eitaa logo
قرارگاه فرهنگی جهادی شهیدحاج قاسم سلیمانی و شهدای گرانقدرشهرکهک
448 دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
9.8هزار ویدیو
75 فایل
من کان لله کان الله له... هر که برای خدا باشد خدا برای اوست جهت ارائه و انعکاس برنامه های قرآنی، فرهنگی،جهادی،محرومیت زدایی۰۰۰۰۰ ارتباط باادمین👇👇 @mahdiaj
مشاهده در ایتا
دانلود
🎐 | 🏷 سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: ▫️من توصیه ام به انهایی که جنگ را حس نکرده اند مطالعه ی کتاب ها و نوشته های دوران دفاع مقدس است ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎐 | | 🏷 افول تدریجی اسرائیل ▫️شهید حاج قاسم سلیمانی: ما هیچ شبی نمی‌خوابیم، مگر [اینکه] به دشمن‌مان فکر می‌کنیم. ▫️ بیانات رهبر معظم انقلاب و شهید حاج قاسم سلیمانی درباره افول تدریجی رژیم صهیونسیتی ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
نهج البلاغه حکمت 189 - نکوهش بى تابى وَ قَالَ عليه‌السلام مَنْ لَمْ يُنْجِهِ اَلصَّبْرُ أَهْلَكَهُ اَلْجَزَعُ 🌺و درود خدا بر او، فرمود: كسى را كه شكيبايى نجات ندهد، بى‌تابى او را هلاك گرداند. ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
📃امام حسین علیه السلام: 🌺شیعه ما کسی است که دلش از هرگونه خیانت ونیرنگ ومکری پاک است. ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
معلم عشق، دلدادگی، ایثار💞 شهید ابراهیم هادی 🌷 ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🔰عَن أبى عَبْدِاللّه عليه السلام: 🔺حَسْبُ الْمؤْمِنِ غَيْراً إِذا رَأى مُنْكَراً اَنْ يَعْلَمَ اللّه ُ مِنْ نِيَّـتِهِ أَنـَّهُ لَهُ كارِهٌ. 🌺🌺 امام صادق عليه السلام فرمودند: در غيرتمندبودن مؤمن همين بس كه هرگاه كار زشت و ناپسندى مشاهده كند خداى متعال از نيّتش آگاه باشد که آن کار را دوست ندارد. ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
🎐 | 🏷 سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: ▫️من هیچ وقت مانع گریه پدر شهید، مادر شهید نه تنها نمی شوم بلکه توصیه دارم. در روستای خودم مادر شهیدی، مویه می کند خیلی زیبا، رودم، رودم، رودم. من باهاش جون میگرفتم، اعتقادم اینه این صدا باید تا وقتی او حیات دارد، باشد در گوش ما. این اشک و این غصه برای ما قیمت داره، سرمایه هست. ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایات تکان دهنده از شهدا ۱۶۹ توصیف شنیدنی رهبر انقلاب از حالات معنوی شهید مطهری؛ شبی که همسر ایشان از گریه‌های شبانه استاد بیدار شد. ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
نهج البلاغه حکمت 190 - معیار خلافت وَ قَالَ عليه‌السلام وَا عَجَبَاهُ أَ تَكُونُ اَلْخِلاَفَةُ بِالصَّحَابَةِ وَ اَلْقَرَابَةِ 🌺و درود خدا بر او، فرمود: شگفتا! آيا معيار خلافت، صحابى پيامبر بودن است‌؟ امّا صحابى بودن و خويشاوندى ملاك نيست ❇️ قال الرضي و روي له شعر في هذا المعنى فإن كنت بالشورى ملكت أمورهم فكيف بهذا و المشيرون غيب و إن كنت بالقربى حججت خصيمهم فغيرك أولى بالنبي و أقرب 🌹(از امام شعرى در همين مسئله نقل شد كه به ابا بكر فرمود) اگر ادّعا مى‌كنى با شوراى مسلمين به خلافت رسيدى، چه شورايى بود كه رأى دهندگان حضور نداشتند؟ و اگر خويشاوندى را حجّت مى‌آورى، ديگران از تو به پيامبر نزديك‌تر و سزاوارترند. ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
🎐 | 🏷خرم آن کس که غم عشق تو در دل دارد... ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
🎐 | | 🏷تاثیر خون شهید بیشتر از خود اوست و خون شهید سلیمانی و ابومهدی محور وحدت در جهان اسلام برای مبارزه با ظلم و کفر خواهد بود. ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
