۲۰/۵
افزون بر این نهایت بى انصافى است که در روز توانایى خدمت کنند و در روز ناتوانى محروم گردند و این سخن یادآور حدیث معروفى است که از مولا على(علیه السلام)نقل شده و در آن آمده است: «مَرَّ شَیْخٌ مَکْفُوفٌ کَبِیرٌ یَسْأَلُ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام) مَا هَذَا فَقَالُوا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ نَصْرَانِیٌّ قَالَ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام)اسْتَعْمَلْتُمُوهُ حَتَّى إِذَا کَبِرَ وَ عَجَزَ مَنَعْتُمُوهُ أَنْفِقُوا عَلَیْهِ مِنْ بَیْتِ الْمَالِ; پیرمرد نابیناى ناتوانى در حال عبور بود که از مردم درخواست کمک مى کرد.
حضرت فرمود: او کیست (که دست به سؤال دراز کرده؟) عرض کردند: مردى است نصرانى.
فرمود: در آن روز که قوى و توانا بود از وجود او استفاده کردید; اما امروز که پیر و ناتوان شده رهایش ساختید؟ باید از بیت المال مسلمین او را اداره کنید».(۱۶)
آنچه امام در این بخش از سخنانش فرموده با روایات زیادى که از رسول خدا و سایر معصومان(علیهم السلام) در زمینه کمک به نیازمندان وارد شده و آن را یکى از بزرگ ترین حسنات شمرده اند هماهنگ است.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «مَنْ سَعَى فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ فَکَأَنَّمَا عَبَدَ اللهَ تِسْعَةَ آلاَفِ سَنَة صَائِماً نَهَارَهُ قَائِماً لَیْلَهُ; کسى که براى انجام حاجت برادر مسلمانش تلاش و کوشش کند مانند آن است که خدا را نه هزار سال عبادت کرده باشد; تمام روزها را روزه بگیرد و شب را تا به صبح به عبادت برخیزد».(۱۷)
در حدیث دیگرى از #امام_کاظم(علیه السلام) مى خوانیم: «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً فِی الاَْرْضِ یَسْعَوْنَ فِی حَوَائِجِ النَّاسِ هُمُ الآْمِنُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ; خداوند بندگانى در زمین دارد که براى رفع نیازهاى مردم تلاش مى کنند.
آن ها در روز قیامت در امنیّت اند».(۱۸)
#امام_صادق(علیه السلام) نیز مى فرماید: «مَنْ سَعَى فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ طَلَبَ وَجْهِ اللهِ کَتَبَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُ أَلْفَ أَلْفِ حَسَنَة; کسى که براى انجام حاجت برادر مسلمانش کوشش کند و این کار را براى خدا انجام دهد خداوند متعال هزار هزار حسنه به او عطا مى کند».(۱۹)
____________
پاورقی :
۱. «بُؤسى» از ريشه «بُؤس» گرفته شده که به معناى شدت فقر است، در مقابل «بأس» که به معناى شجاعت است.
۲. «زَمْنى» جمع «زَمِن» (به کسر ميم) به معناى کسى است که به بيمارى هايى گرفتار شده که او را از کار انداخته است.
۳. کافى، ج، ۳، ص ۵۰۱، ح ۱۶.
۴. «صَوافِي» جمع «صافيه» به معناى زمين هايى است که به عنوان غنيمت به دست مسلمانان افتاده يا از طريق ديگرى در اختيار حکومت اسلامى قرار گرفته است. اين زمين ها که عمدتاً همان زمين هاى خراجى است، درآمدش به همه مسلمانان تعلق دارد. و تعبير به «صافِية» براى آن است که آن را جزء خالصه جات حکومت مى دانستند که اشخاص حق خاصى در آن نداشتند.
۵. فى ظلال نهج البلاغه، ج ۴، ص ۱۰۰.
۶. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۱۷، ص ۸۶.
۷. «بَطَر» بر وزن «بشر» به معناى طغيان و غرور بر اثر فزونى نعمت است و ترک شکرگزارى در معناى آن نهفته شده است.
