6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توی چشمهایم نگاه می کنی. به چشمهای معصومت نگاه می کنم، به رنگ ترسی که پاشیده روی آن.
به صدای ناله ای که نا ندارد.
به دهانی که مزه خاک می دهد.
به نیمی از صورتت که تمییز مانده.
فکر می کنم،همینجا نقطه اتصالت به آغوش مادر بوده.
نگاه می کنم، به لرزش دست هایی که به سویم دراز کردی.به انگشتانی که رنگ خاک و خون گرفته.
خونی که روی موهایت دلمه بسته، آخرین قطرات وجود مادرت بوده ؟
چه کسی می تواند این درد فراق را برایت قابل تحمل کند؟
چه کسی این مصیبت عظیم را برایت جبران می کند؟
چه کسی می تواند غم دل تو را تسکین دهد؟
با کدام دست نوازشگری می توان روح زخم خورده ات را نوازش داد؟
چه دلنشین آرام می شوی با کلام خدا !
انگار لالایی هر شبت بوده،
توی بی آرامی های شبانه توی آغوش مادر.
🖊 انسیه شکوهی
#غزه
#چشمهای_معصوم
#لالایی_مادرانه