📚حکایت زیبا و پند آموز پنجره و آینه جوان ثروتمندی نزد یک روحانی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. روحانی او را به کنار پنجره برد و پرسید: پشت پنجره چه می بینی؟ جواب داد: آدم‌هایی که می‌آیند و می‌روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می‌گیرد.   بعد آینه‌ی بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در این آینه نگاه کن و بعد بگو چه می‌بینی؟  جواب داد: خودم را می‌بینم.  دیگر دیگران را نمی‌بینی! آینه و پنجره هر دو از یک ماده‌ی اولیه ساخته شده‌اند، شیشه. اما در آینه لایه‌ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی‌بینی. این دو شی‌ شیشه‌ای را با هم مقایسه کن.   وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می‌بیند و به آنها احساس محبت می‌کند. اما وقتی از نقره (یعنی ثروت) پوشیده می‌شود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقره‌ای را از جلو چشم‌هایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوست‌شان بداری ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
🌸🍃﷽🍃🌸 🔻بزرگواری یوسف🔻 ✍ این کرامتی که در پایان داستان، از حضرت یوسف (ع) بروز می‌کنه، واقعاً برای همه‌مون درسه. ☝️ وقتی برادرهاش ازش معذرتخواهی میکنند، جواب میده: اصلاً حرفشو نزنید. دیگه تموم شد و رفت.👇 🕋 قَالَ لَا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ، یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ (یوسف/92) 💢 یوسف به برادرانش گفت: امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست. خداوند شما را می‌آمرزد. و او مهربانترین مهربانان است. 🤔 با اینکه برادرهاش اینهمه بلا سرش آوردند، ببینید آخر داستان، اونجایی که همه برای او سجده می‌کنند (وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّدًا)، ببینید اونجا حضرت چی میگه:👇 🕋 قَدْ أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ (یوسف/100) 💢 خدا به من نیکی کرد، آن زمانی که مرا از «زندان» خارج کرد. دقّت کنیم. ❌ نمیگه: خدا منو از «چاه» خارج کرد. ✅️ میگه: خدا منو از «زندان» خارج کرد. 👈 با اینکه ماجرا از «چاه» شروع شد، برادرهاش او رو در «چاه» انداختند، ولی جلوی برادرهاش اصلاً حرفی از «چاه» نمی‌زنه.😔 اصلاً به روشون نمیاره، که خجالت نکشند. ماها یه وقتهایی «الحمدلله» هم که میگیم، با منظور میگیم❗️ اگه ما بودیم می‌گفتیم: 🤨 «الحمدلله» دیدی ماجرای «چاه» چی شد؟! که همه رو خجالت زده بکنیم. که بگیم: شما چکار کردید و من چکار کردم؟! من به کجا رسیدم و شما به کجا؟! دیدید حالتون گرفته شد!🤨 یعنی یه وقتهایی با «الحمدلله» گفتن، تیکه میندازیم و دل دیگران رو می‌شکونیم.💔 بعد در ادامه آیه، حضرت یوسف می‌فرماید: 🕋 وَ جَاءَ بِکُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزَغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَ بَیْنَ إِخْوَتِی (یوسف/100) 💢 و شما را از آن بیابان به اینجا آورد، بعد از آنکه رابطه‌ی مرا با برادرانم به هم زد. ❌ یعنی تقصیر رو گردن برادرهاش نمیندازه. نمیگه: بعد از این که برادرهام توطئه کردند. ✅️ بلکه تقصیر رو به گردن میندازه. میگه: بعد از اینکه رابطه‌ی منو با برادرهام به هم زد. 👌 از این کرامت و بزرگواریِ حضرت یوسف درس بگیریم. 😊 یخورده و داشته باشیم. چقدر خانواده‌ها هستند که اعضای سالهاست با هم قهرند، سر مسائل جزئی.😟 چقدر دوستان و رفقا، چقدر فامیل و آشنا از همدیگه به دل گرفتند، سر مسائل جزئی.😔 ☝️ کنیم. اگه با کسی کوچیک میشد، انقدر بزرگ نبود.❤️ از خطاهای دیگران بگذریم، تا خدا از خطاهامون بگذره.✅️ ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
