eitaa logo
قنداب(واحد خانواده موُسسه مصاف)
21.6هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
134 فایل
واحد خانواده جنبش مصاف ارتباط با ادمین @ghandab_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
❣﷽❣ بسم الله الرحمن الرحیم ✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت 🔷 💠قرآن در ميان دوستان ما جوان فوق‌العاده پر استعدادي بود که در نوجواني حافظ و قاري قرآن شد و براي بسياري از بچه‌هاي محل الگو گرديد. از لحاظ درس و اخلاق از همه بهتر بود و خيلي از بزرگترها به ما مي‌گفتند: كاش مثل فلاني بوديد. 🔻اين پسر به دنبال مفاهيم قرآن رفت، در شانزده سالگي يك استاد كامل شده بود. در جلسات هفتگي مسجد، براي ما از درس‌هاي قرآن مي‌گفت و در جواناني مثل من، خيلي تأثير داشت. دوران دبيرستان تمام شد، او به دانشگاه يكي از شهرها رفت و ما هم استخدام شديم. ديگر از او خبر نداشتم. 💫گذشت تا اينكه در آن وادي، يكباره ياد او افتادم. البته به ياد قرآن افتادم. چون ديدم برخي از كساني كه در دنيا با قرآن مأنوس بودند و به آن عمل مي‌كردند چه جايگاه والايي داشتند. آن‌ها همين‌طور آيات قرآن را مي‌خواندند و بالا مي‌رفتند. ⭕️اما برخلاف آن‌ها، قاريان و كساني كه مردم، آن‌ها را به عنوان حافظ و عامل به قرآن مي‌شناختند، اما اهل عمل به دستورات قرآن نبودند، در عذاب سختي گرفتار بودند. به خصوص كساني كه برخي حقايق قرآني در زمينه مقام اهل‌بيت(ع) و پيروي از اين بزرگواران را فهميده بودند، اما در عمل، در مقابل اين واقعيت‌هاي ديني موضع گرفتند. 🍃من يكباره دوست قرآني دوران نوجواني‌ام را در چنين جايگاهي ديدم. جايي در جهنم براي او آماده شده بود كه بسيار وحشتناك بود. خداوند قسمت كسي نكند، چنان ترسي داشتم كه نمي‌توانستم سؤالي بپرسم، اما با يك نگاه دقيق، كل ماجرا را فهميدم. ✨او با اينكه بسياري از حقايق قرآني را فهميده بود، اما به خاطر روحيه راحت‌طلبي و تحت تأثير برخي اساتيد كه بحث يكسان بودن اديان را مطرح مي‌كردند، دين خودش را تغيير داد!! 🌀دوست قرآني من، با آنكه راه درست را مي‌شناخت، اما با تغيير دين، راه جهنم را براي خود هموار كرد. او حتي در زمينه گمراهي برخي جوانان محل، مجرم شناخته شد. چرا كه الگويي براي آن‌ها شده بود و خبر تغيير دين او، واكنش‌هاي بدي در بين جوانان ايجاد كرد. البته اساتيد او هم در اين گمراهي و در آن جايگاه جهنمي با او شريك بودند. ✅از ديگر موقعيت‌هايي كه در جهنم و در نزديكي او مشاهده كردم، نحوه عذاب برخي افراد بود كه من از سابقه ايمان و انقلابي بودن آن‌ها مطلع بودم! ⭕️مثلاً جايي را ديدم كه شبيه يك سطح معمولي بود، وقتي خوب دقت كردم ديدم اين سطح، پر از نوك شمشير يا نيزه است! اصلاً نمي‌شد آنجا راه رفت! يعني شبيه پشت جوجه‌تيغي بود. 🔶بعد ديدم كسي را از دور مي‌آورند. پاهايش را بسته بودند، او را سر و ته آويزان کرده و بدنش را روي اين سطح مي‌كشيدند. فريادهاي او دل هر كسي را به لرزه مي‌انداخت. تمام بدنش زخمي بود. ✨كمي آن‌طرفتر را نگاه كردم، يك استخر پر از مواد مذاب بود. مانند آنچه از آتشفشان‌ها خارج مي‌شود! يك سيني گرد، با قطر حدود يك متر در وسط آن قرار داشت و شخصي روي اين سيني نشسته بود. هر چند دقيقه يكبار، اين شخص تعادل خود را از دست داده و داخل مواد مذاب ميافتاد، بعد تلاش مي‌كرد و به روي اين سيني برمي‌گشت! كمي كه دردهاي بدنش بهتر مي‌شد دوباره همين ماجرا تكرار مي‌شد. 🌱واقعاً وحشت كردم. من اين افراد را شناختم و گفتم: اين‌ها كه خيلي براي اسلام و انقلاب زحمت كشيدند، فقط در چند مورد... نگذاشتند سخن من تمام شود. ماجراي طلحه و زبير را به ياد من آوردند، كساني كه در صدر اسلام و در جواني، براي خدا و اسلام بسيار زحمت كشيدند، اما سرانجام در مقابل اسلام واقعي قرار گرفتند و فتنه‌هاي بزرگي ايجاد كردند. 🖋ادامه دارد...   💝 @ghandab ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