#چهلقدمماندهبهدار
#آغوشش
دلم میخواهد در #آغوشش بگیرم اما یک جا بند نمیشود. می دود و حسرت #لمس کردنش را به دلم میگذارد!
زمزمه میکنم:
_تا چند دقیقه دیگه #بغلت میکنم.
کنار پلکان آهنی میایستم و به حلقهی روبرویم با لذت خیره میشوم. او پلی است به سوی پوریا...
باید به او همه چیز را بگویم! از اول تا آخرین قطرهی خونش...
آنوقت من را میبخشد و باهم زندگی تازهای را شروع میکنیم!
میخواهم زودتر پلهها را بالا بروم.
اما...
ناگهان پوریا دور میشود! بدون دمپایی میدود به طرف دیوار و من دیگر نمیبینمش....
https://eitaa.com/joinchat/453312565Cab0291e317
#ویژهمحرم
#جذااااااب
#نفسگیـــــر
#جنجالی🤦🏻♀
#باپخشاینبنرماروبهدوستانخودمعرفیکنید
#چهلقدمماندهبهدار
#آغوشش
دلم میخواهد در #آغوشش بگیرم اما یک جا بند نمیشود. می دود و حسرت #لمس کردنش را به دلم میگذارد!
زمزمه میکنم:
_تا چند دقیقه دیگه #بغلت میکنم.
کنار پلکان آهنی میایستم و به حلقهی روبرویم با لذت خیره میشوم. او پلی است به سوی پوریا...
باید به او همه چیز را بگویم! از اول تا آخرین قطرهی خونش...
آنوقت من را میبخشد و باهم زندگی تازهای را شروع میکنیم!
میخواهم زودتر پلهها را بالا بروم.
اما...
ناگهان پوریا دور میشود! بدون دمپایی میدود به طرف دیوار و من دیگر نمیبینمش....
https://eitaa.com/joinchat/453312565Cab0291e317
#جذااااااب #نفسگیـــــر #جنجالی🤦🏻♀
#باپخشاینبنرماروحمایتکنید 🖤🌸
#چهلقدمماندهبهدار
#آغوشش
دلم میخواهد در #آغوشش بگیرم اما یک جا بند نمیشود. می دود و حسرت #لمس کردنش را به دلم میگذارد!
زمزمه میکنم:
_تا چند دقیقه دیگه #بغلت میکنم.
کنار پلکان آهنی میایستم و به حلقهی روبرویم با لذت خیره میشوم. او پلی است به سوی پوریا...
باید به او همه چیز را بگویم! از اول تا آخرین قطرهی خونش...
آنوقت من را میبخشد و باهم زندگی تازهای را شروع میکنیم!
میخواهم زودتر پلهها را بالا بروم.
اما...
ناگهان پوریا دور میشود! بدون دمپایی میدود به طرف دیوار و من دیگر نمیبینمش....
https://eitaa.com/joinchat/453312565Cab0291e317
#جذااااااب #نفسگیـــــر #جنجالی🤦🏻♀
#باپخشاینبنرماروحمایتکنید 🖤🌸