eitaa logo
غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
3.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.9هزار ویدیو
18 فایل
کانال های جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film سینمایی و سریال @film_sinamaee محتوای تربیت کودک @amoomolla چیستان و معما @moaama_chistan شعر و سرود @sorood_sher داستان و رمان @dastan_o_roman تبلیغ ارزان @tabligh_amoo آدمین و مسئول تبلیغ و تبادل @dezfoool
مشاهده در ایتا
دانلود
🕌 امام حسین علیه السلام و زیارت اربعین ، 👈 یک مکتب و مسلک است نه جو احساسی . 🕌 اگر امسال ، 🕌 توفیق پیاده روی برای امام حسین نداشتیم ، 🕌 لااقل برای کمکهای مومنانه به نیازمندان ، 👈 از تعلقات مادی و دنیا پیاده شویم . 🕌 بخشی از هزینه‌ هایی که ، 🕌 قرار بود خرج سفر اربعین شود را ، 🕌 در راه کمک به نیازمندان ، تهیه جهیزیه ، 🕌 تهیه مسکن ، ازدواج جوانان و... اهداء کنیم . 👌 هر که دارد هوس کرب و بلا ، بسم الله ✍ واسطه ازدواج 🆔 @Pooshieh_girl ۵۸۵۹۸۳۱۰۲۱۳۴۶۹۸۵ 👈 به نام حامد طرفی
🌸 « هیچ وقت » و « همیشه » را ، 🌸 از دایره لغات زناشویی تان حذف کنید . 🌸 به جای آن بگویید : 👈 « گاهی » یا « بعضی وقت ها » 🌸 مثلا : ❌ تو هیچ وقت منو بیرون نبردی ✅ عزیزم گاهی سرت اونقدر شلوغ میشه ✅ و انگار وقت نمی کنی مارو بیرون ببری
⚜ سعی کنید در انتقاد کردن ، ⚜ علاوه بر حذف عبارات همیشه ، اصلا ، ⚜ و هیچ وقت ؛ ⚜ بر زمان حال نیز ، متمرکز بمانید . ⚜ و دقیق حرف خود را بزنید : 🚫 مثلا به جای اینکه بگویید : 🚫 تو هیچ وقت به من توجه نداشتی 🌷 بگویید : احساس می کنم 🌷 این روزا توجهت به من کمتر شده . 🚫 به جای اینکه بگوئید : 🚫 همیشه دیر میای خونه 🌷 بگوئید : ناراحت شدم 🌷 که امروز دیر اومدی خونه . @ghairat
🔮 زن مؤمن ، 🔮 بهترین بهره اش از زندگی ، 👈 همسر خوب و شايسته شدن است . 🔮 به طوری كه هنگام حضور شوهر ؛ 👈 مايه خوشحالى او باشد . 🔮 و در غياب شوهرش ، 👈 نگهدار ناموس و مال او باشد . 📖 مسند الامام الرضا عليه السلام ج ۲ ، ص ۲۵۶ 💟 @ghairat
⛔ کسی که کاری کند ؛ 📛 تا بین زن و شوهری ، 📛 جدایی 💔 اندازد ؛ 📛 و آنان از هم جدا شوند ؛ ☢ لعنت خدا در دنیا و آخرت ، ☢ برای او خواهد بود . ☢ و خدا او را با هزاران سنگ آتشین ، ☢ سنگباران می کند . ⛔ و کسی که بین زن و شوهری ، 📛 اختلاف افکند ؛ 📛 هر چند به طلاق نرسد ؛ ☢ غضب و لعنت خدا ، ☢ در دنیا و آخرت برای اوست ؛ ☢ و از نظر کردن به خدا ، ☢ محروم است . 🌹 پیامبر اکرم 🌹 📖 وسائل ج ۱۴ ، ص ۲۷ @ghairat
🌸 داستان نیلوفر 🌸 🌟 قسمت اول 🌟 💞 من نیلوفر هستم . 💞 بچه پایین شهر تهران . 💞 هر روز به بالاشهر می روم ؛ 💞 وسط خیابان می ایستم تا پسرها را تور کنم 💞 یک روز مثل همیشه ؛ 💞 با لباس و تیپ قرمز 👠 ایستاده بودم . 💞 از دور مثل لکه خونی در پیراهن سفید بودم . 💞 مثل همیشه منتظر بودم ؛ 💞 تا یک ماشینی 🚕 بیاید و مرا سوار کند . 💞 مهم نیست کی باشد ؛ 💞 مهم این است که به من حال و مالی بدهد . 💞 پسران 🙎‍♂ از نظر من ، خیلی بی جنبه اند . 💞 وخیلی زود خر می شوند . 💞 یک کمی که باهاشون بخندم 😍 💞 فکر می کنند که مال آنها شدم . 💞 و هر چه بخواهم برایم می خرند . 💞 به خصوص آن پولدارای عقده ای ... 💞 که خیلی کمبود محبت دارند . 💞 چیزی نگذشت که یک ماشین برایم ایستاد 💞 منم با طنازی ، سوار شدم . 💞 مدتی گذشت ولی چیزی نگفت . 💞 تعجب کردم و با خودم گفتم : 🌸 پس چرا هیچی نمیگه ؟! 🌸 چرا پیشنهادی نمیده ؟! 💞 به او که نگاه کردم ؛ 💞 دیدم قیافه و تیپش ، مثل آن قبلی ها نبود ؛ 💞 این یکی 👤 خوش تیپ ، با شخصیت ، 💞 با لباسهای تر و تمیز و اتوکشیده ، 💞 با صورتی نورانی و ریش با جذبه . 💞 با خودم گفتم : 🌸 این که یک جنتلمنه ؛ 🌸 برخلاف اون پسرای هرزه و فاسد ، 🌸 این یکی سرش به تنش می ارزه . 🌷 ادامه دارد ... 🌷 💟 @ghairat
هدایت شده از محتوای تربیت کودک
🔮 اعمال روز اربعین 🌷 شهادت امام حسین علیه السلام 🌷 و یاران باوفایش را ، 🌷 به شما دوستان عزیزم ، 🌷 تسلیت عرض می کنم . @ghairat
🌹 خانواده ای که بوی مذهب و دین دارد 🌹 خانواده ای که با نماز و قرآن ، انس دارد 🌹 خانواده ای که قلبش برای خدا می تپد 🌹 خانواده ای که با روضه ها ، تغذیه کند 🌹 خانواده ای که عشق امام حسین دارد 🌹 خانواده ای که پیاده کربلا می رود ... 🌹 عشق ، ایثار ، محبت ، همدلی و اعتماد ، 👈 در این خانواده موج می زند . 💟 @ghairat 🕌
🌸 داستان نیلوفر 🌸 🌟 قسمت دوم 🌟 💞 سکوت را شکستم و گفتم : 🌸 شما انگار بچه مثبتی 🌸 پس چرا منو سوار کردی ؟ 💞 او هم در حالی که جلو را نگاه می کرد گفت : 🌹 دیدم وسط خیابون ایستادی 🌹 و چشمای 👀 هرزه‌ی یه مشت هوس باز ، 🌹 به سمت شما بود ؛ 🌹 برای همین غیرتی شدم و سوارت کردم . 💞 گفتم : 🌸 یعنی اینقدر برات اهمیت دارم ؟ 🌸 چطور میشه با اینکه منو نمیشناسی ، 🌸 برام غیرتی میشی ؟ 💞 گفت : 🌹 شما زنان ایرانی و مسلمان ، 🌹 ناموس این کشورین . 🌹 و هر مردی که غیرت داره ؛ 🌹 نمیذاره ناموسش تو چنگ گرگهای بوالهوس بیفته . 🌹 حالا بگو کجا میری تا برسونمت ؟ 💞 گفتم : 🌸 حالا چرا نگام نمیکنی ؟! 🌸 مگه خشکل نیستم ؟! 🌸 مگه جذاب نیستم ؟ 🌸 مگه ارزش یه نگاه رو ندارم ؟! 💞 بعد از کمی سکوت ، گفت : 🌹 اتفاقاً هر چیزی که با ارزشتره ، 🌹 از نگاه مردم دورتره . 🌹 مثلا به طلا 💰 نگاه کن 🌹 یا به آثار تاریخی و قیمتی ، 🌹اونارو کجا نگهداری می کنن ؟ 🌹 غیر از اینه که توی موزه یا گاو صندوق ، 🌹 آن هم با محافظ ، ازشون نگهداری می کنن ؟ 🌹 که نگاه غریبه ها به اونا نیفته . 🌹 اما آشغالارو نگاه کن 🌹 که همیشه بیرونن . 🌹 تو خیابونن 🌹 خانم ! باور کن شما زنان ایرانی ، 🌹 همه تون طلا هستین نه آشغال خیابونی 🌹 قدر خودتون رو بدونید . 💞 حرفهایش هم کوبنده بود هم تاثیرگذار 💞 با اینکه به من برخورد اما چیزی نگفتم 💞 سکوت همه جا را گرفته بود 💞 داشتم به حرفهایش فکر می کردم 💞 که او پس از کمی مکث ، دوباره گفت : 🌹 نگفتی کجا داشتی می رفتی ؟! 🌹 بگو تا برسونمت 💞 احساس کردم ازش خوشم اومد . 💞 به خاطر همین ، بدون فکر گفتم : 🌸 هرجا تو بری منم میام . 🌷 ادامه دارد ... 🌷 💟 @ghairat
🌹 یکی از ابعاد حماسه کربلا ، 🌹 بُعد عشق و محبت به خانواده است . 🌹 عشق و محبتی که در تمامی لحظات ، 🌹 به عاشورا ، رنگ عاشقی می دهد . 🌹 عشق خواهری مانند حضرت زینب ، 👈 به برادری همچون امام حسین . 🌹 عشق و وفاداری برادری مانند عباس ، 👈 به برادرش سیدالشهدا علیه السلام ، 🌹 عشق پدری چون امام حسین ، 🌹 به فرزندان غریبش . 👈 علی اکبر ، علی اصغر ، رقیه و سکینه 🌹 چنین عشقی ، برخاسته از ایمان است ؛ 🌹 که موجب احترام و محبت ، 👈 در میان اعضای خانواده می‌شود . @ghairat
🌸 داستان مذهبی عاشقانه نیلوفر 🌸 🌟 قسمت سوم 🌟 💞 گفت : 🌸 نه خانم محترم من باید برم سرکار 🌸 شما بگید کجا پیاده می شین 🌸 تا همون جا بذارمتون . 💞 کمی مکث کردم و گفتم : 🌷 نمیدونم ؛ 🌷 ولی دیگه دوست ندارم جایی برم . 💞 با ناراحتی گفت : 🌸 مگه بیکارید خانم ؟ 💞 گفتم : آره خیلی ؟ 💞 بعد از کمی مکث گفت : 🌸 میخوای کار کنی ؟ 💞 گفتم : آره ، کجا ، با کی ؟ 💞 گفت : 🌸 من یه موسسه کوچیک فرهنگی دارم 🌸 اگر دوست داشته باشی میتونی با ما کار کنی 💞 من خیلی خوشحال شدم و گفتم : 🌷 آره چرا که نه . 💞 به طرف محل کارش رفتیم . 💞 وقتی وارد شدیم ؛ 💞 تعجب را در نگاه همکارانش می دیدم . 💞 تیپ و ظاهر من ، با ایشان نمی خواند 💞 به خاطر همین 💞 از دیدن من در کنار این آقا ، تعجب کردند . 💞 همه برایش از جا بلند شدند و سلام کردند . 💞 دوتا خانم بودند و چندتا آقا . 💞 سفارش مرا به یکی از آن خانم ها کرد 💞 و گفت که پذیرشم کند . 💞 او هم به طرف اتاقش رفت . 💞 و من پیش پذیرش ماندم تا فرم پر کنم . 💞 اما نگاهم او را تعقیب می کرد . 💞 ناگهان از سر فضولی از خانم سوال کردم : 🌷 این آقا اسمش چیه ؟ 💞 خانم ، چپ چپ نگاهم کرد و گفت : 👈 آقای نصرتی 💞 از فرداش تصمیم گرفتم 💞 تا ظاهرم را مثل همکارانم درست کنم . 💞 آرایشم را💄 کم کردم . موهایم را پوشاندم . 💞 و مانتوی بلند و سنگین پوشیدم . 💞 هر روز که می گذشت ؛ 💞 بیشتر عاشق نصرتی می شدم . 💞 عاشق سنگینی ، حیا ، غیرت ، متانت ، 💞 مهربانی و سر به زیری او شده بودم . 💞 تا اینکه فهمیدم زن و بچه دارد . 🌷 ادامه دارد ... 🌷 💟 @ghairat
💞 انسجام خانواده ، به عهده زنان است . 💞 پیوند مقدس ، 💞 بین اعضای خانواده فراهم نمی شود 💞 مگر اینکه زنان ، 💞 با تعهدی که به خانواده دارند 💞 اسباب آن را فراهم آورند 💞 تا خانواده در تمام شرایط کنار هم باشند . @ghairat