#برگزیده
#مقیمی_نوشت
همیشه یه حسی بهم می گفت سیده! ماتیاس و میگم. اینو همون روزای اول که کار رو با بسم الله دو قلمدار دیگه کلید زدیم به خانم اصغرنیا گفتم. ایشون هم بعد از اینکه کل قصه رو شنید گفت: مقیمی احساستو درک میکنم ولی حتما به عنوان یک نویسنده میدونی که این حجم از شگفتی و اغراق در داستان حرفهای نیست.
باهاش موافق بودم.. خودمم بارها به این مسأله فکر کرده بودم و چون رئالنویسم دلم نمیخواست به احساسم بها بدم..
اون جریان گذشت..
فصل اول تموم شد. اما حسی که به سیادت مت داشتم هر روز قوی و قویتر میشد. اونایی که با قلم من اشنا هستند میدونند چقدر من در روند داستانهام الهاماتم رو جدی میگیرم. انصافا هر وقت هم که صحنهای بهم الهام شد شگفتی ساز و فراموش نکردنی شد.
و من همیشه گوشهی ذهنم یه احساس بد داشتم از اینکه به سیادت مت بی توجهم...
در حقیقت داشتم الهاماتم رو فدای حرفهای گری میکردم و همین برام عذاب بود..
چون من از روز اول با خدا یه قراری گذاشته بودم.
قرارمون رو شما میدونید.
گفته بودم خدایا من هیچی بارم نیست! قلم دست تو!
اگه دست من باشه به قهقهرا میره! خراب میشه.. خودت کمکم کن. هرجا داشتم بیراهه میرفتم خبرم کن
هر وقت در مسیر بودم نشونه بفرست.
تا اینکه کم کم توی تالار از زبون خیلیهاتون شنیدم «ما حسمون میگمه مت سیده...»
حس.. حس.. حس.. نمیدونم اسم این حس چیه که وقتی با یه نفر رشتهی قلبیتو گره میزنی بهش کلی حس های عجیب پیدا میکنی. و من اون روزا کاملاً میفهمیدم حس شما جنسش مثل حس منه.
سرتون رو درد نیارم.. وقتی داشتم این سهم رو مینوشتم حال غریبی داشتم. بعد نماز صبح.. با وضو..
و همه چیز مثل پردهی سینما از جلوی چشمم رد شد.
وقتی هادی اسم پدر ماتیاس رو گفت دستم لرزید.
به خودم گفتم عه؟؟ چرا پس نوشتی سید؟؟ قرار شد اغراق نکنی!
خواستم پاکش کنم دلم یجوری شد.. نمیتونستم. گفتم بذار حالا همینو بفرستم برا قلمدارا ببینم نظر اونا چیه.
خ امیرزاده گفت خیلی خوبه ولی مقیمی چرا سید؟؟؟ نمیترسی مخاطب بخاطر این اغراق از اثر دلزده شه؟؟ بابا همینقدر که مسلمون و شیعه بوده کافیه سیادتش رو دیگه فاکتور بگیر..
خ اصغرنیا اما این دفعه بر خلاف سه سال پیش یکم نرم تر بود.. گفت نمیدونم.. نظر خاصی ندارم ولی حرفهای امیرزاده قابل تامله. بهش فکر کن
گفتم من سالها بهش فکر کردم. اصلا بحث سر فکر نیست.. مشکل اصلی از حسمه.. یه چیزی در درون من میگه این مرد ساداته.. شما که میدونید چقدر برای من الهامات حسیم مهمه.
بعد خودم پیشنهاد دادم بذارید به نیتش قرآن باز کنم. هر چی خدا بگه. مثل همهی وقتایی که سر برگزیده گیر میکنم و تا لای قران و باز میکنم باهام در موردش حرف میزنه.
وضو گرفتم و با دلی پر تلاطم لای قرآن رو باز کردم.
برام این اومد😢👇👇👇👇😢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#برگزیــده2
#سیــد_عمــاد
#غدیــر_خــم
#کاری_از_بانو_شبنشین
❤️تقدیم به همه شیعیان امیرالمؤمنین(ع)❤️
درس غدیر : ⭕️اگر نماز قضا بشود می شود جبران کرد ،
⭕️ اگر روزه قضا بشود می شود جبران کرد
⭕️ ولی اگر ولایت قضا بشه ، نمیشه جبران کرد...
❗️ یکبار در سقیفه قضا شد ، حضرت زهرا (س) را شهید کردند ،
❗️یکبار در صفین قضا شد ، حضرت علی (ع) را شهید کردند .
❗️ یکبار در کوفه قضا شد ، تابوت امام حسن (ع) تیرباران شد.
❗️ یکبار در کربلا قضا شد ، بر پیکر امام حسین (ع) اسب تازاندند.
❗️مواظب باشیم ولایتمان قضا نشود...
#غدیر
🍃🌸@ghalamdaaran🌸🍃
☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸
💚ای آفتاب حُسن به زيبائيت سلام
💚وی آسمان فضل به دانائيت سلام
💚در صبر شاخصی به شکيبائيت سلام
💚تنها تو کاظمی که به تنهائيت سلام
🌹میلاد امام موسی کاظم علیه السلام مبارک باد 🌹
🌿🌺@ghalamdaaran🌺🌿
☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸
مجله قلمــداران
+ سلام😊 - سلام☺️ + خوبي ؟ - قربانت + ميگم داستان اين ولايت فقيه چيه ؟ از كجا اومده اصلا ؟ من شني
👆🏼👆🏼👆🏼👆🏼👆🏼👆🏼👆🏼
👆🏼فایل متنی سخنرانی حاج آقا علوی 👆🏼
#مسابقه_غدیر
براي عزيزاني كه خواستند بوسيله فايل مكتوب در مسابقه شركت كنند ...
#برگزیده
_ تو قبلاً کسی رو دوست داشتی؟
_ بله.
_ اون... کی بود؟
به نفس نفس میافتد:
_ هممم.. یک #فرشتهیدوستداشتنی که.. با اومدنش به #زندگیم همه چیز تغییر کرد. یک نفر که از #جهنم بیرونم کشید... و توی #بهشت خودش بهم جا داد. کسی که وقتی بهش فکر میکنم قلبم رو ازم میگیره. روزی نیست که نخوامش و شبی نیست که بدون یادش به خواب برم.
به لکنت میافتم. این حرفها نمیتواند دربارهی من باشد! چون او جوری راجع به آن شخص حرف میزند که انگار کنارش نیست. یعنی #احساس من یک طرفه است؟
احمقانهست ولی دوست ندارم او کسی را به جز من دوست داشته باشد! میخواهم تمام #قلبش برای من باشد. حتی تصور اینکه #زنی از کنار احساسش گذر کند، برایم آزاردهندهست...
میپرسم:
_ اون... کیه؟
جواب میدهد : .....
#سهماولبرگزیدهفصلدوم
https://eitaa.com/ghalamdaaran/7
#جنجالیترینرمانآنلاین
ما رو به دوستانتون معرفی کنین 😍
https://eitaa.com/joinchat/453312565Cab0291e317
🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱
یِك طَرَفْ دَستِ دُعا و یِك طَرَفْ بارِ گُناه 😔
اینْ تَناقُضْ ها نمك پاشیده رویِ زَخمِتان
🍃🌼 اللهم عجل لولیـــك الفرج🌼🍃
🍃🌸@ghalamdaaran🌸🍃
🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱
🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹
من طبیبی سراغ دارم که
پول دارو و دوا نمی خواهد
در ازای شفا از این مردم
جز دلی مبتلا نمی خواهد ...
🌿السلام علیک یا علی بن موسی الرضا🌿
#چهارشنبهتونامامرضایی
🌼🌿@ghalamdaaran🌿🌼
🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹
🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹
رحمت به روح صائب شیرین سخن که گفت:
عالم پُر است از تو و خالی است جای تو ...
🍃🌼اللهم عجل لولیــــــك الفرج🌼🍃
🌿@ghalamdaaran🌿
🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹
🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹
دنبال نشانت نشدم این جمعه
پروانه جانت نشدم این جمعه
من آبروی منتظران را بُردم
حتی نگرانت نشدم این جمعه 😔
🍃🌼اللهم عجل لولیــــــك الفرج🌼🍃
🌿@ghalamdaaran🌿
🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹
🏝💞🏝💞🏝💞🏝💞🏝💞🏝
ابتدای نفس های نهنــ🐳ــگ جان دوست داشتنی 😍
https://eitaa.com/ghalamdaaran/239
اینم از پست آخر 😌😍
https://eitaa.com/ghalamdaaran/2160
زود بخون برسی به بقیه 😉
🏝💞🏝💞🏝💞🏝💞🏝💞🏝
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها
وَ بَعْلِها وَ بَنیها
وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها
بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
🌿🌼@ghalamdaaran🌼🌿
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
ارباب صدای قدمت میآید.....
سلام دلبرکا
حواستون هست که صدای پای محرم داره میاد؟
حواستون هست که امسال چراغ روضه آقا رو باید ما زنها روشن کنیم؟
اگه سالهای قبل مردها میون دار بودن
اگه مردها دست به جیب میشدن
اگه مردها سینه میزدن و زنجیر
حواستون هست امسال چراغ روضه خونگی باید روشن بمونه
اگه سالهای قبل خیلی هم مهم نمی دونستیم که توی خونه پارچه مشکی بزنیم چون مدام تو هیئت بودیم و اونجا رو مشکی پوش کرده بودیم امسال باید خونه رو مشکی پوش کنیم.
باید به بچه هامون یاد بدیم که دلمون حسینه است. هر شب یه ساعتی رو مشخص کنید و روضه خونگی با بچه هاتون بخونید. چایی بذارید😭😭😭
بذارید سماور قل قل بجوشه سینش و استکان و نعلبکی دم بگیرند.
چایی رو بچرخونید تو خونه
امسال سال صفر هست. سالیکه هیچ سال قبلی مثل اون نیست و هیچ سال دیگه ای هم مثلش نمیاد.
امسال میون دار روضه ما زن ها هستیم.
هر شب یه قصه از کربلا بگید😭😭😭
یه سال همسرم رفتن زیارت اربعین کربلا
من دلم خیلی میخواست میتونستم برم اما نمیشد چون پسرا کوچیک بودن.
خواب دیدم رفتم تو حیاط خونه از اون جا رفتم بیرون توی حرم امام حسین بودم.
سیر دل زیارت کردم خواستم برگردم راه رو بلد نبودم به هر خادمی می گفتم بلد نبود. یه خادم گفت خانم اصلا شما از کجا اومدید گفتم من از خونم. من از خونم یه راهی پیدا کردم مستقیم به صحن امام حسین😭😭😭
هاج و واج نگاهم کرد و گفت مگه ایرانی نیستی
گفتم اره
گفت کدوم شهری گفتم تهران
گفت یعنی نمی دونی از تهران تا کربلا چقد راهه؟
منم محکم میگفتم نه
خونه ما راه داره به حرم😭
.
.
.اینو گفتم که بدونید خونه همه ما همه راه داره به حرم😭
غفلت نکنیم.
اگه یک خانواده ورشکسته معنوی شد باید از زن خونه پرسید.
همون طور که اگه ورشکسته مادی شد از مرد میپرسند.
پس مشکیاتونو آماده کنید.
قند و چایی وبساط حلوا و شله زرد
امسال میون دار ما زن هاییم
ما که از خونه هامون بلدیم چطور بریم کربلا ...
*کانال دلارام در تلگرام
* @delaramekhane