۸. «تافِه» به معناى چيز قليل و کم ارزش از ريشه «تَفَه» بر وزن «ثمر» به معناى کاستى و قِلّت گرفته شده است.
۹. «لاتُشْخِصْ» از ريشه «اِشْخاص» در اصل به معناى تير زدن در نقطه بالاتر از هدف است و سپس به خارج ساختن و بيرون کردن اطلاق شده، بنابراين جمله «فَلا تُشْخِصْ هَمَّکَ عَنْهُمْ» مفهومش اين است که فکر خود را از گروه نيازمند بيرون مبر.
۱۰. «تُصَعِّر» از ريشه «صَعْر» در اصل يک نوع بيمارى است که به شتر دست مى دهد و گردن خود را کج مى کند و جمله «وَلا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لَهُمْ» يعنى با بى اعتنايى از ايشان روى مگردان.
۱۱. «تَقْتَحِمُ» از ريشه «اِقْتِحام» در اصل به معناى داخل شدن در کار شديد و پر زحمت است و جمله «تَقْتَحِمُهُ الْعُيُونُ» مفهومش اين است که از بس کوچک هستند چشم ها به زحمت آنها را مى نگرند.
۱۲. «فَرِّغ» از ريشه «فَراغ» بر وزن «بلاغ» در اصل به معناى خالى شدن ظرف و مانند آن است و هنگامى که به باب تفعيل برود به معناى خالى کردن مى آيد. سپس اين واژه در مورد کسى که فکر خود را از همه چيز خالى مى کند و تنها به يک موضوع مى انديشد استعمال شده است.
۱۳. بحارالانوار، ج ۴۰، ۲۸، ح ۵۵.
۱۴. بقره، آيه ۲۷۳.
۱۵. قصص، آيه ۸۳ .
۱۶ . تهذيب، ج ۶، ص ۲۹۲، ح ۱۶; وسائل الشيعة، ج ۱۵، ص ۶۶.
۱۷. بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۱۵، ح ۷۲.
۱۸. همان مدرک، ص ۳۱۹، ح ۸۴ .
۱۹. بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۳۳، ح ۱۱۰.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
#داستان_راستان | ۴۷
عرق کار
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
#امام_کاظم علیهالسلام در زمینی که متعلق به شخص خودش بود مشغول کار و اصلاح زمین بود. فعالیت زیاد، عرق امام را از تمام بدنش جاری ساخته بود.
علی بن ابی حمزه بطائنی در این وقت رسید و عرض کرد:
«قربانت گردم، چرا این کار را به عهده دیگران نمیگذاری؟».
چرا به عهده دیگران بگذارم؟ افرادِ از من بهتر همواره از این کارها میکردهاند.
مثلا چه کسانی؟
رسول خدا و #امیرالمؤمنین علیهالسلام و همه پدران و اجدادم.
اساسا کار و فعالیت در زمین از سنن پیغمبرانو اوصیای پیغمبران و بندگان شایسته خداوند است[۱]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] . بحارالانوار، ج 11/ ص 266
↩ و وسائل، ج 2/ ص 531.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
دو بیت عربی كه در آغاز سخن خواندم معنی اش این است:
مرا ملامت كردند كه تو زندانی شدی.
گفتم این كه عیب نیست، كدام شمشیر كاری هست كه او را در غلاف قرار ندهند؟
مگر نمی بینی شیر را كه به بیشه ی خود خو می گیرد و از آن خارج نمی گردد و اما درندگان پست و ضعیف، آزاد و دائما در تردد و حركت به این طرف و آن طرفند.
دنباله ی آن دو بیت این است:
وَ الشَّمْسُ لَوْ لا أَنَّها مَحْجوبَةٌ
عَنْ ناظِرَیْكَ لَما أَضاءَ الْفَرْقَدُ
اگر خورشید ☀️ جهانتاب غروب نكند و مدتی چهره پنهان ننماید، فلان ستاره ی ضعیف آشكار نمی شود و نمودی نمی كند.
بگذار به خاطر نمود این ضعیفها هم كه شده خورشید جهانتاب چهره پنهان كند.