حکایت واقعی زیبا و پندآموز زود قضاوت نکن خانم معلمی تعریف می‌کرد: در مدرسه ابتدایی بودم، مدتی بود تعدادی از بچه‌ها را برای یک سرود آماده می‌کردم. به نیت اینکه آخر سال مراسمی گرفته شود برایشان. پدر و مادرشان هم دعوت مراسمند و بچه‌ها در مقابل معلمان و اولیا سرود را اجرا کنند. چندین بار تمرین کردیم و سرود رو کامل یاد گرفتند. روز مراسم بچه‌ها را آوردم و مرتبشان کردم. باهم در مقابل اولیا و معلمان شروع به خواندن سرود کردند. ناگهان دختری از جمع جدا شد و بجای خواندن سرود شروع کرد به حرکت جلوی جمع. دست و پا تکان می‌داد و خودش رو عقب جلو می‌کرد و حرکات عجیبی انجام می‌داد. بچه‌ها هم سرود را می‌خواندن و ریز می‌خندیدند، کمی مانده بود بخاطر خنده‌شان هرچه ریسیده بودم پنبه شود. سرم از غصه سنگین شده بود و نمی‌تونستم جلوی چشم مردم یک تنبیه حسابیش هم بکنم. خب چرا این بچه این کار رو می‌کنه، چرا شرم نمی‌کنه از رفتارش؟ این که قبلش بچه زرنگ و عاقلی بود!! نمونه خوبی و تو دل بروی بچه‌ها بود!! رفتم روبرویش، بهش اشاراتی کردم، هیچی نمی‌فهمید به قدری عصبانی‌ام کرده بود که آب دهانم را نمی‌توانستم قورت دهم. خونسردی خود را حفظ کردم، آرام رفتم سراغش و دستش را گرفتم، انگار جیوه بود خودش را از دستم رها کرد و رفت آن طرف‌تر و دوباره شروع کرد! فضا پر از خنده حاضران شده بود، همه سیر خندیدند. نگاهی گرداندنم، مدیر را دیدم، رنگش عوض شده بود، از عصبانیت و شرم عرق‌هایش سرازیر بود. از صندلیش بلند شد و آمد کنارم، سرش را نزدیک کرد و گفت: فقط این مراسم تمام شود، ببین با این بچه چکار کنم؟! اخراجش می‌کنم، تا عمر دارد نباید برگردد مدرسه، من هم کمی روغنش را زیاد کردم تا اخراج آن دانش‌آموز حتمی شود. حالا آنی که کنارم بود زنی بود، مادر بچه، رفته بود جلو و تمام جوگیر شده بود. بسیار پرشور می‌خندید و کف می‌زد، دخترک هم با تشویق مادر گرمتر از پیش شده بود. همین که سرود تمام شد پریدم بالای سن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم: چرا اینجوری کردی؟! چرا با رفقایت سرود را نخواندی؟! دخترک جواب داد: آخر مادرم اینجاست، برای مادرم این‌کار را می‌کردم!! معلم گفت: با این جوابش بیشتر عصبانی شده و توی دلم گفتم: آخر ندید بَدید همه مثل تو مادر یا پدرشان اینجاست، چرا آنها اینچنین نمی‌کنند و خود را لوس نمی‌کنند؟! چشمام گرد شد و خواستم پایین بکشمش که گفت: آموزگار صبر کن بگذار مادرم متوجه نشود، خودم توضیح می‌دهم؛ مادر من مثل بقیه مادرها نیست، مادر من "کرولال" است، چیزی نمی‌شنود و من با آن حرکاتم شادی و کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه می‌کردم. تا او هم مثل بقیه مادران این شادی را حس کند! این کار من رقص و پایکوبی نبود، این زبان اشاره است، زبان کرولال‌ها همین که این حرف‌ها را زد از جا جهیدم، دست خودم نبود با صدای بلند گریستم، و دختر را محکم بغل کردم!! آفرین دختر، چقدر باهوش، مادرش چقدر برایش عزیز، ببین به چه چیزی فکر کرده!!! فضای مراسم پر شد از پچ‌پچ و درگوشی حرف زدن و... تا اینکه همه موضوع را فهمیدند،، نه تنها من که هرکس آنجا بود از اولیا و معلمان همه را گریاند!! از همه جالبتر اینکه مدیر آمد و عنوان دانش‌آموز نمونه را به او عطا کرد!!! با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند، گاهی جلوتر از مادرش می‌رفت و مثل بزغاله برای مادرش جست و خیز می‌کرد تا مادرش را شاد کند!! درس این داستان این بود: زود عصبانی نشو، زود از کوره در نرو، تلاش کن زود قضاوت نکنی، صبر کن تا همه‌ی زوایا برایت روشن شود تا ماجرا را درست بفهمی!! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 چگونه دل امام زمان ارواحنا فداه را بیشتر به خودمان جلب کنیم؟ 🎙 حجت الاسلام و المسلمین ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
خاطرات و حضور مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی در جبهه۵۱ ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
📜 امام باقر (عليه‌السلام) فرمودند: 🌺محبوب‌ترين كارها نزد خداى متعال آن كارى است كه دوام بيشـترى دارد، گرچـه انـدك باشـد. ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴دغدغه‌های شهید سلیمانی نسبت به جایگاه اندیشه امام و آیت‌الله خامنه‌ای در سیستم آموزشی کشور معلم ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem