4_191712878938560512.mp3
5.45M
سبك بي نظير و فوق العاده :
اي يار من اي يار من اي يار بي زنهار من اي دلبر و دلدار من اي محرم و غمخوار من / اي در زمين ما را قمر اي نيمه شب ما را سحر اي در خطر ما را سپر اي ابر شكّر بار من ...
#التماسدعا
🖤🥀@ghalamdaaran🥀🖤
دوستان عزيزم
با توجه به ملاحظات كرونايي ، امناي قلمداران ارائه معارف حسيني ع در فضاي مجازي رو جزء وظايف اين روزهاي خود ميدانند ؛ لذا از امشب به مدت ١١ شب (تا شام غريبان) هر شب يك جلسه از سلسله جلسات سخنراني حضرت حجة الاسلام و المسلمين عالي رو تقديم حضور شما گراميان خواهيم كرد تا انشاالله خلأ و كمبود ايجاد شده در خصوص تشكيل و برگزاري هيأت و جلسات وعظ و خطابه رو از طريق اين فضا مرتفع نماييم ؛
اميدوارم از اين برنامه بهره مند شده و معارف تقديمي رو در زندگي روزمره خويش بكار بنديد و در اختيار خانواده و دوستانتون هم قرار دهيد ...
توصيه ام بعنوان برادر كوچك و ناچيزتون اين است كه حداقل در اين دهه ، به قرائت زيارت عاشورا (و توجه به معناي آن) مداومت داشته باشيد كه اساتيد كراراً فرمودند اين كار درهاي حكمت رو بروي انسان ميگشايد ...
در اين شبهاي نوراني براي تعجيل در فرج حضرت حجت عج دعا بفرماييد و بنده ي حقير و دست اندركاران و خادمينتون در مجموعه قلمداران رو از دعاي خير محروم نفرماييد ؛
يا سيدالشهدا ع 🌷
4_5906882837314799648.mp3
48.61M
حجة الاسلام والمسلمين عالي
صفات امام حسين ع
جلسه اول
مجله قلمــداران
دوستان عزيزم با توجه به ملاحظات كرونايي ، امناي قلمداران ارائه معارف حسيني ع در فضاي مجازي رو جزء و
حجة الاسلام والمسلمين عالي
صفات امام حسين ع
جلسه دوم 👇🏻
بسم الله الرحمن الرحیم
شب سوم
مرثیه منثور
سپس یزید دستور داد کاروان کربلا را به جایی برند که سقف نداشت و از سرما و گرما حفظ نمیشدند. آنقدر آنجا ماندند که صورت هایشان پوست انداخت و مجروح شد و در تمام این مدت بر حسین علیه السلام نوحه سرایی کردند.
فی الیوم الرابع
در چهارمین روز حضورشان در شام
راوی گوید:
سکینه دختر حسین علیه السلام در خواب حضرت فاطمه علیهاسلام را دید. دست بر سر گذاشته بود.
به سوی او دوید و گفت:
مادر جان! به خدا جمع ما را پراکنده ساختند
مادر جان!به خدا قسم حریم ما را مباح دانستند
یا اُمَّتاه قتلوا واللهِ الحسین ابانا
حضرت فاطمه فرمود:
سکینه جان! بیش از این مگو
فقد قطَّعَت نیاط قلبی
بند دلم را پاره کردی
جگرم را آتش زدی
این پیراهن آغشته به خون پدرت حسین است که از خود جدا نکنم تا خدا را ملاقات نمایم.....
.و مي گريد غمش را نيمه جان آهسته ... آهسته
كنار تشت زر با خيزران آهسته ... آهسته
دو دست كوچكش بر مي كشد ديباج را از تشت
نمايان مي شود ماه نهان آهسته ... آهسته
چو خورشيدي كه سر بر مي زند با شور و شيدايي
ز پشت پرده هاي آسمان آهسته ... آهسته
نگاهش مي خورد پيوند با لبخند محزوني
كه مي ريزد عقيق و ارغوان آهسته ... آهسته
ميان تشت خون مي لغزد انگشتان لرزانش
به روي گونه هاي مهربان آهسته ... آهسته
و مي بويد چو گل هاي بهاري زلف خونين اش
و مي ريزند با هم هردوان آهسته ... آهسته
نگاهش مي رود سوي غروب و گرد اندوهي
كه مي بارد به روي كاروان آهسته ... آهسته
نفس از سينه اش پر مي كشد – پرواز بي برگشت-
به سمت وسعت رنگين كمان آهسته ... آهسته
شكوفا مي شود در مقدمش دروازه هاي عرش
به آهنگ مفاتيح الجنان آهسته ... آهسته
و زينب مي گدازد همچنان آهسته ... آهسته
و زينب مي گدازد همچنان آهسته ... آهسته
شاعر: بهروز سپیدنامه
منبع:لهوف سید بن طاووس ص ۲۴۵
#مرثیه_منثور
#سال_صفر
#سالی_که_شبیه_هیچ_سالی_نبود
@ghalamdaaran
4_191712878938560513.mp3
9.37M
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
وای وای ، تا اسم تو رو بردم
وای وای ، سيلی و لگد خوردم
وای وای ، با هر قدم مُردم ... 😔
وای وای ... 😭
🏴🥀@ghalamdaaran🥀🏴
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫
4_191712878938560554.mp3
2.86M
نگاش به سمت آسمون
ستاره ها رو ميشمرد
خسته ميشد بلند ميشد
زخم های پا رو ميشمرد ...
من را ببخش اگر كه لكنت زبان گرفتم
آخر شكسته دستی دندان شيری ام را ... 😭
🏴🥀@ghalamdaaran🥀🏴
هدایت شده از مجله قلمــداران
4_191712878938560555.mp3
12.12M
كجايی بابا شده نماز من شكسته
كجايی بابا شده قيام من نشسته
كجايی بابا ببين تيمم ام بهروی خاك صورتت با دست بسته ...😔
ای بابا حكايتی شده مويم
ای بابا شكستگيه ابرويم
ای بابا ببين كبود بازويم ... 😭
🏴🥀@ghalamdaaran🥀🏴