eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
870 عکس
63 ویدیو
135 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
یک اربعین بر روی نی دیدم سرت را دیدم که زخمی کرده نیزه حنجرت را یک قافله با سوز و اشک و آه آمد برخیز و بنگر حال و روز لشکرت را با ظرفی از آب آمده تا که ربابه سیراب گرداند علی اصغرت را برخیز ای نور دو چشمم ای برادر تا که کمی آرام سازی همسرت را بگذار تا شرح سفر با تو بگویم بشنو کمی از غصّه های یاورت را از کوفه و شام بلا ای داد بیداد رنج اسارت پیر کرده دلبرت را وقتی گذر دادند ما را بین مردم دیدم سر نی گریۀ آب آورت را دیدم ز بام خانه طفلی خیره سر با سنگی نشانه رفته چشمان ترت را رقّاصه های شهر را آورده بودند تا در بیارند اشک چشم خواهرت را تهمت زدند و خارجی خواندند ما را آتش زدند آن جا دل غم پرورت را آن جا نمی دانی چه زجری می کشیدم وقتی که نان می داد شامی دخترت را با هر صدای خیزرانی که می آمد من می شنیدم ناله های مادرت را چشم علمدار حرم را دور دیدند ور نه به عنوان کنیزی گوهرت را ... ! جا مانده گنج سینه ات کنج خرابه با خود نیاوردم گل نیلوفرت را این ها همه یک گوشه ای از ماجرا بود تازه نگفتم روضۀ انگشترت را محمد فردوسی @ghararenokary
سلام یوسف زینب ، سلام ای نوحم هنوز بی کفنی ای شهید مذبوحم؟! خبر رسید برایم که بوریا شده ای اسیر تابش خورشید کربلا شده ای پس از تو بار امامت به روی دوشم بود صدای قهقه ی شمر توی گوشم بود تو عاشقم شدی و من هم عاشق تو شدم تو دین من شدی و من مبلغ تو شدم به قاب شام کشیدم حماسه برگشتم اگرچه پیر شدم من خلاصه برگشتم چهل شب است برادر ، غریب و تنهایم چهل شب است که من کعبة الرزایایم به زخم قلب عزادار من نمک زده اند حسین چشم تو روشن مرا کتک زده اند میان آتش خیمه عقیله سوخت حسین غروب روز دهم یک قبیله سوخت حسین همینکه سنگ تراشیده خورد بر سر تو تو ضعف کردی و ناله کشید خواهر تو هنوز لحظه ی افتادن تو یادم هست جدال بر سر پیراهن تو یادم هست هزار چکمه ز رویت عبور میکردند مرا به زور لگد از تو دور میکردند تن تو پیش نگاهم بدون رخت شد و سر تو بسته به یک شاخه ی درخت شد و به جای آب و غذا غصه ی تورا خوردم محله ی خودمان سنگ بی هوا خوردم به صبر امر نمودی اگر خموش شدم سوار مرکب بی پرده و چموش شدم محله های شلوغ یهود را دیدم شراب خوردن قوم حسود را دیدم به روی تخت نشست و به رتبه ام خندید چقدر در وسط حرف و خطبه ام خندید مرتبا به دهان تو چوب میکوبید به گریه هرچه که گفتم نکوب میکوبید بنفشه رفتم از اینجا و لاله برگشتم مرا ببخش بدون سه ساله برگشتم رضا قربانی @ghararenokary
چهل روز است گریانم حسین جان چو مویِ تو پریشانم حسین جان چهل روز است می خوانم حسین جان حسین جانم حسین جانم حسین جان تویی ذکر لبم الحمدلله حسینی مذهبم الحمدلله همین جا شیرخواره گریه می کرد ربابِ بی ستاره گریه می کرد گهی بر گاهواره گریه می کرد گهی بر مشکِ پاره گریه می کرد خدایا از چه طفلم دیر کرده؟ مرا بیچاره کرده ، پیر کرده ... همین جا دورِ اکبر را گرفتند زِ ما شبه پیمبر را گرفتند ولی از من دو دلبر را گرفتند هم اکبر هم برادر را گرفتند به تو گفتم که ای افتاده از پا ز جا بر خیز ور نه معجرم را ... همین جا بود که سقایِ ما رفت به سمتِ علقمه دریای ما رفت پناهِ عصمتِ کبرای ما رفت پی او گوشواره هایِ ما رفت ... فقط از علقمه یک مشک برگشت حسین بن علی با اشک برگشت همین جا بود که دل ها گرفتُ ... کسی رویِ تن تو جا گرفتُ ... سرت را یک کمی بالا گرفتُ ... و از پشتِ سرت سر را گرفتُ ... همین که بر گلویت خنجر آمد صدایِ نالۀ زهرا در آمد .... همین جا بود الف را دال کردند تنت را بارها پامال کردند ته گودال را گودال کردند تو را با سّم مرکب چال کردند اگر خواندم قلیلت علت این بود که یک تصویری از تو بر زمین بود تو ماندی و کبوتر رفت کوفه تو را کشتند و خواهر رفت کوفه خودم در راه و معجر رفت کوفه چه بهتر زودتر سر رفت کوفه و گر نه دردها می کشت ما را نگاه مردها می کشت ما را بهاری داشتم اما خزان شد قدی که داشتم بی تو کمان شد عقیق تو به دستِ ساربان شد طلایِ من نصیب کوفیان شد خبر داری مرا بازار بردند میان مجلس اغیار بردند همین جا بود افتادند تن ها همین جا بود غارت شد بدن ها تمامی کفن ها، پیرهن ها بدون تو کتک خوردند زن ها همین جا بود گیسو می کشیدند به هر سو دخترانت می دویدند همین جا بود تازیانه باب گردید رخ ما در کبودی قاب گردید ز خجلت خواهر تو آب گردید که معجر بعد تو نایاب گردید سکینه معجر از من خواست اما خودم هم بودم آن جا مثل آن ها ... ز جا برخیز غم خواری کن عباس دوباره خیمه را یاری کن عباس برای عزتم کاری کن عباس علم بردار علم داری کن عباس سکینه می کند زاری ابالفضل چه قبر کوچکی داری ابالفضل علی اکبر لطیفیان @ghararenokary
✅کاروان اسیران کربلا از شام تا مدینه 🔻حرکت از شام 🔹بهر حال پس از هفت روز که اهل بیت در شام بودند، به دستور یزید ، نعمان بن بشیر (1) وسائل سفر آنان را فراهم نمود و به همراهی مردی امین آنان را روانه مدینه منوره کرد (2) . در هنگام حرکت، یزید امام سجاد (ع) را فرا خواند تا با او وداع کند، و گفت: خدا پسر مرجانه را لعنت کند! اگر من با پدرت حسین ملاقات کرده بودم، هر خواسته ای که داشت، می پذیرفتم! و کشته شدن را به هر نحوی که بود، گرچه بعضی از فرزندانم کشته می شدند از او دور می کردم! ولی همانگونه که دیدی شهادت او قضای الهی بود! ! چون به وطن رفتی و در آنجا استقرار یافتی، پیوسته با من مکاتبه کن و حاجات و خواسته های خود را برای من بنویس! (3) آنگاه دوباره نعمان بن بشیر را خواست و برای رعایت حال و حفظ آبروی اهل بیت به او سفارش کرد که شبها اهل بیت را حرکت دهد و در پیشاپیش آنان خود حرکت کند و اگر علی بن الحسین را در بین راه حاجتی باشد برآورده سازد؛ و نیز سی سوار در خدمت ایشان مأمور ساخت؛ و به روایتی خود نعمان بن بشیر را و به قولی بشیر بن حذلم را با آنان همراه کرد (4). 🔸و همانگونه که یزید سفارش کرده بود به آهستگی و مدارا طی مسافت کردند و به هنگام حرکت، فرستادگان یزید بسان نگهبانان گرداگرد آنان را می گرفتند، و چون در مکانی فرود می آمدند از اطراف آنان دور می شدند که به آسانی بتوانند وضو سازند. 🔻اربعین 🔹اهل بیت (ع)به سفر خود ادامه دادند تا به دو راهی جاده عراق و مدینه رسیدند، چون به این مکان رسیدند، از امیر کاروان خواستند تا آنان را به کربلا ببرد، و او آنان را بسوی کربلا حرکت داد، چون به کربلا رسیدند، جابر بن عبد الله انصاری (5) را دیدند که با تنی چند از بنی هاشم و خاندان پیامبر برای زیارت حسین (ع) آمده بودند، همزمان با آنان به کربلا وارد شدند و سخت گریستند و ناله و زاری کردند و بر صورت خود سیلی زده و ناله های جانسوز سر دادند و زنان روستاهای مجاور نیز به آنان پیوستند (6) ، (س) در میان جمع زنان آمد و گریبان چاک زد و با صوتی حزین که دلها را