلاک اتوبوس را برداشتم
🌟 که بعداً پولش را بدهم .
🍁 ادامه دارد 🍁
💟 @ghairat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 یک دقیقه با دعای ندبه
🇮🇷 با صدای استاد فرهمند
🇮🇷 قسمت چهارم
🔮 @amoomolla
🌸 یکی از عوامل آرامش ،
🌸 ساختن خانه و زندگی ،
🌸 به سبک فرهنگ ایرانی اسلامی است .
🌸 از هر کی بپرسی ، حتما بهت میگه
🌸 خانه های قدیمی را دوست دارم
🌸 چونکه چایی همیشه دم بود
🌸 روی سماور ، توی قوری .
🌸 درب خانه همیشه باز بود
🌸 باغچه ها پر از ،
🌸 گل و میوه و سبزی خوردنی بود
🌸 مهمانی ها ، دلیل و برهان نمی خواست .
🌸 غذاها ، ساده و خانگی بود
🌸 که بویش نیازی به هود نداشت ...❤️😍
💟 @ghairat
💠 بزرگترين عيب ، آن است ؛
🌐 كه در خود نبينی ،
💠 و در ديگران سرزنش كنی .
🌹 امام علی عليه السّلام 🌹
📚 نهج البلاغه ، حکمت ۳۴۵
💟 @ghairat
🌸 خانم ها گهـگاهـی دوسـت دارنـد ؛
🌸 در زمانی غیر از ارتباط جنسی ،
👈 شوهرشان به سمتشان بیاید .
👈 با وی ، بازی و شوخی کند .
👈 ابراز عشق و علاقه کند .
👈 حرفهای عاشقانه بزند .
👈 و بسیار محبت کند .
💟 @ghairat