وَ النّارُ فی اَحْجارِها مَخْبوءَة
لا تَصْطَلی اِنْ لَمْ تُثِرْهَا الْاَزْنُدُ
آتش در داخل سنگ پنهان است و آنگاه می جهد و ظاهر می گردد و قابل استفاده می شود كه سنگ و آهن با هم تصادم كنند و اصطكاك سختی رخ دهد.
وَ الْحَبْسُ ما لَمْ تَغْشُهُ لِدَنِیَّةٍ
شَنْعاءَ نِعْمَ الْمَنْزِلُ الْمُسْتَوْرَدُ
زندان مادامی كه به علت كار بد و جنایت نباشد، به واسطه ی عمل پست و زشتی نباشد، جایگاه و مكان خوبی است برای مردان.
یك وقت كسی دزدی كرده، خیانت كرده، قتل كرده، شرارت كرده و عدالت، او را به زندان انداخته؛ البته این ننگ است، عار است، مایه ی سرافكندگی است، بلكه خود آن كارها و لو منجر به زندان نشود موجب ننگ و عار و سرافكندگی است.
و اما یك وقت شخصی به جرم شخصیت و عظمت و به واسطه ی حق گویی و حق خواهی و ایستادگی در مقابل ظلم و استبداد به زندان می رود.
این مایه ی افتخار و مباهات است.
بَیْتٌ یُجَدِّدُ لِلْكَریمِ كَرامَةً
وَ یُزارُ فیه وَ لا یَزورُ وَ یُحْفَدُ
زندان آن جایگاهی است كه آنچنان را آنچنانتر می كند.
آنها كه به موجب شرافت ذاتی و بزرگواری و حق گویی زندانی می شوند، در آنجا صافتر و خالص تر و مصمم تر می گردند و شَرفی بر شرفهایشان افزوده می گردد. آنجاست كه دیگران خود را نیازمند می بینند كه به زیارت او بروند و افتخار می كنند؛ اما او از رفتن به زیارت آنها بی نیاز است.
باز همین شاعر می گوید:
فَقُلْتُ لَها وَ الدَّمْعُ شَتّی طَریقُ
هُوَ نارُ الْهَوی فِی الْقَلْبِ یَذُكو وَقودُها
فَلا تَجْزَعی اِمّا رَأَیْتِ قُیودَهُ
فَاِنَّ خَلاخیلَ الرِّجالِ قُیودُها
یعنی در حالی كه اشك، جاری و آتش عشق در دلم زبانه می كشید، به او گفتم كه اگر پاهای او را در كند و زنجیر بسته می بینی بی تابی نكن و ناراحت مباش، خلخال و پای برنجن و زینت مردان همین چیزهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] . این سخنرانی در شب 25 رجب 1382 هجری قمری به مناسبت وفات #امام_كاظم علیه السلام ایراد شده است.
[2] . یوسف/33- 35.
[3] . یوسف/42.
[4] . نساء/54.
صفوان جمّال و هارون
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
داستان صفوان جمّال را شنیده اید. صفوان مردی بود كه- به اصطلاح امروز- یك بنگاه كرایه ی وسائل حمل و نقل داشت كه آن زمان بیشتر شتر 🐫🐪 بود، و به قدری متشخص و وسائلش زیاد بود كه گاهی دستگاه خلافت، او را برای حمل و نقل بارها می خواست.
روزی هارون برای یك سفری كه می خواست به مكه برود، لوازم حمل و نقل او را خواست.
قراردادی با او بست برای كرایه ی لوازم.
ولی صفوان، شیعه و از اصحاب #امام_كاظم علیهالسلام است. روزی آمد خدمت امام و اظهار كرد- یا قبلاً به امام عرض كرده بودند- كه من چنین كاری كرده ام. حضرت فرمود: چرا شترهایت را به این مرد ظالم ستمگر كرایه دادی؟
گفت: من كه به او كرایه دادم، برای سفر معصیت نبود. چون سفر، سفر حج و سفر طاعت بود كرایه دادم و الاّ كرایه نمی دادم.
فرمود: پولهایت را گرفته ای یا نه؟ یا لااقل پس كرایه هایت مانده یا نه؟
بله، مانده.
