سلام و رحمة الله
چند روز قبل عرض كرديم امسال محرم دچار آزمون "اظهار" هستيم و وظيفه مون ابراز حال و هواي عاشورايي و حسيني ع دلمون در سطح جامعه است ؛
در همين راستا يكي از فعاليتهايي كه در حال انجامش هستيم ، نشر و پخش پوستر ذيل براي نصب بر شيشه ي مغازه ها و محل كار و خودرو هاست ؛
تصوير اين پوستر رو براتون ارسال ميكنم ؛ ميتونيد يكي از نذرها و خدماتي كه امسال در راه تعظيم شعائر سيدالشهدا ع انجام ميديد ، پرينت اين عكس روي كاغذ گلاسه A4 و A3 (به هر تعداد كه وسعتون ميرسه) و پخش اون در بين دوستان و آشنايان براي هدفي كه عرض كردم باشه ؛
و البته استفاده اش بعنوان تصوير پروفايل هاتون ؛ مخصوصاً اگر به لطف ارباب ، فراگير و يكدست بشه ...
امسال موضوع "اظهار" رو جدي بگيريد ؛ نيت كنيد ، اجرتون با سيدالشهدا ع 🌷
👇🏻
هدایت شده از مجله قلمــداران
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ما تشنه عشقیم و شنیدیم که گفتند ...
رفعِ عطشِ عشق فقط نام حسین است
🍂🥀@ghalamdaaran🥀🍂
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
و کیف اصبر علی فراقک ؟
مرا که عمری
بدون او گذرانده ام
از سختی جان کندن
مترسان . . .
اللهم عجل لولیـــــك الفرج
🍃🌻@ghalamdaaran🌻🍃
🌱🌼🌱🌼🌱🌼🌱🌼🌱🌼🌱🌼
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا وَلِىَّ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا حُجَّةَ اللّهِ وَ خالِصَتَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا اِمامَ الْمُؤْمِنينَ، وَ وارِثَ الْمُرْسَلينَ وَ حُجَّةَ رَبِّالْعالَمينَ، صَلَّى اللّهُ عَلَيْکَ وَ عَلى آلِ بَيْتِکَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ. يا مَوْلاىَ يا اَبا مُحَمَّدٍ، اَلْحَسَنَ بْنَ عَلىٍّ، اَنَا مَوْلًى لَکَ وَ لاِلِ بَيْتِکَ، وَ هذا يَوْمُکَ وَ هُوَ يَوْمُ الْخَميسِ، وَ اَنَا ضَيْفُکَ فيهِ وَ مُسْتَجيرٌ بِکَ فيهِ، فَاَحْسِنْ ضِيافَتى وَ اِجَارَتى بِحَقِّ آلِ بَيْتِکَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ.
سلام
صبح پنجشنبهتون پر از نور
🌼🌿@ghalamdaaran🌿🌼
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#حسین_جانم❤️
بیگانہ ایم با همہ، اے آشناے ما
شاید گرفٺ در حرمٺ ربّناے ما
ڪارے بڪن بہ جان عزیزٺ براے ما
ارباب پس چہ شد، سفر ڪربلاے ما
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا💚
🥀@ghalamdaaran🥀
مرثیه منثور
و اما بعد حسین علیهالسلام
بین رکن و مقام دو رکعت نماز گزارد و از خداوند طلب خیر کرد.
خیرش در خون رقم خورد.
مسلم را خواست و پاسخ نامهها را نوشت: «سخن شما این است که؛ امامی نداریم. به سوی ما بیا، شاید خدا به سبب تو ما را
هدایت و متحد کند.
من، مسلم بن عقیل؛برادر و پسرعموی خود را که مورد اطمینان من است به سوی شما فرستادم. پس اگر برای من نوشت که رأی خردمندان و اهل فضل و مشورت شما همان است که در نامههایتان خواندم، بزودی نزد شما خواهم آمد…»
به تاخت تا کوفه رفت و کار به آنجا رسید که در بین آن همه جنگاور کوفی خانه پیرزنی در کوچههای تنگ و تاریک کوفه پناهگاهش شد.
به او هجوم آوردند.
