درس عبرت !
زن و شوهری نشسته بودند و یک لحظه شوهر به همسرش گفت:
میخوام بعد از چندین ماه پدر و مادرم و برادرانم و بچههایشان را فردا شب به صرف شام دور هم جمع کنم و زحمت غذا درست کردن را بهت میدم.!
زن با کراهت گفت: خیلیخوب حالا، باشه!
مرد گفت: پس من میرم به خانوادهام اطلاع بدم.
روز بعد مرد سرکار رفت و بعد از برگشتن به منزل به همسرش گفت:
خانوادهام الان میرسن شام آماده کردی یا نه؟
زن گفت: نه خسته بودم حوصله نداشتم شام درست کنم آخه خانواده تو که غریبه نیستند یه چیز حاضری درست میکنیم!
مرد گفت: خدا تو رو ببخشه!
دیروز به من می گفتی كه نمیتونم غذا درست کنم آخه الان میرسن من چيکار کنم ...؟
زن گفت: به آنها زنگ بزن و از آنها عذر خواهی کن اونها که غریبه نیستند.
مرد با ناراحتی از منزل خارج شد...
بعد از چند دقیقه درب خانه به صدا در اومد و زن رفت در را باز کرد و پدر و مادر و خواهر و برادرانش را دید که وارد خانه شدند.
پدرش از او پرسید پس شوهرت کجا رفته؟
زن گفت: تازه از خانه خارج شد.
پدر گفت: دیروز شوهرت اومد خونمون و ما رو برای شام امشب دعوت کرد مگه میشه خونه نباشه؟!
زن متحیر و پریشان شد و فهمید که غذایی که باید می پخت برای خانواده خودش بود نه خانواده شوهر؟!!
سریع به شوهر خود زنگ زد و بهش گفت که چرا زودتر بهم نگفتی که خانواده منو برای شام دعوت کرده بودی؟
مرد گفت: خانواده من با خانواده تو فرقی ندارند.
زن گفت: خواهش میکنم غذا هیچی تو خونه نداریم زود بیا خرید کن.
مرد گفت: جایی کار دارم دیر میام خونه اینها هم خانواده تو هستند فرقی نمیکنه یه چیزی حاضری درست کن بهشون بده همانطور که خواستی یه غذای حاضری به خانوادهام بدی ...!
این درسی باشه برای تو که از این به بعد به خانوادهام احترام بگذاری ...
با مردم همانطوری معامله کن که برای خودت دوست داری ...👌
از سردار پرسیدند: بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه؟ گفت: تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴٠سال مجاهدت بالاتره، بروم یک گوشهای از این مملکت تو یک مسجدی، تو یک پایگاه بسیجی برای بچههای نوجوان و جوان کار فرهنگی انجام بدم، برای امام زمان(عج) آدم تربیت کنم، سرباز تربیت کنم، کاری که تا حدودی کوتاهی کردیم و آن دنیا باید جواب پس بدهیم.
#شهید_حسین_همدانی
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
درپنج شنبه های شهدایی
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
کانون فرهنگی وهیئت آقاقمربنی هاشم.روستای کاغذی
کانال عمومی جهت اطلاع رسانی ازبرنامه های کانون قمربنی هاشم روستای کاغذی
https://eitaa.com/ghamarbaniihashem
🌙کانون فرهنگی وهیئت آقاقمربنی هاشم.روستای کاغذی ✴
🍃 همه زندگی ماست اباعبدالله ع 🍃
💠 طول عمر و فراوانی روزی و سعادت از آثار زیارت امام حسین علیه السلام....
🕊السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
السَّلامُ عَلَی وَلِیِّ اللَّهِ وَ حَبِیبِهِ السَّلامُ عَلَی خَلِیلِ اللَّهِ وَ نَجِیبِهِ السَّلامُ عَلَی صَفِیِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِیِّهِ السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلامُ عَلَی أَسِیرِ الْکُرُبَاتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ ...
أین طالب بدم المقتول بکربلاء؟
اللهم عجل لولیک الفرج
أعظَمَ اللهُ اجورَنا واجورکمبمُصابِنا بِالحُسَینِ، وَ جَعَلَنا و ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَع وَلیّهِ الامامِ المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ(ص)
#۲۱روزتا اربعین
🕊 خدای من بال پروازم بده برای زیارت حسین 🕊
🌸🏴🌸🏴🌸🏴🌸🏴🌸🕊
@ghamarbaniihashem
السلام علیک یا فاطمة الزهرا
سلام مادر...
یه کم روضه بخونیم 💔وگریه برای مادری جوان .....
من به هر کوچهیخاکی که قدم بگذارم
ناخود آگاه به یاد تو میافتم مادر...
