eitaa logo
📚📖 مطالعه
64 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
912 ویدیو
67 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مگه میشه یادم بره اونهمه عشق و خاطره.mp3
7.96M
🌴 مگه میشه یادم بره 🌴 اون همه عشق و خاطره 🎤 🌐 @Mabaheeth
10 - معجزه رضویه - شفای بیمار و نیز جناب میرزای مرحوم نقل فرمود از جناب شیخ محمد حسین مزبور که ایشان به قصد تشرف به مشهد علیه السلام از عراق مسافرت می کند و پس از ورود به ، دانه ای در انگشت دستش آشکار می شود و سخت او را ناراحت می کند. چند نفر از اهل علم او را به مریضخانه می برند، جراح نصرانی می گوید باید فورا انگشتش بریده شود و گرنه به بالا سرایت می کند. جناب شیخ قبول نمی کند و حاضر نمی شود انگشتش را ببرند. طبیب می گوید اگر فردا آمدی باید از بند دست بریده شود. شیخ برمی گردد و درد شدت می کند و شب تا صبح ناله می کند، فردا به بریدن انگشت راضی می شود . چون او را به مریضخانه می برند، جراح دست را می بیند و می گوید باید از بند دست بریده شود، شیخ قبول نمی کند و می گوید من حاضرم فقط انگشتم بریده شود، جراح می گوید فایده ندارد و اگر الان از بند دست بریده نشود به بالاتر سرایت کرده و فردا باید از کتف بریده شود. شیخ برمی گردد و درد شدت می کند به طوری که صبح به بُریدن دست راضی می شود؛ چون او را نزد جرّاح می آورند و دستش را می بیند می گوید به بالا سرایت کرده و باید از کتف بریده شود و از بند دست فایده ندارد و اگر امروز از کتف بریده نشود فردا به سایر اعضا سرایت می کند و بالاخره به قلب می رسد و هلاک می شود. شیخ به بریدن دست از کتف راضی نمی شود و برمی گردد و درد شدیدتر شده تا صبح ناله می کند و حاضر می شود که از کتف بریده شود، رفقایش او را برای مریضخانه حرکت می دهند تا دستش را از کتف ببرند، در وسط راه شیخ گفت ای رفقا! ممکن است در مریضخانه بمیرم، اول مرا به حرم مطهر ببرید؛ پس ایشان را در گوشه ای از حرم جای دادند. شیخ گریه و زاری زیادی کرده و به حضرت شکایت می کند و می گوید آیا سزاوار است زائر شما به چنین بلایی مبتلا شود و شما به فریادش نرسید: ″وَ اَنْتَ اْلاِمامُ الَرّؤُفُ″ خصوصاً درباره زوار؛ پس حالت غشوه عارضش می شود در آن حال حضرت رضا علیه السلام را ملاقات می کند، آن حضرت دست مبارک بر کتف او تا انگشتانش کشیده و می فرماید شفا یافتی، شیخ به خود می آید می بیند دستش هیچ دردی ندارد. رفقا می آیند او را به مریضخانه ببرند، جریان شفای خود را به دست آن حضرت به آنها نمی گوید. چون او را نزد جراح نصرانی می برند جراح دستش را نگاه می کند اثری از آن دانه نمی بیند، به احتمال آنکه شاید دست دیگرش باشد آن دست را هم نظر می کند می بیند سالم است، می گوید ای شیخ آیا مسیح علیه السلام را ملاقات کردی ؟ ! شیخ فرمود : کسی را که از مسیح علیه السلام بالاتر است دیدم و مرا شفا داد؛ پس جریان شفا دادن امام علیه السلام را نقل می کند. 🌐 @Mabaheeth