فرمود: به دل خودت یك مراجعه ای بكن، الآن كه شترهایت را به او كرایه داده ای، آیا ته دلت علاقه مند است كه لااقل هارون این قدر در دنیا زنده بماند كه برگردد و پس كرایه ی تو را بدهد؟
گفت: بله.
فرمود: تو همین مقدار راضی به بقای ظالم هستی و همین گناه است.
صفوان بیرون آمد. او سوابق زیادی با هارون داشت. یك وقت خبردار شدند كه صفوان تمام این كاروان را یكجا فروخته است. اصلاً دست از این كارش برداشت. بعد كه فروخت رفت [نزد طرف قرارداد] و گفت: ما این قرارداد را فسخ می كنیم چون من دیگر بعد از این نمی خواهم این كار را بكنم، و خواست یك عذرهایی بیاورد. خبر به هارون دادند.
گفت: حاضرش كنید.
او را حاضر كردند.
گفت: قضیه از چه قرار است؟
گفت من پیر شده ام، دیگر این كار از من ساخته نیست، فكر كردم اگر كار هم می خواهم بكنم كار دیگری باشد.
هارون خبردار شد؛ گفت: راستش را بگو، چرا فروختی؟
گفت: راستش همین است.
گفت: نه، من می دانم قضیه چیست. موسی بن جعفر خبردار شده كه تو شترها را به من كرایه داده ای، و به تو گفته این كار، خلاف شرع است. انكار هم نكن، به خدا قسم اگر نبود آن سوابق زیادی كه ما از سالیان دراز با خاندان تو داریم دستور می دادم همین جا اعدامت كنند.
پس اینهاست موجبات شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام. اولاً: وجود اینها، شخصیت اینها به گونه ای بود كه خلفا از طرف اینها احساس خطر می كردند.
دوم: تبلیغ می كردند و قضایا را می گفتند، منتها تقیه می كردند، یعنی طوری عمل می كردند كه تا حد امكان، مدرك به دست طرف نیفتد. ما خیال می كنیم #تقیه كردن، یعنی رفتن و خوابیدن. اوضاع زمانشان ایجاب می كرد كه كارشان را انجام دهند، و كوشش كنند مدرك هم دست طرف ندهند، وسیله و بهانه هم دست طرف ندهند یا لااقل كمتر بدهند. سوم: این روح مقاوم عجیبی كه داشتند.
عرض كردم كه وقتی می گویند: آقا! تو فقط یك عذرخواهی كوچك زبانی در حضور یحیی بكن، می گوید: دیگر عمر ما گذشته است.
یك وقت دیگری هارون كسی را فرستاد در زندان و خواست از این راه [از امام اعتراف بگیرد] ؛ باز از همین حرفها كه ما به شما علاقه مندیم، ما به شما ارادت داریم، مصالح ایجاب می كند كه شما اینجا باشید و به مدینه نروید و الاّ ما هم قصدمان این نیست كه شما زندانی باشید، ما دستور دادیم كه شما را در یك محل امنی در نزدیك خودم نگهداری كنند، و من آشپز مخصوص فرستادم چون ممكن است كه شما به غذاهای ما عادت نداشته باشید؛ هر غذایی كه مایلید، دستور بدهید برایتان تهیه كنند.
مأمورش كیست؟
همین فضل بن ربیع كه زمانی امام در زندانش بوده و از افسران عالی رتبه ی هارون است.
فضل در حالی كه لباس رسمی پوشیده و مسلح بود و شمشیرش را حمایل كرده بود رفت زندان خدمت امام.
امام نماز می خواند، متوجه شد كه فضل بن ربیع آمده. (حال ببینید قدرت روحی چیست! ) فضل ایستاده و منتظر است كه امام نماز را سلام بدهد و پیغام خلیفه را ابلاغ كند. امام تا نماز را سلام داد و گفت: السّلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته، مهلت نداد، گفت: اللّه اكبر، و ایستاد به نماز.
باز فضل ایستاد.
بار دیگر نماز امام تمام شد. باز تا گفت: السلام علیكم، مهلت نداد و گفت: اللّه اكبر.
چند بار این عمل تكرار شد. فضل دید نه، تعمد است.