یک تن میانِ چند نفر حرفِ ساده نیست
مادر زدن به پیش پسر! حرفِ ساده نیست...
#فاطمیه
#یا_حسنِغریب
پاشو از تو بسترت، برا دلخوشی من
چن دقیقه راه برو، مادرم منم حسن...
همه دردمو میریزم تو خودم
چون که قول دادم نگم به هیچکسی
از تمام کوچهها بدم میاد
انگار هیچوقت به خونه نمیرسی...😭
سالها گریان داغ ضربت یک سیلیام
ضربهای محکم که روی مادرم را زخم کرد😭😭
این مصیبتنامه را جز من نمیداند کسی
دست نامردی رسید و باورم را زخم کرد
😭😭
طرز نفس کشیدنش امشب عوض شده
چیزی به پر کشیدن مادر نمانده است
#فاطمه😭😭
رفته رفته کار من دارد به خواهش میکشد
التماست میکنم، چیزی نمیخواهم، بمان...
#فاطمیه
#یا_علیِمظلوم
پیچیده در مدینه که زهرا نماندنیست...
😔😔😔😭😭ای وای مادرم
فاطمه جان
حرف مرا دو تا نکنی پیش بچهها
من قول دادهام که شما خوب میشوی...
#فاطمیه
#یا_علیِمظلوم
عوض شده است در این خانه کارها امشب
حسین پیشِ لبت ظرفِ آب میگیرد...
#فاطمیه
#یا_حسینِعطشان
کمتر بگو حسین، صدایت گرفته است
ای روضهخوانِ خانهی ما، خوب میشوی
😭😭😭😭
پهلو بازو بانو
محسن زهرا حیدر
مادر مادر مادر
یوما یا یوما 😭😭😭
بعدآرامدرونقبـرشگفت:
+ زهـــرا . . منـــم، علــــے💔'
😭😭😭😭😭
التماس دعا😔
**فاطمیه
سلام مادر جان 4.mp3
زمان:
حجم:
17.6M
سرود #عهد_فاطمی
جهت همخوانی
مادر جان، فدای تو جانم
مادر جان
🍃🍃🍃
توو سنگر تواییم، با تو بستیم عهدی
تا آخر بمونیم، پای انقلاب، فرزند تو مهدی
🍃🍃🍃
سلام مادرجان، سلامی از جنس لطافت باران
سلام مادرجان، ما اومدیم که بگیم، میمونیم
با تو سر پیمان، سلام مادرجان
🍃🍃
ببین، پای چادرم، تا هرجا میتونم، تا سر حد جونم، همیشه میمونم
خودمو به مهدی میرسونم
با همین چادر پوشیدن منم، مرد میدونم
🍃🍃
سلام مادرجان، سلامی از جنس لطافت باران
سلام مادرجان، ما اومدیم که بگیم، میمونیم، با تو سر پیمان
سلام مادرجان
🍃🍃🍃
توو سنگر این چادر، هر چی دارم و فدا امام میکنم
توو سنگر این چادر، مثه زینب میمونم کارو تمام میکنم
توو سنگر این چادر، با حجابم برای مهدیِ تو قیام میکنم
چادر که میپوشم، زیر سایهی تو ام رو لطف تو حساب میکنم
چادر که میپوشم، توی این شهر گناه آلوده من ثواب می کنم
چادر که میپوشم، همهی نقشههای دشمنارو خراب می کنم
🍃🍃🍃
سلام مادرجان، سلامی از جنس لطافت باران
سلام مادرجان، ما اومدیم که بگیم، میمونیم، با تو سر پیمان
سلام مادرجان
🍃🍃🍃
عهد میبندم، که بمونم پا رکاب، عهد میبندم، جون بدم برا حجاب
عهد میبندم، عهد فاطمی، که بمونیم ما دخترها، پای انقلاب
عهد میبندم، تو زندگیم، زینت شما بشم
این پرچم رو، تا آخر من به دوشم بکشم
🍃🍃🍃
به یاد همه اونایی که توی راه فاطمه جون دادن
ناهیدِ فاتحی و آرامش قوربون حجاب زهرا شدن
🍃🍃🍃
سلام مادرجان، سلامی از جنس لطافت باران
سلام مادرجان، ما اومدیم که بگیم، میمونیم، با تو سر پیمان
سلام مادرجان
🚨 اهمیت تربیت نیرو در مسجد برای امام زمان ارواحنا فداه
از سردار شهید همدانی پرسیدند: بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه ؟
💡گفت: «تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴٠سال مجاهدت بالاتره!
