eitaa logo
مجله قلمــداران
5.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
303 ویدیو
10 فایل
این کانال متعلق به چهار یار هم‌قلم است! کپی یا اشتراک‌گذاری آثار، شرعا حرام‌ است. #به‌جان‌او به قلم ف_مقیمی راه ارتباطی @moghimstory ادمین تبادل و‌تبلیغ @Gh_mmm
مشاهده در ایتا
دانلود
https://eitaa.com/joinchat/773914688Cebfbca7170 لینک تالار👆👆👆👆👆 لینک پیام ناشناس هم که داری؟👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 https://daigo.ir/pm/ahmmHX ‼️👆👆👆👆👆👆‼️
هدایت شده از مشعلی
سلام وقت همگی بخیر سادات خانم خسته نباشید نکته ای به ذهنم رسید دوست داشتم با دوستان به اشتراک بذارم. اینکه بگیم پروانه حق داشت یا نداشت به محسن شک کنه شاید درست نباشه. پروانه یک زنه که در گوشی شوهرش یه پیام دیده که هرطور بخواد تعبیر و تفسیرش کنه محسن متهم به خیانت میشه. علاوه بر اون محسن هیچ توضیحی در رابطه با اون پیام نداده و یک هفته سکوت اختیار کرده! و اینجاست که هجوم افکار به ذهن پروانه ی ضربه خورده جاری میشه. از یک طرف میگه محسن خیانتکاره. دلیلش هم اینه که با من سرده. یا شایدم اگر بهتر از من رو ندیده بود در روابطمون شکست نمیخورد. حتما من پارتنر خوبی براش نیستم و ... از طرفی میخواد توجیه کنه میگه نه محسن خیانتکار نیست. اون اگر میتونست که در روابط خودمون گرم بود. اگر مشکل نداشت که دکتر پروانه تشخیص میداد. بعد دوباره هجوم افکار منفی: محسن زبون باز خوبیه. حتما تونسته دکتر رو هم خام خودش کنه توجیه : نه مگه میشه دکتر روانشناس ماهریه مو رو از ماست میکشه بیرون افکار منفی: اما تو پیام، زنه گفته بود محسن محلش نداده. پس محسن مریضه و لابد اگر مریض نبود خدا میدونه چند بار محلش میداد! توجیه: اما محسن محلش نداده افکار منفی: اما معلومه که با هم سر و سری دارن. خیانت که فقط ... و اماااااا این کشمکش ذهنی پروانه بیچاره در یک هفته مثل یه نوار کاست هی رفته جلو و عقب تا اینکه پروانه بعد از اعترافات محسن میره و میگه "با اینکه قانع نشدم اما باورت دارم" چرا که بعضی از توجیهات ذهنی پروانه به خودش ثابت شدن و تونست بر این باور بایسته که شوهرش واقعا بیماره و نمیتونسته خیانت کنه. برای همین اینجا بهش میگه خوب شو چرا که همین بیماری در این مرحله از زندگی محسن رو نجات داد و از خیانت مبرا کرد در اینجا دقت عمل نویسنده محترم کاملا مشهوده چرا که با این جمله نشون میده تنها نکته ای که در این مدت پروانه سعی میکرده در دست و پا زدن هاش در کشمکش های ذهنیش باهاش زندگیش رو نجات بده اثبات بیماری و در نتیجه ی اون اثبات عدم خیانت محسن باشه. علاوه بر اون پروانه از محسن میخواد که دیگه پاش رو کج نذاره. چونکه میدونه محسن تا زمانی که در مسیر قبلی حرکت میکنه نمیتونه خوب بشه. و اگر پاش رو کج نذاشته بود درگیر چنین اتفاقاتی نمیشد
قسمت جدید رو امشب بارگذاری کردم یادت نره بخونی https://eitaa.com/ghalamdaraan/27845
احتمالاً رفیق اصفهانی داره😉
این نظر رو امشب خوندم خوشم اومد نظر شما چیه؟
هدایت شده از ف.سادات مدقق
محسن ننه مرده قبلا به دکتر پروانه گرفته بود که وقتی عصبی میشم اختیارم دست خودم نیست و نمی‌فهمم چی میگم.حتی بعد دعوا هم یادم نمیاد چی گفتم.و بعد که آروم میشم پشیمون میشم. فک کنم این ها همون عوارض ضعف و بیماری شه.و اینکه محسن همیشه سعی کرده نقابی روی صورتش بزنه و بقیه از گندکاری هاش چیزی نفهمن.وقتی میبینه پدرش که انقدر همیشه مواظب بود تا جلوش سوتی نده داره یکی یکی سوتی هاشو میشمره ناخودآگاه عصبی میشه .و دیگه کنترل خودشو از دست میده. محسن میخواد جلوی پدرش همیشه مثبت باشه و تایید بشه.نه فقط پدرش جلوی همه.و حالا پرخاش اون یه راه فراره برای اینکه حقیقت رو کتمان کنه و نپذیره که بقیه ازکارش خبر دارن. محسن الان به شدت تحت فشاره.و بخاطر ضعف و ناتوانی ش در برابر اعتیادی که داره طبیعیه که عصبی باشه.مثل یه معتاد در حال ترک چه حالی داره. مطمئنم یکی دو قسمت بعد محسن بابت این شکرخوری ش گل و شیرینی خریده و دست بوس باباشه.😌(البته که این فانتزی ذهن خودمه تا بتونم آروم بگیرم.‌)
ثبت‌نام جدید دوره‌ی نویسندگی😍😍 اونایی که سری قبلی جا مونده‌بودند عجله کنند برای اطلاعات بیشتر به این آیدی مراجعه کنید👇🏻👇🏻 @Mehrayara
بسم الله الرحمن الرحیم سلام شبتون بخیر 🌱 منوال جمعه های هر هفته تصمیم داریم این هفته یک اتاق برای یک خانواده نیازمند بازسازی کنیم که بتوانند تا قبل از فرارسیدن زمستان داخل این اتاق اسکان پیدا کنند😢 مبلغ مورد نیاز ۱۹ میلیون تومان هست امشب به نیت مردم مظلوم فلسطین و پیروزی نیروی های مقاومت هر مبلغ که دوست داشتید واریز کنید 🖤🖤👇👇👇
6280231228292172
ابوطالب رنجبر (رو شماره کارت بزنید خودش کپی میشه ) آیدی ارتباط با ما @ranjbar_admin اجتماعی های زیر دنبال کنید 👇👇👇 🔹ایتا http://eitaa.ir/abootaleb_ranjbar 🔹اینستاگرام http://instagram.com/abootaleb_ranjbar 🔹تلگرام https://t.me/abootaleb_ranjbar
مجله قلمــداران
بسم الله الرحمن الرحیم سلام شبتون بخیر 🌱 منوال جمعه های هر هفته تصمیم داریم این هفته یک اتاق برای ی
سلام شبتون بخیر .آخرین واریزی شما عزیزان انتقال اينترنت:‎+300,000‎ ریال حساب:710046825794 مانده:41,490,0000ریال 0804-23:00 تا الان فقط مبلغ 4 میلیون برای این پروژه جمع شده .چرا دلهاتون نرم نمیشه 😭😭🥺😢
هدایت شده از مجله قلمــداران
ثبت‌نام جدید دوره‌ی نویسندگی😍😍 اونایی که سری قبلی جا مونده‌بودند عجله کنند برای اطلاعات بیشتر به این آیدی مراجعه کنید👇🏻👇🏻 @Mehrayara
4_5868321985276153263.mp3
5.78M
اندر حکایت جمعه‌ها و دلتنگی‌هاش...
دستم بسته‌است خدا.. فقط لبم تکان می‌خورد به دعا خودت گفتی لب که به دعا بجنبد، دست‌های بزرگ تو گره وا می‌کند.. الهی ، جان بی‌ارزشی داریم که دور افتاده از زمین غزه.. وگرنه صدبار فدای مظلومیت مردمش می‌کردیم. تو را به جان‌های به ناحق گرفته‌شده قسمت می‌دهم؛ آتش این شیاطین انس را برگردان به خودشان! الهی، تو را قسم به قطره‌های از دهان درآمده‌ی زنبورهای عسل، آتش را بر کودکان مظلوم غزه گلستان کن..
می زنم روی عکس. منتظرم باز شود. حرارت آتش می خورد توی صورتم. دود و خاک همه جا را پر کرده. به خانه ای که ویران شده فکر می کنم،به دیوار فروریخته.چند نفر از یک خانواده زیر سقف این خانه خوابیده بودند؟! به مردان لمیده روی صندلی نگاه می کنم. به بی خیالیشان. دو ضربه می زنم روی تصویر. زوم می شود. چرا اینقدر آسوده نشسته اند؟صدای سوختن و فرو ریختن خانه را نمی شنوند؟ بوی دود و آتش راه نفس شان را نمی بندد؟ حرارت آتش صورت شان را نمی سوزاند؟ جماعتی منتظر خاموش شدن آتش بدون قطره ای آب توی دست! دلم می خواهد داد بزنم مشتی آب، اگر نیست، سنگ و خاک یا که فریاد بپاشید روی این آتش سوزان. یک نفر از ردیف جلو برمی گردد. انگشت روی بینی می گذارد که هیس! پای عکس هایش شکلک گریه می گذاریم. دیگر چه می خواهی؟! انسیه شکوهی
وای اگر خامنه‌ای حکم جهادم دهد...
🔴امشب رزمندگان مقاومت و مردم غزه را ویژه دعا کنید/ پویش بزرگ قرآنی برای یاری مردم فلسطین. 👈۱‌.قرائت سوره مبارکه فیل ۷ مرتبه (جهت از کار افتادن قوای دشمنان) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ ﴿۱﴾ أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ ﴿۲﴾ وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ ﴿۳﴾ تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ ﴿۴﴾ فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ ﴿۵﴾ 👈۲.قرائت سوره مبارکه نصر ۲۱ مرتبه (جهت نُصرت رزمندگان اسلام) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿۱﴾ وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿۲﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا ﴿۳﴾ 🇵🇸لطفاً ضمن قرائت، دوستانتان را هم به آن دعوت کنيد.
ولی خب.. تا بوده همین بوده اونی که از باخت لجش می‌گیره یا فحش می‌ده یا می‌زنه. تمام این بمب‌هایی که داره رو سر غزه فرود میاد از روی عصبانیته.. اونا مثل سگ ترسیدند از شکست خودشون هم می‌دونند که بازی رو باختند.. بدم باختند. می‌دونی یاد چی افتادم؟ ده دوازده سال پیش سر رو کم کنی با داداشم شطرنج بازی کردم. هفت هشت ده دست پشت سر هم، بازی کردیم اما همه رو باختم.سری آخری بدجوری ریخته بودم به هم. رجزخونی‌های داداشم و خنده‌های حرص‌در بیارش هم بدجوری رو اعصابم بود. گفتم یه دست دیگه بازی می‌کنیم تا روت کم شه. با خنده گفت باشه. بازی کردیم. از شدت ناراحتی داغ کرده بودم. اصلا فکرم خوب کار نمی‌کرد. فقط به این فکر می‌کردم که هی مهره هاشو بزنم. اینجوری لجم انگار می‌خوابید. یک‌هو به خودم اومدم دیدم با چند حرکت دیگه ماتم. یه داد کشیدم و وسط خنده‌های اون، زدم شطرنج‌و خراب کردم. آره جونم! تا بوده همین بوده! اونی که می‌دونه داره می‌بازه فقط با خراب کردن و فحش دادن خشمش‌و خالی می‌کنه! هر چند هیچ‌وقت خالی نمی‌شه! می‌دونی چرا؟ چون برنده بلند بلند به عصبانیت اون می‌خنده!
بچه‌ها ان‌شاءالله فردا داستان داریم دوست داشتم امروز پست بذارم ولی از دیشب یک ثانیه هم نخوابیدم فکر کنم شماها هم حال و روزتون مثل من باشه دست و دلم نمیره به نوشتن ولی عجیب دلم می‌خواد یه بخش از برگزیده رو بگذارم. فقط نمی‌دونم کدوم قسمتش اگه می‌تونی کمکم کن https://daigo.ir/pm/ahmmHX
بچه‌ها ممنونم از همکاریتون ولی یه نکته رو هم در نظر بگیرید. حواستون باشه که دقیقا دارید بخش‌هایی را پیشنهاد می‌دید که قصه رو لو می‌ده و این برای افرادی که داستان رو نخوندند سمه. توی پیشنهادهاتون مخاطب برگزیده نخونده رو هم در نظر بگیرید. حیفه تعلیق‌های قصه از همین حالا براش رو بشه
میشه بگید چرا چاپ نمی‌کنید یا دوباره آنلاین به اشتراک نمیزاریدش؟
مجله قلمــداران
#پیام_ناشناس میشه بگید چرا چاپ نمی‌کنید یا دوباره آنلاین به اشتراک نمیزاریدش؟
برای اینکه اول باید بازنویسی شه ان‌شاءالله به محض تموم شدن به جان او می‌رم سر وقت پروژه‌ی برگزیده