جریحه دار می کرد می گفت: ▪️«وا اخاه! و احسیناه! و احبیب رسول الله و ابن مکة و منی! و ابن فاطمة الزهراء! و ابن علی المرتضی! آه ثم آه!» پس بیهوش گردید. آنگاه س لطمه به صورت زد و با صدایی بلند می گفت: امروز محمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا از دنیا رفته اند؛ و دیگر زنان نیز سیلی به صورت زده و گریه و شیون می کردند . س چون چنین دید، فریاد زد: وا محمداه! وا جداه! چه سخت است بر تو تحمل آنچه با اهل بیت تو کرده اند، آنان را از دم تیغ گذراندند و بعد عریانشان نمودند! (7) (مطالب اربعین را با لمس این هشتگ ببینید ) 🔻 توقف در کربلا 🔸خاندان داغدیده رسالت پس از ورود به کربلا برای شهیدان خود به عزاداری پرداختند، چون هنگام حرکت بسوی کوفه اجازه عزاداری به آنان نداده بودند، و همانگونه که سید ابن طاووس در الملهوف نقل کرده است که ▪️«و اقاموا المآتم المقرحة للاکباد» (21) ▪️«ماتم های جگرخراش بپا داشتند» ، و تا سه روز امر بدین منوال سپری شد (22) . 🔻حرکت از کربلا 🔹اگر زنان و کودکان در کنار این قبور می ماندند، خود را در اثر شیون و زاری و گریستن و نوحه کردن هلاک می نمودند، لذا علی بن الحسین (ع) فرمان داد تا بار شتران را ببندند و از کربلا به طرف مدینه حرکت کنند.چون بارها را بستند و آماده حرکت شدند، سکینه (س) اهل حرم را با ناله و فریاد به جانب مزار مقدس امام جهت وداع حرکت داد و جملگی در اطراف قبر مقدس گرد آمدند. س قبر پدر را در آغوش گرفت و شدیدا گریست و به سختی نالید و این ابیات را زمزمه کرد: الا یا کربلا نودعک جسما بلا کفن و لا غسل دفینا الا یا کربلا نودعک روحا لاحمد و الوصی مع الامینا (23) 🔻پاداش همراهی خوب 🔸حارث بن کعب می گوید: فاطمه دختر علی بن ابی طالب، (ع) به من گفت: به خواهرم زینب (س) گفتم: این مرد شامی که از شام به همراه ما آمد، شرائط خدمت را نیکو بجای آورد، بجاست که او را صلتی و یا پاداشی دهیم. زینب (س) گفت: بخدا سوگند چیزی نداریم که به او هدیه کنیم بجز همین زیورها ! گفتم: همین ها را به او خواهیم داد! فاطمه دختر علی (ع) می گوید: من دست بند و بازوبند خود را بیرون آوردم و خواهرم نیز چنین کرد! و آنها را برای آن مرد شامی فرستادیم و عذر خواسته و برای او پیغام فرستادیم که این پاداش همراهی خوب تو با ما است. 🔹آن مرد شامی زیورهای ما را باز پس فرستاد و گفت: اگر من برای دنیا هم این خدمت را کرده بودم پاداشی کمتر از این نیز سزاوار من بود، ولی بخدا سوگند که آنچه کرده ام برای خشنودی خدا بوده و به پاس خویشاوندی شما با رسول خدا بوده است (27). 🔻بشیر در مدینه 🔸کاروان آل البیت به جانب شهر مدینه رهسپار شد. 🔹بشیر بن جذلم می گوید: به آرامی می رفتیم تا به شهر مدی
36.تفسیر المیزان 20/163 «و بنینا فوقکم سبعا شدادا» ای سبع سماوات شدیدة فی بنائها . 37.الدمعة الساکبة 5/ .427 38.پدرش صعصعة بن صوحان، مردی بلند مرتبه و بلند قدر و از اصحاب امیر المؤمنین (ع) است.از امام صادق (ع) نقل شده است: کسی از اصحاب امیر المؤمنین(ع) السلام نبود که حق امام علی علیه السلام بشناسد مگر صعصعه و اصحاب و یاران صعصعه.او دارای مناقب بسیاری است و ابن عبد البر او را از اصحاب رسول خدا دانسته. صعصعه از کسانی است که عهدنامه امیر المؤمنین (ع) را به مالک اشتر نقل کرده است. (تنقیح المقال 2/98) . 39.الملهوف .85 40.الدمعة الساکبة 5/ .164 س ع س س @hosenih_maghtal ➰➰➰➰➰ @ghararenokary