جنگید و پس از آن گریست و استرجاع کرد. کسی که جنگاوری مسلم میدانست متحیر شد و سبب اشکهایش را پرسید. گفت:
« به خدا سوگند که از کشتهشدن باک ندارم و برای خود گریه نمیکنم. من برای
خاندان پیامبر که به اینجا میآیند و برای حسین و آل او گریه میکنم»
بدن مسلمبنعقیل اولین بدن از بنیهاشم بود که آویخته گشت و رأس او اولین رأسی بود که به دمشق فرستاده شد.
اول کسـی کـه رو بــه حـــرم از فراز بام
با دست بسته داد به مولای خود سلام
خــونش حـلال گشـت ولی در مـه حرام
از او بــه تیــــر و نیــــزه گـــــرفتند احترام
الا لعنه الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون
منابع:
۱٫ سید بن طاووس ؛ اللهوف فی قتلی الطفوف ؛ قم: منشورات الرضی، ۱۳۶۴ .
۲٫ شیخ عباس قمی ؛ نفس المهموم ؛ ترجمه و تحقیق علامه ابوالحسن شعرانی ؛ قم: انتشارات ذویالقربی، ۱۳۷۸ .
Rozekhani.ir
@ghalamdaaran
#حکایتهای_عاشورایی
در قدیم یک فردی بود در همدان به نام " اصغر آواره "
اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسیها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرم کنی میکرد و اینقدر کارش درست بود که همه شهر او را میشناختند...
و چون کسی را نداشت و بیکس بود بهش میگفتند اصغر آواره!
انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود میرفت در اتوبوس برای مردم میزد و میخوند و شبها میرفت تو بهزیستی میخوابید.
تا اینجا داستان را داشته باشید!
در اون زمان یک فرد متدین و مومن در همدان به نام آیت الله نجفی از دنیا میره.ایشون وصیت کرده بودند اگر من فوت کردم از یکی از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی یعنی حاجآقاحسینیپناه که فردی وارسته و گریه کن بودند و خادم حضرت اباعبدالله الحسین (ع)، بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند.
خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر اومدند برای تشیبع جنازه اون در قبرستان باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینیپناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت....
حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج مولاحسین همدانی فاتحه ای بخوانم و برگردم.
وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسالخانه میبردند!
کنجکاو شد و به سمت آنها رفت...
پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید؟
یکی از کارگران گفت این اصغر آواره است!
تا اسم او را شنید فریادی از سر تاسف زد و گریست....
مردم تا این صحنه را دیدند به طرف آنها آمدند و
جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد اینطور ناله کردید؟!
حاجی گفت: مردم این فرد را میشناسید؟
همه گفتند: نه! مگه کیه این؟
حاجی گفت: این همون اصغر آواره است.
مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا میشناسیدش؟!
و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی....
گفت: سالها قبل از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمانها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر میرفت
سوار اتوبوس که شدم دیدم.... وای اصغر آواره با وسیله موسیقیش وارد شد...
ترسیدم و گفتم: یا امام حسین (ع) اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین میرود، اگر هم اعتراض کنم مردم که تو اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا من نمیذارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخواهم رسید... چه کنم؟!
خلاصه از خجالت سرم را به پایین انداختم...
اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد، زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری؟ چرا نمیزنی؟
گفت: من در زندگیم همه غلطی کردم اما جلوی اولاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) موسیقی ننواختم...
خلاصه حرمت نگه داشت و رفت...
اونروز تو دلم گفتم: اربابم حسین (ع) برات جبران کنه، حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای تشییع جنازه اصغر آواره و خدا خواسته حاجی عنایتی بهانهای بشود برای این امر؛
خلاصه با عزت و احترام مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انجام و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند...
@ghalamdaaran
به نام نامی سر، بسمه تعالی سر
بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر
فقط به تربت اعلات، سجده خواهم کرد
که بندهی تو نخواهد گذاشت، هرجا سر
قسم به معنی لا یمکن الفرار از عشق
که پر شده است جهان، از حسین سرتاسر
نگاه کن به زمین! ما رأیت إلا تن
به آسمان بنگر! ما رأیت إلا سر
سری که گفت: «من از اشتیاق لبریزم
به سرسرای خداوند میروم با سر
هر آنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم
مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر.»
