🍡 داستان سعید و پروفایل 🍡
🍭 قسمت ششم 🍭
🌟 در نگاه اول ، دیدن اون پیرمرد خادم ،
🌟 شاید اتفاقی بوده باشد .
🌟 اما هر چه جلوتر می رفتم
🌟 اتفاقات عجیب تری می افتاد .
🌟 مثلا بعد از عقدمون ،
🌟 نامزدم را با امام جماعت مسجدمون دیدم
🌟 ولی هیچی به روش نیاوردم .
🌟 تا خودش ، هر وقت صلاح دونست بهم بگه
🌟 یه روز هدیه ای گرفتم و رفتم خونه نامزدم
🌟 منو به اتاقش برد .
🌟 ناگهان عکس شهیدی دیدم .
🌟 که خیلی برام آشنا بود .
🌟 گریه ام گرفت .
🌟 نتونستم جلوی خودم رو بگیرم .
🌟 صدای گریه هام بلند و بلندتر شد .
🌟 با خودم گفتم :
🌹 وای خدای من !
🌹 این همون عکسیه که تو پروفایل بود .
🌟 خانمم از گریه من تعجب کرد و گفت :
💞 سعید جان چیزی شده ؟
🌟 مادر زنم که صدای گریه هام رو شنید
🌟 اومد توی اتاق و گفت : چی شده بچه ها ؟
🌟 منم همه ماجرای اون عکس شهید و پروفایل و خودم رو ، براشون تعریف کردم .
🌟 خانمم و مادرش ، با هم گریه کردند .
🌟 مادر خانمم گفت :
🍎 میدونی این عکس کیه ؟
🌟 گفتم : نه
🍎 گفت : این پدرمه
🌟 منم مات و مبهوت ،
🌟 دیوانه وار فقط گریه می کردم .
🌟 مادر زنم ، آلبوم عکسارو در آورد
🌟 و عکسای شهید رو ، به من نشون داد .
🌟 گفتم : مادر جان ! اون دوتا بچه کی اند ؟
🌟 خانمم گفت :
💞 یکیش مادرمه و اون یکی داییمه
💞 الآن هم حاج آقا شده
🌹 گفتم حاج آقای اکبری ؟
💞 گفت : آره ، مگه می شناسیش ؟
🌹 گفتم : آره که می شناسم
🌹 اون حاج آقایی که بهتون گفتم
🌹 که همه چی بهم یاد داد
🌹 همون حاج آقای اکبری بود دیگه
💞 خانمم گفت : وای مامان چه هیجان انگیز
💞 آخه مگه میشه ؟!
🌟 منم آروم با خودم گفتم :
🌹 آخه مگه میشه ؟
🌹 یه شهید ، منو هدایت کرد ، آدمم کرد ،
🌹 پسرشو ، سر راهم گذاشت
🌹 تا الفبای زندگی و بندگی رو بهم یاد بده
🌹 برادر پیرش رو مامور کرد
🌹 تا منو راهی کربلا کنه .
🌹 و آخر دخترشو به عقد من در آورد ؟!
🌹 آخه مگه میشه ؟!
🌟 فکر کردن به همه این ماجراها ،
🌟 دوباره منو به گریه کردن ، واداشت .
🍡 ادامه دارد ... 🍡
💟 @ghairat
🍎 دقت کردید بعضیا میگن
🍎 محرم مال ما نیست ، برایِ عرب هاست
🍎 دقیقا همونا ولنتاین و کریسمس رو ،
🍎 با شڪوهتر از اروپایی ها برگزار می کنند ❗️
🍎 خدا شفاشون بده انشالله
💟 @ghairat
#طنز #جوک #خنده #شوخی
😍 به درجه ای از تنهایی رسیدم
😍 که خودم به خودم زنگ میزنم ، می بینم اشغاله
😍 فحش میدم و قطع میکنم ....
😍 تازه من خوبم!
😍 یه دوستی دارم ، که دوتا خط داره ،
😍 همیشه هم با خودش اس ام اس بازی میکنه
😍 یه بار خودش به خودش گفت :
🍎 عزیزم رسیدی خبر بده ...
