دوستش میگفت: تو مدتی که عراق بود وقتی می خواست به کربلا بره روی صورتش چفیه می انداخت و می گفت: اگه به نامحرم نگاه کنی راه شهادت بسته میشه🖐🏼✨ {شهیدمحمدهادی‌ذولفقاری

•🌺🍃• توی‌کلاس‌درس‌خدا اونی‌کہ‌ناشُکری‌میکنه رَدمیشه! اونی‌کہ‌ناله‌میکنه تجدیدمیشه! اونی‌کہ‌صَبرمیکنه قبول‌میشه! اونی‌کہ‌شکُرمیکنه شاگردممتازميشه!♥️

اما‌میدونم‌برای‌حسین‌زنده‌موندم:)

هرکسی داد سَلامی‌به تو و اَشکَش ریخت او نَظَر کَرده‌ۍ زَهراۜست،اَباعبدالله..💔

-لا‌یَمڪِنُ‌الفِرار‌ز‌ِِعشق‌حسین🙂🖤؛

انقدر‌گِله‌نکن! خدا‌حکمت‌همه‌کارهارو‌میدونه فقط‌مرتب‌بهش‌بگو: ای‌که‌مرا‌خوانده‌ای‌راه‌نشانم‌بده:)🦋🌱

ولي‌حاجۍ‌شما‌کہ‌میری‌هیئت‌و‌از‌ اشکات‌سه‌تا‌دستمال‌خیس‌میکني حواست‌هس‌تو‌خونہ‌،‌کے‌هستي؟! یانہ؟! احترام‌پدر‌و‌مادر‌یا‌چۍ؟!🚶🏾‍♂

مثلا امسال اربیعن بین زائرا باشیم :)

همیشہ میگفت : در زندگی ، آدمی موفق تر است ڪه ⇜ در برابر عصبانیت دیگران " صبور " باشد ⇜ و ڪار بی منطق انجام ندهد و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود :)) {شهید‌ابراهیم‌هادی..✨

• مَا‌لَكُمْ‌لَا‌تَرْجُونَ‌لِلَّهِ‌وَقَارًا • شما‌راچه‌شده‌که‌بھ‌عظمت و‌بزرگی‌خدا‌امید‌ندارید؟!(: {سوره‌نوح🌱✨ #عکاسیمون:)

مدرسه که میرفتیم فکر میکردم...(:💔

+ازیِڪۍپرسیدم ان‌شاءللہ‌اگہ‌بخوام‌ اربعین‌برم‌ڪربلا باید‌چہ‌ڪاراۍادارۍروانجام‌بدم ؟! گفت↓ -اول‌میرۍپاسپورتتوازاِمام‌رِضامیگیری؛ بعدحضرت‌معصومه‌پاراف‌میڪنہ بعدحضرت‌عباس‌امضاء‌ميڪنہ بعدازاون‌میبری‌دبیرخونہ‌؛ حضرت‌زینب‌ثبت‌میڪنہ وآخرین‌مرحلہ‌ممھور‌بہ‌مهر‌حضرت‌مادر میشہ‌وتمام . . .(:"💔 +گفتم‌راهۍنداره‌ڪہ‌زودتر‌انجام‌بشہ؟! -رقیہ‌جآن💔'!