💭 اول خیال می كرد كه لا بد امام یك نمازهایی دارد كه باید چهار ركعت یا شش ركعت و یا هشت ركعت پشت سر هم باشد، بعد فهمید نه، حساب این نیست كه نمازها باید پشت سر هم باشد، حساب این است كه امام نمی خواهد به او اعتنا كند، نمی خواهد او را بپذیرد، به این شكل می خواهد نپذیرد.
دید بالاخره مأموریتش را باید انجام بدهد، اگر خیلی هم بماند، هارون سوء ظن پیدا می كند كه نكند رفته در زندان یك قول و قراری با موسی بن جعفر بگذارد. این دفعه آقا هنوز السلام علیكم را تمام نكرده بود، شروع كرد به حرف زدن. آقا هنوز می خواست بگوید السلام علیكم، او حرفش را شروع كرد. شاید اول هم سلام كرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #نماهنگ | #امام_کاظم علیهالسلام و مبارزه با زره تقیّه
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #حدیث_زندگی | توصیه #امام_کاظم علیهالسلام به تلاش تام و تمام
🎧 #شرح_حدیث اخلاق توسط حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای مدظله العالی
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞️ #ببینید | یک توبیخ شیرین!
🔻 ماجرای برخورد زیبای #امام_کاظم(علیه السلام) با بُشر حافی
#تصویری
📖 مطالعه این ماجرا ...
https://eitaa.com/ghararemotalee/4246
🏴 @Mabaheeth
هدایت شده از مباحث
ghariboone....mp3
8.58M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
🔊 غریبونه
ای صید بی بال و پر 💔
شفیع روز محشر
دخیلک آقا یا موسی بن جعفر ✨
▪️ویژه شهادت #امام_کاظم علیهالسلام
#شهادت_امام_کاظم علیه السلام
@Fanous
🏴 @Mabaheeth
هدایت شده از مباحث
▪️غمت دائم هزاران دسته بوده
تنت موسی بن جعفر خسته بوده...
▪️تو را #بابالحوائج خواندهاند چون
که عمری در به رویت بسته بوده...
🏴 درود بر آن آقای غریبی که شیعیان به میمنت آزادیشان به استقبال آمدند ولی پیکر تابناکش با غُل و زنجیر از کاخ هارون بیرون آمد.
🥀شهادت غریبانه باب الحوائج حضرت موسی بن جعفر را به محضر #امام_زمان و شیعیانشان تسلیت می گوییم.🥀
#امام_کاظم علیه السلام
🏴 @Mabaheeth
موضوع: بررسی سبک هدایت و امامت امام موسی کاظم (علیهالسلام) در تاریخ تشیع
√ علت انتخاب شیوۀ مبارزۀ اقتصادی توسط #امام_کاظم علیه السلام چه بود؟
√ امام چگونه شبکۀ وکالتی را راهاندازی و مدیریت کردند؟
√ رسانۀ عصر امام چه بود و امام چگونه به عرصۀ این نبرد وارد شدند؟
√ امام در چه برههای تقیه را شکستند و صراحتاً وارد #جهاد_تبیین اجتماعی شدند؟
※ #پاسخ این پرسشها را در مقاله زیر در بلاگ تخصصی استاد محمد شجاعی مطالعه بفرمایید: 👇
blog.montazer.ir/the-leadership-of-seventh-imam-musa-ibn-jafar-al-kazim/
@ostad_shojae
╭═══════๛- - - ┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#حدیث
#امام_کاظم علیهالسلام
✨ امامـ کـاظـم علیهالسلامـ
ليسَ مِن شيعَتِنا مَن خَلا ثُمّ لَم يَرُعْ قلبُهُ.
🎴 #شيعه ما نيست كسى كه در تنهايى و خلوت، دلش ترسان (از خدا) نباشد.
📚 بصائر الدرجات / صفحه٢۴٧
╭═══════๛- - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
│📖 @feqh_ahkam
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انقلاب_اسلامی 🇮🇷
✘ مژدهی #امام_کاظم علیهالسلام به مردم ایران!
🎙#استاد_شجاعی
@ostad_shojae | montazer.ir
╭═══════๛✊🇮🇷✌️┅╮
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
│📖 @feqh_ahkam
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -