eitaa logo
قرار سه شنبه‌ها
140 دنبال‌کننده
317 عکس
47 ویدیو
0 فایل
✨️هر هفته یک دورهمی با طعم کتاب 📌با حضور خانواده معظم شهدا، نویسندگان برجسته و اهالی نشر 📚وابسته به انتشارات شهید کاظمی با ما در ارتباط باشید: @shahidkazemi313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 قرار سه شنبه ها 🔸موضوع هفته: نشست صمیمی با نویسنده کتاب « شمرون کنار دون»؛ ✨ داستان زندگی جهادگر آسمانی: امیر محمد اژدری 🍀 با حضور ✍🏻 خانم عرفانی؛ نویسنده آثاری چون «شمرون کنار دون»، «پنجشنبه فیروزه ای»، «لبخند مسیح»، «هدیه ولنتاین» و... ✨ سه شنبه این هفته ۲۴/ آبان ماه/۱۴۰۱| ساعت ۱۸ « عصر» 🍃 مکان: قم، خیابان گلزار شهدا، مجتمع امام خمینی«ره»، نمایشگاه ملی دفاع مقدس ✅ مشاهده و خرید اینترنتی کتاب شمرون کناردون https://b2n.ir/p31632 ✅ خرید پیامکی ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ ✅ خرید تلفنی ۰۲۵۳۳۵۵۱۸۱۸ 🍀 هر هفته یک دور همی با طعم کتاب 👇👇👇 https://eitaa.com/gharar_info
✨دهه هفتادی‌ای که جا پای زین الدین‌ها و باقری‌ها گذاشت. در شام آسمانی شدنِ‌امیدِ کودکانِ محروم، کنارهم جمع شدیم. این بار در مکانی متفاوت؛ نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس. 🌷حرف زدن را همه بلدند اما‌امیرمحمد اژدری اهل عمل بود، تا به نتیجه نمی‌رسید ول کن غائله نبود. کسی که از فکر فقر و محرومیت مردم نمی‌توانست درست بخوابد و غذا از گلویش پایین نمی‌رفت، چطور می‌توانست زندگی در کمال راحتی را انتخاب کند؟ 💫تا اسم کار خیر و کمک به فقرا می‌آید، غالبا به دنبال شماره حساب می‌گردیم اما او همه این تعاریف را کنار زد. _ نیکی کردن در جامعه می‌تونه هیچ ربطی به کمک مالی به کسی نداشته باشه. یکی با دوربینش داره به ریشه کن شدن فقر کمک می‌کنه، یکی با قلمش و یکی با فکرش! شاید فکر کنیم جهادی‌ها جدی و تند‌اند اما؛ به قول شهید اژدری، برای اینکه امروز را به فردا برسانند تلخی واقعیت را قاطی شوخی‌ها و شیطنت‌هایشان رد می‌کنند. 🔻دهه هفتادی‌ها، هشتادی‌ها و نودی‌ها حتی آن‌هایی که در روز‌های به ثمر نشستن انقلاب مو سپید کرده بودند، پای صحبت‌های نویسنده نشستند. ممکن است نسل جدید زیاد از ابعاد محرومیت خبر نداشته باشد. این قرار جرقه‌ای در فکرمان زد! چه اتفاقی می‌افتد که یک جوان همه رفاهش را ر‌ها می‌کند و زیبا‌ترین روز‌های زندگی‌اش را در بحرانی‌ترین نقاط کشور سپری می‌کند؟ 🕕دهمین قرار سه شنبه‌ها با حضور سرکار خانم عرفانی؛ نویسنده کتاب برگزار شد. 🍀هر هفته یک دورهمی با طعم کتاب https://eitaa.com/gharar_info
