یکی می سوخت جانش را غم نان
بر جبینش داغ حسرت بود
یکی دور از شیوع شعله ها در خواب راحت بود
به خانه آمدم با دست خالی
باز نانوایی قیامت بود
#میلاد_عرفان_پور
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
شاید بهانه ای ست که قربانی ات کنند...
#فاضل_نظری
مـرا به هـیچ بدادی و من هنوز بر آنم
کهاز وجود تو مویی به عالمےنفروشم
#سعدی
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کُن
که در شریعتِ ما غیر از این گناهی نیست
#حافظ
چه غریب ماندی ای دل
نه غمی ، نه غمگساری..
نه به انتظار یاری
نه ز یار انتظاری...
#هوشنگ_ابتهاج
مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده
ولیکن با که گویم راز؟ چون محرم نمیبینم...
#سعدی
آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده...
#حافظ
وقتی که آتش روی سر تو زیاد شد
پیش روی تو دیگر میلی متری خواهد بود
دیگر نمیتوانی کیلومتری پیش بروی...
#استاد_علی_صفایی_حائری
کاری ز دست شعر هایت برنمیآید
وقتی دل معشوق جای دیگری باشد...
#امیرحسین_پورعزیز
عقربِ زلف کجت با قمر قرینه
تا قمر در عقربه کار ما چنینه
کیه کیه در میزنه؟ من دلم میلرزه
درو با لنگر میزنه من دلم میلرزه
ای پری بیا در کنار جان خسته را مرنجان
از برم مرو خصم جان مشو تا فدای تو کنم جان...
#ناصرالدین_شاه
این خنده تلخ یادگاری مرا
در غربت عکس،قاب ها دزدیدند...
#مجید_امیدواری
@ghalb_sabz💚