همان سری که "یحب الجمال" محوش بود
جمیل بود، جمیلا بدن، جمیلا سر
سری که با خودش آورد بهترینها را
که یک به یک، همه بودن سروران را سر
زهیر گفت: حسینا! بخواه از ما جان
حبیب گفت: حبیبا! بگیر از ما سر
سپس به معرکه عابس، " أجنّنی"گویان
درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر
بنازم " أم وهب" را، به پاره تن گفت
برو به معرکه با سر ولی میا با سر
خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید
گذاشت آخر سر، روی پای مولا سر
چنان که یک تن دیگر به آرزوش رسید
به روی چادر زهرا گذاشت سقا، سر
در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد
همان سری است که برده برای لیلا سر
همان که احمد و محمود بود سر تا پا
همان سری که خداوند بود، پا تا سر
پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد
پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر
میان خاک، کلام خدا مقطعه شد
میان خاک؛ الف، لام، میم، طا، ها، سر
حروف اطهر قرآن و نعل تازهي اسب
چه خوب شد که نبوده است بر بدنها سر
تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود
به هرکه هرچه دلش خواست داد، حتی سر
جدا شده است و سر از نیزهها درآورده است
جدا شده است و نیفتاده است از پا سر
صدای آیه کهف الرقیم میآید
بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر
بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام
که آفتاب درآورد از کلیسا سر
عقیله، غصه و درد و گلایه را به که گفت؟
به چوب، چوبه محمل، نه با زبان، با سر
دلم هوای حرم کرده است میدانی
دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر
سید حمید رضا برقعهای
@ghalamdaaran
#ما_رو_حمایت_کنید
#چشمهایم
چشمهایم را میبندم و به صدای هقهقش گوش میدهم ، بیرحمانه میروم به آخرین دیدار... یاد وقتی میافتم که دلم میخواست برای یکبار هم که شده، بغلش کنم و او انگار حسم را خواند و عقب کشید و وجدانم سرطان درد میگیرد. لعنت به من که حواسم نیست او چه کسیست.. لعنت به من که دارم بخاطر لئا، به یاس خیانت میکنم. سریع شانههایش را رها میکنم و یک قدم عقب میروم. آنها با تعجب نگاهم میکنند. شاید به خیالشان از او ترسیدهام! دیگر نمیدانند که اگر عقب میروم، از ترس خودم است و شرم یاس!
https://eitaa.com/joinchat/453312565Cab0291e317
#دختریاسیرچنگالوحشیهایاسرائیــل
🌿این بنر رو بین دوستان تون پخش کنید 🌿
بسم الله الرحمن الرحیم
مرثیه منثور
يا حسين اخرج الى العراق فإن الله قد شاء ان يراك قتيلا
آری گلگونه مردان خون ایشان است....
لما عزم على الخروج إلى العراق
هنگامی که حسین علیه السلام تصمیم گرفت از مکه به سوی عراق برود، مقابل جمعیت ایستاد و فرمود: مرگ بر فرزندان آدم حك شده است، چون جاى گردنبند بر گردن دختران جوان. من مشتاق ديدن پيشينيان خويشم، مانند اشتياقى كه يعقوب به ديدار يوسف داشت. سرزمينى براى كشته شدن من انتخاب شده است كه به آن خواهم رسيد وگويا مى بينم كه اعضاى بدنم را گرگهاى بيابان، در زمينى بين نواويس وكربلا پاره پاره مى كنند تا شكمهاى گرسنه خود را سير گردانند وانبانهاى خالى خويش را پر كنند. آرى ! از سرنوشت نمى توان گريخت. آنچه خداوند به آن خشنود است، ما اهل بيت هم خشنوديم وبر بلياتى كه از جانب خدا باشد صبر مى كنيم ومى دانيم او مزد صابرين را به ما اعطا مى كند. ما كه پاره تن پيغمبر خدا هستيم از او جدايى نداريم و در بهشت با او خواهيم بود. بدين گونه رسول خدا خشنود خواهد شد وبه وعده اى كه خداوند به رسولش داده وفا مى شود. هر كس براى جانبازى در راه ما آماده است واز شهادت وملاقات خداوند خشنود مى شود با ما بيايد، زيرا به يارى خدا - انشاء الله - بامدادان از مكه خارج مى شويم۱
.
.
و اما بعد حسین علیه السلام به همراه نوباوگان مصطفی(ص) در دوم محرم به کرب و بلا رسید و فرمود: «هَذا مَوْضِعُ کَرْبٍ هاهُنا مُناخُ رِکابِنا وَ مَحَطُّ رِحالِنا وَ مَقْتَلُ رِجالِنا وَ مَسْفَکُ دِمائِنا بِهذا حَدَّ ثَنی جَدّی رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله؛ اینجا محل غم و بلا است، اینجا خوابگاه مرکبهای ماست، محل فرود آوردن بارها و توشههای ماست، اینجا قتلگاه مردان ما و محل ریختن خونهای ماست؛ جدم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این گونه به من خبر داده است.» ۲
.
.
با احتیاط لاله ي ما را پیاده کن
عباس جان، سه ساله ي ما را پیاده کن
با احتیاط بار حرم را زمین گذار
زانو بزن وقار حرم را زمین گذار
با احتیاط تا که نیفتد ستاره ای
می ترسم آنکه گیر کند گوشواره ای
چشم مخدرات به سمت نگاه تو
دوشیزگان محترمه در پناه تو
باحوریان رفته به زیر نقابها
یک لحظه روبرو نشدند آفتابها
این حوریان عزیز خدایند و بس، همین
این دختران کنیز خدایند و بس، همین۳
۱.لهوف،سید بن طاووس ص ۷۲
۲. قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۱۸۹
۳.علی اکبر لطیفیان
@ghalamdaaran
4_5909101793513573077.aac
6.22M
🎧فایل صوتی کلیپ "بسمه تعالـی سـر"
✍شاعر: سید حمیدرضـا برقعی
🎙گوینده: معصومه امیــرزاده
💽 میـکـس: فــ_مقیـمـی
@ghalamdaaran
لینک تالار :
https://eitaa.com/joinchat/1628176435C3be6e0eba0
40.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞کلیپ "بسمه تعالـی سـر"
✍شاعر: سید حمیدرضـا برقعی
🎙گوینده: معصومه امیــرزاده
🎬تـدویــن: فـــ مقیــمی
@ghalamdaaran
https://eitaa.com/joinchat/453312565Cab0291e317
☝️📣📣🔴نشر حداکثری🔴📣📣☝️
4_191712878938560512.mp3
5.45M
سبك بي نظير و فوق العاده :
اي يار من اي يار من اي يار بي زنهار من اي دلبر و دلدار من اي محرم و غمخوار من / اي در زمين ما را قمر اي نيمه شب ما را سحر اي در خطر ما را سپر اي ابر شكّر بار من ...
#التماسدعا
🖤🥀@ghalamdaaran🥀🖤
دوستان عزيزم
با توجه به ملاحظات كرونايي ، امناي قلمداران ارائه معارف حسيني ع در فضاي مجازي رو جزء وظايف اين روزهاي خود ميدانند ؛ لذا از امشب به مدت ١١ شب (تا شام غريبان) هر شب يك جلسه از سلسله جلسات سخنراني حضرت حجة الاسلام و المسلمين عالي رو تقديم حضور شما گراميان خواهيم كرد تا انشاالله خلأ و كمبود ايجاد شده در خصوص تشكيل و برگزاري هيأت و جلسات وعظ و خطابه رو از طريق اين فضا مرتفع نماييم ؛
اميدوارم از اين برنامه بهره مند شده و معارف تقديمي رو در زندگي روزمره خويش بكار بنديد و در اختيار خانواده و دوستانتون هم قرار دهيد ...
توصيه ام بعنوان برادر كوچك و ناچيزتون اين است كه حداقل در اين دهه ، به قرائت زيارت عاشورا (و توجه به معناي آن) مداومت داشته باشيد كه اساتيد كراراً فرمودند اين كار درهاي حكمت رو بروي انسان ميگشايد ...
در اين شبهاي نوراني براي تعجيل در فرج حضرت حجت عج دعا بفرماييد و بنده ي حقير و دست اندركاران و خادمينتون در مجموعه قلمداران رو از دعاي خير محروم نفرماييد ؛
يا سيدالشهدا ع 🌷
4_5906882837314799648.mp3
48.61M
حجة الاسلام والمسلمين عالي
صفات امام حسين ع
جلسه اول
مجله قلمــداران
دوستان عزيزم با توجه به ملاحظات كرونايي ، امناي قلمداران ارائه معارف حسيني ع در فضاي مجازي رو جزء و
حجة الاسلام والمسلمين عالي
صفات امام حسين ع
جلسه دوم 👇🏻