😍 بعد یادش رفت خبر بده ،
😍 آقا تا صبح از نگرانی خوابش نبرده !!!
💟 @ghairat
💌 #پیامک_عاشقانه #متن_عاشقانه
💞 دنیای من ، قبل از دیدن تو ،
💞 خالی و تاریک بود
💞 و با حضور تو روشن شد .
💞 خیلی عاشقتم گلم .
💟 @ghairat
🍡 داستان سعید و پروفایل 🍡
🍭 قسمت هفتم 🍭
🕌 عروسی خیلی ساده گرفتیم .
🕌 با ماشین عروس و لباس عروس ،
🕌 به حرم حضرت معصومه رفتیم .
🕌 این راهی که شهید نشونم داده
🕌 و این خودسازی و اصلاح خودم ،
🕌 به من شهرت و احترام و عزت داد .
🕌 شهید ، باعث آشتی کردن من با خدا شد .
🕌 چند ماه بعد ،
🕌 با چندتا از دوستانم
🕌 برای مدافعان حرم اسم نوشتیم
🕌 توی همه دوره هاشون شرکت کردیم
🕌 هفته ای سه جلسه ، کلاسهای رزمی می رفتیم
🕌 کوهنوردی و اردوی جنگی و صحرایی و...
🕌 همه مراحل رو پشت سر گذاشتیم
🕌 اما به هیچ کس در این باره ، چیزی نگفتم .
🕌 تابستون شد و حوزه ها تعطیل شدند
🕌 و ما قصد رفتن به سوریه کردیم .
🕌 خانمم باردار بود
🕌 با مقدمه چینی و به آرامی ،
🕌 قضیه رفتنم به سوریه رو براش گفتم
🕌 بعد از کلی حرف زدن ، با گریه گفت :
🌹 وقتی نه حقوق میدن
🌹 نه پول میدن
🌹 نه خدماتی ،
🌹 پس چرا میخوای بری ؟
🕌 گفتم عزیزم !
🕌 اگه ما توی سوریه ،
🕌 جلوی اون داعشیای وحشی رو نگیریم
🕌 فردا وقتی اومدن ایران ،
🕌 باید توی مشهد و کرمانشاه و تبریز ،
🕌 باهاشون بجنگیم
🕌 و با چشمای خودمون ،
🕌 وحشی بازی شونو توی ایران ببینیم
🕌 اونوقت دیگه نه زن و ناموس ما در امان خواهد بود نه پیران و کودکان ما .
🕌 تازه داعش الآن کوچیکه ، قدرتش کمه
🕌 اگر سوریه و عراق رو بگیرن ،
🕌 هم بزرگتر میشن هم قوی تر .
🕌 اونوقت دیگه جنگیدن با اونا سخت میشه
🌟 خانمم قانع شد و اجازه رفتن به من داد
🌟 موقع سوار شدن به هواپیما ،
🌟 برای یک لحظه ،
🌟 همون جمله شهید یادم اومد و گفتم :
🌹 میرم تا حیا و غیرت جوونامون بمونه .
🍡 پایان 🍡
💟 @ghairat
#داستان #سعیدوپروفایل
☀️ بیشتر قهر کردن خانمها ، بی دلیله
☀️ نه تو میدونی چرا قهرن نه خودشون میدونن
☀️ فقط میدونن که باید قهر باشن ، همین 😍
☀️ تازه ، موقع نازکشی و منت کشی ،
☀️ باید طوری نازشون رو بکشی
☀️ که دوباره قهر نکنن
☀️ اونم به این دلیل که چرا قهر کردن ،
☀️ و تو متوجه نشدی که چرا قهرن ! 😌😂
💟 @ghairat
💌 #پیامک_عاشقانه #متن_عاشقانه
🌸 هر نگاه تو ، هر کلام تو ،
🌸 هر کار تو ، هر لبخند تو ،
🌸 اصلا خودِ خودِ خود تو ،
🌸 منبع شادی و نشاط و آرامش من است .