💠 اینکه بروم یک گوشهای از این مملکت تو یک مسجدی، تو یک پایگاه بسیجی برای بچههای نوجوان و جوان کار فرهنگی انجام بدم. برای امام زمان عجل الله تعالی آدم تربیت کنم، سرباز تربیت کنم، کاری که تاحدودی کوتاهی کردیم و آن دنیا باید جواب بدیم....!!!
✍️پ.ن: خوش به حال کسانی که تو مساجد در حال تربیت سرباز برای امام زمان(عج) هستند.
#اهمیت_مسجد #پای_کار_مساجد #انتشار_حداکثری
نمیدونم شما دلتون برای
‹ #فاطمیه ›
تنگ شده بود یا نه؟!
اگر دلتون تنگ شده بود
بهتون مژده بدم
فاطمهزهرا هم دلش برای شما هم تنگشده.
•حاجآقا پناهیان
#فاطمیه
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
#غزه
#امام_زمان
2.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✋ سلام آقاجان. با شما عهد می بندم امروز تلاش کنم برای سالروز تخریب بقیع کاری انجام بدم تا این جنایت وهابیت فراموش نشه.
🤲 هر روز، صبحِ خود را با سلام به امام زمان(ع) و قرائت دعای عهد آغاز کنیم و برای همان روز با امام زمان(ع) قول و قراری بگذاریم.
⁉️ شما امروز چه عهدی می بندید؟ برای نوشتن و ارسال عهد امروز تون می توانید
🚨 اهمیت تربیت نیرو در مسجد برای امام زمان(عج)
از سردار شهید همدانی پرسیدند: بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه ؟
💡گفت: «تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴٠سال مجاهدت بالاتره!
💠 اینکه بروم یک گوشهای از این مملکت تو یک مسجدی، تو یک پایگاه بسیجی برای بچههای نوجوان و جوان کار فرهنگی انجام بدم. برای امام زمان عجل الله تعالی آدم تربیت کنم، سرباز تربیت کنم، کاری که تاحدودی کوتاهی کردیم و آن دنیا باید جواب بدیم....!!!
✍️پ.ن: خوش به حال کسانی که تو مساجد در حال تربیت سرباز برای امام زمان(عج) هستند.
🗓 ۱۶مهر، سالروز شهادت سردار شهید حسین همدانی
#اهمیت_مسجد #پای_کار_مساجد
😢نمیدونم شما دلتون برای ‹ فاطمیه ›
تنگ شده بود یا نه؟!🖤
اگر دلتون تنگ شده بود ،بهتون مژده
بدم... فاطمهزهرا (س) هم دلش برای
شما هم تنگشده 🏴
🎤حاجآقا پناهیان
https://eitaa.com/ghamarbaniihashem
«داستانی خنده دار و آموزنده»😄
رفیقم میگفت :
۳۰ سال پیش خواستم برم شیراز .
رفتم ترمینال
و سوار اتوبوس شدم .🚌
صندلی جلوم زن و شوهری
بودند که یه بچه تُپل و شیرین ۳یا ۴ ساله داشتند.👶
اتوبوس راه افتاد.
۱۶ ساعت راه بود.
طی راه ؛ بچه تپل و شیرین که صندلی جلو بود؛
هی به سمت من نگاه میکرد و میخندید.😁
چندبار باهاش دالی
بازی کردم و
بچه کلی خندید...😁
دست بچه یه کاکائو
که نمیخوردش .
تو دالی بازی ؛
یهو یه گاز از
کاکائو بچه زدم .
بچه کمی خندید..😁
کمی بعد مادر بچه با خوشحالی
به شوهرش گفت:
ببین ؛ بالاخره کاکائو را خورد.☺️
دیدم پدر و مادرش
خوشحالند؛ گفتم بذار بیشتر خوشحال بشند.
خلاصه ۳ تا کاکائو را کم کم از دست بچه؛
یواشکی گاز زدم و
بچه هم میخندید.😁
مدتی بعد خسته شدم.
چشمم را بستم و به صندلی تکیه دادم ، که یهو ای واییییی..😱
مردم از دل پیچه.....دل و رودم اومد تو دهنم..سرگیجه داشتم..
داشتم میترکیدم.😱
دویدم رفتم جلو و به راننده
وضعیت اورژانسی
خودم را گفتم.
راننده با غرغر 😏
تو یه کافه وایساد.
عین سوپر من پریدم و رفتم دستشویی
برگشتم واز راننده تشکر کردم و نشستم روی صندلی.
اتوبوس راه افتاد.
هنوز ۱۰ دقیقه نگذشته بود که درددل شروع شد.
طوری شده بود که
صندلی جلوی خودم
را گاز میگرفتم .از درد میخواستم
داد بزنم.چه دل پیچه وحشتناکی..تموم بدنم را میکشیدند..مردم خدا....😭😱
دویدم پیش راننده و با عز
والتماس وضعیتم را گفتم.
.
راننده اومد اعتراض کنه؛ حالت چهره مو دید،😰
راننده زد بغل جاده و گفت:
بدو داداش
پریدم بیرون و دقایقی بعد برگشتم به اتوبوس.
تشکر کردم..
از درد داشتم میمردم.
دهنم خشک بود
و چشام سیاهی میرفت.
رفتم روی صندلی نشستم.
گفتم چرا اینجوری شدم.
غذای فاسد که نخورده بودم.
دیدم دست بچه باز کاکائو هست.
از پدر بچه پرسیدم :
بچتون کاکائو خیلی میخوره؟
پدرش گفت: نه ؛
کاکائو براش بده.
اومدم بپرسم
پس چرا کاکائو بهش میدی؟
که مادرش گفت:
حقیقت بچمون یبوست داره.
روی کاکائو ،ملین زدم تا شاید افاقه کنه؛
تا حالام دو یا ۳ تا هم خورده ؛ ولی بی فایده بوده.
من بدبخت خواستم
ادامه بدم که یهو درد مجددا اومد.
میخاستم داد
بزنم و کف اتوبوس غلت بزنم .😱😱
رفتم پیش راننده؛
راننده با خشونت گفت : خجالت بکش ؛ وسط بیابونه؛ ماشین که شخصی نیست.
برو بشین.😡
مونده بودم بین درد و خجالت.
یه فکری کردم.
برگشتم پیش پدر و مادر بچه و گفتم : منم یبوست دارم .
میشه به من هم کاکائو بدید..
۳ تا کاکائو ملین گرفتم
و رفتم پیش راننده عصبی
و با ترس
و خنده گفتم: 😅
عزیز چرا داد میزنی ؛ نوکرتم؛ فداتم ؛ دنیا ارزش نداره؛ شما ناراحت نشو؛ جون همه ما دست شماست.
معذرت میخام.
بیا و دهنت را شیرین کن..
راننده هم که سیبیل کلفت
و لوطی بود؛ گفت :
ایول ؛ دمت گرم ؛ بامرامی ؛ آخر مردای عالمی
خلاصه ؛ ۳ تا کاکائو را کردم تو دهنش و رفتم سر جام نشستم
و از درد عین مار به خودم پیچیدم.😰
۱۰ دقیقه نشده بود که راننده صدام کردو گفت:
داداش ؛ جون بچت چی به خورد من دادی؟؟ترکیدم.
داستان کاکائو و بچه را براش گفتم.
راننده زد بغل جاده و گفت بریم پایین.
خلاصه تا شیراز هر نیم ساعت میزد کنار و میگفت: بریم رفیق..
مسافرها هم اعتراض که میکردند؛
راننده میگفت: پلیس راه گفته که یه گروه تروریست و نامرد؛ تو جاده میخ ریختند؛ تند تند باید لاستیکها را کنترل کنم که نریم ته دره...
ملت هم ساکت بودند و دعا به جون راننده میکردند.😌😃
🌙⭐️🌙
*این را عرض کردم که بدانید برای انجام هر کاری؛مسئولش باید همدرد باشه؛ تا حس کنه طرف چی میکشه. مسئول باید مثل آحاد جامعه ماهی بیشتر از ۱۲الی۱۴ میلیون حقوق نداشته باشد*
*آن وقت با خانه مستاجری،هزینه های سرسام آور زندگی... می فهمید درد مشترک یعنی چی*
*ای کاش از این شکلاتها داشتیم و به هر مسئولی ۳ تا فقط۳ تا میدادیم تابگه داداش وایسا باهم بریم*
😞🤭،😅😂🤣👆
4.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌دعوت استاد عالی از مردم برای تشکیل #جلسه_خانگی_قرآن
دوست داری خونهت نورانی بشه و اختلافات و شیاطین از زندگیت دور بشن ؟
دوست داری یه راه تضمینی برای با برکت شدن و افزایش رزق و روزی بهت نشون بدم ؟
پس کلیپ بالا رو با دقت تماشا کن و همین امشب با قرآن عهد ببند و تو خونه ت #محفل_زندگی_با_آیه_ها تشکیل بده
نمیخواد خیلی سخت بگیری، فقط کافیه با اعضای خانوادهت قرآن بخونید و درباره آیه های نورانیش گفتگو کنید.
⭐️ اگه دوست دارید ستاره بشید و تو خونهتون #محفل_زندگی_با_آیه_ها برگزار کنید، عدد ۸ را به ۳۰۰۰۱۴۴۲ بفرستید.
#زندگی_با_آیه_ها
#ستاره_بشیم
•┈•✾•☘️🌸🍀•✾•┈•