🍃🍂ﺩﺭﻭﯾﺸﯽ #ﺗﻨﮕﺪﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ #ﺗﻮﺍﻧﮕﺮﯼ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺷﻨﯿﺪﻩﺍﻡ ﻣﺎﻟﯽ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻧﺬﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﯾﺸﺎﻥ ﺩﻫﯽ، ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﺩﺭﻭﯾﺸﻢ ...
ﺧﻮﺍﺟﻪ ﮔﻔﺖ :
ﻣﻦ ﻧﺬﺭِ #ﮐﻮﺭﺍﻥ ﮐﺮﺩﻩﺍﻡ ﺗﻮ ﮐﻮﺭ ﻧﯿﺴﺘﯽ ...!
ﭘﺲ ﺩﺭﻭﯾﺶ ﺗﺎﻣﻠﯽ ﮐﺮﺩ ﮔﻔﺖ :
ﺍﯼ ﺧﻮﺍﺟﻪ ، ﮐﻮﺭ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﻣﻨﻢ ﮐﻪ ﺩﺭﮔﺎﻩِ ﺧﺪﺍﯼ #ﮐﺮﯾﻢ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ و ﺑﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﺗﻮ #ﮔﺪﺍﺋﯽ ﺁﻣﺪﻩﺍﻡ ...!
ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﮕﻔﺖ ﻭ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﺷﺪ ... ﺧﻮﺍﺟﻪ ﻣﺘﺄﺛﺮ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﺯ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻭﯼ ﺷﺘﺎﻓﺖ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻮﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﻭﯼ ﺩﻫﺪ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﮑﺮﺩ ...
💫👈ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺨﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ میخواهدﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ،
👌👌ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﺨﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﯽﺗﺮﺳﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ...
👤 ﺧﻮﺍﺟﻪ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺍﻧﺼﺎﺭﯼ
#حکایت
✾📚 @gharebtoos
🍃نمےشناسمِتـان
امّـا
در این قاب تصــویر،
نگاهتـان خیلـے آشناست
اینقدر ڪہ دلتنـگتان مےشوم💔
ڪاش شرمنـده نگاه آشنایتـان نباشم
@gharebtoos
بیان_حال"
می شود کمی
ما را هم دعا کنید
دلمان عجیب زخمی ست
جا نمی شویم...
نه در زمین ،
نـه در زمان
خسته ایم ...😭😭😭😭😭😭
شهدا التماس دعا
شهدا نگاهی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
@gharebtoos
#برشی_از_کتاب_سربلند
📚دوسه ماه قبل از اعزامش مثل همیشه من و محسن را صدا زدند برای تست آمادگی جسمانی. باید دوی سههزار و دویست متر میرفتیم.🏃
بین راه گفت: "حجی آشخوری میکشن!" گفتم: "بیا این دفعه کمتر بدویم تا سری بعد ما رو انتخاب نکنن!" سوت شروع که زدند خرامان خرامان راه افتادیم.🚶
هنوز گرم نشده بودیم که گفت: " ول کن بیا بدویم." پرسیدم: "چرا؟"😕 گفت: "میدونی رفتم برا سوریه اسم نوشتم. می ترسم نمرهم پایین بیاد همین رو عَلم کنند."😅
روزی که آمد خداحافظی برای اعزام دست انداختم دور گردنش و گفتم: " دیدی آخر راهی شدی؟" دستش روی کولم بود که گفت: "توروخدا دعاکن مشکلی پیش نیاد!"🙏
گفتم: "خیالت راحت فقط رفتی حرم حضرت زینب دعام کن؛ یه دونه پرچم هم برام بیار."
چشم انداخت توی چشمم و گفت: " من که دیگه برنمیگردم!"😇 رو ترش کردم: " تو بچه داری دلت میاد؟"😕
دستش را زد به گردنش و گفت: " این رو میبینی؟ بابِ بریدنه!"😊
برگرفته از کتاب #سربلند
صفحه ی ۲۴۰-۲۴۱
•﴿شَهید ابࢪاهيم هاٰدۍ...C᭄﴾•
@gharebtoos
🌹مدالهای افتخار همیشه از جنس طلا نیست...
♦️حسنعلی ضرغامپور پدر 5شهید
#بسیجی
@gharebtoos
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
منم به اقتصاد اعتراض دارم ولی !..
#پایان_مماشات
#لبیک_یا_خامنه_ای
•﴿شَهید ابࢪاهيم هاٰدۍ...C᭄﴾•
@gharebtoos
🌹خوشبختتر از #آسمان نبود،
آنگاه که هر صبح و شام
چشم می گشود بر این
#لباس_خاکیها
🌹پس خرده مگیر،
#غبار روزهای پساجنگ را..
شاید دلتنگ لباسهای خاکی شده
#هفته_بسیج_بر_لباس_خاکیها_مبارک
•﴿شَهید ابࢪاهيم هاٰدۍ...C᭄﴾•
@gharebtoos
شھیـدها هم
متولد می شوند
مثـل مـــا ؛
اما مثل ما نمیمیرند
برای همیشه زنده میمانند
مثل تو ای شھیـد . . .
#شهید_مدافـع_حـرم
#جاویدالاثر_مرتضی_کریمی
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
•﴿شَهید ابࢪاهيم هاٰدۍ...C᭄﴾•
@gharebtoos
~🕊
✨شهیدی که بعد از #شهادت لبخند زد..✨
🌿فرازی از وصیت نامه💌:
اگر تکه تکه هم بشوم دست از دین اسلام بر نمیدارم.☝️بترسید از اینکه هر هفته نامه اعمال ما دو مرتبه پیش #امام_زمان (عج) باز میشود.نکند خدای ناکرده امام زمان(عج) از دست ما ناراحت و شرمنده شود.😔
#شهید_رضا_قنبری❤🕊
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
•﴿شَهید ابࢪاهيم هاٰدۍ...C᭄﴾•
@gharebtoos
منبع تصاویر مذهـبـۍ و چریکـۍ دخترونـھ و پسـرونـھ🍃
اکیـپ هـمه ۍ بچـه مذهـبـۍ هـا😌💚
مـا یـه اکیـپ هـستـیم کـھ هدفـمون دفـاع از دیـن و ایـرانـمـونـه🇮🇷
خوشـحــالمیـشیم بـه جـمعمـون بپـیوندۍ🔗
#دعـوت_شـده_ی_امـام_زمـانـی
ایـتامـون ↯
https://eitaa.com/Navayedel313
ࢪوبیکامون↯
https://rubika.ir/Navayedel313
خادم کانال+تبادلات↯
@F_Hoseyni313
اࢪتباط با ما↯
@NAVAYEDEL3130
گپمون↯
https://eitaa.com/joinchat/1427702011Cdd4042f80d
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
🌦🌈#قرار_عاشقی
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم😓، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...😭
گذشتم...
.
🌷هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
#وصیت_شهدا
🥀🕊 🥀🕊🥀🕊 🥀🕊
✾📚 @gharebtoos
#صرفاجھتاطلاع . .
اۍڪسیڪہدرمجلساهلبیت
خدمتمۍڪنۍاگراینخدمت
بہخدمتبہانقلاباسلامیمنتھینشود
مسیررااشتباهرفتهاۍ!
#شھیدحمیدرضااسداللھۍ
˹@gharebtoos