🌸 شادی من ، در با تو بودن است .
🌸 من با تو ، خوشبخت ترینم عزیزم
🌸 خیلی دوستت دارم نفسم ...
💟 @ghairat
#طنز #خنده #جوک #شوخی
🇮🇷 ﺗﻮی ﻫﻤﻪ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎی ﺩﻧﻴﺎ ،
🇮🇷 ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﻳﻪ ﻧﮕﺎﻩ ، ﺑﻬﺖ ﻣﻴﻔﻬﻤﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﺷﺪﻩ !!
🇮🇷 ﺍﻣﺎ ﺗﻮﯼ ﺍﻳﺮﺍﻥ ،
🇮🇷 ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺗﻮ ﺧﻴﺎﺑﻮﻥ ، ﻳﻪ ﺟﻮﺭی ﻧﮕﺎﺕ ﻣﻴﮑﻨﻦ
🇮🇷 ﻭ ﺑﺎ ﻫﻢ ﭘﭻ ﭘﭻ ﻣﻴﮑﻨﻦ ﻭ ﻣﻴﺨﻨﺪﻥ
🇮🇷 ﮐﻪ نمی فهمی خوشکلی ؟
🇮🇷 ﺯﻳﭗ ﺷﻠﻮﺍﺭﺕ ﺑﺎﺯﻩ ؟
🇮🇷 ﺧﺸﺘﮑﺖ ﭘﺎﺭﻩ ﺍﺳﺖ ؟
🇮🇷 قیافه ات ضایعه ؟
🇮🇷 کوتوله ای یا خیلی درازی ؟ ...
😂😂😂😂
💟 @ghairat
🌹 داسـتـان صـادق 🌹
قسمت اول
🌟 بچه هایم گریه می کردند ،
🌟 دخترم ، لباسم را می کشید
🌟 و مثل ابر بهار ، اشک می ریخت
🌟 زار و زار گریه می کرد و می گفت :
🌸 تو رو خدا بابا ، من خیلی گشنمه
🌟 زنم نیز بر سر خودش می زد و می گفت :
🌹 صادق جان ! تو رو خدا کاری بکن
🌹 بچه ها دارن می میرن
🌹 چند روزه فقط نون خشک می خورن
🌹 برو یه چیزی براشون بیار
🌹 یه چیزی بهشون بده بخورن تا جون بگیرن
🌹 میدونم پول نداری
🌹 میدونم جیبت خالیه
🌹 به خدا درک می کنم که نداری
🌹 می دونم که شرمنده زن و بچه شدن ، یعنی چی
🌹 ولی بچه ها که اینو نمی فهمن ...
🌟 خانمم می گفت و من گریه می کردم
🌟 چشمانم پر از اشک شده بود .
🌟 بغض همه وجودم را پر کرده بود .
🌟 انگار بغض نبود ، یه تکه استخوان بود .
🌟 ناگهان ، راه افتادم و از خانه بیرون رفتم
🌟 دیوانه وار ، در خیابان می گشتم
🌟 آواره ، بی چاره ، حیران و سرگردان بودم
🌟 چند ماهه که به خاطر محصولات خارجی ،
🌟 کارخانه ما ، ورشکسته شده
🌟 و من و خیلی از کارگران ، از کار بیکار شدیم .
🌟 حالا نمی دانم چکار کنم ؟
🌟 نمی دانم چطوری باید ،
🌟 شکم بچه هایم را سیر کنم ؟
🌟 نمی دانم تا کی باید شرمنده آنها باشم ؟
🌟 خدایا ! صدای مرا می شنوی ؟
🌟 بچه هایم گرسنه اند
🌟 جلوی چشم من ، دارند هلاک می شوند
🌟 دارند می میرند
🌟 آخر نمی دانم گناه آنها چی بود
🌟 که منه بدبخت و بی چیز ، باباشون شدم ؟
🌟 یهویی به کله ام زد که دزدی کنم
🌟 خدایا ! چکار کنم ؟
🌟 یعنی تو راضی می شوی که من ،
🌟 لقمه حرام ، به زن و بچه هایم بدهم .