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام ➰➰➰➰➰ اصلا خبر داری که ما را شام بردند؟ ما را میان کوچه ای بدنام بردند؟ در معرض چشمان خاص و عام بردند؟ وقتی میامد سنگها از بام؟.. بردند یک گوشه بازار زنها جمع بودند... یک گوشه قومی بهر دعوا جمع بودند... بازاریان دور و بر ما جمع بودند... خیلی کتک خوردیم هر جا جمع بودند بر چادر من رد پا مانده از آنروز روی تنم جای عصا مانده از آنروز جان داد آخر دخترت یک گوشه تنها شرمنده ام از این امانت داری آقا سید پوریا هاشمی @ghararenokary
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام ➰➰➰➰➰ چگونه با تو بگویم چگونه خواهر رفت تمام سوی دو چشمم پس از برادر رفت به جای آن همه تیری که بر تنت آمد لباس کهنه و انگشتر مطهر رفت صدای حرمله می آمد و نوای رباب کنار نیزه طفلش زهوش مادر رفت حرم در آتش دختر نفس نفس میزد نگاه ها پی غارت به سمت دختر رفت مهدی محمدی @ghararenokary
سرود، زینت دنیای علی.mp3
1.31M
علیهاالسلام 🔹زینت دنیای علی🔹 چه خبره تو آسمون امشب؟ شده زینتش هزار تا کوکب آسمون شب‌های علی شد ستاره‌بارون با نورِ زینب شکفته باغ یاسِ دعای علی زهرا آورده زُهره برای علی چه دیدنیه شبای علی زینب! اومدی و زینت دنیای علی شدی زینب! اومدی و اُمِ اَبیهای علی شدی «زینت دنیای علی، زینب زینب اُمِ اَبیهای علی، زینب زینب» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چه بروبیایی دارن اینجا ملائکه تو خونۀ مولا فرشتۀ وحی اومده از راه به فاطمه کوثر شده اِعطا کوثرِ زهرا، نور چشای همه‌س ذکر لب مولا امشب این کلمه‌س: خود فاطمه‌س، خود فاطمه‌س دیدن، همه گل خنده رو لب‌های پیمبره فرمود: ریحانۀ بهشتیِ هر خونه دختره «دختر زهرا و علی، زینب زینب کوثر زهرا و علی، زینب زینب» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نگاه همه‌س به سوی زینب اِن یکاده ذکر روی هر لب بیشتر از تموم اهل خونه حسن و حسین خوشحالن امشب می‌خنده وقتی خواهر صداش می‌زنن حسین می‌گه: قربون تو خواهر من برا یه نگاش، می‌میره حسن خواهر، تو مهربونی همیشه شبیه مادره خواهر، تو روزای تنهایی هم یار برادره «یار حسن، یار حسین، زینب زینب دار و ندار حسنین، زینب زینب» شاعر: 🌐 shereheyat.ir/node/4901@ShereHeyat_Nohe ➰➰➰➰➰ @ghararenokary
سلام‌الله‌علیها بند1️⃣ ای بهترین خواهر دنیا نمک سفره‌ ی زهرا ای قرار حسنین و زینت خونه‌ی مولا همتای تو هیچکس ندیده توی عالم تو وصف تو واللهه که میمونه آدم یک قطره از دریای بیکرانه بوده در شأن تو هر چی که تا حالا شنیدم یا زینب عقیلة‌ العربی یا زینب تو هاشمی نسبی یا زینب نشستم اول صف قربونی اگه که میطلبی یا زینب عقیلة العرب بند2️⃣ ای وارث کلام حیدر امتداد نام حیدر نور در حجاب زهرا تیغ در نیام حیدر از لطف تو خیلی به نوکرا رسیده بنده توی راه تو به خدا رسیده به دنیامون از نور چادر سیاهت راه و رسم دینداری و حیا رسیده یا زینب عزیز فاطمه ای الگوی نجابت همه‌ ای در ‌وصفت همین یه جمله بسه عالمه‌ ی بی معلمه‌ ای یا زینب عقیلة العرب بند3️⃣ ای مطلع قصیده‌ ی عشق مبداء عقیده‌ ی عشق امشب از گهواره‌ ی تو سر زده سپیده‌ ی عشق دانشگاه ایثار تو سراسریه کوه صبر تو ارثیه‌ ی مادریه شهرت داره همراهیِ حسین و زینب دنیا محو این خواهر و برادریه یا زینب مظهر نور خدا یا زینب منشأ مهر و وفا اونکه حبتو‌ داره تو دلش کوه سنگیه که داره طلا یا زینب عقیلة العرب شعر و سبک: ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ تلگرام: 🆔: https://t.me/tekyenokari ایتا: 🆔: https://eitaa.com/tekyenokari روبیکا: 🆔: http://Rubika.ir/tekyenokari اینستاگرام: 🆔: https://instagram.com/tekyenokari ➰➰➰➰ @ghararenokary
سلام الله علیها بند1⃣ امشب شده ذکر لب من یا عقیله دستم به پر چادر زینب دخیله اومد مریم مقدس طاها دختر بهشتی بابا نور چشم حضرت زهرا جوشید چشمه ی پاکی و نجابت اومد بانی کرامت و رحمت ردخور نداره دعاهامون امشب وقتی رسیده موقع اجابت مولاتی یا زینب بند2⃣ سرچشمه ی ایمان و عبادت رسیده سرلوحه ی ایثارو شهادت رسیده اومد الگوی فدایی های عشق آینه تمام نمای عشق پیچیده صدای پای عشق اومد کسیکه زینت باباشه اونکه تموم هستیه داداشه اهل آسمون گهواره گردونش روزی زمین بنده خنده هاشه مولاتی یا زینب بند3⃣ الگوی حجاب دخترامون توهستی همراه ولایت تاپای جون تو هستی ایوب پیش صبرتو زده زانو شدی با فتنه ها رو در رو خم نیاوردی تو به ابرو مهرو شرف و دلداگی زینب مردونگی و ایستادگی زینب آی دنیا بدون تا محشر میمونه تفسیر زن و آزادگی زینب مولاتی یا زینب شعر و سبک: ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ https://t.me/tekyenokari ➰➰➰ @ghararenokary
سلام الله علیها بند1⃣ عاشق ها باده به کف مهمون شاه نجف دُر نایاب اومده بیرون از قلب صدف به استقبالش اومدن ماه و خورشید مدینه پُر از شور و امید نبی تو نگاش برق شمشیر حیدر و دید میگرده علی دور سرش میخنده شبیه مادرش با شادی دوتا برادرش میخونن یا زینب عقیله العرب بند2⃣ باز امشب شاده علی از غم آزاده علی تو گوشش داره حسین میخونه نادعلی اومد واسه ارباب ما یار و یاور اومد که باشه مثل لشگر برای حسین همسفر باشه توی خطر زینب اومده مبارکه انقد خاطرش عزیزه که عالم با همه ملائکه میخونن یا زینب عقیله العرب بند3⃣ عالم شد روشن از این خورشید پرده‌نشین میخونه بالا سرش لالایی روح الامین اومد توی ظلمت شب صبح روشن پُر از گله باز باغ و گلشن گداها در خونه‌ی زهرا صف میکشن اومد فاضله‌ی عالمه اومد فاطمه‌ی فاطمه دارن تو آسمونا همه میخونن یا زینب عقیله العرب شعر‌وسبک:محمدجواد ابوتراب‌زاده ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ https://t.me/tekyenokari ➰➰➰➰ @ghararenokary
علیها سلام بند1⃣ بنت الکرم اومد خوش به حال نوکرهاش امشب چقدر عیدی میگیرن از باباش تو این همه ما هم اسممون ردشه ای کاش اومد با نگاهی که تسلی عشقه آینه دار کوثر که تجلی عشقه اون محترمی که متولی عشقه مولاتی ای لطف ذاتی باب حاجاتی عمهٔ ساداتی زینب مولاتی نور مشکاتی زهرا مرآتی اعظم آیاتی زینب بند 2⃣ فضل و کمالاتش نقل محفلهای ماست ذکرش راه حل همه مشکلهای ماست ختم کلام اینکه صاحب دلهای ماست یا زینب کبری سرود مولودیشه لبخند کریمش مث آب رو آتیشه راضی بشه از ما خدا هم راضی میشه یا زینب بی همتا زینب آتینا زینب نائبةالزهرا زینب یازینب مردآسا مرحبا زینب صدیقه ی اُخری زینب بند3⃣ خورشید نگاهش چقدر گرمی داره سائل به همین یک نگا دلگرمی داره از گهواره آخه مگه چش بر میداره آدم تو مقامش متحیر میمونه الحق که زبون همه قاصر میمونه این دردونه مثل یه جواهر میمونه نایابی صاحب القابی اولی الالبابی خواهر اربابی زینب نایابی اعلا جنابی فصل الخطابی باعث اعجابی زینب شعر: احسان نوری سبک: مهدی زهدی ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ https://t.me/tekyenokari ➰➰➰➰ @ghararenokary