قلمزن
"پیرزنِ راضی" وقتی بسته بيسکوئيت ساقهطلاییاش را تمام میکند، از داخل ساکش یک بسته پفک درمیآورد!
"سلام خوبید
مدتی بود یک هفته ای میشه پفک نخوردم اما داستان خوشمزه تون منو وادار کرد ... جان رو بفرستم سوپری برام پفک بگیره
معتاد پفکم😂"
🔺درسهای آموزندهای که مخاطبین محترم از مطالب اینجا دریافت میکنند!
@ghalamzann
آقای امامزاده جعفر بزرگوارِ شهرِ #یزد
که درود و سلام خدا بر شما باد🌱
خدمتتان عارض میشوم که صحن و سرای بسیار مصفایی دارید و برای این زائر اولی حقیر، یک خاطره شیرین و به یاد ماندنی ساختید،
اما آقاجان، آن خادمی که درب ورودی شما ایستاده بود، خیلی زیاد با کودکان بداخلاقی میکرد،
اصلا انگار ایستاده بود که همین کار را انجام بدهد، هر بچهای که میدوید، جلویش را میگرفت و توبیخش میکرد، یک دختر کوچولو هم چادرش افتاده بود، دعوایش کرد و گفت "چادرت را سرت کن، زود باش!دیگر نبینم چادرت افتاده باشد"!
آقا شما دیدید که من ایستادم و نگاه کردم و او اینکار را چندین بار تکرار کرد، رفتم به او گفتم که در حرم امام رضا علیهالسلام کودکان میدوند و بازی میکنند و مانعی وجود ندارد، گفتم چادر آن دختر کوچولو اگر بیفتد چه اتفاقی میافتد، گفتم بگذارید کودکان با اینجا صفا کنند و خاطره خوب بسازند، او گفت من مسئول نظم اینجا هستم، گفتم والله که بازی بچهها نظمی را به هم نمیزند و و و... او سری تکان داد و چیزی نگفت، اما آمدم به شما بگویم اگر این آقای خادم رفتارش را تغییر نداد، لطفا خادمیاش را لغو کنید، از بزرگواری و صفا و مهربانی شما سپاسگزارم🌱
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#انتخاب
[به] راستی که میتوان در هر شرایطی کار کرد و بهانه نیاورد،
[یا] میتوان با تمامی زمینهها،
عذر تراشید و جرم را به گردن دیگران انداخت و از لولو و از بخت بد و از شانس خراب و از هزار کس و ناکس، دستاویز درست کرد.
#عین_صاد
@ghalamzann