🌟 ناگهان متوجه یه آقایی شدم
🌟 که با وضع تمیز و مرتب ،
🌟 با یک کیف دستی ،
🌟 می خواست سوار ماشین شود .
🌟 آرام به طرفش رفتم
🌟 چشمم به کیف او خیره شده بود .
🌟 اما با خودم درگیر بودم
🌟 نمی دانم دزدی کنم یا نه ؟
🌟 صورت نحیف و زرد دخترم ،جلوی چشمم آمد
🌟 گریه ها و خواهش های زن و بچه هایم ،
🌟 در سرم ، می پیچید .
🌟 ناگهان به طرف آن مرد دویدم
🌟 و کیفش را برداشتم و در رفتم .
🌟 حتی در حال دویدن نیز ،
🌟 با خودم حرف می زدم .
🌟 و خودم را شماتت و ملامت می کردم .
🌹 من و دزدی ؟
🌹 صادق ، اینکارو نکن
🌹 ولی خدایا من و ببخش ، مجبورم
🌹 بچه هام گرسنه اند
🌹 دیگه تحمل اشکای اونارو ندارم
🌹 چند ماهه فقط نون و آب می خورند .
🌹 دیگه نمی تونم شرمنده زن و بچه هام بشم
⚜ ادامه دارد ... ⚜
💟 @ghairat
هدایت شده از غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
🎧 با ریتم بخونید 😉
🇮🇷 شوهر شوهره ، شوهر 👏
🇮🇷 قنده عسله ، شوهر 👏
🇮🇷 دُر و گوهره ، شوهر 👏
🇮🇷 یار و یاوره ، شوهر 👏
🇮🇷 بالشت پَره ، شوهر 👏
🇮🇷 هم تاج سره ، شوهر 👏
🇮🇷 از گل بهتره ، شوهر 👏
🇮🇷 همه چی فداش ، شوهر 👏
🇮🇷 قربون نگاش ، شوهر 👏
🇮🇷 نازه خنده هاش ، شوهر 👏
🇮🇷 میمیرم براش ، شوهر 👏
🌸 خانما از فردا صبح ،
🌸 روزی چندبار این شعرو بخونید 😂
🌸 روز زن نزدیکه هاااا ... 😉
🌸 اگه می خواین بیشتر جواب بده
🌸 حتما با ریتم بخونید آآاااا ... 😍
🌸 حالا یه رقص هم کنارش باشه
🌸 دیگه غوغا می کنه 😍 😁
🌸 چون رقصیدن فقط برای شوهر حلاله
😂 پیشاپیش روزتون مبارک ❤️
💟 @ghairat
🌹 خداوند تبارک و تعالی ،
🌹 انگیزه تشکیل خانواده را ،
🌹 در نهاد انسانها قرار داده است
🌹 و چنان جاذبه ای بین زن و مرد قرار داده
🌹 که موجب تشکیل خانواده می شود .
🌹 جاذبه بین زن و مرد ، بسیار قوی می باشد
🌹 که تنها با ازدواج تکمیل می شود
🌹 و اگر بخواهیم از راه های دیگر ،
🌹 این جاذبه را دفع کنیم ، مضر خواهد بود .
🌹 بنابراین هم پرهیز از ازدواج جایز نیست
🌹 و هم ارتباطهای نامشروع و منافی عفت ،
👈 حرام و زشت و ناپسند است .
💟 @ghairat
🌹 داسـتـان صـادق 🌹
قسمت دوم
🌟 داشتم می دویدم و فرار می کردم
🌟 که ناگهان یک آقای دیگر ،
🌟 مرا تعقیب کرد و پایم را از پشت زد .
🌟 منم افتادم زمین ،
🌟 کیف هم از دستم افتاد .
🌟 خواستم پا شوم و کیف را بردارم ،
🌟 که دوباره هُلم داد و افتادم .