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام‌رضاست دیگه.. 💔😭 علیه آلاف التهیة و الثناء ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓تعدادی از های کوتاه از در طرح سه‌شنبه های 📌 سه شنبه‌ها سوالات خود را به آی دی زیر ارسال کنید: http://eitaa.com/T_porsesh مشاوره با استاد از طریق سامانه تلفنی هوشمند غدیر: (تماس با تلفن ثابت) 9099070261 @ostadelahi ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ی گوشه‌ای بنویس : من می‌خواهم به امام زمان علیه السلام نزدیک شوم ... چون می‌خوای صادقانه به عجل الله تعالی فرجه نزدیک بشی، گناهات رو می‌بخشن...❤️ 🎙 ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جلد دوم‏ مقدمه‏ در مرداد ماه سال 1339 جلد اول داستان راستان چاپ و منتشر شد. نگارنده در نظر داشت خیلی زودتر از اینها کار جلد دوم را تمام کند و تسلیم چاپ نماید؛ اما گرفتاریهای گوناگونِ توفیق سلب کن مجال و فرصت نمی‌داد. در این بین جلد اول تجدید چاپ شد و کار جلد دوم همچنان نیمه تمام بود. اکنون خدا را شکر می‌کنم که توفیق عنایت فرمود و این جلد به پایان رسید و چاپ شد تا در اختیار خوانندگان محترم قرار گیرد. جلد اول این کتاب به طور رضایت بخشی مورد توجه خوانندگان واقع شد و نویسنده بیش از آنچه انتظار داشت از طرف طبقات مختلف مورد تشویق و محبت قرار گرفت. توجه و استقبال عمومی سبب شد که جلد اول در دی ماه 42 در پنج هزار نسخه تجدید چاپ شود و جلد دوم نیز از اول در ده هزار نسخه منتشر گردد. در ماه شعبان گذشته از طرف اداره رادیو ایران به وسیله تلفن به اینجانب اطلاع دادند که در شورای نویسندگان رادیو تصویب شده که‏ در ماه رمضان از داستانهای این کتاب در رادیو استفاده شود و اساسا برنامه‌ای تحت عنوان داستان راستان همه روزه در آن ماه در وقت معین اجرا گردد. این برنامه در ماه رمضان گذشته اجرا شد و از اینکه هنوز هم در روزهای تعطیل مذهبی این برنامه به همین عنوان اجرا می‌شود، می‏‌نماید که مورد پسند و قبول شنوندگان رادیو 📻 واقع شده است. چیزی که قابل توجه و موجب خوشوقتی است، این است که مردم ما به کتب دینی خود علاقه نشان می‌دهند، کتاب دینی اگر خوب و مفید نگارش یافته باشد بیش از هر نوع کتاب دیگر خریدار دارد و این خود وظیفه رهبران و نویسندگان دینی را مشکلتر می‌کند. معلوم می‌شود مردم آماده شنیدن و خواندن مطلب خوب دینی هستند، پس بر فضلا و نویسندگان دینی است که به خود زحمت بدهند و آثاری سودمند به جامعه عرضه بدارند. جلد اول این کتاب 75 داستان و این جلد 50 داستان است. داستانهای این جلد غالباً از داستانهای جلد اول طولانی‏تر است، و چون در نظر بود که حجم این جلد از جلد اول تجاوز نکند، به پنجاهمین داستان ختم کردیم. داستانهای این جلد از نظر شماره گذاری دنباله شماره‏‌های جلد اول است و مستقلًا شماره گذاری نشده؛ از این رو از شماره 76 آغاز می‌شود و به 125 پایان می‌یابد. اگر توفیقی بود و جلدهای بعدی آماده چاپ شد، به همین ترتیب شماره‏‌ها پیش خواهد رفت. داستانهای این جلد نیز مانند جلد اول غالبا از کتب حدیث اقتباس شده است، ولی منحصر به داستانهای احادیث نیست، کتب تاریخ نیز مورد استفاده قرار گرفته است، و هم مانند جلد اول، نویسنده از خود چیزی بر اصل داستان نیفزوده ولی در حدود قرائن احوال، داستان را پرورش داده است. آنجا که از چند مأخذ نقل شده، کم و زیادهای مآخذ در نظر گرفته‏ شده و از مجموع آنها استفاده شده است. مآخذ نیز در آخر داستان با قید صفحه و احیانا چاپ در پاورقی نشان داده شده است. از خداوند متعال می‌خواهیم که فکر و نیت و زبان و قلم ما را اصلاح فرماید، و به لطف و عنایت و رحمت خود ما را از انحراف و لغزش محفوظ بدارد، و توفیق دهد که در راه رضای او و خدمت به خلق گامهای مفید و سودمند برداریم. تهران- 13 آبان ماه 1343 شمسی. مطابق 29 جمادی الثانیه 1384 قمری. ‏ ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────