🌹 دختر پوشیه پوش 🌹
🌹🌹 قسمت هشتم 🌹🌹
🍎 سمیه و مرضیه ،
🍎 مشغول صحبت کردن بودند .
🍎 می خواستند از کنار چند پسر جوان بگذرند .
🍎 سمیه ، چادرش را محکم گرفت ،
🍎 و از جلوی آنان عبور کرد .
🍎 یکی از پسرا با طعنه گفت :
🔥 چیه سمیه خانم ؟!
🔥 تیپ عوض کردی ؟!
🔥 نکنه خواستگار برات اومده ؟!
🔥 بابا مثل قبل باش
🔥 چادرتو بکن
🔥 موهاتو دربیار
🔥 بذار باهات حال کنیم ...
🍎 بقیه پسرا از حرف او خندیدند .
🍎 سمیه ایستاد .
🍎 و آرام به طرف پسرا برگشت .
🍎 پسره ترسید .
🍎 نفسش بند آمد .
🍎 سمیه به آرامی به پسرا گفت :
🌷 شما خواهر دارید ؟!
🌷 مادر دارید ؟!
🌷 ناموس دارید ؟!
🌷 غیرت دارید ؟!
🌷 آیا اجازه می دهید که خواهران شما ،
🌷 خودشان را به مردان عرضه کنند ؟
🌷 تا آن مردان هوس باز لذت ببرند ؟!
🌷 آیا اجازه می دهید آقایان نامحرم ،
🌷 با آرایش و زیبایی و بدن خواهران شما ،
🌷 عشق و حال کنند ؟!
🍎 پسران ، هیچ جوابی ندادند .
🍎 تا اینکه مرضیه گفت :
🌟 بیا بریم سمیه
🍎 سمیه و مرضیه از آنجا گذاشتند
🍎 مرضیه با تعجب به سمیه گفت :
🌟 دختر حواست بود خیلی با ادب شدی ؟!
🌷 سمیه گفت : چطور ؟!
🍎 مرضیه گفت :
🌟 قبل از پوشیدن چادر ،
🌟 هر کی بهت تکه می پروند ،
🌟 عصبانی می شدی و دعواش می کردی
🌟 اما حالا ...
🌟 قشنگ با ادب ، سنگین ، با وقار ،
🌟 با حیا و با متانت حرف زدی .
🌟 دقیقا مثل دخترهای با کلاس حرف زدی .
🌟 خوشمان آمد ... نه بابا خیلی خوشمان آمد
🍎 سمیه گفت :
🌷 حرف زدنم ضایع بود ؟!
🍎 مرضیه گفت :
🌟 نه بابا ؛ خیلی عالی بودی .
🌹 ادامه دارد ... 🌹
🌹 نویسنده : حامد طرفی
💟 @ghairat
🍎 یکی از عوامل آرامش ،
👈 دعا کردن برای دیگران است .
🍎 هر کس برادر دینی خود را غیاباً دعا کند
🍎 از عرش ( خدای با عظمت ) ،
🍎 به او ندا میرسد :
🌸 صد هزار برابر
🌸 ( بیشتر از آنچه برای برادر خود خواستی )
🌸 به تو عطا گردید !
🌷 امام موسی كاظم علیه السلام 🌷
📚 وسائل ، ج ٤ ، ص ١١٤٨
💟 @ghairat
💞 پانزده شانزده ساله بودم ،
💞 هر کی زنگ میزد که بیاد خواستگاری ،
💞 مامانم میگفت : دختر ما قصد ازدواج نداره !
💞 آخرش گفتم : مامان ،
💞 این دخترتون که قصد ازدواج نداره کیه ؟
💞 هیچی دیگه ، یه دمپایی پرت شد سمتم
😁😜😂
💞 خانواده های عزیز !
💞 خواهشا دختراتون رو زود شوهر بدین
💞 تا به جمع پیر دختران نپیوندد .
💟 @ghairat 😍
🌹 دختر پوشیه پوش 🌹
🌹🌹 قسمت نهم 🌹🌹
🍎 سمیه و مرضیه وارد کلاس شدند .
🍎 آن پسرهایی که متلک پراندند
🍎 و مورد ملامت سمیه قرار گرفتند ،
🍎 تا آخر کلاس ، ساکت و بی صدا نشستند ؛
🍎 و خودشان را جمع و جور کردند .
🍎 استاد ، وارد کلاس شد .
🍎 امروز قرار بود
🍎 یکی از دانشجوها کنفرانس دهد .
🍎 استاد ، نام َسمیه را خواند .
🍎 سمیه هم با چادر زیبایش ،
🍎 در محل کنفرانس ایستاد .
🍎 استاد از دیدن سمیه در چادر ،
🍎 هم شگفت زده شد ،
🍎 هم لبخند رضایت بر او زد .
🍎 سمیه ، کنفرانس خود را ارائه نمود .
🍎 وقتی کنفرانس تمام شد ،
🍎 همه دانشجوها برایش دست زدند .
🍎 و استاد با لبخند ، او را تحسین نمود .
🍎 سمیه ، سر جای خود نشست .
🍎 و استاد از کنفرانس سمیه خیلی تعریف کرد .
🍎 و چندتا اشکال نیز گرفت .
🍎 سمیه خیلی خوشحال بود .
🍎 که توانست با حجابش ،
🍎 انسانیت و علم و عقلش را ،
🍎 به دیگران ثابت کند .
🍎 بعد از کلاس ، پسران و دختران ،
🍎 از سمیه بابت کنفرانس زیبایش ،
🍎 تشکر و تعریف کردند .
🍎 مرضیه نیز به سمیه گفت :
🌟 سمیه جان !
🌟 چادر ، زرنگترت کرده ها
🌟 از موقعه ای که چادر پوشیدی ،
🌟 خیلی تغییر کردی .
🌟 مودب شدی ، زرنگ شدی ،
🌟 محبوب شدی ، محجوب شدی ...
🍎 مرضیه در حال صحبت کردن بود
🍎 که متوجه شد ؛
🍎 سمیه حواسش جای دیگری است
🍎 و به یک نقطه خیره شده بود .
🍎 مرضیه گفت :
🌟 فهمیدی چی گفتم سمیه ؟!
🍎 سمیه هیچ پاسخی نداد .
🍎 دوباره مرضیه گفت :
🌟 حواست کجاست دختر ؟!
🌹 ادامه دارد ... 🌹
🌹 نویسنده : حامد طرفی
💟 @ghairat
🌸 یکی از تکالیف ،
🌸 و آداب شیعیان در عصر غیبت ،
🌸 ناله کردن ، نُدبه نمودن و تاسف خوردن ،
🌸 به غیبت «امامشان» است .
🌸 ندبه یعنی خواندن و گریه کردن بر مردگان
🌸 همراه با ذکر خوبیهای اوست .
🌸 دعای ندبه ، مشتمل بر عقائد شیعه ،
🌸 و تأسف بر غیبت امام مهدی است .
🌸 دعای ندبه ، از امام ششم شیعیان نقل شده
🌸 و به خواندن آن در چهار عید :
👈 جمعه ، عید فطر ، عید قربان و عید غدیر
🌸 توصیه شدهاست .
💟 @ghairat
#دعای_ندبه #جمعه #عید_فطر #عید_قربان #عید_غدیر #امام_زمان
❣ بنیه جسمی زنان ، ضعیف تر از مردان است
❣ و همچنین روحیات لطیف و شکننده ای دارند
❣ و در طول شبانه روز ،
❣ به خواب بیشتری نیاز دارند .
❣ علاوه براین ؛
❣ داشتن عادت ماهیانه و...
❣ کوچکترین دلیلی است ،
❣ برای کار نکردن زنان در بیرون از خانه است .
👈 مگر اینکه مجبور باشند .
💟 @ghairat
🌹 دختر پوشیه پوش 🌹
🌹🌹 قسمت دهم 🌹🌹
🍎 مرضیه ، نگاه سمیه را تعقیب کرد .
🍎 سمیه داشت به دختری که
🍎 در پارک دانشگاه بود ، نگاه می کرد .
🍎 مرضیه گفت :
🌟 چیز مهمی اونجا می بینی ؟!
🍎 سمیه گفت :
🌷 اون دختره ، شیداست .
🌷 مدتیه می بینمش که با اون پسره داریوش ،
🍎 می گرده
🍎 مرضیه گفت :
🌟 ولش کن بابا
🌟 به ما چه ربطی داره
🍎 سمیه گفت :
🌷 یعنی چی ولش کن
🌷 باید بفهمه کبوتر با کبوتر ، باز با باز ، یعنی چی
🌷 باید بفهمه که با هر کس و ناکسی ، نباید بگرده
🌷 اون پسره ، خطرناکه
🍎 سمیه چادرش را محکم گرفت ،
🍎 و به سمت شیدا رفت .
🍎 با شیدا صحبت کرد
🍎 او را نصیحت کرد
🍎 ولی فایده ای نداشت .
🍎 شیدا ، دختری مغرور بود ؛
🍎 و به حرف هیچ کسی گوش نمی دهد .
🍎 چند روز بعد ؛
🍎 سمیه با چهار نفر از دخترای دانشگاه ،
🍎 مشغول مباحثه علمی و دینی بودند ؛
🍎 که شیدا با گریه و زاری ،
🍎 از کنارشان گذشت .
🍎 دخترا با تعجب به هم نگاه می کردند
🍎 مرضیه گفت :
🌟 چی شده ؟! این دختره چرا اینجوریه ؟
🍎 ارغوان گفت : نمی دونم
🍎 سمیه بلند شد و به طرف شیدا رفت .
🍎 سمیه شیدا را گرفت ،
🍎 و علت گریه هایش را پرسید .
🍎 شیدا بدون جواب ، از کنار سمیه رفت .
🍎 و به مسیرش ادامه داد .
🍎 سمیه باز دنبالش رفت ؛
🍎 اما هر چی از شیدا پرسید که چی شده ،
🍎 و یا چه اتفاقی افتاده ؟
🍎 شیدا هیچ جوابی نداد و رفت .
🍎 سمیه به طرف دفتر مدیریت رفت ،
🍎 و علت گریه شیدا را جویا شد .
🍎 دفتر دار مدیر ، آقای جهانگیری گفت :
🔮 شیدا از دانشگاه اخراج شد .
🍎 سمیه با تعجب گفت :
🌷 اخراج شد ؟!
🌷 یعنی چی اخراج شد ؟!
🌷 چرا اخراج شد ؟!
🌹 ادامه دارد ... 🌹
🌹 نویسنده : حامد طرفی
💟 @ghairat
🌸 در هواى سرد ، لباس ضخیم ،
🌸 و در هواى گرم ، لباس نازک می پوشیم .
🌸 هر یک از دو همسر نیز ،
🌸 باید اخلاق و رفتار خود را ،
🌸 متناسب با نیاز روحى طرف مقابل ،
🌸 تنظیم کنند .
🌸 اگر مرد عصبانى است ،
🌸 زن با لطافت بیشتری با او برخورد کند .
🌸 و اگر زن خسته است ،
🌸 مرد با او با محبت و مدارا رفتار کند .
💟 @ghairat
هدایت شده از محتوای تربیت کودک
🇮🇷 شکایت از حسن روحانی ،
🇮🇷 به خاطر نابود کردن اقتصاد مملکت
🇮🇷 لطفا شما هم مشارکت کنید
🇮🇷 یک دقیقه بیشتر طول نمی کشد
🇮🇷 لطفا به سایت زیر مراجعه نمایید 👇👇
https://asle90.24on.ir/n/3
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈کانال تربیت دینی کودک
🔮 @amoomolla
🌹 خدمت پیامبر اسلام بودیم ،
🌹 آن حضرت از ما پرسیدند :
👈 چه چیزی برای زنان نیکو و رواست ؟
🌹 حضرت فاطمه در پاسخ فرمودند :
🔮 بهترین (حالت) برای زنان این است که
🔮 (بدون ضرورت) مردان نامحرم را نبینند
🔮 و نامحرمان نیز آنان را ننگرند .
🌹 پیامبر اکرم نیز ،
🌹 آنچنان از این سخن عمیق و رسا ،
🌹 به وجد آمده بودند که فرمودند :
👈 اِنّها منّی
🕋 یعنی براستی که فاطمه ،
🕋 از من است (و پاره تن من) است
🕋 (که چنین سخن سنجیده و عمیق می گوید)
🌷 امام علی علیه السلام 🌷
@ghairat
🌹 دختر پوشیه پوش 🌹
🌹 قسمت یازدهم 🌹🌹
🍎 سمیه با تعجب گفت :
🌷 اخراج شد ؟!
🌷 یعنی چی اخراج شد ؟!
🌷 چرا اخراج شد ؟!
🍎 دفتردار گفت :
🔮 معتاد از آب دراومده ،
🔮 نباید اینجا بمونه
🍎 سمیه بُهت زده شد .
🍎 اشک در چشمانش حلقه زد .
🍎 و با ناراحتی گفت :
🌷 یعنی چی معتاد از آب دراومده ؟!
🌷 اون که پاک بود ، زرنگ کلاس بود
🌷 اصلاً دنبال این چیزا نبود .
🔮 دفتردار گفت : خیلی متاسفم
🍎 سمیه با ناراحتی گفت :
🌷 متاسفین ؟ فقط همین ؟
🌷 جوون مردم بدبخت شده
🌷 و شما عین خیالتون نیست .
🔮 دفتر دار گفت :
🔮 کمکی از دست ما بر نمیاد .
🍎 سمیه گفت :
🌷 کمکی از دست تون بر نمیاد
🌷 یا خودتون نمی خواین کمک کنین ؟!
🌷 یه دختر در دانشگاه شما معتاد شده ،
🌷 اونوقت شما می گین نمی تونین کمکش کنید
🌷 مگه روز اولی که دانشگاه اومد ؛
🌷 معتاد بود ؟
🔮 دفتردار ، با حالتی طلبکارانه گفت :
🔮 تقصیر ما چیه ؟!
🔮 ما که نمی تونیم برای تک تک دانشجوهامون ،
🔮 مراقب و نگهبان بذاریم .
🔮 ما که نمی تونیم دنبالشون راه بیفتیم .
🔮 و تعقیبشون کنیم .
🔮 کجا میرن ، کجا میان ، چکار می کنند ؛
🔮 به ما هیچ ربطی نداره .
.
🍎 سمیه گفت :
🌷 فکر نمی کنید ، آزادی بیش از حد دانشگاه ،
🌷 اونو معتاد کرده ؟
🌷 فکر نمی کنید که به جای اخراج کردنش ،
🌷 باید کمکش کنید تا ترک کنه ؟
🔮 دفتردار گفت :
🔮 چی میگین خانم سیاحی ؟!
🔮 مگه اینجا کمپ ترک اعتیاده ؟!
🔮 اگه بمونه اینجا ، همه رو معتاد می کنه .
🍎 سمیه با عصبانیت و فریاد گفت :
🌷 پس اینجا چیه ؟! معتادخونه است ؟!
🌷 آقای جهانگیری !
🌷 به جای اینکه منتظر بمونید
🌷 تا جونای مردم معتاد بشن و اخراجشون کنید
🌷 لطفا با قهوه خونه ها ، قلیان سراها
🌷 و خونه های فسادی که دور تا دور دانشگاه
🌷 در حال زیاد شدن اند ، برخورد کنید
🌷 زورتون را بزنید تا قلیان سراها رو جمع کنید
🌷 همه تلاشتان را بکنید
🌷 تا مواد فروش ها را پیدا کنید .
🌹 ادامه دارد ... 🌹
🌹 نویسنده : حامد طرفی
💟 @ghairat