🌟 خواست مرا بزند
🌟 که یک آقای دیگری ، به او گفت :
🌸 نزنش کریمی ، دستت و بیار پایین
🌟 ناگهان ماشین پلیس آمد و کنار ما ایستاد
🌟 ترس و استرس و نگرانی و اضطراب ،
🌟 همه وجودم را گرفته بود .
🌟 یکی از پلیس ها گفت :
🚔 حاج آقا ، چیزی شده ؟ اتفاقی افتاده ؟
🚔 کمکی از دست ما بر میاد ؟
🌟 آن آقا گفت :
🔮 نه ممنون برادر ، هیچی نشده
🔮 شما به کارتون برسید .
🌟 آن آقا ، همانی بود که من کیفش را دزدیدم ،
🌟 سپس آرام سمت من آمد .
🌟 دستش را به طرف من دراز کرد .
🌟 من هم با ترس دستش را گرفتم و پا شدم
🌟 ولی سرم به زیر و شرمنده بودم .
🌟 کریمی کیف را برداشت .
🌟 و به آن آقا داد .
🌟 صاحب کیف به آرامی به من گفت :
💫 چرا دزدی می کنی ؟
💫 چرا به بچه هات لقمه حروم میدی ؟
💫 چرا مال مردمو میخوری ؟
🌟 ناخواسته اشکم سرازیر شد .
🌟 گریه ام گرفت .
🌟 مثل یک زن ، جیغ کشیدم .
🌟 ضجه زدم ، داد زدم و گفتم :
🌹 خداااا چراااا
🌟 از شدت خستگی و گرسنگی ،
🌟 و بخاطر اضطراب و اعصاب شدید ،
🌟 غش کردم و به زمین افتادم .
🌟 وقتی به هوش آمدم
🌟 خودم را در یک دفتر کاری دیدم .
🌟 دکتر داشت خداحافظی می کرد و می رفت .
🌟 یاد گریه های بچه هایم افتادم
🌟 خواستم پا شوم و به طرف خانه بروم .
🌟 ولی کریمی نگذاشت و جلوی مرا گرفت .
⚜ ادامه دارد ... ⚜
💟 @ghairat
هدایت شده از کانال شعر و سرود و آهنگ
⚜ اگر زن و شوهری ،
⚜ به دلیل اختلاف ، قهر و یا ترک زندگی
⚜ چه از سوی مرد چه از سوی زن ،
⚜ و چندین ماه یا چندین سال ،
⚜ عمل زناشویی نداشته باشند ،
⚜ آیا عقد و ازدواجشان باطل می شود ؟!
🌹 خیر
🌹 رها کردن زندگی و ترک زناشویی ،
🌹 هر چند که گناه بسیار بزرگی است
🌹 اما موجب فسخ ازدواج نمیشود .
🌹 و این دو ، زن و شوهرند تا زمانی که ،
🌹 مرگ یا طلاق غیابی ، حاصل شود .
💟 @ghairat
🌹 داسـتـان صـادق 🌹
قسمت سوم
🌟 وقتی به هوش آمدم
🌟 یاد گریه های بچه هایم افتادم .
🌟 خواستم پا شوم و به طرف خانه بروم .
🌟 ولی کریمی نگذاشت و جلوی مرا گرفت .
🌟 صاحب کیف هم آمد و گفت :
🍎 کجا ؟ بشین کارِت دارم .
🌟 گفتم : تو رو خدا بذارید برم
🍎 گفت : اسمت چیه؟
🌟 گفتم : صادق
🍎 گفت : آقا صادق !
🍎 دکتر می گفت خیلی ضعف کردی
🍎 مگه چیزی نمی خوری ؟
🌟 گفتم : آقا تو رو خدا بذارید برم
🍎 گفت : تو دزدی کردی
🍎 میدونی مجازاتش چیه ؟
🌟 گفتم : به جون بچه هام من دزد نیستم
🌟 مجبور بودم .
🌟 به خدا مجبور بودم .
🌟 گرفتارم ، مشکل داشتم .
🌟 تو روخدا بذارید برم .
🌟 اما او باز گفت :
🍎 آقا صادق ! چرا دزدی کردی ؟
🍎 اگر قرار باشه
🍎 هرکی گرفتار بشه دزدی کنه
🍎 میدونی چه هرج و مرجی میشه ؟!
🌟 من این دفعه از کوره در رفتم
🌟 و عصبانی شدم و گفتم :
🌸 به من نگو دزد
🌸 من پاکم و با شیر حلال بزرگ شدم
🌸 من یه کارگر بودم
🌸 و نون حلال می آوردم خونه .
🌸 چند ماهه که بخاطر ورشکستگی کارخونه
🌸 به خاطر جنس های قاچاق ،
🌸 به خاطر فراوانی کالای خارجی در بازار ،
🌸 من و دوستانم ، از کار ، اخراج شدیم
🌸 چند ماهه پولی در بساط ندارم .
🌸 چند ماهه بچه هام ،
🌸 گوشت و میوه نخوردن .
🌸 چند روزه که بویی از آشپزخونه نمی شنون
🌸 چند روزه که نون خشک می خورن
🌸 میفهمی من چی میگم ؟
🌸 نه نمی فهمی چون تو وضعت خوبه
🌸 چه می فهمی فقر و نداری یعنی چی ؟!
⚜ ادامه دارد ... ⚜
💟 @ghairat
💞 خداوند عزوجل ، بین زن و مرد ،
💞 عاطفه ای شدید قرار داده است .
💞 که همین عاطفه باعث می شود ،
💞 که با یکدیگر پیوند برقرار کنند .
💞 پیوندی که محبوب خدا و اهل بیت است
💞 پیوندی که ما را به امام زمان خود برساند .
💞 پیوندی که موجب شادی فرشتگان می شود
💞 بنابراین با لج بازی و غُر زدن و کینه ،
💞 این عاطفه و عشق را نابود نکنید .
💟 @ghairat
🌸 ای فدای روی همچون ماه تو
🌸 گشته ام من عاشق و شیدای تو
🌸 تکیه گاه من تویی جانم پدر
🌸 ای پدر کی می شوم همتای تو ؟
🌸 گر تو می بینی که شعری گفته ام
🌸 دوست دارم پا گذارم جای تو
🌸 گر چه نتوانم که جا پایت گذاشت
🌸 لیک رسوا می شود بدخواه تو
🌸 آب دریا را اگر نتوان کشید
🌸 می توان نوشید از دریای تو
🌸 ای پدر با من بگو درد دلت
🌸 تا که من مرهم نهم غمهای تو
🌸 ای پدر پشت و پناه من تویی
🌸 پشت من گرم است از گرمای تو
🌸 ای پدر خونی که در پود من است
🌸 قطره قطره می کنم اهدای تو
🌸 روشنی بخش چراغ خانه ای
🌸 می ستایم روح استغنای تو
🌸 کودکانت چون نهالی رسته اند
🌸 هست مادر مأمن و ماوای تو
🌸 ای پدر روزت مبارک ای پدر
🌸 من چه دارم تا بریزم پای تو ؟
🌸 ای فدای روی همچون ماه تو
🌸 گشته ام من عاشق و شیدای تو
💟 @ghairat
#روزپدر
👈 💌 #پیامک_عاشقانه #متن_عاشقانه
💞 هر زمانی که با تو بگذرانم ،
💞 یک لحظهی زیبا به زندگی ام اضافه میشود .
💞 تو سراسر عشق و آرامشی
💞 تو مهربان ترینی
💞 دوستت دارم عزیزم
💟 @ghairat
هدایت شده از غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
🌹 آقایان عزیز ❗️
🌹 خودتان را ، برای همسرانتان ، زیبا کنید
👈 لباسهای شیک و قشنگ بپوشید .
👈 برای آنها ، خود را بیارائید .
👈 معطر و خوشبو شوید .
👈 و خودنمایی کنید .
🌹 تا زنان شما ، منحرف نشوند
🌹 و به کسی دیگر دل نبندند
🌹 وخدایی نکرده ، به شما خیانت نکنند .
💟 @ghairat
💞 #آداب_همسرداری #اخلاق_خانواده
🌹 داسـتـان صـادق 🌹
قسمت چهارم
🌟 کمی مکث کردم و دوباره با گریه گفتم :
🌸 نه به خدا نمی فهمی
🌸 تو چه می فهمی گرسنگی یعنی چی ؟
🌸 چه می دونی از گریه های زن و بچه ،
🌸 به خاطر نبودن غذا ، یعنی چی؟
🌸 تو چی می فهمی
🌸 شرمنده زن و بچه شدن ، یعنی چی؟
🌸 آقای محترم ! من دزد نیستم .
🌸 من فقط یک بدبختم .
🌸 اون مسئولین بی تفاوت ،
🌸 که به خاطر جیب خودشون ،
🌸 جنس خارجی وارد میکنن ، اونا دزدن
🌸 اون شرکت ها و بنگاه هایی که ،
🌸 در محصولات خارجی ،
🌸 سرمایه گذاری میکنن ، اونا دزدن .
🌸 اون مأمورانی که ،
🌸 با وارد کنندگان کالای قاچاق ،
🌸 مبارزه نمیکنن ، اونا دزدن .
🌸 اون مردمی که ،
🌸 کالای خارجی می خرن ،
🌸 و هزاران کارگر ایرانی ،
🌸 و هم وطن خودشونو بیکار میکنن ،
🌸 اونا ، دزدن نه من .
🌸 میفهمی یا نه ؟
🌟 ناگهان دیدم اون مرد ،
🌟 گریه اش گرفت .
🌟 با دست به سر خودش می زد .
🌟 گاهی سرشو به دیوار می زد .
🌟 و مکرر می گفت :
🌹 آره حق با توه
🌹 من نمی فهمم چه دردی می کشی
🌹 وای بر من که نمی فهمم
🌟 به رفیقش کریمی گفت :
🌹 برو برسونش خونه اش
🌟 گفتم : نه
🌟 اگر اجازه بدین خودم میرم
🌹 گفت : نه با کریمی برو
🌟 باهم ، به سمت خانه خودم رفتم
🌟 و در طول مسیر ، از آن می ترسیدم
🌟 که نقشه ای برای من داشته باشند
🌟 می ترسیدم خونمون رو یاد بگیرند
🌟 و برام دردسر درست کنند .
🌟 به خاطر همین ،
🌟 خواستم چند کوچه ،
🌟 قبل از کوچه خودمون پیاده بشم
🌟 ولی راننده گفت :
🍎 بگو خونتون کجاست تا بریم در خونتون .
🌟 تا در خونه رسیدیم
🌟 تشکر کردم و پیاده شدم .
🌟 خواستم برم خونه که گفت :
🌹 صبر کن کارِت دارم
🌟 باز کمی ترسیدم
🌟 به طرف صندوق عقب رفت و آن را باز کرد
⚜ ادامه دارد ... ⚜
💟 @ghairat
♻️ یکی از عوامل آرامش ،
👈 تغییر اخلاق و اصلاح خود است .
♻ انسان میتواند خود را تغییر دهد
♻️ و برای این قدرت تغییر ، آفریده شده است.
♻️ اصلاً به خاطر ارزش همین تغییر است
👈 که ناقص آفریده شده است .
♻️ پس نگوئید من همینم
♻️ اخلاقم همینه و عوض نمیشم
♻️ بلکه تا می توانید ،
♻️ برای تبدیل شدن به یک انسان کامل و والا ،
♻️ تمام تلاش خود را بکنید .
