وقتی زمین به طرز نگاهت دچار شد
خورشید پیش چشم تو بیاعتبار شد
از آسمان رسیدی و باران شروع شد
پا بر زمین نهادی و فصل بهار شد
باران به امر چشم تو بارید و بعد از آن
چشمان ابر، صاحب این افتخار شد
وقتی سخن به معجزهی چشم تو رسید
تعداد پیروان غزل بیشمار شد!
ایزد تو را الههی «مِی» کرد و بعد از آن
هر کس که از کنار تو رد شد خمار شد
شیطان به جلد چشم تو رفت و به حیلهای
رندانه از مقام خودش برکنار شد
تا پی به حسن خود ببری، باغ آینه
یکباره در برابر تو آشکار شد
وقتی که تو به عکس خودت مبتلا شدی
آیینهی زلال دلت پرغبار شد
در هفتخوان نهان شدی و در مسیر آن
مبنای استقامت ما انتظار شد
سودای برد و باخت در این راه پرخطر
از اولین عوامل کشف قمار شد
ما را که عاشقیم به بازی گرفتی و ...
آنگاه، نام دیگر تو روزگار شد !
#غلامرضا_طریقی
تترون های ژاپنی
عطر های فرانسوی
برنج های پاکستانی
چای های هندی
در عزای تو همه جهان جمع اند
ما هم آمده ایم
با نامه های کوفی...
کتاب #نامه_های_کوفی نامه نهم
#سعید بیابانکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آمدم ای شاه پناهم بده...
نائب الزیاره رفقا هستم💚
غزلی تقدیم به ساحت #امام_رضا
دلم شکسته، دل بی صفا نمیخواهی؟
ز گفتنش خجلم،بی وفا نمیخواهی؟
دوای درد دل قلب های شرمنده
گناهکار خجل از خدا،نمیخواهی؟
ای عهده دار همه دل شکسته ها آقا
غلام خسته بی دست و پا نمیخواهی؟
گدای کوی تو ام پادشاه هر دو جهان
میان اینهمه عاشق،گدا نمیخواهی؟
به کارتان که نیامد سفیدی مویم
سفید موی که نه رو سیا نمیخواهی؟
شنیده ام حرمت ملجأ کبوتر هاست
کبوترت بشوم چه؟مرا نمیخواهی؟