✨مادرانه‌ترین کتاب مدافعان حرم کتاب روایت زندگی ساده و به دور از شعار شهید مدافع حرم زکریا شیری است. 🔸رسول ملاحسنی نویسنده آثار یادت باشد و هواتو دارم، به خوبی در این کتاب به نقش مهم مادر در تربیت پرداخته است. این اثر به نقل از مادر شهید شیری، در دوازده فصل به نگارش درآمده است. 🔹شهید پایه‌های زندگی‌اش را روی احکام دین بنا کرده بود. او ثابت کرد که عمل به حکم خدا منافاتی با شادی و لذت بردن از دنیا ندارد. خواهر و برادر‌ها و حتی داماد‌ها از سر به سر گذاشتن و شیطنت‌هایش در‌امان نبودند. 🔻همانطور که مادر برایش بهترین مربی و دوست بود؛ خودش هم همین نقش را برای دوستان و خانواده‌اش ایفا می‌کرد. از دقت روی انتخاب فرش اتاق فرزندش بگیر تا حساسیت روی وضعیت سربازانش. حتی در یک دفترچه مشخصات سرباز‌ها و وضع مالی و خانوادگی‌شان را یادداشت کرده بود تا به آن‌ها رسیدگی کند. 💫شما هم در پایان این کتاب به این جمله از امام خمینی می‌رسید: از دامن زن است که مرد به معراج می‌رود. ✅مشاهده و خرید اینترنتی کتاب کاش برگردی https://yun.ir/52xxp3 ✅ خرید پیامکی ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ ✅ خرید تلفنی ۰۲۵۳۳۵۵۱۸۱۸ 🍀 هر هفته یک دورهمی با طعم کتاب https://eitaa.com/gharar_info
🔰 قرار سه شنبه ها با حضور آقای محمد رسول ملاحسنی ✍🏻 نویسنده کتاب «کاش برگردی» 🌟 موضوع ویژه نشست صمیمی با راوی و نویسنده کتاب «کاش برگردی» 🔺میهمان برنامه: مادر شهید مدافع حرم زکریا شیری 🍃 سه شنبه این هفته ۱/ آذر ماه ۱۴۰۱ | ساعت ۱۸ ( ۶ عصر) 🌱 مکان: قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، طبقه سوم، سرای ناشران ✅ مشاهده و خرید اینترنتی مجموعه آثار نویسنده: http://yun.ir/vp7vm8 ✅ خرید پیامکی ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ ✅ خرید تلفنی ۰۲۵۳۳۵۵۱۸۱۸ 🍀 هر هفته یک دورهمی با طعم کتاب https://eitaa.com/gharar_info
✂️برشی از کتاب وسط آشپزخانه سفره انداخته بودم و نان‌هایی که خریده بودم را تا می‌کردم. به آخر کار که رسیدم با شمردن نان‌ها متوجه شدم یک نان بیشتر برداشته‌ام. با دست روی زانو زدم و به زکریا که پیچ شیر آب را باز کرده بود و داشت واشر‌های آن را عوض می‌کرد، گفتم: دیدی چی شد؟ اشتباهی‌یه نون بیشتر برداشتم. یادم باشه فردا که رفتم نونوایی‌یه نون کمتر بردارم. زکریا گفت: باید اون‌یه دونه نون رو ببری پس بدی ننه. اونم همین الان! گفتم: چه فرقی می‌کنه؟ فردا میرم حساب می‌کنم دیگه. توی این سرما چه جور این همه راه رو تا نونوایی برم؟ زکریا آچار به دست جلوی من زانو زد و گفت: از کجا می‌دونی تا فردا زنده‌ایم؟ نوکرتم دربست‌. پاشو بریم خودم با ماشین می‌رسونمت. 📚کاش برگردی ✍🏻به قلم: محمدرسول ملاحسنی ✅مشاهده و خرید اینترنتی کتاب کاش برگردی https://yun.ir/52xxp3 ✅ خرید پیامکی ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ ✅ خرید تلفنی ۰۲۵۳۳۵۵۱۸۱۸ 🍀 هر هفته یک دورهمی با طعم کتاب https://eitaa.com/gharar_info
🔰 قرار سه شنبه ها با حضور آقای محمد رسول ملاحسنی ✍🏻 نویسنده کتاب «کاش برگردی» 🌟 موضوع ویژه نشست صمیمی با راوی و نویسنده کتاب «کاش برگردی» 🔺میهمان برنامه: مادر شهید مدافع حرم زکریا شیری 🍃 سه شنبه این هفته ۱/ آذر ماه ۱۴۰۱ | ساعت ۱۸ ( ۶ عصر) 🌱 مکان: قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، طبقه سوم، سرای ناشران ✅ مشاهده و خرید اینترنتی مجموعه آثار نویسنده: http://yun.ir/vp7vm8 ✅ خرید پیامکی ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ ✅ خرید تلفنی ۰۲۵۳۳۵۵۱۸۱۸ 🍀 هر هفته یک دورهمی با طعم کتاب https://eitaa.com/gharar_info
✂️برشی از کتاب سوار ماشین شدیم‌. مرتضی دکمه پخش را زد و مداحی‌ای که پخش می‌شد، از روضه خوانی رد شد و سریع رفت روی بخش سینه زنی. گفتم: چرا عوض کردی؟ تازه می‌خواست روضه بخونه. گفت: نباید شنیدن روضه برای گوش هامون عادی بشه. شنیدن روضه حضور قلب می‌خواد. شرایط خودش رو داره. باید وقتی باشه که تمام حواس آدم به محتوای روضه باشه و بتونه اشک بریزه. 📚هواتو دارم ✍🏻به قلم: محمدرسول ملاحسنی ✅ مشاهده و خرید اینترنتی هواتو دارم: http://yun.ir/231gpb ✅ خرید پیامکی ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ ✅ خرید تلفنی ۰۲۵۳۳۵۵۱۸۱۸ 🍀 هر هفته یک دورهمی با طعم کتاب https://eitaa.com/gharar_info
🔰 قرار سه شنبه ها با حضور آقای محمد رسول ملاحسنی ✍🏻 نویسنده کتاب «کاش برگردی» 🌟 موضوع ویژه نشست صمیمی با راوی و نویسنده کتاب «کاش برگردی» 🔺میهمان برنامه: مادر شهید مدافع حرم زکریا شیری 🍃 سه شنبه این هفته ۱/ آذر ماه ۱۴۰۱ | ساعت ۱۸ ( ۶ عصر) 🌱 مکان: قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، طبقه سوم، سرای ناشران ✅ مشاهده و خرید اینترنتی مجموعه آثار نویسنده: http://yun.ir/vp7vm8 ✅ خرید پیامکی ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ ✅ خرید تلفنی ۰۲۵۳۳۵۵۱۸۱۸ 🍀 هر هفته یک دورهمی با طعم کتاب https://eitaa.com/gharar_info
✨عاشقانه ترین کتاب مدافعان حرم پاییز بوی فراق می‌دهد. مجبورت می‌کند جرعه جرعه دلتنگی را سر بکشی؛ به‌امید آنکه روز‌های سرد و بی‌روح‌اش بگذرد. فرزانه تکیه گاه مطمئن‌اش را پیدا کرده بود. _ حمید همون کسی هستش که میشه تا ته دنیا بدون خستگی باهاش همراه شد. مهرشان در مهرماه به دل یکدیگر نشست. هنوز پاییز پای دوری و دلتنگی را وسط نکشیده بود. فعلا وقت ریشه دواندن نهال عشق در قلب‌ها بود. خبری از عید و شکوفه و بهار نبود؛ اما همه چیز نو به نظر می‌رسید. خاطرات مشترکشان در کافه‌ها و امامزاده کلید خورد. مزار شهدا پاتوق اصلی‌شان بود. در قطعه‌ها با فاصله از فرزانه راه می‌رفت و می‌گفت: ممکنه همسر شهیدی ببینه یاد شهیدش و روزایی که با هم بودن بیوفته و دل تنگ بشه. حمید رنگ تغییر را روی زندگی عادی‌شان کشید. میگفت: عمر ما کوتاه‌تر از اینه که بخوایم به بطالت بگذرونیم، بیا‌یه برنامه بریزیم که زندگی متاهلیمون با مجردی فرق داشته باشه. با‌ایده‌هایش زندگی‌شان فرق کرد. زمزمه ماموریت جدید که در خانه پیچید؛ تغییر بیشتر از قبل خودنمایی کرد. ترس از دست دادن که به دلت ضمیمه شود، قطار دنیایت مسیرش را گم می‌کند. مردد می‌شوی پا بندش کنی و پر پروازش را بچینی یا خودت یکی یکی بند‌های تعلق را جدا کنی. روز وداع، اشک‌های تردید بی‌اجازه باریدند. دست‌هایش را گرفت و گفت: گریه‌ات دلمو لرزوند، ولی‌ایمانمو نمی‌تونی بلرزونی. عقربه‌های ساعت لج کرده بودند و پر سرعت‌تر از همیشه حرکت می‌کردند. _ جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط‌یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم. به حمید گفت: پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می‌فهمم. پله‌ها را که پایین می‌رفت برایش چند بار دست تکان داد و بلند بلند گفت: یادت باشه! یادت باشه! سوریه نقطه پایان آخرین فصل زندگی عاشقانه‌شان شد. گفته بود زیر ۴۰ روز منتظرش نباشند. برگشت؛ چه برگشتنی! شهادتش مثل شکستن شیشه ادکلنی تلخ بود. بوی خوشش همه جا را پر کرد؛ اما تلخی‌اش سهم فرزانه شد. تلخی که طعم شیرین ما رَأیتُ اِلّا جَمیلا می‌داد. 🍀 هر هفته یک دورهمی با طعم کتاب https://eitaa.com/gharar_info
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✂️برشی از کتاب همین که رسیدیم قزوین، حمید آه بلندی کشید و گفت: آخيش! راحت شدیم. دلم برات تنگ شده بود خانومم! با تعجب پرسیدم: ما از هم جدا نبودیم که؟ گفت: جلوی بقیه نمی تونستم راحت بهت نگاه کنم اما الان راحت شدم‌. میدونی چقدر دلتنگی کشیدم. اعتقاد داشت این طور جاها چون افراد مجرد بین ما هستند، ما که متاهلیم باید خیلی رعایت کنیم تا مبادا دل کسی بشکند. 📚یادت باشد؛ روایتی از زندگی شهید مدافع حرم حمید مرادی سیاهکالی ✍🏻به قلم: محمدرسول ملاحسنی ✅ مشاهده و خرید اینترنتی یادت باشد: http://yun.ir/5wu05a ✅ خرید پیامکی ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ ✅ خرید تلفنی ۰۲۵۳۳۵۵۱۸۱۸ 🍀 هر هفته یک دورهمی با طعم کتاب https://eitaa.com/gharar_info
✨مادرانه‌ترین قرار سه شنبه‌ها در شب تولدت دل به دل کسی دادیم که همه عاقبت بخیری‌ات را از لالایی‌هایش داری... قرارمان تلفیقی از لبخند و اشک شده بود. درد عشق و زجر هجر می‌خواستی؟ اینجا بود. مهر ناب مادری می‌خواستی؟ اینجا بود. مادر‌ها هر جای دنیا که باشند قلبشان جایی می‌تپد که فرزندشان آنجاست. قلب مادر برای تو در سوریه می‌تپید. در خاک سرد خان طومان... پنج سال فراق را چطور تاب آوردید؟ البته که این سال‌ها سرت به زانوی ارباب بی‌کفن بود و بی‌بی دو عالم برایت مادری می‌کرد اما بی‌قراری‌های ننه رقیه فقط با آمدنت آرام می‌گرفت. "کاش برگردی" شده بود ذکر یومیه‌اش... آخرین بار را یادت هست؟ مادر می‌خواست در آغوشت بگیرد اما‌شانه‌های پهن‌ات میان دستان مادر جا نمی‌شد. گذشت و وعده دیدار به معراج شهدا رسید. به یاد بچگی‌هایت آغوشش را باز کرد تا دلتنگی‌هایش را ببارد ولی؛ پاره تنش که رشید‌تر از این حرف‌ها بود! چقدر راحت در آغوشش جا شدی... کاش پسرت محمدصدرا هم طعم آغوش پر مهرت را می‌چشید. 🍃یازدهمین قرار سه شنبه‌ها با حضور پدر و مادر شهید مدافع حرم زکریا شیری و جناب آقای ملاحسنی نویسنده کتاب برگزار شد. 🌷در قرار بعدی منتظر حضور گرمتان هستیم 📢شما هم رسانه باشید 🍀 هر هفته یک دورهمی با طعم کتاب https://eitaa.com/gharar_info