💟 @ghairat
👈 #جوک #طنز #خنده #شوخی
🌸 ﺑﺎ ﺑﺎﺑﺎﻡ ، ﺩﻋﻮﺍﻡ ﺷﺪ ،
🌸 ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺑﺮﺩ ﺑﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺰﻧﻪ ﺗﻮ ﺻﻮﺭﺗﻢ ،
🌸 ﻣﻨﻢ ﻳﻬﻮ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﻓﺎﺯ ﻫﻨﺪی و ﮔﻔﺘﻢ :
🍎 ﺑﺰﻥ پدر !.. ﺑﺰﻥ... 😭
🍎 ﺑﺬﺍﺭ بفهمم ﮐﻪ پدﺭ ﺑﺎﻻى ﺳﺮﻣﻪ . 😔
🍎 ﺑﺰﻥ ﮐﻪ ﺑﻔﻬﻤﻢ ﻫﻨﻮﺯ بی ﺻﺎﺣﺎﺏ ﻧﺸﺪﻡ... 😩
🌸 ﺑﺎبام هم اونچنان ﺯﺩ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﻢ
🌸 که مثل لواشک چسپیدم به فرش !! 😁
🌸 نمیدونم پس چرا تو فیلما ،
🌸 با این حرفا ، همدیگه رو بغل میکردن !!!🤨
🌸 مرگ بر فیلم هندی 😂😂
💟 @ghairat
♥️ تقدیم به آقایون عزیز ♥️
🌷 مرد یعنی ؛ یار هستی در وجود
🌷 مرد یعنی ؛ یک فرشته در سجود
🌷 مرد یعنی ؛ یک بغل آسودگی
🌷 مرد یعنی ؛ پاکی از آلودگی
🌷 مرد یعنی ؛ هدیه ی زن از خدا
🌷 همدم و همزبون و همصدا
🌷 مرد یعنی ؛ عشق و هستی ، زندگی
🌷 مرد یعنی ؛ یک جهان پایندگی
🌷 مرد یعنی ؛ یک سبد گل بهار
🌷 مرد یعنی ؛ زندگی در لاله زار
🌷 مرد یعنی ؛ عاشقی ، دلدادگی
🌷 مرد یعنی ؛ بندگی و سادگی
🌷 مرد یعنی ؛ عاطفه ، مهر و وفا
🌷 مرد یعنی ؛ معدنِ نور و صفا
🌷 مرد یعنی ؛ راز ، مَحرَم ، یک رفیق
🌷 مرد یعنی ؛ یار یکدل ، یک شفیق
🌷 مرد یعنی ؛ پدر مردانِ مرد
🌷 مرد یعنی ؛ همدم دوران درد
🌷 مرد یعنی ؛ حس خوش ، حس عجیب
🌷 مرد یعنی ؛ بوستانی پر نصیب
🌷 مرد یعنی ؛ باغهای آرزو
🌷 مرد یعنی ؛ نعمتی در پیش رو
🌷 مرد یعنی ؛ بنده ی خوب خدا
🌷 مرد یعنی ؛ نیمی از زنها جدا
🌷 مرد یعنی ؛ همسری خوب و شفیق
🌷 مرد یعنی ؛ بهترین یار و رفیق
🌷 مرد یعنی ؛ نغمه ی روح و روان
🌷 مرد یعنی ؛ ساز و موسیقی جان
🌷 مرد یعنی ؛ مرهم هر خستگی
🌷 مرد یعنی ؛ بهترین وابستگی
♥️ پیشاپیش روز مردان عزیز مبارک ♥️
💟 @ghairat
⚜ توی این زمونه ، مرد بودن جرات می خواد .
⚜ واقعا مردانگی می خواد
⚜ که برای رفاه زن و بچه هات ،
⚜ صبح زود بزنی بیرون ،
⚜ و تو تاریکی شب برگردی...
⚜ مردهای ما ، به خاطر آرامش ما ،
⚜ جوانی و زندگی کردن رو فراموش کردند .
⚜ فشار مخارج و مسئولیت زندگی را پذیرفتند
⚜ و بی سر و صدا دونه دونه موهای خود را
⚜ زیر بار مشکلات ، سفید می کنند .
⚜ این همه گذشت ، مظلومیت و تلاش مردها ،
⚜ برای این است که بدانی او دوستتان دارد .
💟 @ghairat